با عرض سلام
چرا در خصوص خواص خواندن سوره دهر چنین امده؟
برای کسی که سوره دهر را در هر روز پنجشنبه بخواند و به این عمل مداومت داشته باشد خداوند در بهشت به او 800 حورالعین باکره و 4000 حورالعین ثیب اهداء میکند.
تا جایی که یادم هست و شنیده ام همه اناس (خانمها) چه زمینی و چه حورالعین بهشتی باکره هستند و هر بار هم که با ایشان باشند باز هم باکره خواهند بود البته این شنیده من هست . اگر این گفتار که همه خانمهای بهشتی باکره باقی میمانند درست است پس 4000 حورالعین ثیب چیست؟
با تشکر

پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز.
به چند نکته اشاره می کنیم :
این کلام به حضرت حضرت امام باقر(ع) نسبت داده شده است که فرمود : « من قرأ سورة هل أتى في كل غداة خميس زوجه الله من الحور العين مائة عذراء و أربعة آلاف ثيب و كان مع محمد (ص)؛ ( 1) هر كس در هر نماز صبح (روز پنجشنبه) يا در صبح پنجشنبه سوره هل اتى (انسان - دهر ) را قرائت كند، خداوند صد تا حور العين باكره (دست نخورده) و چهار هزار حور العين (دست خورده) به او تزويج نموده و با حضرت محمّد رسول اللَّه (ص) بوده باشد».
ولی در آیات قرآن مجید به این نکته اشاره شده است که زنان بهشتی باکره اند و باکره باقی می مانند و این مثل خیلی از مسایلی است که مسایل بهشت با مباحث دنیوی فرق دارد و متفاوت است :
«فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكارا؛ (2) و همه را دوشيزه قرار داديم».
شايد اين وصف باکره بودن در بهشت هميشه براى آنها باقى باشد، چنان كه بسيارى از مفسران به آن تصريح كرده‏اند و در روايات نيز به آن اشاره شده، يعنى با آميزش، وضع آنها دگرگون نمى‏شود. (3)
كلمه «جعل» دلالت بر آن دارد كه بكر بودن آنان دايمى است، و در حديثى از رسول خدا (ص) آمده است كه گفت: «هر وقت كه همسرانشان به نزد ايشان بيايند، آنان را باكره خواهند يافت». (4) البته این ویژگی برای همه زنان بهشتی اعم حور العین و غیر حورالعین است؛ چرا که هنّ همه را شامل می شود و مفسران هم این دو دسته را جُدا مطرح نکردند .
و این روایتی که شما به آن اشاره نمودید به دو دلیل قابل اعتبار نیست:
1- خبر واحد به حساب می آید و سلسله اسناد آن ذکر نشده است.
2- به دلیل مخالفت صریح و روشن با آیات قرآن قابل اعتبار نیست؛ ضمن این خود ائمه فرمودند و مشهور است هر روایتی را دیدید یا به اسم ما شنیدید در صورتی که با آیات قرآن مخالفت دارد بدانید که ما آن ها را نقل نکردیم و استناد به آن ها صحیح نیست.
در تایید حرف خودمان که به نوعی به بکارت زنان بهشتی و حورالعین اشاره دارد به آیاتی از قرآن مجید اشاره می کنیم:
- در بهشت در کنار بهشتیان حوريانى است كه نگاه شان با كرشمه و ناز و دارای چـشـمان درشت و در عين حال زيبا است « و عندهم قاصرات الطرف عين » ،یا به تفسیردیگر حوريانی که فقط بـه هـمـسـران شان نگاه مى كنند، و آن قدر ايشان را دوست مى دارند كه نظر از ايشان به ديـگر سو، نمى گردانند و مراد از كلمه (عين) آن است كه : هم سياهى چشمهاى حوريان بسيار سياه است ، و هم سفيدى اش بسيار سفيد.«كـانـّهـن بـيـضٌ مـكـنون» ؛ هم چون تخم مرغی پنهان شده و ذخيره شده و دسـت نـخـورده در زیر پر مرغ. (5)
- زنان بهشتی را باکره و شوهر به خود ندیده معرفی می کند که نسبت به شوهرهای خویش عشق می ورزند و خوش سخن و فصیح می باشند و با آنان هم سن و سال بوده و درخوبی وزیبایی هم از لحاظ ظاهر وباطن همانند هستند؛ «فجعلناهن ابکاراً عُرُباً اتراباً». (6)
- یکی از ویژگیهای همسران بهشتی را پاکیزه بودن شان از هر نوع آلودگی ها و زشتی های همه جانبه بیان شده است که «لهم فیها ازواج مطهرة...» . (7)
- دست نخوردگی و از هر نظر بکر بودن را یکی از ویژگیهای آنها بیان می کند که درباغ های بهشتی زنانی هستند که جز به همسران خود چشم نمی دوزند و عشق نمی ورزند و قبل از آن هیچ انسان و جنّی با آنان تماس نگرفته است «فیهن قاصرات الطرف عین ، لم یطمثهن انس قبلهم ولاجان» . (8)
- آن زنان را مانند مروارید در صدف سفیدی پنهان شده معرفی می کند که کوچکترین گرد و غبار به خود ندیده باشند؛«و حور عین کامثال اللوءلوء المکنون». (9)
- آنان را در خیمه های بهشتی مستور و به دور از چشم دیگران معرفی می کند؛ « حور مقصورات فی الخیام».
(10)

پی نوشت:
1. علامه طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، مترجمان، ناشر انتشارات فراهانى، چاپ تهران، سال 1360 ش، نوبت اول، ج‏26، ص 136 .
2. واقعه (56) آیه 36 .
3. مکارم شیرازی ناصر ، تفسير نمونه، ناشردار الكتب الإسلامية،تهران،سال 1374 ش،نوبت اول ، ج‏23، ص 224 ؛ روح المعانى، ج 27 ، ص 123.
4. مدرسى سيد محمد تقى،من هدى القرآن،ناشر دار محبى الحسين،تهران،،سال 1419 ق،نوبت اول،ج‏14، ص 409.
5. صافات ( 37) آیات 47 - 49 .
6. واقعه (56 ) آیه 37.
7. 25بقره (2) آیه 25؛ آل عمران (3) آِیه 57 ؛ نساء (4) آیه 15 .
8. رحمان ( 55) آیات 56 و 75 .
9. واقعه ( 56) آیه 22 و 23 .
10. همان، آیات 22 و 23 .