لطف بفرماييد دو دليل بر اثبات وجود خدا ذكر كنيد با تشكر فراوان

پرسشگر گرامی با سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

براي اثبات عقلي وجود خداوند متعال براهين متعددي مطرح است كه شما را براي مطالعه بيش تر در باره اين ادله به كتاب هائي كه ذيلاً معرفي مي شود، ارجاع مي دهيم و تنها به ذكر دو برهان ساده اكتفا مي كنيم .

برهان نظم :

براى برهان نظم تقريرهايى گوناگون ارائه شده است:

1. جهان طبيعت داراى نظم معينى است و هر نظمى به حكم عقل نيازمند ناظمى آگاه و تواناست كه آن را پديد آورده است، پس جهان طبيعت ناظمى آگاه و توانا دارد، و آن خداوند متعالى است. (1) در اين تقرير از شكل اول قیاس منطقی بهره گرفته شده‌ است.

2. بين اندازه‌ها و مقدارهاى موجودات مختلف طبيعت توازن و نظم وجود دارد. اختلالى اندك در اين توازن باعث اختلال در اندازه‌هاى ديگر در بخش هاى گسترده‌اى از جهان، بلكه در تمام جهان مى‌شود؛ مانند توازنى كه بين مقدار اكسيژن و دى ‌اكسيد كربن در طبيعت وجود دارد كه اگر مقدار هر يك كاسته شود، باعث به خطر افتادن زندگى گياهان (كه دى اكسيد كربن را جذب و اكسيژن را دفع مى‌كنند) و حيوانات (كه عكس عمل گياهان را انجام مى‌دهند) مى‌شود و به حكم عقل، اين توازن و نظم بدون خالق حكيم و دانا نمى‌تواند پديد آيد .

در هر صورت برهان نظم داراى دو مقدمه است كه مقدمه نخست آن (صغرا) وجود افعال هماهنگ در عالم طبيعت است، اعم از اينكه نظم در بخشى از طبيعت يا در تمام آن باشد. اين مقدمه، حسّى و تجربى است. مقدمه دوم برهان (كبرا) نيز عبارت است از اين كه هر نظمى نيازمند به ناظمى (2) حكيم و داناست.

برهان علیت :

برهان علیت برهانی کاملا معقول و عام است که با اندکی تامل در اجزای آن می توان دریافت که امکان انکار و تردید در آن وجود ندارد ؛ این برهان از یک اصل کاملا بدیهی و ضروری تشکیل شده است که می گوید : « هر پدیده ای نیاز به پدید آورنده دارد » .

این اصل می گوید هر چیز که پدیده است، یعنی هر چیزی که نبود و بود شد یا هر چیز که ایجاد شده است و سابقه نبودن دارد و به عبارت فلسفی هر چیز که « ممکن الوجود» است - یعنی الان هست، اما بودنش ضرورتی ندارد و می توانست نباشد - نیاز به علت دارد . دلیل آن هم کاملا واضح است، زیرا هر یک از ما به راحتی با مراجعه به عقل مان در می یابیم که هر پدیده ای پدید آورنده ای می خواهد ، زیرا نمی تواند خودش ، خودش را به وجود آورد ،چون قبل از به وجود آمدنش نبوده تا این کار را بکند . بدون هیچ علتی هم معقول نیست که از نیستی به هستی تبدیل شود. پس حتما علتی غیر از خودش برای به وجود آمدن داشته است .

بر این اساس هر چه در جهان هستی یافت می شود که دارای عمر معینی بوده ، در زمان خاصی پدید آمده ، یقینا پدید آورنده ای داشته است. پدید آورنده در نهایت باید به موجودی ختم شود که خود پدیده نباشد . اگر همه موجودات عالم از قسم پدیده باشند و هر یک دیگری را به وجود آورده باشد ، اولین پدیده بی علت خواهد ماند ، زیرا همه پدیده های دیگر معلول او محسوب می شوند . بعد از او به وجود آمده اند، ولی خود او دارای علتی نیست که این امر محال و خلاف فرض است .

همه جهان هستی که ما می شناسیم و مرزهای بی کران کائنات دارای عمر معینی بوده و در زمان خاصی و بر اساس داستان معینی (بیگ بنگ یا نظریه رسیمان یا هر فرضیه دیگری) به وجود آمده است ؛ در واقع اختلافی که در نظر دانشمندان در خصوص عمر کائنات وجود دارد ،به مقدار این امر بر می گردد، نه به اصل ایجاد آن، در نتیجه آنچه به عنوان موجودات عالم می شناسیم ، همه در زمره پدیده ها هستند و نیازمند به علت . علت ها هم در نهایت باید به علتی بر گردند که خود معلول علت دیگری نیست ؛ این موجود همان چیزی است که نام او را « خدا » می گذاریم .

البته بحث دقيق تر در اين زمينه كه چرا موجودات نمي توانند علت يك ديگر باشند به بحث دقيق استحاله دور و تسلسل مربوط مي شود كه دلايل گوناگوني بر آن اقامه شده است ، اما به طور مختصر بايد گفت كه:

اگر بنا باشد موجودات (پديدها) علت ايجاد هم باشند ،در نهايت لازم مي آيد يك موجود هم علت باشد و هم معلول كه اين امر دور محال ناميده مي شود ، يعني لازم است الف علت ب و ب علت ج و ج علت دال باشد؛ اما در نهايت دال علت الف باشد كه اين ضرورتا محال است چرا كه لازمه آن اين است كه دال هم علت الف باشد هم معلول آن .

يا اين كه علت موجود 1 موجود 2 و علت موجود 2 موجود 3 و ... باشد كه همه به عنوان يك سلسله و زنجير تا بي نهايت به علت قبلي منتهي شوند ؛ بطلان اين ادعا نيز روشن است. زيرا اگر همه اين سلسله بي نهايت علت و معلول ها را در ذهن خود در يك مجموعه در نظر بگيريم و بپرسيم آيا همه اين مجموعه پديده است يا خير؟ ناچاريم بگوييم : بله ؛ در نتيجه وقتي همه اين ها پديده شدند ، نيازمند علتي بيرون از خود هستند كه پديده نباشد و در اين مجموعه قرار نگيرد . (3)

البته ممکن است گفته شود چطور ممکن است یک موجود وجودش ذاتی باشد و این وجود را از چیز دیگر نگرفته باشد ، یعنی علت نداشته باشد ؟ در پاسخ می توان گفت: این امر هر چند برای ما که همواره با موجودات ممکن و پدیده سروکار داریم ، نامانوس است؛ اما از نظر عقل وجود چنین موجودی محال نیست ، بلکه با دقت و تامل می توان دریافت که لازم و ضروری است .

این امر در امور متداول و عادی زندگی ما هم نمونه هایی دارد ، مثلا می توان گفت : روشنایی هر چیزی که روشن شده ، به وسیله نور است ، ولی نمی توان گفت : پس روشنی خود نور از چیست ؟ چون نور خودش ذاتاً روشن و نور است ، معنی ندارد دنبال علت دیگر برای آن بر آییم. چیزی که نور نبود و نور شد ، باید دنبال علت نورش بود ، نه چیزی که ذاتش فقط همان نور است . (4)

كتاب هاي ارجاعي براي مطالعه :

1. کتاب «توحید» از شهید مطهری (مجموعه آثار، ج4، ص 41 - 221) اصول فلسفه و روش رئالیسم (مجموعه آثار، ج6).

2. آموزش کلام اسلامی، جلد اول؛ خداشناسی، محمد سعیدی مهر، انتشارات طه، نوبت سوم، 1383.

3. منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج دوم، ص 111- 178.

4. سيري در ادله اثبات وجود خدا ،‌محسن غرويان.

5. تبيين براهين اثبات وجود خدا ،‌ آيت الله عبدالله جوادي آملي. نشر اسراء .

6. خدا و علم نوشته ژان گيتون ؛ دفتر نشر تبليغات اسلامي .

پي نوشت ها :

1. جعفر سبحاني ، الالهيات، قم ، نشر موسسه امام صادق عليه السلام ، سال نشر 1423هـ.ق ج1‌، ص‌33-39.

2. عبدالله جوادي آملي ،‌تبيين براهين اثبات خدا، قم ،‌نشر مركز نشر اسراء ،‌ چاپ اول ، ص‌231.

3. جوادي ، درآمدي بر خداشناسي فلسفي ، معاونت امور اساتيد و دروس معارف اسلامي ، قم 1375 ش .

4. آموزش كلام اسلامي ، محمد سعيدي مهر ، ج 1 ، ص 57 ، نشر طه، تهران 1383 ش .