با سلام
عده ای شبهه ای مطرح می کنند که خیلی از(90درصد)احکام اسلام امضایی و تأیید احکامی است که در جامعه جاهلی زمان پیامبر بوده است،بنابراین این احکام صرفا محدود به دوران پیامبر می شود و فقط برای آن دوره است و برای دوران های بعد حجیتی ندارد پس عمل کردن به آن در این دوران لزومی ندارد(یک مثال که نمی دانم ربطی دارد یا نه این است که زکات بر 9چیز در زمان پیامبر(ص)بود و در زمان حضرت علی(ع) (بر اساس اقتضائات زمان)حضرت بر اسب نیز مالیات می گذارند
می خواستم بدانم کدام احکام اسلام امضایی اند و چند و چون و کیفیت عمل کردن به آن ها چگونه باید باشد؟،اساسا کدام احکام اسلام به اقتضاء زمان انعطاف دارند و چرا؟کدام احکام مصادیق خاص دارند (چه موضوع و چه حکم)و کدامیک مفهومی و دارای مصادیق متعدد(موضوع،حکم یا هر دو) در طول زمان می باشند؟

در اينكه برخي از احكام اسلام تائيد همان اعمال و رفتارهاي قبلي است شكي وجود ندارد. اما توجه داشته باشيد كه احكام اسلامي به چند دسته تقسيم مي شوند.
1- احكامي كه مربوط به سنن خاص جاهلي بوده و اسلام آن را تائيد كرده است مانند منع جنگ در ماههاي حرام؛ حال اين دسته از احكام، اگر چه مربوط به عادات و سنن مردم آن زمان بوده است. ولي از امور خوبي بوده كه نه عقل و نه دين در انجام آن منعي نمي ديدند. لذا هيچ اصراري بر تغيير نبوده و به همين جهت اسلام مانع آن نشده است
2- برخي ديگر از احكام،مربوط به سنن خاص جاهلي بوده و اسلام به شدت آن را رد كرده است مانند زنده به گور كردن دختران و...كه اسلام به شدت با آن مبارزه كرده و آن را از بين برده است.
3- برخي ديگر از احكام اسلامي اگر چه از اموري بوده كه مردم قبل از اسلام بدان عمل مي كردند. اما اين دسته از امور، ريشه ديني داشته و مردم به پيروي از دين قبلي انجام مي دادند. لذا تائيد نوع احكام و رفتارهاي قبلي، صرفاً به معناي پذيرش فرهنگ خاص جاهلي نيست بلكه تائيد برخي از اعمال و رفتارهاي آنها، به جهت دستورات ديني اي بوده كه قبل از آن وجود داشته است و اسلام در حقيقت به عنوان دين كامل، برخي از همان احكام دين قبلي را تائيد و تكميل كرده است. لذا اعمال مردم جاهلي مانند نماز،روزه،حج و...با آمدن دين جديد كامل شده است به علاوه آنکه نكته اساسي در اين دسته از اعمال آن است كه اگر چه دین اسلام شکل و فرم ظاهری آن را پذیرفته است. اما در عین حال ماهیت بسیاری از آنها تغییر دادده است. اين دسته از اعمال و رفتارها، ريشه ديني داشته و با تكميل دين اسلام، براي تمام دوران حجت است و با صرف عمل مردم عصر جاهليت، منحصر در آنها نمي شود.
4-برخي ديگر از احكام اسلامي،بدون سابقه و منحصر در دين اسلام است مانند عيد فطر و... كه به آن احكام تاسيسي گفته مي شود.(1)
با بررسی آماری مجموعه احکام به روشنی پیداست که احکام تائید شده قبل از اسلام(احکام امضائی) شاید به 10 درصد هم نرسد نه 90 درصد، و در همان 10 درصد ، با فرض پذيرش و یا تكميل آن از جانب اسلام، هيچ منع عقلي و شرعي براي عمل به آن وجود ندارد.
اما در مورد احكام قابل انعطاف، بايد گفت: در دين اسلام زمان و مکان در اجتهاد نقشی اساسی داشته که بر اساس آن برخی از احکام قابل تغییر و تحول است، لذا احكام اسلام به دو بخش تقسيم مي شوند. برخی از احکام و قوانین اسلامی،کلی و ثابت بوده که برای همیشه و در همه زمانها معتبر و لازم الاجراء است آن چنانکه از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمود "حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا يَكُونُ غَيْرُهُ وَ لَا يَجِي‏ءُ غَيْرُهُ "(2) حلال محمد (ص) تا روز قیامت حلال، و حرام او تا روز قیامت و همواره حرام است" مثلاً هیچگاه نمی توان به بهانه دخالت دادن زمان و مکان، نماز صبح را سه رکعت خواند و ...
اما در مقابل، برخی دیگر قوانين متغير جزئي است که مطابق نيازهاي متغير انسان تشريع شده است که البته این موارد خاص نیز، با اذن خود اسلام، تعییر صورت می گیرد.(3) حال آنچه در مورد زكات نقل كرده ايد نيز از همين امور است. يعني حاکم اسلامی بنا به مصالحی برای برخی از امور مالیاتی خاص وضع کند آن چنانکه امير المومنين علي (ع) بنا به مصالحي براي اسب نيز ماليات زكات وضع كرده است که بر اساس آن حکومت اسلامی نیز می تواند مطابق مصالحی و به نسبت به مقتضیات زمان، مقدار معینی از اموال و حقوق دیگران را به عنوان مالیات دریافت کند.
براي اطلاعات بيشتر در اين زمينه مطالعه كتاب مجموعه آثار، ج 21 شهيد مطهري پيشنهاد مي گردد.
قسمت پاياني سوال خيلي روشن بيان نشده است. لذا با توضيح سوال در مراحل بعدي،پاسخگو مي باشيم(انشاءالله).
پی نوشت ها:
1. ر.ك مكارم شيرازى، ناصر، دائرة المعارف فقه مقارن، چ مدرسه امام على بن ابى طالب(ع)، قم 1427 ق، ص 561.
2. مرحوم کلینی ،الكافي،چ دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 ه ش،ج 1، ص 58.
3. ر. ک مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، چ صدرا،1370ش، ج 21، ص 326 .