آیا حمله اعراب به ایران دارای مشروعیت است.
آیاامام علی وامامان حسن وحسین در این جنگها شرکت داشته اند.نقششان چه بوده است.
آیااگرپیامبرمی بود دستور چنین کاری رامیداد.
آیاکشته های این جنگهاشهید به حساب می آیند.
آیابازوروشمشیرمیتوان کسی رامسلمان کرد.

حضرت علی (ع )در جنک اعراب و ایران حضور نداشته و نقش در این جنگ نداشت. نفش امام در حد مشورت بود(1)، بدین معنا که در جنگ شرایط به گونه ای فراهم شد که امام عمر را راهنمای کند، این امر در راستای مصالح جهان اسلام بود، نه به معنای تایید حکومت خلفا. امام نه به طور مطلق موافق جنگ ها بود و نه به طور مطلق مخالف: امام با بعضی از امور موافق و با بعضی از امور مخالف بود که می توان از آن به عنوان سیاست بی طرفانه یاد کرد. جنگ ها هم آثار مفید و سازنده داشت و هم آثار منفی و زیانبار. از آن جهت که برخی آثار مفید را در پی داشت، مورد تایید امام بود اما از سوی دیگر به دلیل این که جنگ ها برخی از شرایط جهاد و دفاع مورد نظر اسلام را نداشت و برخی پیامد های منفی داشت، امام مخالف بود. پیامبر اسلام (ص) اگر بود، همان سیاست امام علی (ع) را اتخاذ می نمود. در ضمن کسانی از مسلمانان که در این جنگ کشته شدند، شهید محسوب می شوند، زیرا آنان به منظور معرفی اسلام در جنگ حضوریافته بودند.
از منابع معتبر استفاده می‌شود که امام حسن و امام حسین(ع) در فتح ایران شرکت نکرده‌اند.
بنابر نقل ابن اثیر، ابن خلدون، سید هاشم معروف الحسنی و همچنین باقر شریف قرشی، حسن و حسین(ع) بعد از پیامبر در هیچ فتحی شرکت نداشتند...(2) بیشتر مطالبی که مورخان در باره جنگ‌های صدر اسلام نوشته‌اند، از تاریخ طبری می‌باشد، که پذیرش هر کدام نیاز به بررسی دقیق دارد. طبری مطالب تاریخی را از راویان مختلف نقل می‌کند که برخی دروغگو و غیر موثق بوده‌اند، از جمله سیف بن عمر که خیلی از مطالب مربوط به جنگ‌های ایران و عرب‌ها و مطالبی را که از علی و فرزندان وی در این باره نقل شده، از طریق وی است. جواد علی (از مورخان) معتبر می‌گوید: طبری در استفاده از مآخذ، اصول اهل حدیث را در نظر نگرفته و از چهره‌های ضعیف هم روایت کرده است او روایات سیف بن عمر را که متهم به زندقه است و خود طبری هم نظر مساعدی نسبت به وی ندارد، نقل می‌کند( 3) البته شخصیت های مانند سلمان فارسی در جنگ ایران و اعراب حضور داشتند. (4)
از نظر اسلام پذرش دین اجباری نیست و انسان ها در انتخاب دین آزاد هستند، همین طور در اسلام جنگ به منظور تحمیل عقیده جايز نيست. حمله مسلمان در ایران هم به منظور اجبار ایرنیان به پذیرش اسلام نبود و اسلام با شمشیر وارد این کشور نشد، بلکه این حمله به منظور آزادی ایران از قید وظلم حاکمان کشور صورت گرفت ،البته این جنگ در گرایش مردم ایران به اسلام بی تاثیر نبود. تاريخ نشان مي دهد که حاکمان برمردم ايران ظلم و آنان شديداً رنج مي برند و از حکومت و رهبران خود راضي نبودند.گرچه حمله اعراب به ايران برخي از آثار منفي را در پي داشت، ولی این حمله موجب گرديد که زمينه گسترش اسلام در کشور فراهم گردد. شايد اگر چنين رخ‌دادي اتفاق نمي‌افتاد، زمينه گرايش مردم ايران به اسلام فراهم نمي‌شد و مردم ايران از نعمت بزرگ اسلام محروم مي شدند و بر همان دين آبا و اجداد خود باقي مي ماند و اين فاجعه بزرگي بود که جامعه ايران را تهديد مي کرد. همچنین زمینه های پذیرش اسلام قبل از جنگ در ایران وجود داشت، چنانکه در زمان حیات پیامبر(ص) و پیش از ورود اسلام به ایران، بسیاری از ایرانیان ساکن در یمن، اسلام آوردند و جزء مسلمانان فداکار در راه اسلام شدند. عده زیادی از مردم بحرین ـ که در آن روز محل سکونت ایرانیان بود ـ در اثر تبلیغات به اسلام گرویدند. حتی حاکم آنجا که دست نشانده پادشاه ایران بود، مسلمان شد. ایرانیان در این دو جا به صورت گروهی اسلام را پذیرفتند و بعضی نیز به صورت فردی اسلام آوردند و در رأس آنها سلمان فارسی است. همین مقدار سابقه ایرانیان با اسلام در زمان پیامبر کافی بود که بسیاری از آنها با اسلام آشنا شوند. مسلمان درآن زمان آنچنان قدرت نداشت که گفته شود گه اسلام با قدرت ایرانیان را مسلمان نمود، زیرا جنگ میان اسلام و ایران در زمانی رخ داد که ایران یکی از دو قدرت درجه اول بود که بر جهان حکومت می کردند. بقیه کشورها تحت الحمایه آنها بودند یا باجگزار آنها. ایرانیان از نظر وسایل جنگی و سرباز و فراوانی جمعیت و امتیازات دیگر، برتری فوق العاده نسبت به مسلمانان داشتند. جمعیت آن روز این کشور را با توجه به گستردگی آن، حدود 140 میلیون تخمین زده اند که گروه بی شماری از آنان سرباز بودند. در حالی که سربازان اسلام به شصت هزار نمی رسید و این گروه از نظر آشنایی با فنون جنگی در مقایسه با ایران، بسیار در سطح پایین قرار داشتند. با این اوصاف، محال است جمعیتی با این شرایط، بر حکومت ساسانی پیروز شود و آن را به کلی محو و نابود سازد. (5). مهم ترین عامل شکست را باید در نارضایتی ایرانیان از وضع دولت و آیین و رسوم اجحاف آمیز آن زمان دانست؛ (6) چرا که رژیم حاکم و اوضاع اجتماعی و دینی در آن روز به قدری فاسد و خراب بود که تقریبا همه مردم ناراضی بودند. جنگ مسلمانان، با 140 میلیون ایرانی نبود بلکه جنگ با حاکمانی بود که پشتوانه مردمی نداشتند. ایرانیان بعد از پیروزی عرب ها، در اثر تماس با مسلمانان و آشنایی با دین اسلام به مرور و تدریجا اسلام را اختیار کردند. چنین نبود که به زور اسلحه و یکباره اسلام را بپذیرند. اسلام در اوایل قرن اول وارد ایران شد. اما بیشتر ایرانیان از اوایل قرن سوم به بعد به اسلام گرویدند.(7)
دراین خصوص به کتاب ارزشمند خدمات متقابل اسلام و ایران، تألیف شهید مرتضی مطهری،مراجعه نمایید.
پی‌نوشت‌ها:
1. شیخ صدوق،الخصال، ( ترجمه جعفرى) ناشر: نسيم كوثر، ص 69،، شیخ مفید، الاختصاص، ص 173.
2. احمد زمانی، حقایق پنهان، قم دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ، مرکز انتشارات، 1380. ص 117.
3. رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، سیره رسول خدا (ص)،سال انتشار: 1373ش، ناشر: سازمان چاپ و انتشارات، ص 124.
4. سلمان فارسی استاندار مدائن، صادقی اردستانی، قم ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،ص 300.
5.مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، قم، جامعه مدرسین ، 1362، ص77.
6.همان، ص76 .
7.همان ، ص77.