سلام علیکم
1-منظور از علی ابن الحسین در زیارت عاشورا کدام یک از فرزندان امام حسین (ع) میباشد
2-حلت بفنائک در زیارت عاشورا یعنی چه
3-ایا حضرت ابوالفضل معصوم بوده اند
4- در مورد تقوای حضرت ابوالفضل کمی توضیح دهید
باتشکر

پرسش 1:
سوالات من در متن سوال اورده شده است
شرح : سلام عليکم 1-منظور از علي ابن الحسين در زيارت عاشورا کدام يک از فرزندان امام حسين (ع) مي باشد؟
پاسخ:

آن چه ما مي دانيم سيد الشهدا (ع) داراي سه فرزند به نام علي بود که هر سه به نام علي ابن الحسين مشهورند، اولي امام سجاد (ع) است و دومي حضرت علي اکبر و سومي حضرت علي اصغر (ع )مي باشند و نوشته اند.
در اينکه مراد از علي بن الحسين در زيارت عاشورا آيا امام سجاد است يا حضرت علي اکبر نمي توان قضاوت قطعي کرد، چون در هيچ مأخذ روايي«علي بن الحسين» موجود در زيارت عاشورا تبيين نشده است،لکن به حسب برخي از شواهد وقراين اينگونه به نظر مي رسد که مراد حضرت علي اکبر است. چون اولا در اين سلام ها مخاطب زيارت عاشورا امام حسين (ع) و شهداي کربلا مي باشند که در کربلا مدفونند، و ثانيا اين که در برخي ديگر از زيارات امام حسين (ع) که در ادامه آن سلام به شهدا نيز آمده حضرت علي اکبر با سلام خاص مورد توجه قرار گرفته اند، از جمله در زيارت مطلقه آن حضرت که در مفاتيح آمده است.
با اين حال بعضي اصرار دارند که مراد از علي ابن الحسين (ع) در اين قسمت از (سلام) زيارت علي اکبر شهيد در کربلا است. چون اين زيارت مختص به کشته شدگان طفّ و شهدايي است که در رکاب حضرت در صحنه کارزار بوده اند و احتمال اراده سيد الساجدين (ع)در غايت بعد است.(1)
علاوه بر اين در تاييد اين مطلب آورده اند:
از آن‌‌جا که ما در زيارت عاشورا، به اصحاب کربلا سلام و درود مي‌فرستيم و از فرزندان امام حسين(ع) تنها علي اکبر(ع) در کربلا به شهادت رسيدند، از اين رو،‌ منظور از السلام علي علي بن الحسين(ع) در زيارت عاشورا "علي اکبر" است. البته، علي اصغر ديگر فرزند آن حضرت نيز در کربلا شهيد شده است که نام وي در مقتل‌هايي که نوشته شده است، عبدالله رضيع (شيرخوار) است، نه علي اصغر.

با اين حال به نظر بعضي، شخص علي بن الحسين متعين نيست، زيرا آن هايي که معتقدند مقصود از علي بن الحسين امام سجاد (ع) است. استدلال خاص به خود را دارند و آناني که معتقدند منظور حضرت علي اکبر (ع) است، نيز دلايلي دارند که البته هيچ کدام از اين استدلال ها به همان دليل که در هيچ مأخذ روايي"علي بن الحسين" موجود در زيارت عاشورا به درستي تبيين نشده است،مستند محکمي ندارد.
پي نوشت ها:
1.شفاء الصدور في شرح زياره العاشور،تهراني ميرزا ابوالفضل، قم، انتشارات اسوه،چاپ اول، سال 1386 ه.ش،ص 526 با اقتباس و ويرايش مختصر در عبارت.

پرسش 2:
حلت بفنائک در زيارت عاشورا يعني چه؟
پاسخ:

معناي اين جمله چنين است :
سلام بر تو باد و بر آن روان هايي که در آستان تو جاي گرفته اند و در ساحت قرب تو فرود آمدند.
"حلّت بفنائک" يعني روان هاي پاکي که در آستان سالار شهيدان و در کربلا وارد و در رکابش حاضر و در پرواز با حضرتش همراز شدند.
"حلت بفنائک"به معناي فرود آمدن و حلول روان هاي پاک در درگاه عشق و ايثار است.
بايد دانست همه جملات اين زيارت عاشقانه سراسر شور و عرفان و شعور است و جمله "حلّت بفنائک" فقط يک جمله ساده نيست، بلکه دريايي از عشق و معرفت در آن نهان است. ارواحي که چون پروانه هاي عاشق،گرد خورشيد وجود حسين (ع) با سوختن خود، آتش و نور بر افروختند.
بعضي از شارحين اين دعا نوشته اند، در اين که مقصود از ارواحي که نزد حضرت و در آستان قدسي اش فرود آمدند چه کساني اند، اختلاف شده است:
1.ظاهر اين دعا نشان مي دهد آناني که "حلّت بفنائه" شدند،اصحاب و ياران حضرت بوده اند که در رکابش جان خود را فدا کردند و اين زيارت و چنين الفاظي مطلقا به افرادي اختصاص دارد که به نام کشته هاي کربلا مطرح اند و اين که مراد به اين ارواح خصوص ارواح ملائکه و انبياء و اوليايي باشد که در واقعه طفّ (کربلا) حاضر بودند، چه از بعض اخبار استفاده مي شود که در روز عاشوراء ارواح ملائکه مقربين و انبياء مرسلين و شهداء و صديقين همه حاضر بوده اند تا اين جان فشاني و سربازي را مشاهده کنند .....و در يوم مشهود شاهد اين مقام محمود باشند، بسيار بعيد به نظر مي رسد.
2.نظر ديگر اين است که مراد از "حلّت بفنائک" عموم ارواح بزرگوار و نفوس پاک و به نوعي از جهت معنوي و روحي با حضرت همدم و همراه باشند.
3.مراد از "حلّت بفنائک"اصحاب با وفاي حضرت باشند چه از خويشاوندان حضرت از نظر ظاهري و چه آناني که از نظر معنوي با حضرت خويش و قوم و با او همدل شده اند. (1)
البته بايد گفت همه اين تعابير به غير از موردي که به کشته شدگان از ياران حضرت مصداق دارد، تعابيري غير ثابت شده است و مخاطبان " حلّت بفنائک" ارواحي اند که در رکاب حضرت جنگيدند و به سعادت ابدي رسيدند.
پي نوشت:
1.تهراني ميرزا ابوالفضل، شفاء الصدور في شرح زيارت العاشور،قم، انتشارات اسوه،چاپ اول، سال 1386 ه.ش، (با استفاده و اقتباس و خلاصه برداري و نيز ويرايش و تغيير جملات از صفحه 164 تا صفحه 169).

پرسش 3:
آيا حضرت ابوالفضل معصوم بوده اند ؟
پاسخ:

اين که در کلام اسلامي گفته مى شود پيامبران و ائمه (ع) معصوم اند و ديگران معصوم نيستند، بدين معنا است که عصمت ايشان با ادله عقلى يا نقلى اثبات شده، ولى عصمت ديگران با ادله عقلى يا نقلى اثبات نشده است . پس عصمت پيامبران و امامان (ع) ثابت شده است اما در باره ديگران دليل نقلي وعقلي درباره عصمت آن ها نداريم، البته اين امر بدان معنا نيست که دليل بر منع عصمت شان داشته باشيم .
عصمت از نظر اصطلاح نيرويى است که انسان را از وقوع در خطا و از ارتکاب گناه باز مى‏دارد، اين نيرو درونى است، نه بيرونى و باعث مى‏شود که انسان خطا و اشتباه و گناه نکند. عصمت ملکه‏اى است نفسانى است که انسان را از ارتکاب باز مى‏دارد.(1) بنابراين عصمت مستند به اختيار آدمى است. اما توفيق الهى هم مى‏خواهد. يعنى معصوم به عصمت الهى (ريسمان الهى) معصوم است و اختيار او علت تامه ملکه عصمت نيست.(2)
براين اساس عصمت اختصاص به چهارده معصوم ندارد ،بلکه انسان هاي ديگر مانند حضرت عباس (ع) نيز مي توانند داراي مقام عصمت باشند، با اين تفاوت که پيامبر (ص) و ائمه حجت بودند. خدا بالاترين مقام عصمت ، يعني مصونيت از سهو و نسيان را به آنان عطا نمود. عصمت مراتب متعدد دارد . مقصود از عصمتِ معصومان، پيامبران و ائمه(ع) و حضرت زهرا(س)، تنها عصمت از گناهان نيست، بلکه عصمت از سهو و خطا نيز است.
روشن است که چنين عصمتي در امت اسلام، منحصر در چهاره معصوم(ع) است اما رسيدن به مراتب پايين تر عصمت براي هيچ کس ناممکن نيست و بخصوص در جايگاه فرزند بزرگوار امرالمومنين عليه السلام اين امکان بسيار جدي و محتمل است .

پي نوشت ها :
1. علامه طباطبايي، تفسير الميزان، جامعه مدرسين، قم، بي تا ،ج 2 ،ص 138.
2. همان، ج 2،ص 445 و ج 5 ،ص 162- 164.

پرسش 4:
در مورد تقواي حضرت ابوالفضل کمي توضيح دهيد؟ باتشکر
پاسخ:

مقام والاى عباس بن على‏«ع‏»بسيار است. كه نشانگر تقواي اوست .تعابير بلندى كه در زيارتنامه اوست، گوياى ‏آن است. اين زيارت كه از قول حضرت صادق‏«ع‏»روايت‏شده، از جمله چنين دارد:
«السلام عليك ايها العبد الصالح المطيع لله و لرسوله و لامير المؤمنين و الحسن و الحسين...
اشهد الله انك مضيت على ما مضى به البدريون و المجاهدون فى سبيل الله المناصحون فى‏جهاد اعدائه المبالغون فى نصرة اوليائه الذابون عن احبائه...» (1) كه تاييد و تاكيدى بر مقام‏عبوديت و صلاح و طاعت او و نيز تداوم خط مجاهدان بدر و مبارزان با دشمن و ياوران‏اولياء خدا و مدافعان از دوستان خداست.
امام سجاد«ع‏»نيز سيماى درخشان عباس بن‏ على را اينگونه ترسيم فرموده است:«رحم الله عمى العباس فلقد آثر و ابلى و فدا اخاه‏بنفسه حتى قطعت‏يداه فابدله الله عز و جل بهما جناحين يطير بهما مع الملائكة فى الجنة كماجعل جعفر بن ابى طالب.و ان للعباس عند الله تبارك و تعالى منزلة يغبطه بها جميع الشهداءيوم القيامة‏» (2) .كه در آن نيز مقام ايثار،گذشت،فداكارى،جانبازى،قطع شدن دستانش ويافتن بال پرواز در بهشت،همبال با جعفر طيار و فرشتگان مطرح است و اينكه:عمويم‏عباس،نزد خداى متعال،مقامى دارد كه روز قيامت،همه شهيدان به آن غبطه مى‏خورند ورشك مى‏برند.
در زيارت ناحيه مقدسه نيز از زبان حضرت مهدى‏«ع‏»به او اينگونه سلام داده شده‏است: «السلام على ابى الفضل العباس بن امير المؤمنين،المواسى اخاه بنفسه،الآخذ لغده من‏امسه، الفادى له،الواقى الساعى اليه بمائه،المقطوعة يداه...» (3).
درود بر ابالفضل العباس فرزند امير مومنان(ع) كه خود را فداي برادرش كرد واين ايثار را دخيره فردايش نمود وبه خاطر تشنگي برادر از نوشيدن آب خود داري كردودو دستش در راه خدا قطع شد
جهت آگاهي بيش تر به کتاب زندگي حضرت ابوالفضل العباس (ع) باقر قريشي مراجعه فر ماييد، فر هنگ عاشورا، جواد محدثي.
پي نوشت ها :
1.مفاتيح الجنان،ص 435.
2.شيخ عباش قمي، سفينة البحار،ج 2،ص 155.
3.علامة المجلسي، بحار الأنوار، بيروت - لبنان،ناشر: دار إحياء التراث العربي سال چاپ : 1403 - 1983 م ،ج 45،ص 66.