 چرا خدا بعضي از بنده هاش را از كودكي تا پايان عمر مبتلا به گرفتاري¬ها و غصه¬هاي سنگيني مثل از دست دادن پدر و مادر و شوهر و فرزندان و فقر(همه يكجا) مي¬كنه ولي بعضي از بنده ها به اصطلاح حتي آب توي دلشون تكون نمي خوره ، فكر نمي¬كنيد اين با عدالت خدا منافات داره چرا يكي بايد همه عمر زجر بكشه و يكي زندگي¬اش روبراه باشه . پس عدالت خدا چي ميشه ؟
 چرا بعضي از دختران با وجود ارتباط هاي نامشروع با تعداد زيادي پسر(حتي زنا) همسران مؤمني نصيبشون ميشه؟ چرا فرزند اين پسر مؤمن بايد در دامان مادري ناپاك پرورش پيدا كنه و در عوض دختران مؤمن پاك بايد تا آخر عمر بي همسر بمانند يا با مرداني ناصالح ازدواج كنند پس عدالت خدا چي ميشه؟
 من كه خودمو سپردم به خدا چرا جلوي نامردي ها را در حقم نگرفت چرا خدا گذاشت بعضي¬ها با دخالت توي زندگي من زندگي ام را نابود كنند در حاليكه خودم هيچ راه چاره اي نداشتم ، چرا حالا آن شخص با آسايش تمام در حالي زندگي است ؟ پس عدالت خدا چي ميشه؟
 چرا خدا به پدر و مادر من اين همه غصه داده جگرم براشون مي سوزه چكار كنم؟
 خواهش مي كنم كمكم كنيد دوست دارم بنده خدا بمانم ، خدا رو دوست دارم ولي تو عدالتش شك كردم ، نجاتم بدهيد.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با مركز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
با تامل و دقت در اختلافات و تفاوت ها می توان دریافت که اصولا این موارد جهات مختلفی دارد:
1- بعضی از تفاوت‏ها معلول ستم و تجاوز افراد نسبت به حقوق دیگران است.
تفاوت‏ها ظالمانه و غیر منطقی است. با از بین رفتن نظام طبقاتی و گسترش عدالت اجتماعی از میان خواهد رفت. هیچ گاه اسلام و قرآن این گونه تفاوت‏ها را تأیید نکرده است، زیرا بر اساس استعمار و استثمار صورت گرفته و آن‏ها را نمی‏توان به حساب دستگاه آفرینش گذارد. مشکلات مالی بسیاری از خانواده ها ناشی از ظلمی است که در گذشته بر آن ها یا پدران آن ها شده است . اگر ظلم ها نبود، وضع کنونی یک خانواده و خاندان حتی یک جامعه متفاوت بود.
خداوند نخواسته ظلم باشد. راهکار برطرف شدن آن ها را هم با ارسال پیامبران ارائه داده اما این راهکار هیچ گاه به طور کامل به نتیجه نرسیده، زیرا خداوند نظام عالم را بر اساس سنت های معینی بنیان نهاده ، از علت و معلول در عالم سرپیچی نمی نماید. بنا ندارد که به طوری اعجاز گونه ظلم ها را از بین ببرد و عدالت را در همه جا حاکم نماید، یا ظالمان را مجبور کند که ظلم ننمایند و جلوی تلاش های انبیا را نگیرند؛ بلکه بشر باید با همت و تلاش خود مانع ظلم ظالمان شوند و عدالت کامل را محقق سازند.
2. خداوند، عالم هستی را بر اساس نظام علت و معلول (اسباب و مسببات) استوار کرده است. هیچ پدیده‏ای بدون علت به وجود نمی‏آید. هر آنچه در عالم هستی محقق می‏شود، ناشی از علت و سبب خاصی است. آتش علت سوزاندن است. پیدایش درخت میوه، معلول قرار گرفتن نهال درون خاک با شرایط و کیفیت خاص و آب و هوای مناسب و غیره است، لازمه‏ نظام علت و معلولی حاکم بر جهان هستی، تحقق پدیده‏ها به دنبال علت آن هاست.
یعنی همان گونه که قانون جاذبه زمین موجب آسایش انسان ها و ساختن بناهای بلند و زندگی و حرکت بر روی کره زمین است، همین قانون باعث می‏شود که اگر کسی از ارتفاع بپرد، با زمین برخورد کند و بمیرد.
همان طور که آتش علت سوزاندن است و برای انسان منافعی مانند روشن کردن کوره‏های ذوب آهن و یا پختن غذا دارد، اگر آتش به خانه یا بدن انسان برسد ، علت و سبب سوزاندن و صدمه دیدن آن ها می‏شود و... ؛ کیفیت زندگی بسیاری از افراد هم در بسیاری از موارد تابع و نتیجه رفتارها و تصمیم گیری های گذشته خود آن ها یا نسل های گذشته شان است ؛ مثلا اگر در مملکتی تلاش عمرانی و به کار گیری روش های مدرن رفاهی و تهیه امکانات رفاهی و ... به هر دلیلی حاصل نشود، نتیجه آن فقر و بدبختی و نکبت نسل های آتی خواهد بود .
البته در تحقق این وضعیت عوامل گوناگونی می توانند دخیل بوده نقش آفرینی کنند، اما نمی توان توقع داشت که علت ها به معلول طبیعی خود منتهی نشوند. مثلا اگر در اروپا چند نسل به تلاش و تحقیق و پژوهش و توسعه امکانات رفاهی و خدماتی دست بزنند و به هر راه و وسیله ای ثروت جمع نمایند، اما در نهایت رفاه و امکانات رفاهی و زندگی بهره مند برای نسل های بعد از خود به ارمغان نیاورند .
به همين نسبت در مورد تمكن هاي مالي بی بهرگی مادي و رفاهي انسان‌ها هم در برخی موارد معلول کار و تلاش خودشان است. قانون خلقت بر آن نهاده شده که هر کسی به اندازه سعی و تلاش خود بهره­مند شود . مطمئنا کسی که به تنبلی خو کرده باشد، یا مقدمات صحیح موفقیت اقتصادی را فراهم ننموده باشد، نمی‌تواند مانند دیگران از نعمت‌های دنیوی بر خوردار شود. کسی که کار و تلاش بیش تری می‌کند، بهره بیش تری خواهد داشت، گرچه اهل معصیت و گناه باشد .
3- قسمتی دیگر از تفاوت‏ها، طبیعی و لازمه آفرینش انسان است، یعنی هر قدر اصول عدالت در جامعه انسانی رعایت شود، باز همه انسان‏ها از نظر استعداد و هوش و انواع ذوق و سلیقه‏ها یکسان نخواهند بود. مسلما بهره مندی از نعمت هایی مانند مال و ثروت هم رابطه مستقیمی با استعداد و توان کار اقتصادی و مانند آن دارد که این امور در همه افراد یکسان نیست؛ این همان حقیقتی است که از آن به تقدیر روزی خداوند نام برده می شود.
معمولاً بخشش‏های الهی و استعدادها چنان تقسیم شده‏اند که هر کسی قسمتی از آن‏ها را دارد، یعنی کم‏تر کسی پیدا می‏شود که همه نعمت‏ها را یک جا داشته باشد. اگر کسی از نعمت مال بهره مند است. اما شاید در نعمت سلامت یا فرزند مناسب بهره چندانی نداشته باشد . اگر کسی در فقر به سر می برد. اما دارای نعمت های مشابه در زمینه ای دیگر است ، مثلا از اعتقادات پاک و سالم برخوردار است که منزلت اجتماعی و شهرت نیک و اعتماد جامعه را به دنبال دارد . (1)
در هر حال اختلاف و تفاوت در این امور مادی و ظاهری باعث احتیاج و نیازمندی انسان ها به یکدیگر و تشکیل جامعه بشری دارای پیوندهای عمیق خواهد بود ، از این رو قرآن مجید می‏فرماید:
" معیشت آن‏ها را در حیات دنیا میان آنان تقسیم کردیم . بعضی را بر بعضی برتری دادیم، تا آن‏ها یکدیگر را به کار گیرند و به یکدیگر خدمت نمایند".(2)
قرآن مجید به یکی از اسرار مهم تفاوت‏ها اشاره کرده و آن آزمایش الهی است. خداوند می‏فرماید:
"او کسی است که شما را جانشینان در زمین قرار داد . بعضی را بر بعض دیگر درجاتی داد، تا شما را به آن چه در اختیارتان قرار داده بیازماید".(3)
راز اصلی تفاوت ها را باید در حقیقت عالم یعنی آزمودن انسان دریافت ؛ در حقیقت تفاوت‏ها برای این است که معلوم شود انسان چگونه از امکانات خدادادی بهره برداری می‏کند. اگر نابرابری‏ها نبود، زمینه امتحان در شکلی مهم و جدی از میان می‏رفت.
البته شکل آزمون ها دارای تفاوت های بسیاری است، بعضی افراد با مال و نعمت و گروهی دیگر با تنگدستی و نقمت، گروهی با بیماری و درد جسمی و گروهی با سلامتی و تندستی آزمایش می‏شوند؛ اما همه اختلافات به شکلی دقیق و عادلانه در نحوه تکالیف انسان ها و محاسبه اعمال شان در قیامت مورد محاسبه قرار می گیرد .
مطمئناً آنان که در دنیا از نعمات بیش تری برخوردار بودند، بیش تر مورد سؤال و درخواست هستند. باید بیش تر پاسخگو باشند . کسانی که آزمون های سخت فقر و بیماری و ... را گذراندند،وضع بسیار بهتر و آسان تری را پیش رو خواهند داشت. خدا را به خاطر این تقدیر شکر خواهند کرد که در برابر سختی کوتاه دنیا سعادت ابدی را نصیب آن ها نموده است.
نکته مهم در سرتاسر این موضوع آن است که با وجود تفاوت ها عدالت در تکالیف و مسئولیت ها و آزمایشات و محاسبه اعمال این افراد متناسب با داشته و توان مندی ها و امکانات موجود در زندگی شان ملاحظه شود که یقینا این گونه خواهد بود.
نگاه خود را به زندگی در این جهان نباید محدود کنیم. این بخش از زندگی را باید در پیوست با بخش عظیم‏تر از زندگی و حیات جاودانه و عالم برتر و حقیقی‏تر نگاه کنیم. اگر نگاه ما به زندگی محدود به دنیا بود، اشکال از تفاوت‏ها در دنیا به جا بود، در حالی که هر چیزی در دنیا، آزمایشی برای انسان است که در عالم دیگر نتیجه آن را خواهیم دید . نباید از وجود برخی تفاوت ها در دنیای کوتاه ناراحت بود .
در روایات متعددی آمده :« در روز قيامت كسانى كه در دنيا با صحّت و عافيت به سر بردند، دوست دارند كه گوشت بدن آن ها را با قیچی در دنيا چيده بودند براى ثواب هایی كه مى‏بينند به اهل بلا مى‏دهند. » (4)
ونیز از حضرت علی(ع) نقل شده: «هر کس از شیعیان ما به بلایی مبتلا شود و صبر کند، برای او اجر هزار شهید است.»(5)
از امام باقر(ع) حکایت شده: «اگر مؤمن می دانست که خداوند در مقابل بلاها چه اجری به او می دهد، آرزو می کرد گوشت های بدنش را قیچی می کردند تا او به اجر آن برسد.»(6)
هر چه بلا سخت تر و تحملش مشکل تر باشد، اجر آن هم بیشتر خواهد بود . تحمل کردن مشکلات زندگی محدود دنیا و رسیدن به اجر ابدی ارزشمند است.بعضی از درجات اخروی را فقط به کسانی می دهند که بلاهای خاصی را تحمل کرده باشند. از امام صادق(ع) حکایت شده: «در بهشت درجه ای هست که فقط با صبر کردن بر مریضی های جسمی می توان به آن درجه رسید.»(7)
ازآن جا که زندگی و سعادت حقیقی در آخرت معنا دارد و برخی ازرنج ها زمینه ساز سعادت اخروی ماست، بیماری ها نعمت های خدا برای ماست و خدا از روی محبت و علاقه به بندگانش انها را به رنج ها مبتلا کرده تا به سعادت برسند .اگر در دنیا سلامت جسمی داشتند ،معلوم نبود بتوانند با اعمال خود سعادت اخروی را به دست بیاورند.

پی‌نوشت‌ها:
1. استاد مطهری، بیست گفتار، انتشارت صدرا ، تهران. بیتا، ص 109.
2. زخرف (43) آیه 31.
3. انعام (6) آیه 165.
4. شيخ حسن ديلمى‏، إرشاد القلوب إلى الصواب‏، شريف رضى‏ ، قم‏، 1412 ق‏، ج 1 ، ص 42.
5. محمد اسکافی، التمحیص، نشر مدرسه امام مهدی، قم 1404 ق، ج 59، ص 125.
6. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1403 ق ، ج 67، ص 24.
7. همان، ص 212.