چرا از ائمه معصومین علیهم السلام در دوران حیات شان کتابی در موضوعات مختلف دردسترس نیست؟غالبا شاگردان و اصحاب آنان سخنان آنان را گرد آوری می کردند.

چرا گنبد ائمه اطهار طلایی است ؟آیا فلسفه خاصی دارد؟ آیا مورد تایید ائمه است؟زندگی ائمه اطهار با ثروت اندوزی مخالف بود.چرادر ساخت گنبد و بارگاه ائمه این همه طلا بکار می رود؟

پرسش: کتاب _گنبد
شرح : چرا از ائمه معصومین (ع) در دوران حیات شان کتابی در موضوعات مختلف دردسترس نیست؟غالبا شاگردان و اصحاب آنان سخنان آنان را گرد آوری می کردند.
پاسخ:
با سلام و سپاس از ارتباطتان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پاسخي كه در اين باره از سايت اسلام كوييست اقتباس شده خدمتتان ارائه مي گردد.
در اين راستا چند نكته رابايد متذكر شويم :
1. از علل مهم اين كه ائمه (ع) شخصاً و به طور جدي و گسترده اقدام به تأليف ننمودند اين بود كه خواستند از باب تقديم اهم بر مهم، بيشتر به پرورش افراد و حفظ مكتب تشيع از طريق پايه گذاري روش اجتهاد[1]، بپردازند.
توضيح مطلب اينكه:
الف) امامت استمرار نبوت است و فلسفه وجودي امامت همان فلسفه وجودي نبوت است و در قرآن و روايات هدف اصلي بعثت انبيا، پرورش افراد و دادن حيات معنوي به انسان ها بيان شده است.
- قرآن كريم مي فرمايد: «اي كساني كه ايمان آورده ايد. چون خدا و رسول او شما را به چيزي فراخوانند كه زندگيتان مي بخشد دعوتشان را اجابت كنيد».[2]
- و نيز مي فرمايد: «اوست خدايي كه به ميان مردمي بي كتاب پيامبري از خودشان مبعوث داشته تا آياتش را بر آنها بخواند و آنها را پاكيزه سازد و كتاب و حكمتشان بياموزد».[3]
و اميرالمؤمنين علي (ع)مي فرمايد: «خداوند انبياء را فرستاده تا گوهرهاي عقل مردم را شكوفا سازد».[4]
ب) پرورش افرادي كه خود بتوانند حكم الهي را استنباط كنند و دست به تأليف كتب فقهي و ... بزنند علاوه بر اينكه هدف اصلي بعثت انبياء و فلسفه وجودي امامت را تأمين مي كند، موجبات گسترش و انتشار بيشتر و بهتر معارف الهي را نيز فراهم مي نمود[5] و بركات زيادي را در پي داشت.
امام خميني(ره) در رساله‏ي اجتهاد و تقليد در پاسخ به اين سؤال كه: چرا ائمه به ويژه امام صادق(ع) كه به دليل شرائط سياسي زمان و دوره‏ي انتقال حكومت از بني اميه به بني عباس، فرصت خوبي براي تشكيل حوزه‏ي درسي و تعليم و تعلم پيدا كردند، رساله‏ي توضيح المسائل مفصلي كه پاسخ‏گوي تمام مسائل شيعيان باشد تدوين نكردند، تا ما امروز نيازي به اجتهاد نداشته باشيم و براي به دست آوردن احكام، محتاج رجوع به روايات - كه اغلب به صورت سؤال و جواب است و در خيلي از موارد هم بين آنها تعارض وجود دارد - نباشيم، چنين فرموده اند: اگر ائمه(ع) يك رساله‏ي توضيح المسائل مي نوشتند ديگر نيازي به اجتهاد نبود و كسي به دنبال تحصيل علم و اجتهاد نمي رفت و حوزه‏هاي شيعي پيدا نمي شد، در حالي‏كه خودِ وجود اين حوزه هاي علميه مطلوبيت دارد و ثمرات بسياري بر آن مترتب مي شود. ائمه(ع) مي خواستند اين حوزه ها تشكيل شود تا حفظ و دفاع از حريم دين در زمان غيبت تحقق يابد.
با تشكيل همين حوزه هاي علميه بود كه علماي بزرگي تربيت شدند كه از يك سو، با پرداختن به معارف ديني از حديث، رجال، تفسير، تاريخ، كلام، حكمت، عرفان، اخلاق، فقه و اصول به پاسداري و حفظ معارف مأثور از ائمه(ع) پرداختند و از سوي ديگر، در مقابل هجوم فرهنگي مذاهب و مكاتب مختلف ايستادند و جامعه‏ي شيعه را از انحراف فرهنگي حفظ كردند[6].
ج) در تمام سيستم هاي آموزشي، آموزش حضوري محور آموزشهاست حتي امروزه كه امكانات آموزش غير حضوري به صورت حيرت آور پيشرفت كرده و گسترش يافته است، هيچگاه نتوانسته جانشين آموزش حضوري گردد.
د) تأليف كتاب توسط ائمه (ع) به طور جدي و گسترده، با توجه به شرايط سياسي و اجتماعي شايد عواقب نامطلوبي در پي مي داشت. چون به خاطر موقعيت خاص ائمه حساسيت افراد مخالف و سياست هاي حاكم نيز برانگيخته مي شد و تمام تلاش رسمي خود را در پي از بين بردن آن كتاب ها يا تحريف آن انجام مي دادند كه عواقب خطرناك اين دو بديهي و روشن است.
ولي ائمه (ع) براي جاودان ماندن مكتب به اصحاب خود دستور مي دادند كه به تأليف كتب اقدام نمايند و از اين طريق بهتر توانستند مكتب را حفظ نمايند چون اولا؛ حساسيت گروه هاي مخالف و سياست حاكمان نسبت به اصحاب مثل حساسيت نسبت به ائمه (ع) نبوده است.
و ثانياً؛ اگر تحريفي در كتاب هاي اصحاب رخ مي داد پيامدهاي كمتري مي داشت[7] و با اصولي كه خود ائمه تعليم داده بودند، مي شد فهميد كه آنچه صحابه نقل كرده اند اشتباهي در فهم آنان صورت گرفته است يا در نقل آنان. به همين جهت حجم زيادي از تراث شيعه را احاديث ائمه تشكيل مي دهد كه به صورت شفاهي به اصحاب ارائه مي شد و آنان به كتابت احاديث اقدام مي كردند.
2. مطالبي كه بيان كرديم بدين معنا نيست كه ائمه عليهم السلام هيچ اقدامي براي تاليف ننموده باشند. بلكه در منابع روايي ده ها كتاب و تأليف از امامان معصوم (ع) ياد شده است[8]. و اين ها بر چند نوعند:
الف) برخي از اين كتاب ها توسط امام پيشين نگاشته شده و به امام بعدي به عنوان ميراث امامت منتقل شده و همين طور از امامي به امام ديگر رسيده، تا در دست امام دوازدهم حضرت مهدي(عج) قرار گرفته است.
ب) برخي از اين ها با املاي امام و با خط شاگردان نگارش يافته است.
[ج) برخي با خط امامان(ع) براي هدايت افرادي خاص و يا در خواست عده اي و يا به صورت كلي نوشته شده است.
]د) برخي از كتاب هاي منسوب به امامان(ع) روايات منتسب به آنان است كه توسط ديگران در يك يا چند مجموعة روايي گردآوري شده است.
اينك به ذكر تعدادي از كتاب هايي كه با يكي از مناسبت هاي مذكور به امامان(ع) منتسب است مي پردازيم:
1ـ "الجامعه": كتابي است كه درباره ي‌ احكام حلال و حرام است كه با املاي پيامبر(ص) و خط علي(ع) نگارش يافته است.
2ـ "الجفر" مندرجات اين كتاب حوادث كائنات است و امام علي(ع) آن را در پوست بُز يا گوسفند نوشت. بدين جهت كه بر پوست بُز (يعني جفر) نوشته شد، آن را "جفر"[9] ناميده اند[10].
3ـ "كتاب علي": در مورد اين كتاب نوشته اند: اين كتاب با املاي پيامبر(ص) و خط علي(ع) نگارش يافته است و مشتمل بر مسائل مربوط به حلال و حرام است. اين كتاب از امام قبلي به امام بعدي به عنوان ميراث منتقل شده و بارها مورد استشهاد امامان بعدي قرار گرفته است. برخي گفته اند: اين كتاب همان كتاب جامعه است.[11]
4ـ "مصحف فاطمه": برخي نوشته اند اين كتاب كتابي است با املاي پيامبر(ص) و خط علي(ع).[12]
برخي گفته اند: بعد از رحلت پيامبر(ص) خداوند فرشته اي را فرستاد تا حزن و اندوه حضرت زهرا(س) را بكاهد. وي با آن بانوي بزرگ هم صحبت شد و حاصل آن همين كتاب است كه با املاي حضرت زهرا(س) و خط علي(ع) نگارش يافته است.[13]
5ـ كتاب الاداب.
6ـ كتاب الفرائض.
7ـ جمع القرآن و تأويله يا جمع القرآن علي ترتيب النزول.
8ـ كتاب اعلي فيه ستين نوعاً من انواع علوم القرآن؛ از امام علي(ع).
9ـ كتاب في زكاة الغنم، از امام علي(ع).
10ـ كتاب في ابواب الفقه؛ از امام علي(ع).
11ـ كتاب آخر في الفقه؛ از امام علي(ع).
12ـ عهدنامة مالك اشتر؛ ازامام علي(ع).
13ـ وصيت به محمد بن حنفيه؛ از امام علي(ع).
14ـ قضاوت هاي اميرالمؤمنين؛ (جمع آوري قضاوت هاي آن حضرت)
15ـ مسند امام علي(ع)، اين كتاب را نسائي از روايات امام علي(ع) جمع آوري نموده است.
16ـ نهج البلاغه، سيد رضي از سخنان حضرت علي(ع) آن را جمع آوري نموده است.
17ـ جنة الاسماء از امام علي(ع).
18ـ غررالحكم و دررالكلم، عبدالواحد آمدي از كلمات حضرت جمع آوري نموده است.
19ـ كتاب معماهاي علي(ع).
20ـ الامثال الامام علي بن ابي طالب.[14]
21ـ الصحيفة الكاملة في الادعية؛ از امام چهارم(ع).
22ـ الصحيفة الثانية السجادية؛ جمع آوري توسط شيخ حُرّ عاملي.
23ـ الصحيفة الثالثة السجادية؛ جمع آوري توسط ميرزا عبدالله اصفهاني، معروف به افندي، صاحب رياض العلما.
24ـ الصحيفة الرابعة السجادية؛ جمع آوري توسط ميرزا حسين نوري.
25ـ الصحيفة الخامسة السجادية؛ جمع آوري توسط سيد محسن امين، صاحب اعيان الشيعه.
26ـ رساله حقوق؛ از امام سجاد(ع).[15]
27ـ كتاب التفسير؛ از امام باقر(ع).
28ـ رساله امام باقر(ع) به سعد الخير.
29ـ كتاب الهدايه؛ از امام باقر(ع).[16]
30ـ جعفر ابيض، امام صادق(ع) فرمود: "نزد من جفر ابيض است و محتوايش: زبور داود، تورات موسي،‌ انجيل عيسي،‌ صحف ابراهيم و حلال و حرام و مصحف فاطمه است، مصحف فاطمه قرآن نيست، بلكه در آن هر حكمي كه مورد نياز بشر باشد، وجود دارد".[17]
در روايتي ديگر آمده است است كه در مصحف فاطمه(س) اخبار كائنات مندرج است، نه حلال و حرام،‌ همان گونه كه در مصحف فاطمه بيان شد.
30ـ رساله امام ششم به نجاشي (والي اهواز) معروف به رساله عبدالله بن نجاشي.
31ـ توحيد مفضل؛ امام صادق(ع) در مورد خداشناسي، املا نمود و مفضل بن عمر آن را به نگارش در آورد.
32ـ كتاب اهليلجه؛ از امام صادق(ع).
33ـ كتاب مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، منسوب به امام صادق(ع).
34ـ نثر الدرر، منسوب به امام صادق(ع).
35ـ وصيت به هشام بن حكم و ويژگي هاي عقل؛ از امام هفتم(ع).[18]
36ـ علل الاحكام الشرعيه؛ امام رضا(ع) در جواب مسائل محمد بن سنان نوشت.[19]
37ـ العلل فضل بن شاذان؛ او از امام رضا(ع) استماع نمود و به نگارش در آورد.
38ـ رساله ذهبيه؛ در مورد طب از امام هشتم(ع).
39ـ فقه الرضا(ع).
40ـ صحيفة الرضا يا مسند الرضا از امام هشتم(ع).[20]
41ـ عيون الاخبار؛ شيخ صدوق از روايات امام هشتم(ع) جمع آوري نموده است.[21]
42ـ رساله جبر و تفويض؛ از امام هادي(ع).
43ـ اجوبة؛ پاسخ به سؤالات يحيي بن اكثم؛ از امام هادي(ع).
44ـ قطعة من احكام الدين؛ از امام هادي(ع).
45ـ تفسير؛ منسوب به امام حسن عسكري(ع).
46ـ مواعظ قصار؛ از امام حسين عسكري(ع).
47ـ رساله منقبت؛ از امام حسن عسكري(ع).
48ـ مكاتبات الرجال؛‌ از امام حسن عسكري(ع).[22]
3. تذكر اين نكته ضروري است كه به طور قطع و يقين نمي توان اَسناد همه اين تاليفات را قبول نمود، چون با توجه به فاصله زماني بين زمان ما و زمان ائمه(ع) و نيز با توجه به محدوديت هاي اطلاع رساني زمان معصومان(ع) و با توجه به سياست هاي حاكمان مبني بر منع كتابت حديث[23] يا حصر امامان(ع) و ايجاد مزاحمت ها براي آنان و اصحاب ايشان از قبيل آتش زدن و تخريب منازل و يا وقوع بسياري از حوادث طبيعي مثل سيل وزلزله[24] و يا در گيريهاي قومي و قبيله اي[25] بسياري از اين كتابها ازبين رفته و بدست ما نرسيده است.
پي نوشت ها:
1. بدیهی است که که بکار گیری این روش در طول تاریخ مخصوصا در زمانی که ائمه حضور مستقیم در جامعه ندارند، ضامن بقای دین و مکتب تشیع می باشد.
2. انفال، 24.
3. جمعه، 2.
4. نهج البلاغه، خطبه 1.
5. این افراد مانند دائره المعارف زنده و سخنگو عمل می کردند و با حضور در جوامع مختلف با گفتار و عمل خود بهترین عنصر برای تبلیغ و انتشار معارف محسوب می شدند.
6. نک: هادوی تهرانی، مهدی، تاریخ علم اصول، صص74-76.
7. بدیهی است که پیامدهای تحریف در متنی که به قظع و یقین منتسب به ائمه است و خود امام آنرا نگاشته باشد، و تحریف در متنی که منتسب به یکی از شاگردان امامان باشد، همسان نخواهد بود.
8. نک: نرم افزار پرس و جو، پاسخ : واحد پاسخ به سؤالات دفتر تبلیغات اسلامی، به پرسش: لطفاً نام کتاب های امامان ما را بگویید. هر کدام از کتاب ها برای کدام امامان(ع) است؟ توضیح دهید.
9. جفر علمی است که به وسیله آن حوادث جهان تا هنگام انقراض آن شناخته می‏شود. این دانش در اختیار امیرالمؤمنین و امامان معصوم - علیهم السلام- بود 4ـ انواع و اشکال شناخت، آل اسحاق.
10. حسن بن فروخ، بصائرالدرجات، ص 157 - 159؛ سید مرتضی عسکری، معالم المدرستین، ج 2، ص223.
11. محمد بن خالد برقی، المحاسن، ص 193.
12. حسن فروخ، همان،ص 158 - 157.
13. همان، ص 153؛ کافی، کلینی، ح 1، ص 24.
14. سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 2، ص 332 و 333.
15. همان، ص 457 و 476
16. همان، ص 518 - 476
17. کافی، ج 1، ص 240
18. سید محسن امین، همان، ص 518 - 521.
19. همان، ص 539.
20. همان، ص 566 - 568 و حسن فروخ، همان، ص 158 - 157.
21. سید محسن امین، همان، ص 584؛ حسن فروخ، همان، ص 153؛ کافی، کلینی، ح 1، ص 24.
22. همان، ص 588.
23. نک: هادوی تهرانی، مهدی، تأملات در علم اصول فقه،کتاب اول دفتر ششم، ص94-101.
24. مانند از بین رفتن کتابهای ابن ابی عمیر؛ جامع الروات اردبیلی، ج 2، ص 51.
25. مثل آتش زدن کتابخانه شیخ طوسی؛ مقدمه رجال شیخ طوسی، ص 17.
لينك پاسخ در سايت اسلام کوییست ...
http://islamquest.org/component/islamquest//question/531

پرسش: چرا گنبد ائمه اطهار طلایی است ؟آیا فلسفه خاصی دارد؟ آیا مورد تایید ائمه است؟زندگی ائمه اطهار با ثروت اندوزی مخالف بود.چرادر ساخت گنبد و بارگاه ائمه این همه طلا بکار می رود؟
پاسخ: از جنس طلا بودن گنبد برخی از امامان دلیل خاصی جز اظهار نهایت تکریم نسبت به آنان ندارد ؛ اصولا ساختن ضریح و حرم برای قبور رهبران مذهبی، به عنوان یک رسم و سنتی اجتماعی ، قرن هاست که در جوامع گوناگون به وجود آمده ، منظور کسانی که این کار انجام می‌دهند، یک نوع احترام و تجلیل نسبت به آن شخصیت است . از منظر دین اسلام این گونه اعمال بیانگر تجلیل و تکریم از شخصیت هاست . اگر این افراد در زمره علما و بزرگان دین به خصوص امامان معصوم و فرزندان آنان باشند ، این اعمال مصداق تعظیم شعائر الهی است که در قرآن نشانه تقوی و بسیار ارزشمند دانسته شده است .(1)
به علاوه این گونه رفتارها در خصوص فرزندان رسول خدا نوعی اظهار مودت و محبتی است که از فروع دین و مزد رسالت حضرت دانسته شده و در قرآن بر انجام آن سفارش شده است (2) و در ساحت ایمان شیعی از جایگاه رفیع و والایی برخوردار است ؛ در نتیجه این گونه امور تنها شکل خارجی و بروز برونی تجلیل و تعظیم از این بزرگواران است که هم ماهیتی دینی دارد و هم بسیار ارزشمند است .
البته در خصوص مصداق عملی تعظیم و تجلیل و نوع تزیین و تنقیش بارگاه ها ، ممکن است در مواردی اشتباهات و زیاده روی هایی صورت بپذیرد و ضرورت ها در برخی موارد فراموش شود ، اما آیینه کاری و طلاکاری و... به خودی خود نادرست و ناپسند نیست زیرا تکریم و تجلیل نمادهای دینی هم یکی از مهم ترین ابزار ترویج و تبلیغ تفکرات ناب و عمیق دینی به حساب می آید و ماهیت ثروت اندوزی و دنیا طلبی ندارد .
البته در خصوص طلا کاری گنبدها به طور خاص باید به چند نکته توجه داشت :
1- وقتی بنا بر تکریم و تجلیل یک شخصیت بی بدیل در بین بشریت مانند یک امام است، باید تفاوتی بین او و دیگر شخصیت های مورد احترام انسان ها و یا بارگاه های دیگر سلاطین وجود داشته باشد تا تصور نوعی همسانی برای بینندگان حاصل نشود ؛ این امر در عین کم توجهی اکثر مردم از اهمیت بسزایی برخوردار است .
نمونه این نوع نگرش در بارگاه امامین کاظمین دیده می شود که بر خلاف سنت معماری اسلامی و شرقی، روی یک بارگاه دو گنبد قرارگرفته تا نشان دهد در زیر این بقعه دو امام مدفون هستند . برای شیعه هر امام مظهر یک انسان کامل است . باید این عظمت و شکوه به شکلی متفاوت ابراز گردد و این امر تابع سنت های جاری اجتماعی در ملل شرقی نگردد .
در نتیجه یکی از اولین سوالاتی که برای یک بیننده غیر مسلمان با دیدن بارگاه امام رضا علیه السلام پیش می آید، این است که این همه عظمت و شکوه و هزینه برای یک انسان چه معنایی دارد ؟ این جاست که روشن می شود ما این افراد را در شمار دیگر شخصیت های مورد تکریم و احترام در بین بشر نمی دانیم . نوع تکریم ما منشا عقیدتی و متفاوت دارد.
2- هرچند در اسلام بر حقیقت و روح تعالیم و معارف دینی تاکید بسیار شده اما ظواهر و امور ظاهری هم از اهمیت بسیاری برخوردار است . نمی توان تاثیر شگرف امور ظاهری را در جلب توجه و تالیف قلوب به سمت این مکان ها و در نتیجه بهره مندی از معنویت و روحانیت موجود در این مکان ها ، انکار کرد . دستوراتی استحبابی از قبیل خوش صدا بودن موذن و قاری قرآن (3) یا زیبا و خوش سیما بودن امام جماعت (4) نشان می دهد که توجه به ظواهر و بهره گیری از قدرت احساسات و تمایلات بصری و حسی بشر برای رهیافت به حقیقت باطنی قابل انکار نیست .
3- بخش اعظم طلاکاری ها و تزیینات حرم های امامان توسط متن افراد جامعه تامین می شود و برگرفته از طلا و جواهراتی است که توسط خود مردم از همه اقشار اهدا می‌شود و به نوعی ماهیت این اهداء دل کندن از مال دنیا و امور دنیوی در مسیر تکریم شخصیت های دینی است ، در نتیجه اولا اجتماع آن در بارگاه امامان که مکانی برای تکریم ایشان و تعظیم خداوند متعال و عبودیت و بندگی اوست عین ماهیت تلاش های ائمه در مسیر اعتلای دین و معنویت است .
ثانیا در این نوع هدایا که به شکل نذر و یا وقف و مانند آن صورت می پذیرد ، متولی امور حق تصرف متفاوت و مطابق میل خود را ندارد و مامور به صرف اموال در همان مورد نذر است ، البته اگر خلاف شرع و عقل نباشد ؛ در نتیجه طلاهایی که برای گنبد و ضریح نذر یا وقف می شود شرعا باید در همین مسیر خرج و هزینه شود که چنین شد و می شود .
4- برخلاف تصور بسیاری از ما امامان معصوم زندگی فقیرانه و مشقت باری نداشتند ، البته ساده زیستی در همه حال پسندیده است و در امامان ما هم وجود داشته اما به جز برخی حضرات معصومین که در صدر اسلام و در شرایط سخت جامعه می زیسته اند ، چنان که در تاریخ نقل شده باقی امامان زندگی محترم و حتی با جلالتی داشتند و خدم و حشم بسیار داشتند و از غذای نیکو تناول می فرمودند .
یکی از شاگردان امام صادق (ع) می گوید: گاهی امام ما را مهمان می کرد و نان روغنی و غذای لذیذ «خبیص» [که با روغن و خرمــا درســت می شد] و ... برای ما می آورد. روزی یکی از حاضران عرض کرد:کاش به گونه ای معتدل برای ما غذا آماده می کردی.( این غذا اعیانی است! )
امام فرمود: ما بر اساس امر و تدبیر خدا، امور را تدبیر می کنیم. اگر خداوند بر ما وسعت بخشد، ما نیز وسعت می بخشیم و هرگاه بر ما تنگ گرفت، ما نیز تنگ می گیریم.(5) .
البته در کنار همه این ها این بزرگواران توجه به فقرا و مساکین و تواضع و خاکساری را فراموش نمی کردند مثلا در خصوص امام رضا علیه السلام نقل شده که در خانه خود در وقت غذا سفره بزرگی می انداختند . همه افراد خانه اعم از خادمان و غلامان حتی خادمان اصطبل را بر آن می نشاندند و با دست خود از بهترین غذاها برای آن ها می کشیدند ، آن گاه خود شروع به میل غذا می فرمودند (6).
این موارد نشان می دهد که در نوع زندگی این بزرگواران هم در عین توجه به فقرا و مساکین ، شان و جایگاه و موقعیت اجتماعی -با توجه به اوضاع عمومی جامعه- مورد توجه قرار می گرفت و از این گونه امور غفلت نمی شد .

پی نوشت ها :
1. حج (22) آیه 32
2. شوری (42) آیه 23
3. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه ق ، ج 92، ص 191 .
4. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 هجرى قمرى ، ج 8 ص 351.
5. همان ج24، ص296
6. بحار الانوار همان ، ج 49 ص 91 .