اخیرا موضوعی رادیده وشنیده ام که مرده را موقع دفن باکفنی که آیه نوشته شده به قبرمیگذارن.اما من که یه دانشجوهستم این موضوع رو باهیچ یک از منابع فکری در اسلام نمیتوانم قبول کنم.1.در قرآن که به آن اشاره ای نشده2از سنت وپیامبراسلام هم حدیثی نشنیده ام3اما نمیدانم اجماع هم در این مورداتفاق نظرکرده اند یانه که بعید میدانم4عقل سلیم هم این موضمع را رد میکنن......امایکی از آخوندهای جامعه ماباچشمان خودم دیدم که موقع دفن همسر محترمه باپارچه پراز آیه او را راهی خاک نمود

من اعتقادم اینه که اعمال ما سرنوشت آخرتمون رو مشخص میکنه نه این پارچه های پراز آیه که باجسدمان میپوشانند.هزاران دلیل دیگر دارم که این کار اشتباه محض.

به هرحال کاری کرده ایم که چینی های بی دین برای مامسلمانها تولید انبوه پارچه های آیه دار بنویسند.

خواهشمندم که این موضوع رو در دانشگاهها به اطلاع دانشجویان برسانند چون اخیرا خیلی از دانشجویان با این موضوع نگاه بدبینانه ای نسبت به اسلام پیداکرده اند
بابایی/علی.دانشجوی بیمه

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني
درابتداء لازم است این نکته مهم را متذکر بشویم که پیرامون مسائلی که مورد پرسش ماست مخصوصا مسائل دینی اظهار نظر وپیش داوری نداشته باشیم آیا یک مسئله، جزءمسائل دینی هست یا نه؟نمی توان به سادگی به این پرسش جواب داد. بلکه باید یک فرایند ویژه ای را طی کند تا معلوم شود یک چيري داخل در مسائل دینی هست یا نه؟صرف اینکه چیزی در قرآن نباشد ویا شما دانشجوی عزیز درروایات معصومین ندیده باشید دلیل بر این نمی شود که مسئله خارج از امور دینی است. بلکه باید امر را به اهلش که متخصصین در رشته های علوم اسلامی هستند بسپارید تا انشاءالله به پاسخ دقیقتری برسید.
و اما پاسخ:
اینکه انسان پس از مرگ بر سر سفره اعمال و اعتقادات خود نشسته است و از نتیجه آنها سود یا ضرر می بیند از مسلمات معارف دینی ماست.اما اینکه رعایت آداب ویا عملی باعث بهره مندی میت در برزخ می شود یا نه؟ مطلب دیگری است. بین انسانی که هیچ توجهی به دستورات دینی نداشته وبا بی مبالاتی عمر خود را به پایان رسانده است وانسانی که متوجه اوامر ونواهی الهی بوده و سعی بر این داشته که مطیع خدای خود باشد بايد تفاوت قائل شد.
میتی که تارک الصلوة است و يا در حق مردم ظلمها کرده است با رعایت یک عمل ساده در آداب دفنش معلوم نيست كه بهره ای ببرد . آنچه که از روایات معصومین(ع) استفاده می شود اینست که برای میتی که در سایه باورهای صحیح واعمال صالح در دنیا قابلیتی پیدا کرده است مي توان رعایت برخی امور را در بهره مندی او از رحمت ویژه الهی موثر دانست. در روایتي آمده که هنگام دفن فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین (ع)پیامبر اکرم(ص)اورا در پیراهنش دفن کرد آنگاه از راز این عمل اینگونه پرده برداشت"...در یک زمانی فشار قبر را برای او یادآوری کردم وفاطمه گفت واضعفاه(اظهار ضعف وپریشانی کرد) من برايش ضامن گرديدم كه خدا او را كفايت از آن نمايد پس در پيراهن خودم كفنش نمودم..."(1)
معلوم می شود که پیراهن پیامبر برای او آنچنان تاثیری دارد که برخی سختیهای برزخ از او بر طرف می شود اما برای چه کسی؟برای مادر امیرالمومنین(ع).
درروایت دیگر داریم که امام باقر عليه السّلام فرمود: چون خواستى كه مرده را كفن كنى اگر توانستى چنان كن كه جزء كفنش جامه‏اى كه در آن نماز مي خوانده و نظيف است قرار دهى، زيرا مستحب است كه ميّت در جامه‏اى كه در آن بسيار نماز ميكرده كفن شود.(2)
در بعضی دیگر از روایات آمده که همراه کردن "جريدتین:(جريده عبارت از تكّه‏اى از شاخه تر و تازه درخت نخل (خرما) يا درخت ديگر است كه در كفن ميّت قرار مي دهند ) با رعایت کردن بعضی امور دیگر در رفع ویا تقلیل سختی های قبر تاثیر ویژه دارد.(3)
پیرامون نوشتن اذکاری همچون دعای جوشن کبیر ویا نوشتن شهادت بر وحدانیت خدا بر كفن نيز روایاتی ذکر شده است از جمله این روایت که از محضر امام زمان (ع)پرسیدند: از حضرت صادق عليه السّلام براى ما روايت شده كه آن حضرت بر كفن فرزندش إسماعيل مكتوب فرموده: «إسماعيل شهادت مى‏دهد كه هيچ معبودى جز اللَّه نيست»، آيا براى ما نيز جايز است كه آن جمله را با گل قبر يا غير آن بنگاريم يا نه؟
پاسخ فرمود: اين مورد جايز است.(4)
پس اصل نوشتن اذكاري بركفن ريشه روايي دارد. اما حالا چه بايد نوشت اين فرصت ديگري مي طلبد كه با تتبع در روايات معصومين(ع) مي توان به نتيجه نهايي رسيد .
در ضمن برای شما که اهل مطالعه و تحقیق هستید ضعف محسوب می شود که ندانید در کشور چین حدود 70 میلیون مسلمان وجود دارد یعنی بیش از ایران خودمان و بسیاری از محصولات دینی که از چین وارد می شود مربوط به همین ایالات مسلمان نشین است .
پي نوشتها:
1.شيخ صدوق.اعتقادات.ترجمه حسني.اسلاميه.تهران.چاپ اول.1371.ص69.
2.همو.من لا يحضره الفقيه.ترجمه غفاري.نشرصدوق.تهران.چاپ اول.1367.ج1،ص206.
3.همان.ص203.
4.طبرسي.احتجاج.ترجمه جعفري.تهران.اسلاميه.چاپ اول.1381.ج2.ص635.