باسلام کمیت که شاعری مرثیه گو بوده که بوده در زمان کدام یک از اهل بیت میزیسته وچه اشعاری میگفته ؟سابقه اش چگونه است؟
روش مرثیه گویی دعبل خزایی چگونه بوده که امام رضا ایشان را تایید میکرده ؟
چرا شهید مطهری بعد از تعریف از دوشاعر بالا در کتاب حماسه حسینی ج 1"دو صفحه تاریخچه کربلا"یک پاراگراف مانده به آخر با محتشم که شعر بازاین چه شورش است را سروده چپ افتاده واین کار چندین جای دیگر از حماسه حسینی اتفاق افتاده مثل خط آخر "تحریف هدف امام حسین "ص24چاپ جدید کتاب حماسه حسینی.مگر محتشم این شعر در خواب به او الهام نشده ؟پس چرا شهید مطهری از شعرهای او تعبیر به "شعارهای مفت می کند؟باتشکر لطفا منابع پاسخ به سوال را ذکر کنید

پرسش 1:
شخصيت شرح کميت که شاعري مرثيه گو بوده که بوده ،در زمان کدام يک از اهل بيت مي زيسته و چه اشعاري مي گفته ؟ سابقه اش چگونه است؟
پاسخ:
با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
كميت بن زياد اسدى در سال 60 هجرى در قبيله «بنى اسد» به دنيا آمد. بنى اسد، در اطراف كوفه سكونت داشتند. كميت، از كودكى داراى نبوغ و تيزهوشى و ذوق شعر بود. در دوران جوانى به سبب سروده‏هايش ميان مردم و در محفل بزرگان ادب مطرح بود.
شاعر عقيده
از ابعاد گوناگونى مى‏توان به حيات پربار كميت اسدى نگريست، اما بارزترين جنبه شخصيت او، بُعد ادبى و شعر مكتبى اوست. وى شعر را ابزارى براى تبيين حقايق و دفاع از خطّ ولايت و مبارزه با ستم‏گران و افشاى ظلم حاكمان به كار مى‏برد. «كميت»، دوران سه امام معصوم را درك كرد؛ امام سجاد، امام باقر و امام صادق (ع). دل و جان و زبان خود را وقف ترويج مكتب ائمه و نشر فضايل خاندان پيامبر (ص) كرد. امامان نيز عنايت خاصى به او داشتند و از او حمايت و ستايش مى‏كردند. وقتى قصيده معروفش «من لقلب متيّم مستهام» را در محضر امام سجاد (ع) خواند، حضرت فرمود: «ما از پاداش خدمت تو ناتوانيم، اما خداوند از اجر سروده تو ناتوان نيست. خدايا! كميت را از كرم خويش محروم مگردان». آن‏گاه دستور داد تا مبلغى به عنوان صله و تشويق به او دادند.
يكى از سروده‏هاى معروف او قصيده «هاشميات» است. اين شعر بلند، خيلى سريع پخش شد و همه جا مطرح گشت، چرا كه ستم‏ها و زشتى‏هاى امويان را بر ملا ساخته بود. به سبب آن از سوى حاكمان اموى تحت تعقيب بود و براى سر او جايزه تعيين كرده بودند.
شهيد مطهرى درباره كميت اسدى چنين مى‏نويسد:
«كميت اسدى را مى‏دانيد كيست؟ دلم مى‏خواهد شما اشعار كميت اسدى را با همين اشعار محتشم كه هزار تا خواب برايش نقل مى‏كنند، مقايسه كنيد و ببينيد آن كجا و اين كجا؟ كميت اسدى دارد با اشعارش مكتب حسين (ع) را نشان مى‏دهد. كميت اسدى با همان اشعارش از يك سپاه بيش‏تر براى بنى‏اميه ضرر داشت..»
در خط اهل بيت‏
از ويژگى‏هاى بارز كميت اسدى، حركت او در خط اهل بيت بود. گرچه پيش از او هم شاعرانى بودند كه در راستاى فرهنگ اهل بيت، شعر را در خدمت عقيده ناب به ولايت به كار گرفته بودند، ولى برخى از ايشان سابقه خوبى نداشتند، اما «كميت»، چه در سابقه و چه در لاحقه، پرونده‏اى روشن و شخصيتى بارز و قابل دفاع داشت و به همين دليل امامان شيعه از او تقدير مى‏كردند.
مرحوم علامه امينى (ره) به طور مفصّل درباره او و اشعارش سخن گفته و از اين‏كه صله‏هاى شخصيت‏هاى بنى‏هاشم را براى شعرش قبول نمى‏كرد و سروده‏هاى خود را اداى دين به ساحت حق و عترت مى‏دانست، ياد كرده و نقل مى‏كند كه به امام سجاد (ع) گفت: تو را از اين حيث مدح و ستايش كردم تا نزد پيامبر خدا (ص) برايم وسيله نجات باشد.
يك بار در مدينه، خدمت امام محمدباقر (ع) رسيد. قصيده خود را كه در ستايش اهل بيت و امامان و مرثيه‏اى در رثاى امام حسين (ع) بود براى حضرت خواند. حضرت او را مورد تفقّد و عنايت قرار داد و دعايش كرد و فرمود: «تا وقتى كه از اهل بيت و حق دفاع مى‏كنى، روح القدس پشتيبان و تأييد كننده تو باد!»
در نوبتى ديگر كه شعرى درباره امام صادق (ع) و فضايل او سروده بود و براى امام خواند، حضرت خواست براى صله، چيزى به او عطا كند، ولى كميت نپذيرفت و گفت: «به خدا سوگند، سروده من در مدح شما براى درهم و دينار نيست و در برابر آن مزدى نمى‏گيرم، چرا كه براى رضاى خدا و رسول گفته‏ام». حضرت نيز دعايش كرد.
اين خط روشن و نورانى تا آخر حيات كميت اسدى استمرار داشت. بارها در ستايش بزرگان هاشمى و شهداى آل الله شعر سرود و همه خطرات آن را به جان خريد. حتى درباره «زيد بن على» فرزند امام سجاد (ع) كه بر ضدّ امويان قيام كرد و به شهادت رسيد، شعر گفت.
يك بار در «منا» خدمت امام صادق (ع) رسيد و يكى از اشعارش را كه در مدح اهل بيت بود خواند. چون به مقطعى رسيد كه حوادث جان‏سوز كربلا و مظلوميت شهداى عاشورا را باز مى‏گفت، امام با چشمانى گريان دست به دعا برداشت. از خداوند خواست كه گناهان گذشته و آينده او را ببخشايد. او را مورد لطف و عنايت و رضايت خويش قرار دهد.
ويژگى‏هاى ديگر
آن‏چه تاكنون از كميت اسدى گفته شد، بُعد شعرى و حمايت او از خاندان رسالت به زبان شعر و ادب بود. برخى از جهات ديگر كه كميت را شخصيتى برجسته، دوست داشتنى، ستودنى و اسوه قرار داده، عبارت از اين‏هاست:
1. حافظ قرآن بودن؛
2. فقيه و دين شناس بودن؛
3. سخنورى و شيوايى گفتار و بيان داشتن؛
4. نسّابه بودن و آگاهى از علم تبارشناسى؛
5 . خوش‏نويسى و كتابت زيبا داشتن؛
6 . مهارت در علم كلام و جدل با مخالفان؛
7. مهارت در تيراندازى و تك‏سوارى؛
8 . شجاعت و بى‏باكى؛
9. كرم و سخاوت‏مندى.
اين خصلت‏هاى نيك، او را از ديگران ممتاز ساخته بود و نشان‏دهنده غناى فكر و روح اين مدافع حريم ولايت بود.
عمر پر بركت و پرفراز و نشيب كميت بن زيد اسدى، پايانى پر افتخار داشت و به شهادت انجاميد. گزارش شهادتش را از زبان صاحبِ «الغدير» بخوانيم: «كميت در سال شصت هجرى، در همان سال شهادت سبط شهيد، امام حسين (ع) تولد يافت و در سال 126 هجرى در زمان خلافت مروان به شهادت رسيد..
مأموران خليفه، كميت را آن قدر زدند تا از او خون جارى شد و جان باخت. در لحظه جان دادن هم علاقه خود را به «آل محمد» ابراز مى‏كرد. پسر كميت به نام «مستهلّ» مى‏گويد: هنگام وفات پدرم شاهد جان دادن او بودم. آخرين نفس‏ها را مى‏كشيد، بيهوش مى‏شد و چون به هوش مى‏آمد، سه بار گفت: «اللّهم آل محمد». آن‏گاه مرا سفارش كرد كه پس از مرگم مرا در جايى به نام «مكران» در كوفه به خاك بسپار، و آن جاى‏گاه، هنوز هم مقبره در گذشتگان بنى اسد است.(1)
پي نوشت:
1 . مجله با معارف اسلامي آشنا شويم، شماره 73، قسمت اسوه ها.

پرسش 2:
روش مرثيه گويي دعبل خزايي چگونه بوده که امام رضا ايشان را تاييد مي کرده ؟
پاسخ:

دعبل خزائي در سال 142 يا 148 هـ . در شهر كوفه به دنيا آمد. بعد از مدتي در بغداد ساكن شد. او از بزرگان شعراي عرب در ايام خلافت عباسيان بود كه دوران امام كاظم(ع ) را درك كرده، امام رضا و امام جواد را درک کرده است. او كتاب طبقات الشعراء را تأليف کرد و ديوان شعري هم دارد. در سال 246 و يا به قولي 245 در عراق وفات يافته است. در علت قتل او برخي گفته اند معتصم را هجو كرد و معتصم او را كشت.(1)
دعبل شاعر متعهد و از محبان خاندان علي (ع) بود. روش ايشان در بيان شعر و بيان جايگاه و فضايل خاندان پيامبر و ظلم ستيزي بود. همين امر موجب گرديد که وي مورد توجه برخي از امامان قرار گيرد، اين در حالي است که در اين عصر شاعراني بودند که به مدح خلفا و حاکمان جور مي پرداختند. با اهل بيت (ع) ميانه خوبي نداشتند. در دوره ائمه اطهار دو نوع شاعر وجود داشته اند. عده اي در مسير ائمه اطهار و عده اي در راه حمايت از امويان يا عباسيان. شاعران هواخواه اهل بيت در قصايد خود كه غالباً سرشار از نوعي عاطفه شورانگيز ناشي از احساس مظلوميت است، استدلال هاي شعراي عباسي را رد مي كردند. براي حقانيت ادعاي ائمه شيعه اشعاري ارائه مي نمودند. براي نمونه سيد حميري به ماجراي غدير اشاره مي نمود: هر كس من مولاي اويم، پس اين علي او را مولاست.(2)
در زماني که امام هشتم از مدينه به خراسان آمد، دعبل به همراه ابراهيم بن عباس صولي، شاعر ديگر شيعه، عازم زيارت رضا شدند. هر دو شاعر در «مرو» نزد امام رضا (ع) رفتند و قصيده خود را در مرثيه حسين و مناقب آن و ساير بني هاشم انشا نمودند. قصيده دعبل که حماسه تاريخ بني هاشم و منقبت نامه آل علي بود، بسيار مورد توجه قرار گرفت . علي بن موسي الرضا و اهل بيت او و مأمون، خليفه عباسي را به گريه انداخت. سپس علي بن موسي الرضا ده هزار درهم از سکه‌هايي که به نام خود او ضرب شده بود، به دعبل داد . آن گاه به درخواست دعبل، جبه‌اي از جامه‌هاي شخصي خود را نيز به دعبل بخشيد. مأمون عباسي هم پنجاه هزار درهم به او صله داد.(3)
پي نوشت ها :
1.عبد الحسين شبستري، مشاهير شعراي شيعه، ج1، قم ،مكتبه الاديبه المختصه، 1421،ص 190.
2.سيد علي خامنه اي، پيشواي صادق، ص 83 ـ 84 ،چاپ اول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي
3.http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B9%D8%A8%D9%84_%D8%AE%D8%B2%D8%A7... 9%DB%8C .

پرسش 3:
چرا شهيد مطهري بعد از تعريف از دو شاعر(كميت و دعبل) بالا در کتاب حماسه حسيني ج 1"دو صفحه تاريخچه کربلا"يک پاراگراف مانده به آخر با محتشم که شعر بازاين چه شورش است را سروده چپ افتاده و اين کار چندين جاي ديگر از حماسه حسيني اتفاق افتاده مثل خط آخر "تحريف هدف امام حسين "ص24چاپ جديد کتاب حماسه حسيني.مگر محتشم اين شعر در خواب به او الهام نشده ؟پس چرا شهيد مطهري از شعرهاي او تعبير به "شعارهاي مفت مي کند؟
پاسخ:
محتشم کاشاني از شاعران موفق و محبان اهل بيت (ع) مي باشد که شعر معروف وي در رثاي امام حسين (ع) :
باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است (1)
شاهد بر مدعا است، اما معنايش اين نيست که اشعار وي مثل و مانند ندارد. شهيد مطهري در مقام مقايسه مي گويد: شعر هاي محتشم و برخي از شاعران ما مبتني بر احساسات و عواطف مي باشد. از سوي ديگر شاعراني مانند محتشم به مسايلي مي پردازند که زياد ناظر به ظلم ستيزي و الگو سازي نيست، و حال اينکه اشعار شاعران مانند کميت و دعبل ناظر به ظلم و ستم حکومت هاي ظالم عصر خود مي باشد. اشعار را در فضاي ظلم و خفقان بيان مي نمودند که جان شان در خطر بود.
دعبل و کميت به خاطر شعرشان تحت تعقيب دشمن قرار گرفتند و سر انجام به شهادت رسيدند.
بر فرض اينکه شهيد مطهري از محتشم نقد نمايد، اين امر مشکلي ايجاد نمي کند، زيرا هر انساني ممکن است که مورد نقد ديگران قرار گيرد. نقد از شخصي موجب کاستن شخصيت او و به معناي ناديده گرفتن خوبي هاي او نيست. در ضمن استاد شهيد از مرحوم محتشم با آن ادبيات که ياد کرديد، ياد نکرده است. شهيد مطهري در ص 31 مجموعه آثار ج 17 مي نويسد:
در آن وقت مرثيه گوها مثل مرثيه گوهاي حالا نبودند. کميت اسدي، مرثيه گو بود، دعبل مرثيه گو بود؛ همان دعبل خزايي که گفت : پنجاه سال است که من دار خودم را به دوش کشيده ام. او طوري مرثيه مي گفت: که تخت خلفاي اموي و عباسي را متزلزل مي کرد. او که محتشم نبود. شعراي ما چرخ فلک را مسئول شهادت امام حسين (ع) دانسته اند. کميت اين جور نبود، يک قصيده که مي گفت دنيا را متزلزل مي کرد، ولي با تاريخچه حسين، با مر ثيه حسين.(2)
پي نوشت ها :
1. جواد محدثي، فر هنگ عاشورا ، ص 405، نشر معروف، قم، 1378، چاب چهارم .
2. مجموعه آثار ، ج17 ص 31، انتشارات صدرا، 1378، قم ، چاب 22.