باسلام وخسته نباشید
من فرزندی پسری 1 ساله دارم میخوام اورا عقیقه کنم1- احکام به عقیقه چیست؟2-چه حیواناتی را میتوان عقیقه کرد؟3- چه کسانی نمی توانند از گوشت یا غذای عقیقه بخورند؟4- گوشت آنمیتوان فقط به مستمند نداد و خود خانواده هم استفاده کرد؟5-چرا عقیقه میکنیم؟

پرسش 1:
عقيقه
شرح : باسلام وخسته نباشيد من فرزندي پسري 1 ساله دارم ميخوام اورا عقيقه کنم1- احکام به عقيقه چيست؟2-چه حيواناتي را ميتوان عقيقه کرد؟3- چه کساني نمي توانند از گوشت يا غذاي عقيقه بخورند؟4- گوشت آن مي توان فقط به مستمند نداد و خود خانواده هم استفاده کرد؟
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
احکام وآداب عقيقه:
1- مستحب است که پدر و مادر براي اولادي که متولد مي شود ،چه دختر باشد يا پسر عقيقه کنند، در استحباب عقيقه فرقى بين نوزاد اول و دوم و غيره نيست. بهتر است در روز هفتم نوزاد عقيقه نمايد. تا زماني که به سن بلوغ نرسيده، بر پدر مستحب است براي فرزند عقيقه کند. اگر پدر و مادر عقيقه نکردند ، بعد از بالغ شدن بر خود شخص مستحب است که عقيقه کند .
کسانى که قدرت مالى ندارند، مستحب است هر زمانى که قدرت پيدا کردند، براى نوزاد خود عقيقه کنند.
2- عقيقه بايد گوسفند، بز يا شتر باشد. حيوان ديگري مثل مرغ و امثال آن کفايت نمى کند. اگر شتر عقيقه کند، بايد پنج يا شش ساله باشد. بهتر است شش سال يا بيش تر داشته باشد. اگر بز باشد، يک ساله يا بيش تر باشد. اگر گوسفند باشد، شش يا هفت ماهه باشد. بهتر است گوسفند لاغر نباشد و فربه باشد. هم چنين بهتر است گوسفند کور، و بسيار لنگ نباشد که راه رفتن براي او دشوار باشد. نيز مغز و شاخ گوسفند هم نشکسته و اخته هم نشده باشد.
مشهور ميان علما آن است که: مستحب است براى پسر حيوان نر و براى دختر حيوان ماده عقيقه کنند. چنانچه حيوان غير همجنس باشد، صحيح است.
3- مکروه است که مادر و پدر و خواهر و برادر نوزاد (عائله پدر نوزاد) از عقيقه بخورند. کراهت، نسبت به مادر بيش تر است. بهتر است که عيال پدر و مادر هم که در خانه ايشان مي باشند، از آن گوشت و طعام نخورند.
4- مستحب است که گوشت عقيقه را بپزند و به مؤمنان چه فقير و چه غير فقير اطعام نمايند. و اگر گوشت حيوان را خام هم بدهد،خوب است، ولي بهتر است که حداقل آن را با آب و نمک بپزند و به مؤمنان بدهند و در حق نوزاد دعا نمايند.
نيز مستحب است استخوان هاي حيوان عقيقه شده را نشکند، بلکه از بند ها جدا کند.
هم چنين مستحب است در هنگام کشتن گوسفند عقيقه دعا بخواند. از امام صادق عليه السلام روايت شده: وقت ذبح عقيقه اين دعا را بخواند:
« بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ عَقِيقَةٌ عَنْ فُلَانٍ (به جاي فلان اسم نوزاد را بگويد) لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍ ».
در روايت ديگري وارد شده که اين دعا را بخواند: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ إِيمَاناً بِاللَّهِ وَ ثَنَاءً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ الْعِصْمَةَ لِأَمْرِهِ وَ الشُّکْرَ لِرِزْقِهِ وَ الْمَعْرِفَةَ بِفَضْلِهِ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ »؛ پس اگر نوزاد پسر باشد بگويد: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ وَهَبْتَ لَنَا ذَکَراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا وَهَبْتَ وَ مِنْکَ مَا أَعْطَيْتَ وَ کُلُّ مَا صَنَعْنَا فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا عَلَى سُنَّتِکَ وَ سُنَّةِ نَبِيِّکَ وَ رَسُولِکَ وَ اخْسَأْ عَنَّا الشَّيْطَانَ الرَّجِيمَ لَکَ سُفِکَتِ الدِّمَاءُ لَا شَرِيکَ لَکَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين‏ اللَّهُمَّ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ و شعرها بشعره و جلدها بجلده اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لفلان بن فلان( اسم نوزادو پدر ش را بگويد)». (1)
پي نوشت:
1. مرحوم علامه محمد باقر مجلسي، حليه المتقين ، باب چهارم ، فصل نهم صفحه: 123-126، قطع جيبي، چاپ اول، انتشارات عصر جوان سال 1384. و سؤال از دفتر ايت الله خامنه اي.

پرسش 2:
چرا عقيقه مي کنيم؟
پاسخ:

اگر مراد شما، مبناي شرعي عقيقه و اينکه ما با کدام روايات عقيقه را مستحب مي دانيم بايد گفت: در مورد عقيقه روايات فراواني وارد شده و در بعضي از آن ها تعبير واجب دارد و اما فقهاء از اين روايات ، استحباب مؤکّد را استفاده کرده اند. لذا عقيقه کردن واجب نيست، ولي خيلي بدان سفارش شده است. امام صادق (ع) فرمود: " کلّ مولود مرتهن بالعقيقه ؛ سلامتي فرزندي در گرو عقيقه است". و در روايتي ديگر عبدالله بن علي به امام صادق (ع) گفت: به دنبال عقيقه (گوسفند ) رفتيم اما گوسفندي پيدا نکرديم، آيا مي‌‌‌‌‌‌‌ توانيم پولش را صدقه بدهيم؟ حضرت فرمود: " نه، خدا اطعام و ريختن خون قرباني را دوست دارد" .
باز امام صادق (ع) فرمود: " فرزند و سلامتي اش در گرو گوسفندي است که روز هفتم براي او عقيقه کنند و او را نام گذاري نمايند". از اين روايات استفاده مي‌ شود سلامتي و خوشبختي بچه به عقيقه کردن است. امام صادق (ع) فرمود: "پيامبر (ص) براي حسن و حسين (ع) در روز هفتم تولدشان عقيقه و دعا کرد و گفت: خدايا! استخوان هاي اين گوسفند به جاي استخوان هاي اين فرزند و گوشت او به جاي گوشت او و خون آن به جاي خون او و موي آن به جاي موي او، خدايا! حفظ کن براي محمد و آل محمد" حضرت ابوطالب (ع) نيز در روز هفتم تولد پيامبر عقيقه کرد. (1)
اما اگر مراد شما، سوال از فلسفه و به تعبيري ملاک عقلي حکم عقيقه باشد بايد گفت: شکي نيست که احکام الهي داراي ملاکات بوده و وجوب، حرمت، استحباب و کراهت آنها بر اساس مصالح و مفاسدي است که اگر مصلحتي در حکم باشدحکم واجب و يا مستحب و اگر داراي مفسده اي باشد حکم حرام و يا مکروه خواهد بود البته حکمت و فوايد يک حکم ديني غيراز علت و عامل وجوب يا حرمت يا ...، حکم مي باشد ممکن است ما به حکمت و فوايد يک حکم دسترسي داشته باشيم ولي به علت و عامل حکم دسترسي نداشته باشيم حال با اين نگاه به برخي از حکمتهاي حکم عقيفه پرداخته و مي گوييم در عقيقه مجموعه اي از مسائل مفيد نهفته است که انسان با اندکي تامل به آثار و برکات آن پي مي برد
الف- آثاري که به طفل بر مي گردد مثل دعا کردن که در دعاي عقيقه وجود دارد (اللهم لحمها بلحمهم و دمها بدمه. عظمها به عظمه....) (2) و اين يعني اين عقيقه در واقع قرباني براي اين طفل است.
ب- آنچه که به فقراء برمي گردد و ما مي بينيم که به برکت اين عقيقه ، اطعام و تصدق به فقراء صورت مي گيرد و اين همان چيزيست که مطلوب دين و مورد تأييد آيات و روايات است.
ج- آنچه که به مسائل اجتماعي برمي گردد که از مستحبات دعوت مؤمنين است و اسلام سفارش به دعوت مؤمنين و زيارت کردن همديگر و رابطه محبت آميز و انس الفت کرده است و در اين ملاقاتها است که اهداف مورد نظر تحقق مي يابند.
د - عمل عقيقه يک نوع شکرگزاري از حضرت حق براي نعمت صاحب فرزند شدن، است. نعمتي که گويي در نعمت هاي دنيا همتا ندارد.
در پايان ذکر اين نکته ضروري است، همانگونه که بيان شد ما هيچ گاه به علت اصلي حکم مطرح شده دسترسي نداريم و آنچه بيان شد، بخشي از فلسفه استحباب عقيقه است كه با عقل محدود خود به آن دسترسي پيدا کرده و به صورت حدس و گمان براي حکمت اين حکم بيان کرديم. اما به هيچ وجه ادعا نمي کنيم فلسفه استحباب فقط به همين دلائل ختم مي شود، چرا که شايد اين دلائل به هيچ عنوان فلسفه استحباب آن نبوده و خداوند در استحباب آن ده ها دليل ديگر قرار داده که ما بي خبريم.

پي نوشتها:
1. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه ،چ موسسه آل البيت،قم 1409 هـ.ق، باب العقيقه علي المولود ،ج 21، ص 410 به بعد.
2. ثقة الاسلام کليني، اصول کافي، چ دار الکتب الاسلامية، تهران، 1365 ه ش،ج 6 ،ص 31 .