بنده دوستی دارم در اینترنت که ادعا دارد به دین زرتشت است
ایشان 25 -6ساله .بسیار باهوش و موقر.وبسیار کم اطلاع از مسائل اعتقادی.
پس از چندی مکاتبه با ایشان .شبهه ای را ایجاد کردند که بنده به دلیل کم بود اطلاعات نتوانستم جوابشان را بدهم.الان از شما تقاضادارم جواب ایشان را بدهید.
متن ارسالی ایشان از این قرار است
فکر میکنم این درواقع سناریویی بود که خداوند از اول نوشت و آدم و حوا بازیگران اون نمایشنامه بودند
فکر کنید خدا با اون عظمت دو نفر بنامهای آدم و حوا رو بیافرینه و بعد همه فرشتگان را مجبور به سجده کنه و ماجرای شیطان که همه ازش اطلاع داریم اتفاق بیفته و بعد آدم و حوا قرار باشه دست از پا خطا نکنن و تا ابد در بهشت ساکن بشن...
بعدش چی؟
شیطان چه کسی رو باید از راه بدر کنه؟
آدو و حوا و بچه هاشون که همه بهشتی هستند. شیطان هم اجازه ورود به بهشت رو نداره
اینجا یعنی همه چیز تموم ؟
خدا بیکار بوده فقط آدم و حوا رو بوجود بیاره و بعد شیطان فرشته محبوب خودش رو از بهشت بیرون کنه و بعد همه چیز تمام؟
این به عقل چه کسی جور در میاد؟
اینکه آدم سیب یا گندم رو بخوره و بخاطر این نافرمانی از بهشت تبعید بشه و شیطان مغضوب دائمی بشه همه و همه خواست خود خداوند بوده تا شاید چیزی رو بخودش ثابت کنه
میشه گفت همه ی ما انسانها همیشه در حال بازی در یک فیلم به بلندای تاریخ هستیم . فیلمی که خداوند سناریو اون رو نوشته و کارگردانی میکنه
همچنین عقیده ی ایشان در مورد معاد از این قرار است.
من شنیدم انسانها زندگیشون دو قسمت هست
نیمی در آسایش و راحتی و نیم دیگر در عسرت و عذاب
نیمه اول رو که این دنیا هست زنگی کنیم
وقتی رفتیم اون دنیا اگر بردنمون بهشت اونجا متوجه میشیم در طول حیات در جهنم زندگی کردیم
و اگربردنمون جهنم متوجه میشیم این دنیا در بهشت بودیم
به همین راحتی
فوق فوقش 120 سال صبر کنید تا متوجه بشیم توی بهشت زندگی میکردیم یا جهنم
و همچنین جایی بر این باورند که:
چرا فکر میکنید از مرگ باید ترسید؟
دوست عزیزمون آقای جواد 711 فرمودند کسانی که میگن از مرگ نمیترسند دلیلی جز کمی اطلاع از مرگ نمیتونه باشه
حرف ایشون رو تا حدی قبول دارم
چون بنا به گفته ایشون مرگ یعنی خروج از دنیای شناخته شده و ورود به دنیایی ناشناخته که نمیدونیم در اونجا چه اتفاقی قراره بیفته
تقریبا گفته ایشون درست هست
اما فرامش نکنید که هیچکس تجربه مرگ واقعی رو نداره
و تنها انسان از چیزی هراس نداره یا هراسش کم هست که اون مسئله رو بارها تجربه کرده باشه
اما بتصور من مرگ ترسی نداره اگر از خودمون مطمئن باشیم
دانش آموز وقتی با یک امتحان بسیار مشکل روبرو هست اگر روزهای قبل کامل منابع اطلاعاتی اون درس رو مطالعه کرده باشه طبیعتا با اطمینان بیشتر وارد جلسه امتحان میشه و در مقابل دانش آموزی که تمام فرصت مطالعه رو به بطالت و بیخیالی گذرونده باشه با ترس و دلهره سر جلسه حاضر میشه چون مطمئن هست که نمره قابل قبولی نخواهد داشت
کسی که در این دنیا به کسی ظلم نکرده باشه، حق مردم بر گردنش نباشه، دستورات خداوند رو تا حد امکان انجام داده باشه چرا باید از مرگ بترسه؟
و همچنین جمله ای از ایشان دارم که میگویند:
از اینکه یک زرتشتی هستم بخودم افتخار میکنم چون در دین من این آموزه دینی رو از کودکی به من آموختند که همه انسانها با هم برابرند و تنها کسانی از من بهترند که برای آسایش انسانهای دیگر بیشتر تلاش میکنند
البته خودم امید به مسلملن شدن ایشون دارم..
انشالله موفق باشین

دوست بزرگوار شبهه مطرح شده از سوي دوست شما يك تحليل كاملا ذوقي است از ماجراي خلقت حضرت آدم (ع) و حوا (س) كه مبتني بر يك سري مقدمات غير واقعي بيان شده است. لذا در پاسخ به اين شبهه بي پايه بهترين پاسخ تبيين مقدمات و پايه هاي ساختگي آن مي باشد كه ضمن چند نكته به صورت مختصر خدمتتان بيان مي شود. اما با توجه به اينكه احتمالا شما قصد داريد اين پاسخ را براي دوستتان ارسال فرمائيد سعي مي شود جهت سهولت كار شما نكات در خطاب به ايشان بيان شود:
دوست عزيز در منظر دين اسلام بسياري از نكاتي كه در رابطه با حضرت آدم و فلسفه اخراج او از بهشت و... در مطالب شما بيان شده غير واقعي بوده و صرفا بر اساس شنيده هاي مبتني بر ذوق شخصي مي باشد و فاقد دليل معتبر لذا لازم است به چند نكته توجه شود:
1.بر اساس آيات قرآن از همان ابتداء، حضرت آدم (ع) براي زندگي بر روي زمين خلق مي شود، نه بهشت موعود، لذا خداوند متعال قبل از خلقت انسان در گفتگوئي كه با ملائكه خود داشته به همين مطلب اشاره مي نمايد:«وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً »؛« (به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمين، جانشينى [نماينده‏اى‏] قرار خواهم داد.»(1) لذا بسياري از فروض مطرح شده در كلام شما كه مبتنی بر این پیش فرض می باشد که حضرت آدم و حوا بنا بود تا ابد در بهشت ساكن باشد ولي بعد با دسيسه شيطان از آن بهشت موعود که شیطان به آن راهی ندارد اخراج مي شوند و ...، نباید هم به عقل کسی جور در آید! زيرا از ابتدا هم بنا نبوده است كه انسان در بهشت ابدي ساكن باشد.
2. با تكيه بر همين دلائل قرآني و همچنين گواهي روايات فراوان (2)مشخص است كه حضرت آدم از همان ابتداي خلقت نيز در بهشت موعود ساكن نبوده است و لذا با توجه به معاني مختلفي كه از بهشت وجود دارد اقوال مختلفي در كيفيت اين بهشت مطرح شده است، كه آيا بهشت برزخي (برزخ عالمي است بين عالم دنيا و عالم قيامت كه شبيه آخرت داراي بهشت و جهنم مي باشد و تا قيامت همواره همراه عالم دنيا است ) و يا اينكه باغي زيبا از همين باغهاي زمين بوده است (3) ولي به هر حال با توجه به اين كه هر كس به بهشت موعود در قيامت وارد شود ديگر خارج نمي شود قطعا بهشتي كه حضرت آدم در آن ساكن بوده است بهشت موعود نبوده است.
3. بر فرض هم كه حضرت آدم به جهت عصمت و فريب نخوردن از شيطان، شايستگي باقي ماندن ابدي در جايگاه بهشتي خود را داشتند اين ملازمه اي با معصوم بودن و بهشتي بودن همه فرزندان آنها ندارد زيرا هر انساني خود اختيار دارد و حق انتخاب لذا در طول تاريخ هم فرزندان بسياري از انبياء مثل فرزند حضرت نوح (4) به خاطر سوء اختيار در مقابل پدر خود قرار مي گرفتند. لذا همانطور كه شيطان حضرت آدم را فريب داد امكان دارد كه فرزندان او را نيز فريب دهد .
4. فرموديد خدا با اين عظمتش دو نفر به نامهاي آدم و حوا خلق كند و... ،اولا:خلقت حضرت آدم و حوا شروع يك آفرينش مستمر به عنوان انسان بوده است نه خلقتي مستقل از ساير انسانها، ثانيا: حضرت آدم به عنوان خليفه الهي و تجلي تمام صفات كمال الهي خلقتي منحصر بفرد مي باشد كه مقامي بالاتر از ملائكه داشته لذا، نبايد تلقي گردد كه اجبار ملائكه براي سجده بر حضرت آدم با مقام آنها نسبت به خليفه الهي منافات دارد.
5. شيطان اگر چه به جهت عبادت ويژه و طولاني كه داشت در زمان خلقت حضرت آدم (ع) مقام و جايگاهي ويژه داشت و هم رتبه و در زمره ملائكه قرار گرفته بود. اما حقيقتا خودش از جنس ملائكه الهي نبود. بلكه از اجنه (5)و مثل انسان داراي قدرت انتخاب بود كه از جنس آتش آفريده شده بود.(6) لذا اگر چه مقرب بود. لكن فرشته نبود. و اخراج او از مقام و مرتبه اي كه داشت هم به جهت نافرماني اختياري خود او بود و خلقت انسان تنها بهانه اين امتحان الهي در حق او بود.
6. درست است كه در عالم خلقت هر اتفاق و حركتي صورت مي گيرد تحت اراده الهي مي باشد ولي اين مطلب منافاتي با اختيار انسان و شيطان ندارد، زيرا نسبت دادن انتخاب حضرت آدم و يا نافرماني شيطان به خداوند فقط به آن جهت است كه خداوند چنين قدرت انتخابي به آنها عطا كرد ولي در اين كه چه چيز را انتخاب كنند آنها را مختار آفريد، لذا هرگز سوء اختيار شيطان و فريب خوردن حضرت آدم (ع) مستقيما به خداوند نسبت داده نمي شود.
7. اگر چه عملا انسانها در زندگي دنيوي و يا اخروي خود دچار سختي ها و رنج هائي مي شوند. ولي اين رنج ها چه در دنيا و چه در آخرت چيزي جز نتيجه اعمال انتخابي خود آنها نيست (7)، لذا اگر كسي مسير زندگي خود را بد انتخاب كند چه بسا هم در دنيا گرفتار درد و رنج و هلاكت شود و هم در آخرت گرفتار عذاب دردناك الهي گردد. و متقابلا بسيارند انسانهائي كه به جهت رعايت حريم الهي و در عين حال تلاش مناسب براي تامين زندگي مادي خود هم در دنيا خوب و راحت زندگي مي كنند و هم در آخرت به سعادت مي رسند؛ كه مصداق روشن آن حضرت سليمان نبي مي باشد كه خداوند در دنيا نيز به او ملك و پادشاهي عطا نمود. (8) نمي دانيم غير از تكيه بر شنيده هاي خود بر اساس كدام دليلي زندگي همه انسانها را به دو بخش تقسيم نموديد كه نيمي در عسرت و نيمي در رفاه، اگر چه مي توان توجيهي براي اين كلام ذكر نمود كه هر كس خود را در مسير رعايت تكاليف الهي در دنيا به سختي بيندازد قطعا در آخرت در آسايش خواهد بود. اما با توجه به اينكه سختي تكاليف الهي حقيقتا براي فرد مؤمن شيرين و لذت بخش است. باز هم تلازمي بين سختي دنيا و آسايش آخرت نخواهد بود .
8. در مورد عالم مرگ نيز اگر چه براي هر فرد ابتدائا ناشناخته مي باشد. لكن با تكيه بر وحي و اخبار الهي و گفتار صادقانه انبياء الهي از وضعيت افراد در عالم پس از مرگ هر كس مي تواند با توجه به اعمال و رفتار خود پيش بيني نمايد كه چه سرنوشتي در آن جا خواهد داشت:«فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ /وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ »؛«پس هر كس هموزن ذرّه‏اى كار خير انجام دهد آن را مى‏بيند! و هر كس هموزن ذرّه‏اى كار بد كرده آن را مى‏بيند! »(9) و لذا اتفاقا راز ترس و نگراني بيشتر انسانها از مرگ نيز با توجه به آگاهيشان از رفتار و اعمال خود مي باشد. نه بي خبري از سرنوشت انسان پس از مرگ ، لذا در منظر يك انسان مؤمن مرگ به منزله خروج از قفس و رسيدن به لقاء الهي مي باشد.
9. اگر چه در منظر دين اسلام و بر اساس بسياري از روايات اسلامي ، دين زرتشت از جمله اديان الهي محسوب مي گردد (10) و لذا در قانون اساسي كشور ايران نيز دين زرتشت ديني الهي تلقي مي شود (11)؛به همين دليل كه ريشه مشتركي در بين همه اديان الهي وجود دارد در آموزه هاي اصيل دين زرتشت وجوه اشتراك زيادي با دين اسلام به چشم مي خورد ،مثلا در دين اسلام نيز افرادي كه براي آسايش و رفاه هم نوعان خود خالصانه تلاش بيشتري مي نمايد از جايگاه برتري نزد خداوند برخوردار مي باشد ، اما نبايد از اين نكته غافل شد كه در بين اديان الهي به حكم عقل و فطرت همواره آخرين دين الهي كه علاوه بر داشتن وجوه مشترك با اديان گذشته متناسب با رشد و تعالي انسان از تكامل بيشتري برخوردار مي باشد و در عين حال از آفاتي كه در طول زمان به صورت انحرافاتي در آموزه هاي دين گذشته وارد شده است نيز بري مي باشد، به عنوان دين حق در زمان فعلي محسوب مي گردد، البته اين مطلب منوط به اين است كه فرد با تحقيق و مطالعه درست و هدفمند و منطقي (نه فقط با تكيه بر شنيده هاي غير مستند) به دنبال كشف حقيقت باشد و حقانيت دين جديد را به دست آورد و الا در صورت كوتاهي و عدم شناخت دين حق در زمان حيات خود ، در پيشگاه خداي عالم كه همان خداي زرتشت پيامبر و همچنين پيامبر اسلام مي باشد عذري نخواهيد داشت.
پي نوشت ها:
1. بقره (2) آيه 30.
2. عروسى حويزى، تفسير نور الثقلين، انتشارات اسماعيليان، قم،1415 ق، ج1، ص62.
3. آیت الله مکارم شیرازی، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش. ج‏1، ص 187.
4. هود(11) آيه 46.
5. كهف (18) آيه 50.
6. اعراف(7) آيه 12.
7. شوري (42) آيه 30.
8. بقره(2) آيه 102.
9. زلزله(99) آيه 7و 8.
10. علامه مجلسي، بحارالانوار ،الوفاء بيروت، 1404ق، ج14، ص 463.
11. قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، اصل سيزدهم.