با توجه به اینکه در قرآن مجید، صراحتا از پوشش موی سر خانمها صحبتی به میان نیامده، آیات در خصوص حجاب چطور بدین گونه تفسیر شده اند و فلسفه آن چیست؟ با توجه به اینکه بسیاری از ما در خارج از ایران زندگی میکنیم و در این باره سوالات زیادی از ما میگردد ممنون میشوم پاسخ صریح و واضحی عنایت بفرمایید.
با تشکر

قبل از پرداختن به پاسخ ذكر نكته اي لازم و ضروري است و آن اينكه
منابع اصلي احكام اسلام مانند حجاب و غيره عبارت است از قرآن و سنت. سنت يعني قول و فعل و تقرير پيامبر و امامان اهل بيت (ع) كه همگي معصوم بوده و سخن و عملشان حجت است بر مردم و مردم وظيفه تبعيت از آن را به عنوان حكم الهي دارند.
قرآن اصول كلي احكام اسلام را بيان مي كند و وظيفه تشريح و توضيح و تعيين حدود آن بر عهده پيامبر و اهل بيت او كه آشناي به مراد و منظور قرآن هستند مي باشد.
در قران كريم آمده است :« ِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون»
" و بر تو اين قرآن را نازل نموديم تا آنچه را كه براى هدايت مردم فرستاده شده بيان كنى، باشد كه بهتر بينديشيد» (1) همچنين مي فرمايد :
« وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقاب»
" و آنچه پيامبر خدا به شما ميدهد، آن را (با كمال ميل) بگيريد و از هر چه شما را منع مي كند (جدا) از آن دورى كنيد و از خشم خدا بترسيد كه مجازات خدا بسيار سخت و شديد است." (2)
بنابراين تبيين حدود دقيق حجاب بر عهده پيامبر (ص) است همانگونه كه حكم برپايي نماز در قرآن هست. اما تبيين تعداد ركعات هر يك از نمازها در هيچ يك از آيات قران نيست و بر عهده پيامبر (ص) نهاده شده است .
در باره حجاب هم اصل آن در قرآن تصريح شده است و هم تا مقدار زيادي، حدود و شرائط آن ذكر شده است. خداي متعال در قرآن كريم مي فرمايد:
« به زنان مؤمنه بگو، كه چشمان خود را از نامحرم بپوشند و فروج خود را از حرام محفوظ بدارند و زينت و آرايش خود را جز آنچه اجبارا ظاهر مي شود بر نامحرم آشكار نسازند. و زنان مؤمنه بايد سر و سينه خود را با روسرى بزرگ بپوشانند و زينت و جمال خود را بر نامحرم آشكار نسازند، مگر به شوهر يا پدر و يا پدر شوهر يا پسر خود يا پسران شوهرش يا برادران خود يا پسران برادر و خواهر خود و يا بزنان نجيب از خودشان و يا به خدمتكاران زن و پيشخدمتان مرد كه بسبب پيرى (زياد) از زن بى‏نيازند و يا كودكانى كه هنوز بر زنان واقف نيستند. زنان مؤمنه نبايد در راه رفتن طورى حركت كنند و پاهايشان را بزمين بزنند كه زينت و آرايش مخفى آنان معلوم شود. اى اهل ايمان، همه بدرگاه خدا توبه كنيد تا رستگار شويد."(3)
اگر به اين بخش از آيه كريمه توجه فرمائيد وجوب حجاب و حدود آن روشن مي شود.
« ولا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها وليضربن بخمرهن علي جيوبهن و لايبدين زينتهن الا لبعولته»
" لام " امر بر سر فعل يضربن و "لا" ي نهي بر سر فعل يبدين در عربي نشانه امر و نهي است، امر به پوشش و نهي از آشكار نمودن زينت .(4)
« وليضربن بخمرهن علي جيوبهن » نيز بيان حدود آن است چرا كه :
"خُمُر" جمع خمار است و خمار به معنای مقنعه است و مقنعه نیز پوششی است كه به طور كامل سر و اطراف آن مثل مو، گردن و گریبان را میپوشاند.(5)
در روايات صحيح و معتبر از پيامبر و نيز ائمه معصومين (ع) حدود دقيق حجاب تبيين شده است :
ازپیامبر (ص) نقل شده است که خطاب به اسماء (خواهر عایشه) فرمود :" ای اسماءزن هنگامی که به بلوغ می رسد ، صحیح نیست که غیر از این قسمت و این قسمت از بدنش پیدا باشد و بصورت و دو کف دست خویش اشاره کرد "(6)
از امام رضا ـ علیه السّلام ـ در روایتی نقل شده است «یؤخذ الغلام بالصلاه و هو ابن سبع سنین و لا تغطی المرأه شعرها منه حتی یحتلم.»پسرهفت ساله درباره نماز قابل مؤاخذه و پرسش است اما بر زن واجب نیست از پسران غیر بالغ موی سر خود را بپوشاند....»(7)
مفهوم این روایت ، وجوب پوشش موی سر زنان را مي رساند كه در برابر پسران بالغ زنان بايد موي سر خود را بپوشانند.
یا در روایت دیگر:در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است: علی الصبی اذا احتلم الصیام و علی الجاریه اذا حاضت الصیام والخمار ...بر پسر بالغ روزه واجب است بر دختر بالغ نیز روزه و پوشش سر ازنامحرم واجب است .(8)
پی نوشت :
1. نحل (16) ، آيه 44.
2. حشر (59)،‌ آيه 7.
3. نور(24)، آيه 31.
4. ر.ك : دعاس ، اعراب القرآن الكريم ، دمشق، دارالمنير ، 1425 هـ.ق ، ج 2، ص 351.
5. احمد بن محمد فيومي، مصباح المنیر ، دارالهجره ، 1405هـ.ق ، ج1، ص181 .
6. ابی داوود، سنن ابی داوود، دار احیاء السنة النبویة ، بيتا ، ج 4 باب فیما تبدیالمراة من زینتها ، ص64 نیز در این زمینه ر.ک: شيخ حر عاملي، وسائل الشیعه، قم ، آل البيت ، 1409هـ.ق ، ج 20، ابواب مقدمات نکاح ، باب 109 ، ص 201-202.
7. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه،‌ پيشين، ج 20.
8. شيخ طوسي، التهذيب ، تهران، دارالكتب الاسلاميه ، 1369 هـ.ش، ج 4، ‌ص 281.