مقدمات
1- در دست انسان (اطراف آرنج)، رگ‌هاي بزرگي هستند که اگرچه نمي‌توان نام آنها را شاهرگ گذاشت اما از آنها کمتر نيز نيستند.

2- خونريزي از اين رگ‌ها نيز در کمترين مدت‌زمان باعث بي‌حالي و اغما و در زمان طولاني‌تري باعث مرگ است. نويسنده خود در حجامت ديده است که گرفتن مقداري خون از بيمار باعث سياهي رفتن چشم‌ها، بي‌حالي، حالت تهوع و ... مي‌شود.

3- اگر چه نويسنده پزشک نيست اما دو مقدمه فوق قريب به واقعيت‌اند.

4- روحانيون محترم بر منابر پيرامون قطع کفين حضرت عباس آن مي‌گويند که مي‌دانم و مي‌دانيد (به اين دليل به منابر ارجاع مي‌دهم که خودم به مقاتل رجوع نکرده‌ام و نمي‌دانم در مقاتل دقيقاً چه نوشته است) که مشک به دست چپ حضرت بود و ايشان با دست راست مي‌جنگيد، پس دست راستشان قطع شد، مشک رابه دهان گرفتند و با دست چپ جنگيدند، پس دست چپشان قطع شد. تيري به مشک خورد و تيري به چشم حضرت، حضرت خواست تير را بيت زانو و بدن اسب بگذارد و تير را دربياورد که کلاه از سرشان افتاد و عمود آهنين و ...

5- جاي کف العباس را هم در کربلا در نظر بگيريد (اگرچه درباره نامعتبر بودن آنها چيرهايي شنيده‌ام)

سوال:
اين حوادث در چه مدت زماني اتفاق افتاده است؟ به نظر بنده با توجه به مقدمات 1 و 2، حداکثر در 10 ثانيه اتفاق افتاده است. يعني فارغ از همه قدرت بدني حضرت عباس، قطع دست و بيرون رفتن خون از يک و بعد دو رگ اصلي بدن به سرعت باعث تحليل رفتن بدن و آن چيزهايي مي‌شود که در فوق عرض کردم. شايد هم نتيجه اين باشد که کفين عباس عليه السلام به شکلي که در منابر عرض مي‌کنند قطع نشده است.
توضيح دهيد لطفاً

در ابتدا بایدگفت همه آنچه که برخی از مداحان وسخنرانان می گویند، صحییح نیست. یا حداقل در منابع معتبر نیامده اند، لذا آنچه که درباره قطع دست های حضرت عباس (ع) و جزییات فدا کاری وی گفته می شود واقعیت ندارد و بخشی از این مطالب تحریف شده است، لذا ما بایدبا دقت منابع معتبر را مطالعه نمائیم تا دچاربرخی از مشکلات نشویم، در ضمن نباید این مطلب را نادیده گرفت که برخی از حوادث کربلا را نمی توان از نظر علمی اثبات نمود، زیرا همه جزییات آن ها روشن نیست و یا اثبات آنها- از نظر علمی- نیاز به زمان دارد، مثلا اثبات این مطلب که چندثانیه طول کشید که دست حضرت عباس (ع) قطع گردید، چون اصل این مسایل خیلی روشن نیست، در مجموع چگونگی قطع دست های حضرت وفداکاری وی به طور مختلف ذکر شده است و این امر قضاوت نهایی را در این مورد مشکل می نماید، مثلا در لهوف سید بن طاووس آمده است: راوى گويد: تشنگى بر حسين (ع)سخت شد، و بر مركب سوار و اراده فرات را نمود و اين در حالى بود كه برادرش عباس در پيش رويش، قرار داشت. لشكر عمر بن سعد متعرّض آنان شدند، مردى از بنى دارم تيرى به سوى حسين (ع)گشود كه به زير زنخ امام اصابت كرد، امام تير را كشيد و دست زير زنخ گرفت تا دو كف دست از خون آكنده شد و آن را پرتاب كرد و گفت: «خداوندا حقّا از آنچه به فرزند دختر پيامبر شده و مى‏شود نزدت شكايت دارم». بعد عبّاس را از حسين (ع)جدا كردند و او را احاطه نمودند تا آن كه وى را شهيد نمودند- قدس اللَّه روحه- حسين (ع)در مرگ برادر بشدّت گريست(1) در ارشاد مفید نیز این مطلب آمده است بدون اینکه از قطع شدن دست های حضرت عباس (ع) سخن به میان آمده باشد (2)، ولی در منابع دیگر مانند مناقب ابن شهر آشوب ونفس المهموم این مطلب آمده است که د شمنان دست های حضرت قطع نمودند، حضرت مشک را بر دندان گرفت(3)، اما حقیقت این است که ما نمی دانیم که مدت زمان قطع شدن دست های حضرت چه قدر بوده است. و این مطلب از نظر علمی روشن نیست، در عین حال این مطلب نباید نادیده گرفت که اراده و شجاعت انسان در این گونه عوامل نقش اساسی دارند، یعنی برخی انسان ها به دلیل اراده قوی ومهارت های خاصی که دارند می توان بعضی از فعالیت های را انجام دهند که- به حسب ظاهر- پذیرفتن آن سخت است، و حال اینکه امکان دارد . شایدحضرت عباس با ارداه قوی، شجاعت ومهارت های خاصی که داشت توانیست مشک را از این دست به دست دیگر منقل نماید و آن فدا کاری را انجام دهد، صرف اینکه اثبات این امر مشکل است، نمی توان آن ر ا انکار نمود، افزون بر آن ممکن است که بگوئیم که در هنگام انتقال مشک - به طورکلی - دست های حضرت قطع نگردیده بود وبعد از انتقال مشک دست راست حضرت قطع گردید.
پی نوشت ها :
1. بن طاووس،لهوف،ترجمه ابو الحسن مير ابوطالبى، ناشر: دليل ما، ص 151.
2. شیخ مفید، ارشاد ، ترجمه رسولی محلاتی ، انتشارات علمیه اسلامیه ، ج2،ص 113-114.
3. نفس المهموم ، ترجمه علامه شعرانی، ذوی القربی، 1378، ص353 به بعد.