سلام سوال شده روایاتی که می گوید مدفوع امامان بوی مشک می دهد به چه معناست؟
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در این ماه عزیز؛ و تشکر به خاطر ارتباطتان با این مرکز؛
این روایت در کتاب بحار الانوار علامه مجلسی از امام رضا سلام الله علیه نقل شده است. حضرت فرمود:
امام داراى علامت هایى است، اعلم مردم و واردترين آن ها به مسائل قضائى و پرهيزكارترين و حليمترين و شجاعترين و سخاوتمندترين و عابدترين مردم است ختنه شده به دنيا مىآيد و پاك است از پشت سر مى بيند همان طور كه از پيش رو مشاهده مي كند و داراى سايه نيست. وقتى از مادر متولد شود بزمين كه مي رسد دو دست خود را بر زمين مي گذارد و صداى خويش را به شهادتين (لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ- مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ) بلند مي كند. محتلم نمي شود؛ چشم او به خواب مي رود، ولى دلش بيدار است و با ملائكه صحبت مي كند و زره پيامبر بر تن او راست مىآيد. ادرار و مدفوع او ديده نمي شود، زيرا زمين را خدا مأمور كرده كه آنچه از امام خارج مىشود ببلعد، بوى او از بوى مشك بهتر است. (1)
در کنار این روایت احادیث دیگری وجود دارد که اولیاء خدا نیز چون دیگر مردم زندگی طبیعی داشتند و از نظر عوارض یک زندگی طبیعی مثل دیگران بودند و آن چه که ایشان را در مقابل دیگران متمایز و الگو می کرد، طهارت روح و علوّ درجه و مقام آنان بود.
فرمودند: امام فرزند خواهد داشت و زایيده مىشود؛ تندرست و بيمار مىشود، مي خورد و مى آشامد و داراى ادرار و مدفوع است ازدواج مي كند و مي خوابد. (2)
در این روایت بر وجود اصل ادرار و مدفوع تاکید شده است، علاوه بر آن، از تاکید بر وجود موضوعاتی دیگر در این حدیث، مطلبی کلی به دست می آید که امام هم چون سایر مردم در زندگی عادی می باشد و هر حکمی که دیگران در زندگی شخصی خود دارند، امام نیز دارای آن خواهد بود.
در یکی دیگر از روایات آمده است: امام صادق عليه السّلام فرمود: روزى امير مؤمنان عليه السّلام با (فرزندش) محمّد بن حنفيّه نشسته بودند كه امام على عليه السّلام فرمود:
«يَا مُحَمَّدُ ائْتِنِي بِإِنَاءٍ فِيهِ مَاءٌ أَتَوَضَّأْ لِلصَّلَاةِ فَأَتَاهُ مُحَمَّدٌ بِالْمَاءِ فَأَكْفَأَ بِيَدِهِ الْيُمْنَى عَلَى يَدِهِ الْيُسْرَى ثُمَّ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ الْمَاءَ طَهُوراً وَ لَمْ يَجْعَلْهُ نَجِساً قَالَ ثُمَّ اسْتَنْجَى فَقَالَ اللَّهُمَّ حَصِّنْ فَرْجِي وَ أَعِفَّهُ وَ اسْتُرْ عَوْرَتِي وَ حَرِّمْنِي عَلَى النَّارِ ثُمَّ تَمَضْمَضَ فَقَالَ اللَّهُمَّ لَقِّنِّي حُجَّتِي....؛ (3)اى محمّد! ظرف آبى براى من بياور تا براى نماز وضو گيرم. محمّد، ظرف آبى آورد و امام عليه السّلام با دست راست آب را بر كف دست چپ ريخت و آنگاه فرمود: "بسم اللَّه و الحمد للَّه الّذى جعل الماء طهورا و لم يجعله نجسا"، پس آنگاه جاى ادرار و مدفوع را شست و فرمود: "اللّهمّ حصّن فرجي و اعفّه و استر عورتى و حرّمني على النّار.............».
از این نکته "ثُمَّ اسْتَنْجَى" فهمیده می شود که حضرت نیز موظف به شستن محل ادرار و مدفوع خودشان بودند و نشان می دهد که اولا آن محل نیاز به پاک شدن از پلیدی مدفوع داشته است و پلید بودن محل می تواند دلیل بر این باشد که جسم حضرت فرقی در این باره با دیگران ندارد و مدفوع ایشان چون مدفوع دیگر مردم فرقی با هم ندارد و ثانیا مشک بودن با پلیدی نمی سازد.
علاوه بر این،پيامبر اكرم صلوات الله علیه فرمود:
"لا ترفعونى فوق حقى فان اللَّه تبارك و تعالى اتخذنى عبدا قبل ان يتخذنى نبيا"
مرا بيش از اندازهاى كه هست بلند نكنيد!! خداوند تبارك و تعالى قبل از آن كه مرا به مقام پيامبرى مفتخر نمايد، مقام بندگى خود را به من عنايت كرده ......... دو دسته در مورد من به هلاكت مي رسند: ......... دسته اول دوستى كه افراط و زياده روى مي كند و دسته دوم كسى كه دشمن تند رو من است.
ما بيزاريم از كسانى كه در باره ما غلو دارند و ما را بيش از حد بلند مي كنند!! همان طورى كه عيسى بن مريم از نصارى بيزارى جست ....... عيسى بن مريم جز پيامبرى نيست كه قبل از او پيامبرانى بودهاند. مادرش زنى پاك نهاد است و هر دو غذا مي خوردند..... منظور از غذا خوردن اين است كه آن ها تغوط مي كنند و مدفوع دارند. هر كس مدعى ربوبيت براى انبياء و يا ائمه گردد و يا مقام نبوت را براى ائمه ادعا كند و يا مدعى امامت براى كسى كه امام نيست باشد، ما از او بيزاريم در دنيا و آخرت. (4)
نتیجه:
اولیاء خدا در زندگی شخصی خود چون سایرین بندگان خدا بودند و اصرار ایشان بر این نکات، به ما می فهماند که در مورد ایشان در مسایل غیر از هدایت و تعلیم احکام الهی و تربیت اخلاقی دچار غلوّ نشویم. والله العالم
پی نوشت ها:
1. مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، ترجمه موسی خسروی، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، سال 1363 هجری شمسی، ترجمه جلد هفتم بحار الانوار،(بخش امامت) ج3، ص 83.
2. همان، ص 84.
3. شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال،قم، انتشارات دار الرضیّ،چاپ اول،سال 1382 هجری شمسی، ص 16.
4. بحار الانوار، پیشین، ج3، ص 94.