سلام
لطفا توضیحاتی درباره ی احکامی که به مرور زمان حکمشان عوض می شود بفرمایید و مثال بزنید که آبا امام معصوم هم همچین کاری کرده یا خیر؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در این ماه عزیز؛ و تشکر به خاطر ارتباطتان با مرکز؛
به چند نکته توجه فرمائید:
1. قرآن کتاب هدایت الهی جهت ارائه برنامه جامع برای هدایت زندگی انسان به سوی سعادت و کمال می باشد. با بیان قوانین کلی، برنامه ای جامع را برای انسان تبیین نموده است،اعتقادات و اخلاقیات و احکام عملی و ... همه را بیان نموده است. یکی از نکاتی که این فرد مورد غفلت قرار داده ، این مطلب می باشد که در هیچ کتاب قانونی امکان بیان تمام جزئیات نیست . نیاز به مفسر و مبین دارد. خداوند متعال در قرآن بیان و تبیین احکام خود را به پیامبر که معصوم از خطا و اشتباه می باشد، واگذار نموده است. مردم را مکلف نموده که بدانید هر آنچه که پیامبر من می گوید و بیان می کند ،خواسته من بوده و به از جانب من وحی شده است:
« (پیامبر من) هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد! آنچه مى‏گويد چيزى جز وحى كه بر او نازل شده نيست». (1)
پیامبر بر اساس مصالح امت قوانین الهی را بیان می نمود. مشرع و قانونگذار محسوب می شود و مکمل قرآن می باشد. دنبال آن جانشینان معصوم او مأمور هستند که آیات الهی را مطابق اراده خداوند و سنت پیامبر (ص) بیان می کنند. هر آنچه که پیامبر و جانشینان معصوم او می گویند، مراد خداوند بوده و قانون الهی محسوب می شود. خداوند مردم را به اطاعت محض و بی چون و چرا از آن ها دعوت می کند. (2)
2. بیان احکام دین، به تدریج و در بستر حوادث و با رعایت توان پذیرش مخاطبان و آمادگی پذیرش احکام الهی بیان می شد. در ابتدای اسلام شراب حلال بود . به تدریج پیامبر به امر خداوند حرمت آن را در چند مرحله بیان نمود . امکان بیان و تبیین همه احکام به صورت یکجا نبود، چون هنوز زمان احتیاج به آن حکم الهی فرا نرسیده بود یا هنوز آمادگی جهت پذیرش آن نبود. در همین راستا برخی از احکام الهی در زمان پیامبر مورد ابتلای مردم نبود ،ولی پس از پیامبر ائمه بیان نمودند، مثل حکم وجوب خمس بر افزوده درآمد هر فرد و ...
3. خداوند متعال همان طور که بیان احکام عملی را بر عهده پیامبر و جانشینان او نهاده، بسیاری از امور حکومت داری را نیز به پیامبر و امام معصوم واگذار نموده است .بیان قوانین و تعیین حیطه و شرایط آن احکام را متناسب با نیاز هر زمان و به تشخیص امام معصوم در هر زمان قرار داده است.
قوانین الهی دو دسته اند:
دسته اول احکام اولیه اند که مربوط به وظایف انسان در همه ادوار در شرایط عادی می باشد.
دسته دیگر احکام ثانویه می باشد که خداوند متعال بر حسب شرایط خاص و اضطراری حق وضع چنین احکامی را برای امام قرار داده است تا با اعمال آن شرایط را به حالت عادی برگرداند، دقیقا مثل طبیبی که برای مداوای یک بیمار موقتا او را به خوردن یک داروی غیرعادی سفارش می کند یا از خوردن یک غذای عادی منع می کند اما حتی قوانین ثانویه با اذن و اراده خداوند بوده و قانون الهی محسوب می شوند. تعیین میزان خراج و مالیات و موارد تعلق مالیات نیز از این موارد می باشد.
زمانی که امیرالمؤمنین (ع) بر حسب اوضاع، اخذ مالیات بر اسب را به صلاح جامعه و نیاز روز دید، بر اساس عصمت و علم الهی که داشت، قانون جدید الهی را بیان نمود، در حالی که اجرا و ابلاغ چنین قانونی در زمان پیامبر لازم نبود . دولت اسلامي مي تواند بنا به صلاحديد خود و در بعضي موارد، قوانيني را كه به صلاح اكثر افراد جامعه است، وضع كند. به اين احكام، احكام ثانويه گفته مي شود. چنين احكامي صرفا نبايد مخالف اسلام باشد و گرنه ممكن است در قرآن و روايات هم نيامده باشد. اين مساله در زمان ائمه نيز سابقه داشته و چيز جديدي نيست. مي دانيم كه موارد زكات در قرآن آمده و مشخص است اما حضرت علي (ع) در دوران حكومت خود بنابر مصالحي بر اسب ها كه جزو موارد زكات نيستند، زكات وضع كرد.(3)
4. یکی از نشانه های کامل بودن یک قانون انعطاف پذیری جهت دار آن قانون در قبال شرایط متغیر می باشد که در دین اسلام و در قانون قرآن چنین ویژگی به روشنی قابل مشاهده می باشد و خود بیانگر کمال این کتاب آسمانی است.
پی نوشت ها:
1. نجم (53) آیه 3 و 4.
2. نساء (4) آیه 59.
3. عاملي، شيخ حر، وسایل الشیعه، موسسه آل البيت، قم،1409 ه.ق، ج‏9، ص 78.