با سلام و خسته نباشيد و خدا قوت
1- سوال من اينست كه خداوند كه ميتواند هر وقت كه بخواهد يك چيز وجود داشته باشد به محض اينكه بگويد باشد موجود مي شود چرا طبق آيات متعدد (از جمله 38 سوره ق) خلقت آسمانها و زمين شش روز طول كشيده است.
2- منظور خداوند از اينكه در آخر آيه 38 سوره ق خداوند گفته است از خلقت آسمانها و زمين وامانده نشده چيست؟

پرسش: قت آسمانها و زمين در شش روز
شرح : با سلام و خسته نباشيد و خدا قوت 1- سوال من اينست كه خداوند كه ميتواند هر وقت كه بخواهد يك چيز وجود داشته باشد به محض اينكه بگويد باشد موجود مي شود چرا طبق آيات متعدد (از جمله 38 سوره ق) خلقت آسمانها و زمين شش روز طول كشيده است.
پاسخ:

ماهيت و حقيقت خلقت شش روزه آسمان و زمين بر ما چندان روشن نيست و به يقين مراد بيان زمان معين شناخته شده اي مانند روزهاي كنوني نيست. زيرا در آن مقطع نه زميني بود و نه آسمان و خورشيد و گردشي ؛ پس حقيقت اين امر چيز ديگري است .
اما در عين حال بايد گفت كه مراد از كن فيكون هم آنچه تصور كرده ايد نيست ، به عبارت روشن تر قدرت مطلقه خداوند معنایش این نیست که حتماً کار مهمی را در یک لحظه انجام دهد و آن چیز یا آن کار بدون پیمودن مقدمات فوراً حادث شود، بلکه ممکن است بگوییم در اموری که انجام آن منوط به مقدمات و گذراندن مسیر طبیعی است، با دستور خدا مقدمات و آن مسیر پیموده می‌شود تا به مرحله کمال برسد.
مثلاً برای خلقت انسان باید نطفه در جایگاه خود قرار گیرد و شرایط مناسبی وجود داشته باشد. نطفه بسته شده مراحلی را طی کند تا یک انسان کامل شود و پا به دنیا نهد. خلقت طفل را خدا خواسته است و از اراده او خارج نیست، ولی انجام گرفتن خواسته خدا به معنای این نیست که فوری و بدون تهیه مقدمات و اسباب به وجود آید. شاهد این مطلب آن است که در آيه مورد نظر و آيات مشابه، بعد از کلمة « کن » فعل مضارع آمده است مانند :
« اذ أراد شیئا ان یقول له کن فیکون؛ خدا هر گاه چیزی اراده کند، می‌گوید باش، پس می‌باشد». (1)
مضمون و مفهوم این آیات آن است که با اراده و تصمیم خدا بر ایجاد شی، حتماً ایجاد می‌شود، یعنی مراد خدا از اراده او جدا نیست. اگر اراده کند انسان آفریده شود خلق می‌شود. این طور نیست که پس از مدتی طفره رفتن خلق شود. به صرف تعلق اراده خدا بر چیزی، آن شروع به خلق شدن می‌کند و طی مراحلی به کمال می‌رسد.
مثلا در مورد خلقت انسان آمده: «الذی احسن کل شی خلقه و بدأ خلق الانسان من طین؛(2) هر چیزی را خوب آفریده و خلقت انسان را از گل شروع کرد». «یخلقکم فی بطون امهاتکم خلقا من بعد خلق ؛ (3) خداوند شما را در شکم‌های مادرانتان می‌آفریند، آفرینشی بعد از آفرینشی».
اما در اين ميان هنوز آفرینش خدا تمام نشده است، بلکه هنوز خلق می‌کند: «یزید فی الخلق ما یشاء ان الله علی کل شی قدیر؛ (4) سپاس خدایی که ... زیاد می‌کند در آفرینش هر آنچه که بخواهد. او بر هر چیزی توانا است».
بنابراین مراد خدا از اراده او جدا نیست، ولی معنای آن این نیست که نسبت به خلق هر چیزی اراده کرد، به طور کامل به صورت دفعی حاصل شود. البته اگر مراد خدا چیزی باشد که دارای مراحلی نباشد، دفعی انجام می‌شود مثلاً خلقت مواد اولیه و روح و عقل دفعی است.
آیه می‌فرماید: «و ما خلقکم و لا بعثکم الا کنفس واحدة ان الله سمیع بصیر؛ (5) آفرینش شما و مبعوث شدنتان مانند یک نفس است » که درصدد بیان توانایی و قدرت خدا است که خلقت همه مردم و زنده کردن آنها پس از مرگ برای خدا مانند خلقت یک انسان است، یعنی برای خدا زحمتی ندارد، چون بر هر کاری توانا است. انسان‌ها با آن تعداد فراوان در دید قدرت خدا مانند یک فرد می‌باشند. (6)
آیة: «و ما أمرنا الا واحدة کلمح بالبصر؛ (7) امر ما فقط یک بار است مانند یک چشم بر هم زدن ». در مقام بیان این است که هچ چیز از دستور خدا سرپیچی نمی‌کند. آن چنان تسلط و قدرت دارد که اگر اراده کند چیزی انجام گیرد، با یک دستور انجام می‌گیرد و نیازی به امر و دستور دوباره نیست.
علامه طباطبایی این حقیقت را زیبا بیان فرموده است: « وجود اشیا از این جهت که کار خدا است، مانند چشم بر هم زدنی صورت می‌گیرد، ولی از جهت وجود خود تدریجی است و کم کم حاصل می‌شود». (8)
بنابراین خلقت آسمان‌ها و زمین در شش روز یا شش دوره يا هر احتمال ديگر ، منافاتی با دستور خدا و عدم جدایی مراد از ارادة خدا ندارد. خدا اراده می‌کند آسمان آفریده شود، پس خلق شدن شروع می‌شود. ممکن است از موقع شروع تا تکمیل شدن میلیاردها سال طول بکشد، چون قانون خدا این است که با انجام مقدمات و اسباب کارها انجام شود.
اما این که گفته می‌شود چرا در یک لحظه خلق نمی‌کند تا قدرت مطلقة خود را ظاهر سازد، جوابش این است که خداوند براساس اسباب و مسببات عمل می‌کند و کارها را صورت می‌دهد. در واقع اسباب و مسبباتی که قرار داده است شأن عالم ماده و طبیعت آن است که به تدریج و پشت سر هم کامل شود، تا مراحل قبلی کامل نشود، مراحل بعد ایجاد نمی‌گردد.
اگر این شأن و خاصیت از عالم ماده گرفته شود، دیگر عالم ماده نخواهد بود، بلکه مانند عالم مجردات محض می‌شود که وجود آنها دفعی است، نه تدریجی، در حالی که عالم ماده و قانون آن جدا از عالم مجردات است.

پی‌نوشت‌ها:
1. یس (36)، آیه 86.
2. سجده (32)، آیه 7.
3. فاطر (35)، آیه 1.
4. زمر (39)، آیه 6.
5. لقمان (31)، آیه 28.
6. طباطبايى سيد محمد حسين‏ ، الميزان فى تفسير القرآن‏ ج16، ص 233، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏ ، قم‏ ، 1417 ق .
7. قمر (54)، آیه 50.
8. المیزان، ج19، ص 87- 88 ، همان .

پرسش: منظور خداوند از اينكه در آخر آيه 38 سوره ق خداوند گفته است از خلقت آسمانها و زمين وا مانده نشده چيست؟

پاسخ:
@@@@
َ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا فىِ سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ مَا مَسَّنَا مِن لُّغُوب؛
ما آسمان ها و زمين و آنچه را در ميان آن هاست، در شش روز [شش دوران‏] آفريديم، هيچ گونه رنج و سختى به ما نرسيد! با اين حال چگونه زنده كردن مُردگان براى ما مشكل است؟
" لغوب" به معنى تعب و خستگى است.
كسى كه قدرتش محدود است،اگر بخواهد كارى انجام دهد كه بيش از توان او باشد، خسته و درمانده و وامانده مى‏شود، ولى در مورد وجودى كه قدرتش نامحدود و تواناييش بى نهايت است، اين امور مفهومى ندارد.
بنا بر اين كسى كه قادر است،بى هيچ گونه تعب و رنج ، آسمان و زمين با عظمت، اين همه كرات و كواكب و كهكشان ها را ايجاد كند، توانايى دارد كه انسان را بعد از مردن بار ديگر به حيات باز گرداند و لباس زندگى بر اندامش بپوشاند.(1)
خداوند کریم در دنباله آيات قبل از آیه 38 و دلائل مختلفى كه در باره معاد در آن آمده بود، در اين آيات به يكى ديگر از دلائل امكان معاد که آفريدگار آسمان ها و زمين قادر بر احياى مردگان است، اشاره كرده، بعد از آن به پيامبر (ص) دستور صبر و شكيبايى و تسبيح و حمد پروردگار مى‏دهد، تا كارشكني هاى مخالفان را از اين طريق تحمل و خنثى كند.
بعضى براى اين آيه شان نزولى نقل كرده‏اند كه: يهود چنين مى‏پنداشتند كه خداوند آسمان ها و زمين را در شش روز (شش روز هفته!) آفريد، سپس روز شنبه به استراحت پرداخت . يك پاى خود را به روى پاى ديگر انداخت! به همين دليل اين طور نشستن را نامطلوب مى‏شمرند و مخصوص خدا مى‏دانند! آيه فوق نازل شد و به اين گونه خرافات بی پایه پايان داد.(2)
اين شان نزول مانع از اين نيست كه آيه امكان معاد را دنبال كند، در عين اينكه دليلى است بر توحيد و علم و قدرت پروردگار كه آسمان و زمين با اين همه عجائب و شگفتي ها و ميليون ها ميليون موجودات زنده، و اسرار عجيب و نظام هاى ويژه‏اش آفريده است كه تفكر در يك گوشه‏اى از آن مى‏تواند ما را به آفريننده توانايى كه دست قدرتش اين گردونه عظيم را به حركت در آورده، و نور حيات و زندگى را همه جا پاشيده است، رهنمون گردد.
پی نوشت:
1.مكارم شيرازى،تفسیر نمونه، دارالكتب الإسلامية،چاپ تهران، 1374 ش،نوبت اول ،ج‏22، ص 288 .
2.سيوطى ،الدر المنثور فى تفسير المأثور، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم،1404 ق،ج6،ص 110.