بسم الله الرحمن الرحیم

به یک حدیث از پیامبر (ص) برخوردم که منبع موثقی هم داره. میخواستم 2 سوال مطرح کنم:

رسول خدا صلی الله و علیه و آله فرمودند:

ای وای بر امت من، ای وای بر امت من از شورای کبری و شوراي صغری،
پرسیدند: يا رسول‌الله شورای کبری كدام است؟ و شورای صغری كدام است ؟
فرمود شورای كبری شورائي است كه بعد از وفات من در شهر من تشكيل مي‌شود برای غصب خلافت برادر من و غصب حق دختر من، و اما شورای صغری در زمان غيبت کبری در زوراء (كه ری است) تشكيل مي‌شود براي تغيير دادن سنت و تبديل احكام من!

[مناقب العترة ، وكتاب مائتان وخمسون علامة للطباطبائي 130، تفسير اثني عشري ذيل آيه 159 آل عمران]
------------------------------------------------

عن حذيفة بن اليمان وجابر بن عبد الله الأنصاري عن رسول الله (ص) انه قال:
( الويل الويل لامتي في الشورى الكبرى والصغرى ، فسئل عنهما فقال (ص) أما الكبرى فتنعقد في بلدتي بعد وفاتي لغصب خلافة أخي وغصب حق ا...بنتي ، وأما الشورى الصغرى فتنعقد في الغيبة الكبرى في الزوراء لتغيير سنتي وتبديل أحكامي)
[مناقب العترة ، وكتاب مائتان وخمسون علامة للطباطبائي 130، تفسير اثني عشري ذيل آيه 159 آل عمران]

1.منظور پیامبر از شورای صضری چیست؟ و یا ارتباطی به شورای رهبری و ولایت فقیه دارد؟
2.ایا حدیثی وجود دارد که بتوان با استناد به ان به صراحت منظور این حدیث رو از ولایت فقیه دور کرد؟

این عبارت در هیچ یک از کتب روایی و تفسیری وجود ندارد و تنها در تفسیر اثنا عشری آن هم بدون ذکر راویان حدیث ذکر شده، لذا نمی توان اعتباری برای آن قائل شد.
اما برای فهمیدن مراد از شوری صغری باید منظور از " زوراء " را بفهمیم که روایات مختلفی آمده که این واژه در آنها است و معانی و مصادیق متعددی برای زوراء ذکرشده است:
فيروزآبادى براى" زوراء" اين معانى را ذكر كرده است:
1- مالى بود متعلق به احيحه كه يكى از عربها است 2- چاه دور 3- قدح 4- ظرف نقره 5- كمان 6- دجلة 7- بغداد، زيرا درهاى درونى آن از برونى جدا است 8- مكانى است در مدينه نزديك مسجد، خانه‏اى بوده است در حيره 9- اراضى دور دست 10- زمینى در ذى خيم.(1)
در بعضی از روایات هم مثل روایت مورد سوال منظور از آن شهر ری است.
در روایتی مراد از زوراء را چنین گفته:
از معاوية بن وهب گويد امام صادق (ع) به يك بيت از شعر ابن ابى عقب تمثل جست:
و ينحر بالزوراء منهم لدى الضحى ثمانون الفا مثل ما تنحر البدن‏
در ظهر بزوراء از ايشان گردد هشتاد هزاران چه شتر قربانى‏
راوی گويد من گفتم: قربانت مى‏گويد زوراء همان بغداد است، فرمود: نه، سپس فرمود: تو به رى رفته‏اى؟ گفتم: آرى، فرمود: به بازار چارپايان رفتى؟ گفتم: آرى فرمود آن كوه سياه را كه سمت راست جاده است ديده‏اى؟ همان است زوراء كه در آن 80 هزار كشته شوند و 80 مرد از آنها از فرزندان فلانند كه همه شايسته خلافت شمرده شوند گفتم: قربانت چه كسى آنها را مي كشد؟ فرمود:عجم‏زاده‏ها آنها را مي كشند.(2)
مولف کتاب می گويد ممكن است زوراء در اين خبر نام محلى باشد در رى يا مقصود از زوراء بغداد نو باشد و امام كه فرموده بغداد نيست مقصودش بغداد كهنه است و شايد در آنجا محلى به اين نام باشد و اشاره باشد به نبردى كه در زمان مأمون ميان طرفداران او و طرفداران امين واقع شد و بسيارى از بنى عباس در آن بدست عجم ‏زاده‏ها كه طرفدار مأمون بودند كشته شدند و بنا بر اول اشاره است به واقعه‏اى كه در زمان امام قائم يا نزديك بدان واقع مى‏شود و شايد ابن ابى عقبه اين پيشگوئى را از امام معصوم شنيده و آن را به نظم آورده است.
در روایت دیگری درباره ظهور امام زمان چنین آمده:
« إن القائم (ع) من ولد علي (ع)، له غيبة كغيبة يوسف، و رجعة كرجعة عيسى بن مريم، ثم يظهر بعد غيبته مع طلوع النجم الأحمر، و خراب الزوراء، و هي الري، و خسف المزورة، و هي بغداد، و خروج السفياني، و حرب ولد العباس مع فتيان أرمينية و آذربيجان، تلك حرب يقتل فيها ألوف و ألوف... »(3)
همانا قائم از فرزندان علی (ع) برای او غیبتی است. مانند غیبت یوسف و بازگشتی است مانند بازگشت عیسی سپس ظهور می کند بعد از غیبتش با طلوع ستاره قرمز و خراب شدن زوراء که شهر ری باشد و خسوف مزوره یعنی بغداد و خروج سفیانی و جنگ فرزندان عباس با جوانان ارمنی و آذربایجان در آن جنگ هزاران هزار کشته می شوند...
بنابراین از عبارتی که در تفسیر اثنی عشری آمده همین اندازه فهمیده می شود که شورای صغری در زمان غیبت کبری امام زمان واقع می شود و در زوراء و چون زوراء مصادیق و معانی مختلفی دارد مراد از شورای صغری دقیقا معلوم نیست.
پی نوشت ها:
1.فیروزآبادی،قاموس اللغه، لغت زوراء.
2.( قَالَ تَمَثَّلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِبَيْتِ شِعْرٍ لِابْنِ أَبِي عَقِبٍ وَ يُنْحَرُ بِالزَّوْرَاءِ مِنْهُمْ لَدَى الضُّحَى ثَمَانُونَ أَلْفاً مِثْلُ مَا تُنْحَرُ الْبُدْنُ...
کلینی، محمد بن یعقوب،الکافی،انتشارات ال البیت، ج8، ص178،روضه كافى-ترجمه كمره‏اى، ج‏1، ص 335.
3.بحرانی، سید هاشم، البرهان في تفسير القرآن، انتشارات بعثت ،ج‏4، ص 39