با عرض سلام و خسته نباشید
زنی هستم 26 ساله و دارای مدرک کارشناسی در رشته ریاضی و البته در حال حاضر نیز در مقطع کارشناسی ارشد مشغول به تحصیلم .
مشکلی که چندین سال است از آن رنج می برم ، مشکل وسواس در طهارت و نجاست است . تا به حال در این مورد با افراد زیادی صحبت کرده ام ، ولی چندان موثر واقع نشده است . از شما خواهشمندم در این زمینه اطلاعات کافی و کامل همراه با جزئیات در اختیارم قرار داده و مرا از این مشکل نجات دهید .
در ابتدا لازم می دانم کمی در مورد خود و خانواده ام صحبت کنم .
من همان طور که در ابتدا گفتم 26 سال سن دارم و در قم ، در خانواده ای روحانی و مذهبی به دنیا آمده و بزرگ شده ام . در خانواده ما به مسائل پاکی و نجسی اهمیت بسیار داده می شود و آن طور که من یادم هست از همان کودکی پدر و مادرم مرا به طور کامل با این مسائل آشنا کردند و چون من اولین فرزند خانواده هستم ، بالطبع روی تربیت من بسیار کار شد . ( البته ما دو فرزند بیشتر نیستیم . ) پدر من در گذشته ، یعنی زمانی که من کودک بودم کمی در طهارت و نجاست وسواس داشت که البته الان تا حدود بسیار زیادی این مسئله حل شده است . آن طور که من یادم هست پدرم زیاد به حمام می رفت و معمولا حمامهایش هم طولانی بود یا وقتی مهمان به خانه یمان می آمد اگر بچه کوچک داشتند ، بعد از رفتن آنها دست شویی را آب می کشید . هم چنین اگر جایی از بدنش خون می آمد با دقت بسیار سعی در برطرف کردن آن داشت و ... . مادرم هم اگرچه این مسائل را خوب رعایت می کرد ، اما به هیچ وجه در این مورد وسواس نداشت و خیلی راحت و بدون وسواس زندگی می کرد . خود من نیز آن طور که از کودکی مادرم به من آموزش داده بود که در برخورد با نجاست چه باید بکنم و چگونه یک شی نجس را آب بکشم ، عمل می کردم و هیچ گونه مشکلی در این زمینه نداشتم و در واقع مثل مادرم راحت بودم تا این که در دانشگاه تهران قبول شدم و مجبور شدم دور از خانواده و در خوابگاه زندگی کنم . در خوابگاه با کسانی هم اتاق شدم که اصلا اهل نماز و روزه نبودند و مسائل مربوط به طهارت و نجاست را رعایت نمی کردند . وقتی که می دیدم آنها این مسائل را رعایت نمی کنند ، کم کم از آنها فاصله گرفتم . البته اوایل که در خوابگاه زندگی می کردم ، این گونه نبودم و بعد از چندین ماه این حالت در من به وجود آمد که از آنها اجتناب می کردم . مثلا اگر به وسایل من دست تر می زدند ، حتما آن را آب می کشیدم یا حتی الامکان با آنها غذا نمی خوردم و اگر هم مجبور می شدم که با آنها غذا بخورم بعد از غذا دست و دهانم را آب می کشیدم . البته چون این افراد در خوابگاه بودند و از همان دست شویی یا ظرف شویی که من استفاده می کردم انها هم استفاده می کردند ، لذا اگر آبی از ظرف شویی به بدن یا لباسم می پاشید ، آن را نجس می دانستم . خلاصه وضعیت به گونه ای بود که همه چیز و همه جا و همه کس حتی خودم را در خوابگاه و دانشگاه نجس می دانستم و از همه اجتناب می کردم و چون به قم نزدیک بودم ، هر هفته روزهای سه شنبه یا چهارشنبه به خانه می رفتم . وقتی که به خانه می رسیدم ، اولین کاری که می کردم این بود که به حمام می رفتم و تمام بدنم را آب کشی می کردم و بعد تمام لباسها و وسایلم را که نجس شده بود ، آب می کشیدم . این کار هر هفته من بود و با خود می گفتم چاره ای نیست . باید این وضعیت را تحمل کنم تا درسم تمام شود . همیشه فکر می کردم بعد از اتمام درسم و نبودن در محیط خوابگاه دیگر مشکلم هم حل خواهد شد .
سال سوم دانشگاه بودم که دیدم وضعیتم خیلی وخیم شده است . پس از مشورت با پدر و مادرم به یک مرکز مشاوره مراجعه کردم . در آن جا دکتر با من صحبتهایی کرد و در نهایت کپسول فلوکستین برایم تجویز کرد . مصرف دارو را شروع کردم و کپسولها را تا روزی 3 عدد مصرف کردم . وضعیتم خیلی بهتر شده بود و کاملا می توانستم کارهایم را کنترل کنم و دیگر مشکلات و ناراحتی های قبلی را نداشتم . هم چنین دیگر بودن در محیط خوابگاه مانند قبل خیلی آزارم نمی داد . در کل خیلی راحت بودم و از زندگیم راضی بودم و از آن لذت می بردم . آخرین بار که به دکتر مراجعه کردم و گفتم که تا 70-80 درصد بهتر شده ام ، دکتر به من گفت که به تدریج تعداد کپسولها را کم کنم و بعد قطعشان کنم . من هم تعداد کپسولها را کمتر کردم و این کار را به مدت چند ماهی انجام دادم . در همین زمان بود که به عقد یکی از اقوام پدرم در آمدم . چون در آن زمان وضعیت خیلی خوبی داشتم و فکر نمی کردم که این مشکل ممکن است دوباره به سراغم بیاید ، در این رابطه به همسرم چیزی نگفتم . اوایل دوران بعد از عقدمان به خوبی و خوشی سپری شد و من هیچ مشکلی نداشتم و چون دیدم که دیگر حالم خیلی خوب است و دوست نداشتم که دارو مصرف کنم ( به خصوص که شوهرم هم از این موضوع خبر نداشت . ) مصرف کپسولها را به یک باره قطع کردم و البته تا دو سه ماهی حالم هم چنان خوب بود . اما بعد از آن دوباره کم کم وسواسم شروع شد .
اوایل که در اثر مصرف کپسولها حالم خوب بود ، وقتی به خانه مادرشوهرم می رفتم ، خیلی راحت بودم . ولی بعد که وسواسم دوباره شروع شد ، با مشکلات بسیاری مواجه شدم . البته خانواده شوهرم افرادی متدین هستند و بالطبع مسائل طهارت و نجاست را رعایت می کنند ، اما نه به آن اندازه که در خانواده ما رعایت می شود و لذا وقتی من بعضی از کارهای آنها را می دیدم ، احساس می کردم آنها اشتباه عمل می کنند . علاوه بر این خود من به دلیل وسواس همواره شک وتردید به سراغم می آمد که مثلا با فلان کارم حمام خانه مادرشوهرم نجس شده یا سینک خانه آنها نجس شده . برای مثال گاهی اتفاق می افتاد که به خانه مادرشوهرم در تهران می آمدم و چند روزی آنجا می ماندم و گاه مجبور می شدم که آنجا به حمام بروم و مثلا در حمام اتفاقی می افتاد که نجس کاری می شد و من به خیال خودم همه جا را آب می کشیدم و بعد از حمام بیرون می آمدم . اما نسبت به حمام یا آب کشی که انجام داده بودم حس بدی داشتم و مواردی از این قبیل . به همین خاطر خانه مادرشوهرم را چندان پاک نمی دانستم . مثلا پادری جلوی در حمامشان را پاک نمی دانستم و البته هر چه فکر می کردم نمی توانستم دلیلی برای نجس بودن آن بیابم . اما با خود می گفتم حتما چیزی بوده که من آن را نجس می دانم و از طرف دیگر این را هم با خودم می گفتم که اگر مثلا پای من واقعا نجس بوده و روی این پادری گذاشته ام ، حتما به آنها هم اطلاع می دادم که این پادری نجس است تا آنها با پای تر روی آن راه نروند . پس همین که به آنها و حتی به شوهرم در مورد نجس بودن پادری چیزی نگفته ام و فقط خودم از آن اجتناب می کنم می تواند دلیلی باشد بر این که پادری نجس نیست . اما به هر حال دلم راضی نمی شد و ممکن بود که در خانه مادرشوهرم با همان پای تری که روی پادری گذاشته ام نماز هم بخوانم و هیچ لزومی هم نمی دیدم که نمازم را بعدا قضا کنم ، اما وقتی به خانه خودمان می رفتم مواظب بودم پایم روی فرش تر نشود و حتما پایم را آب می کشیدم . حتی معمولا بعد از این که از خانه مادرشوهرم به خانه خودمان ( خانه پدرم ) می رفتم ، اول به حمام رفته و بدنم را آب می کشیدم و همین طور تمام لباسهایم را آب می کشیدم و البته این را هم بگویم که حتی گاهی اوقات از شوهرم هم اجتناب می کردم . مثلا گاهی اوقات اگر با او غذا می خوردم دهانم را آب می کشیدم . چون به هر حال شوهرم با خانواده اش در تماس نزدیک بود و من آنها را نجس می دانستم . یک علت دیگر اجتناب من از خانواده شوهرم این بود که مثلا خاله شوهرم با این که فردی است اهل حجاب و نماز خوان و ... اما دیده ام که خیلی به مسائل طهارت و نجاست اهمیت نمی دهد و حتی یک بار دیدم که پسر کوچکش پابرهنه به توالت رفت و مادرشوهر من هم ارتباط زیادی با خواهرش دارد . لذا با خود می گفتم پس مادرشوهر من نجس است و به این دلیل از او اجتناب می کردم . حال نمی دانم آیا این اجتناب کردن واقعا لازم بوده یا نه ؟
اما همیشه فکر می کردم بعد از این که ازدواج کنم و به خانه خودم بروم ، مشکلم تا حدود زیادی حل می شود . اما بعد از ازدواج مشکلم حل که نشد، بیشتر هم شد و خیلی از قسمتهای خانه و وسایل را نجس می دانستم . دیگر از این وضعیت خسته شده بودم . دوباره به همان مرکز مشاوره مراجعه کردم و دوباره مصرف فلوکستین را آغاز کردم . تا حدودی بهبودی در زندگیم ایجاد شد ، هر چند که به اندازه دفعه اول احساس بهبودی نمی کردم . اما چون تا حدودی بهبود یافته بودم و خیلی در این رابطه اذیت نمی شدم ، بنا به توصیه دکترم قرار شد مصرف قرصها را به مرور کم کنم و به تدریج قطعشان کنم . ( البته این بار دکتر به من گفت که علت اصلی برگشت وسواسم قطع یکباره قرصها در دفعه قبل بوده است . ) در حالی که داشتم مصرف قرصها را کم می کردم ، باردار شدم . به همین خاطر دوباره مجبور شدم که یکباره مصرف قرصها را قطع کنم . چند ماه اول بارداری مشکل خاصی نداشتم و وضعیتم مانند دوران مصرف کپسولها بود . اما بعد از 4-5 ماه دوباره همان حالات در من شدت یافت و هم چنان در من وجود دارد که از خیلی از وسایل و جاهای خانه احتیاط می کنم ، اگرچه نمی توانم قسم بخورم که نجس هستند . هم چنین از خانواده شوهرم به همان دلیلی که قبلا گفتم و از خانه یشان به شدت احتیاط می کنم ( تا زمانی که دارو مصرف می کردم احتیاطهایم از خانواده شوهرم خیلی کمتر بود ، اما پس از قطع دارو به علت بارداری دوباره شدت یافت . ) و گاه با خود فکر می کنم که من چه طور می خواهم فرزندم را بزرگ کنم . از شما عاجزانه خواهشمندم در این زمینه مرا به طور کامل راهنمایی بفرمایید . هم چنین از شما می خواهم که در مورد وسواس ، عواقب آن و این که فرد وسواسی در پیشگاه خداوند و در روز قیامت چه جایگاهی دارد ، مطالبی را بیان نمایید . هم چنین به نظر من دانستن احادیث و روایات در این زمینه و این که پیامبر ( ص ) و ائمه ( ع ) در آن روزگار که امکانات کنونی نبود ، چگونه زندگی می کردند و چگونه با مردم که مطمئنا بسیاری از آنها چندان این مسائل را رعایت نمی کردند ارتباط داشتند و به طور کلی آنها مسائل طهارت و نجاست را چگونه رعایت می کردند . اگر در این زمینه مطالبی را بفرمایید و مثالهایی را بیان کنید تا حدود زیادی موثر خواهد بود . مثلا این که من شنیدم که امام باقر ( ع ) بعد از استحمام با پای برهنه روی زمین حمام که پر از آب بود راه می رفتند و بعد به خانه رفته و با همان وضع نماز می خواندند ، تا حدود زیادی روی من تاثیر مثبت گذاشت .
در ضمن برخی از مسائلی را که برایم پیش آمده و در زندگی برایم مشکل ساز شده است بیان می کنم . خواهشمندم در مورد هر یک از آنها پاسخ کاملی ارائه بفرمایید که این رفتار من از کجا ناشی می شود و آیا این کار من درست است یا نه و اگر نیست چه باید بکنم تا بتوانم رفتارم را کنترل کنم .
1-وقتی می خواهم از حمام خانه خودمان بیرون بیایم ، تمام بدنم را به طور کامل آب کشی میکنم ( به قول شوهرم یک غسل کامل انجام می دهم . ) و بعد از بستن شیر آب بسیار مواظب هستم که آبی از روی زمین حمام به بدنم نپاشد و اگر چنین شود ، آن قسمت بدنم را آب می کشم . در حالی که نمی توانم قسم بخورم که حمام نجس است . ولی با این حال از آن احتیاط می کنم و تا به حال بارها نیز از شوهرم خواسته ام که این مورد را رعایت کند . اما او اگرچه انسانی است که طهارت و نجاست را رعایت می کند ، اما به این حرف من گوش نمی دهد و می گوید دلیلی ندارد که احتیاط کنم . اما من با خود می گویم حتما زمانی حمام نجس شده که من الان از آن احتیاط می کنم ولی در حال حاضر چیزی یادم نیست و البته باز این را هم با خودم می گویم که من که نسبت به نجاست این قدر حساسم چه طور ممکن است حمام نجس شود و من نسبت به آن بی تفاوت باشم و در حالی که می دانم شوهرم مثل من رعایت نمی کند ، همین طور بدون آب کشی آنجا از آنجا بیرون بیایم ؟ پس حتما حمام پاک است . به نظر شما در این مورد من چه باید بکنم ؟ آیا همین که من الان نمی توانم به نجس بودن حمام قسم بخورم و در واقع شک به نجس بودن آن دارم ، کافی است برای این که بگویم پس پاک است یا باید فکر کنم ببینم در گذشته چه اتفاقی افتاده که من الان نسبت به حمام این احساس را دارم و چرا مثلا نسبت به آشپزخانه چنین احساسی را ندارم ؟ البته من احتمال می دهم که چون در موارد زیادی حمام نجس شده و من آن را آب کشی کرده ام ، اما چون آب کشی خودم را خیلی وقتها قبول ندارم و وقتی فکر می کنم می بینم که همه جا را آب کشیده ام ، ولی در نهایت از کارم رضایت نیستم ، به این دلیل از آن احتیاط می کنم .
2-اگرهمه قسمتهای لباسم برای مثال چادرم نجس شود و در حالی که خشک است آن را روی فرش یا جای دیگری بگذارم ، احساس می کنم آنجا نجس می شود . زیرا پرزها و موهای خیلی ریزی که به طور معمول به لباسها هست و با کوچکترین تکانی ممکن است از آن جدا شود به فرش می چسبد یا به این طرف و آن طرف می ریزد و بعد هم به لباسها و کف پاهای ما می چسبد و به این ترتیب به همه جای خانه منتقل می شود و همه جا را نجس می کند . در این گونه موارد چه باید کرد ؟
3-از خانواده شوهرم و خانه آنها و غذایی که در آنجا می خورم ، به همان دلیلی که گفتم احتیاط می کنم .
4-یک بار که با خانواده شوهرم به باغ یکی از اقوام رفته بودیم ، دیدم که خواهرشوهرم به داخل استخر رفت و بعد که از استخر بیرون آمد با پای برهنه روی همان زمینهایی که دیگران با کفش ( که با این کفشها به توالت هم رفته بودند . ) روی آن پا گذاشته بودند ، راه رفت و بعد همان طور لباسهایش را پوشید و به خانه رفت . از آن زمان به بعد او در نظر من کاملا نجس است . ایا این درست است یا خیر ؟
5-گاهی اوقات من دچار خونریزی از بینی می شوم و صبح که از خواب بیدار می شوم می بینم که روی تختم ذرات خشک شده خون از بینی ام ریخته . آنها را تا جایی که می بینم جمع می کنم . اما این احتمال را هم می دهم که ذرات خون دیگری هم هستند که جاهای دیگر مثلا روی موکت پایین تخت ریخته اند یا به لباسها و پتو چسبیده اند و من آنها را ندیده ام و در نتیجه این ذرات با راه رفتن و حرکت کردن در سایر جاهای خانه پخش شده اند و باعث نجاست جاهای دیگر از جمله آشپزخانه و حمام و .. شده اند . این موضوع بسیار فکر مرا آزار می دهد . به نظر شما برای رهایی از آن چه باید کرد ؟
هم چنین اگر چنین اتفاقی بیفتد ، تا مدتها هر ذره قرمزی را که روی تخت یا حوالی آن یا روی پتو ببینم ، اگر شبیه خون باشد ، می گویم خون است . آیا واقعا چنین است و صرف این که این ذره قرمز شبیه خون است ، می توان گفت که آن خون است ؟
6-یک سوال که بسیار برای من پیش می آید این است که اگر روی زمینی که نجس است اما عین نجاست در آن نیست بخواهیم چیز نجسی را با آب کر آب بکشیم ، آبهایی که از شیلنگ به روی زمین می پاشد ( منظورم روی قسمتهایی از زمین است که آب کر روی آن جاری نیست ، چون مطمئنا اگر آب کر جاری باشد مشکلی پیش نمی آید . ) و بعد به جاهای دیگر ترشح کند ، باعث نجاست آن جاها می شود یا نه ؟
7-با توجه به این که من مقلد آقای سیستانی هستم و ایشان مسئله تعدد واسطه را قبول دارند ، می خواستم بدانم کاربرد این مسئله به چه شکل است ؟ مثلا اگر قطره ای ادرار به دست انسان بپاشد و بعد در حالی که این قطره ادرار هنوز روی دست باقی است و خشک نشده ، این دست با مثلا صورت انسان که خیس است تماس پیدا کند ( که در این حالت صورت نجس می شود . ) و بعد در حالی که صورت هنوز خیس است ، آن را مثلا با حوله خشک کنیم ( که در این حالت حوله نیز نجس می شود . ) حال اگر کسی با آن حوله دست و صورتش را خشک کند ، آیا دست و صورتش نجس می شود ؟
در واقع می خواهم بدانم که آیا لازم است صورت خشک شود و بعد در صورت تماس با شی مرطوب دیگری ، می توان گفت که دیگر از این جا به بعد نجاست منتقل نمی شود یا نیازی به خشک شدن صورت نیست ؟ ( چون در رساله فارسی آیت الله سیستانی ، خشک شدن ذکر شده ، اما در رساله عربی ایشان چنین شرطی نیامده است . ) و به طور کلی در مسئله تعدد واسطه اگر انسان شک داشته باشد که چیز نجسی واسطه اول است یا دوم باید بنا را بر کدام حالت بگذارد ؟
8-این که می گویند با مسلمانی که مسئله طهارت و نجاست را رعایت نمی کند ، می شود رفت و آمد کرد و می شود از غذایی که درست کرده خورد ، مادامی که یقین به نجاست آن نداشته باشیم ، یعنی چه ؟
مثلا اگر من به خانه کسی بروم که می دانم اهل نماز و روزه نیست و این مسائل را خیلی رعایت نمی کند ، اما مسلمان است . حال این شخص برای من غذایی آورده و من با چشم خود ندیده ام که این غذا نجس باشد . اما می گویم چون این شخص طهارت و نجاست را رعایت نمی کند ، بالاخره بدن ، لباس ، ظرفی که در آن غذا پخته و ... حداقل یکی از اینها حتما نجس است ، پس این غذا هم نجس است . آیا این استدلال من درست است یا نه ؟
9-خواهرشوهرمن وقتی که 6-7 سال بیشتر نداشت ، اگر جایی از بدنش خونی می شد خودش به تنهایی آن را آب می کشید و شوهرم می گفت که مامانم یادش داده است . ولی من هر چه فکر می کردم نمی توانستم قبول کنم که یک دختر شش ساله بتواند مثلا خون زیادی را که از دستش آمده درست آب بکشد .
خواهشمندم هر چه سریعتر به پرسشهای من پاسخ داده و مرا از این مشکل که واقعا زندگی را بر من تنگ کرده است نجات دهید که ان شاالله بتوانم به یاری خدا بر آن غلبه کنم . در ضمن به این سوال من نیز پاسخ دهید که با توجه به آنچه که گفتم آیا به نظر شما من واقعا وسواس دارم یا نه و آیا خانواده شوهرم که این قدر راحت هستند کار آنها درست است یا نه ؟ و اصلا اگر کسی طهارت و نجاست را آن گونه که باید رعایت نکند آیا در روز قیامت باید جواب دهد و از بابت آن مجازات می شود ؟ (با توجه به اینکه پاک بودن بدن و لباس یکی از شرایط صحت نماز است .)

پرسش: وسواس
شرح : با عرض سلام و خسته نباشید زنی هستم 26 ساله و دارای مدرک کارشناسی در رشته ریاضی و البته در حال حاضر نیز در مقطع کارشناسی ارشد مشغول به تحصیلم . مشکلی که چندین سال است از آن رنج می برم ، مشکل وسواس در طهارت و نجاست است . تا به حال در این مورد با افراد زیادی صحبت کرده ام ، ولی چندان موثر واقع نشده است . از شما خواهشمندم در این زمینه اطلاعات کافی و کامل همراه با جزئیات در اختیارم قرار داده و مرا از این مشکل نجات دهید . در ابتدا لازم می دانم کمی در مورد خود و خانواده ام صحبت کنم . من همان طور که در ابتدا گفتم 26 سال سن دارم و در قم ، در خانواده ای روحانی و مذهبی به دنیا آمده و بزرگ شده ام . در خانواده ما به مسائل پاکی و نجسی اهمیت بسیار داده می شود و آن طور که من یادم هست از همان کودکی پدر و مادرم مرا به طور کامل با این مسائل آشنا کردند و چون من اولین فرزند خانواده هستم ، بالطبع روی تربیت من بسیار کار شد . ( البته ما دو فرزند بیشتر نیستیم . ) پدر من در گذشته ، یعنی زمانی که من کودک بودم کمی در طهارت و نجاست وسواس داشت که البته الان تا حدود بسیار زیادی این مسئله حل شده است . آن طور که من یادم هست پدرم زیاد به حمام می رفت و معمولا حمامهایش هم طولانی بود یا وقتی مهمان به خانه یمان می آمد اگر بچه کوچک داشتند ، بعد از رفتن آنها دست شویی را آب می کشید . هم چنین اگر جایی از بدنش خون می آمد با دقت بسیار سعی در برطرف کردن آن داشت و ... . مادرم هم اگرچه این مسائل را خوب رعایت می کرد ، اما به هیچ وجه در این مورد وسواس نداشت و خیلی راحت و بدون وسواس زندگی می کرد . خود من نیز آن طور که از کودکی مادرم به من آموزش داده بود که در برخورد با نجاست چه باید بکنم و چگونه یک شی نجس را آب بکشم ، عمل می کردم و هیچ گونه مشکلی در این زمینه نداشتم و در واقع مثل مادرم راحت بودم تا این که در دانشگاه تهران قبول شدم و مجبور شدم دور از خانواده و در خوابگاه زندگی کنم . در خوابگاه با کسانی هم اتاق شدم که اصلا اهل نماز و روزه نبودند و مسائل مربوط به طهارت و نجاست را رعایت نمی کردند . وقتی که می دیدم آنها این مسائل را رعایت نمی کنند ، کم کم از آنها فاصله گرفتم . البته اوایل که در خوابگاه زندگی می کردم ، این گونه نبودم و بعد از چندین ماه این حالت در من به وجود آمد که از آنها اجتناب می کردم . مثلا اگر به وسایل من دست تر می زدند ، حتما آن را آب می کشیدم یا حتی الامکان با آنها غذا نمی خوردم و اگر هم مجبور می شدم که با آنها غذا بخورم بعد از غذا دست و دهانم را آب می کشیدم . البته چون این افراد در خوابگاه بود
پاسخ:
پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباط تان با این مرکز
در پاسخ به سؤال شما مطالبی را در قالب نکات زیر تقدیم می داریم:
1. وسوسه در ابتدا از اين جا شكل مي گيرد كه شخص بيش از حد متعارف نسبت به كارها و احوال خويش دقت به خرج مي دهد و كاري كه با يك بار انجام شدن اتمام مي پذيرد، با توجيه "براي دقت بيشتر" آن را تكرار مي كند؛ حال آن كه "دقت و مواظبت" تشديد شده و شخص را به بيماري وسواس و حتي جنون مي كشاند، به گونه‌اي كه همواره در فكر اين است كه آيا مثلاً طهارتي كه صورت گرفته، درست بوده، فلان محلّ‌نجس را كه آب كشيده، پاك شده و نظير اين چنين افكاري كه در فكر و ذهن به هيجان تبديل شده، راحتي و آسايش فرد را از بين مي برد.
2. توجه داشته باشید که تا یقین به نجاست چیزی نکنید، نمی توانید حکم به نجاست آن کنید. در جایی که نجاست چیزی مشکوک باشد و یا احتمال نجاست آن برود، صرف همین احتمال کافی است که شما در نجس بودن آن چیز شک کنید و یقین به نجاست نداشته باشید که در این صورت حکم به طهارت آن چیز می شود و دیگر نیاز به طهارت ندارید و می توانید با خیالی آسوده به کارهای روزمره تان بپردازید. دلیل این حکم آن است که بر اساس روایات، اصل در همه چیز طهارت و پاکی است مگر اینکه نجاست آن واقعاً محرز شده باشد.
باور بفرمایید که ما در مسئله پاکی و نجاست مأمور به ظاهر هستیم و به واقع امر، مکلف و مأمور نیستیم اگر نجاست شیئی برای شخصی محرز نگردد ولی در واقع آن چیز نجس باشد و او نداند در اینجا آن فرد موظف است بر اساس ظاهر عمل کند و تکلیفی بیش از این ندارد و عبادت های او کاملاً درست است، اگر ما بخواهیم به نجاست واقعی توجه کنیم که دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود و زندگی انسان مختل می گردد و دائماً باید در داخل آب دریا زندگی کند در حالی که فلسفه پاکی و نجاست اینگونه نبوده است و عملکرد پیشوایان دین چیز دیگری را بیان می کند.
یقین بدانید که خدا بیش از این از ما نخواسته است و خدا در واقع بنده فرمانبردار و تسلیم امر خود را می پسندد نه بنده ای که به حکم او دهن کجی می کند و در حقیقت اسیر بند شیطان است. ائمه اطهار هم این گونه و بر اساس ظاهر عمل می کردند حتی در روایتی دارد که امام صادق (ع) وقتی می خواست به دستشویی برود، مقداری آب به پایین لباس خود می پاشیدند تا وقتی از دستشویی خارج شدند اگر رطوبتی در لباس خود دیدند و شک کردند که آن رطوبت از ترشحات دستشویی است یا غیرآن، چون قبلاً لباسش به رطوبت پاک آغشته شده و شک در نجاست رطوبت مشکوک کرده و حکم به طهارت آن می کردند و با همان لباس نماز می خواندند در صورتی که با وضع دستشویی های آن زمان و نبود آب لوله کشی و کاشی و سرامیک، احتمال ترشح نجاست خیلی زیاد بود، اما امام (ع) با این شیوه به پیروانش یاد می دهند که خیلی سخت نگیرند و تنها از نجاست یقینی اجتناب کنند. در روایت دیگری از آن بزرگوار نقل است که شخصی خدمت امام (ع) آمد و گفت من وارد خانه ام شدم و دیدم که سگی از اتاق خارج شد در حالی که پوزه او آعشته به ماست بود، وقتی داخل اتاق شدم دیدم ظرف ماستی گوشه اتاق قرار دارد و جای پوزه حیوانی در آن است، حال تکلیف آن ظرف ماست چه می شود؟ امام (ع) در پاسخ فرمودند. چون به چشم خود ندیده اید که سگ از آن ظرف ماست استفاده کرده باشد و یقین به این مطلب ندارید، حکم به طهارت آن ماست می شود. توجه بفرمایید که احتمال این که ظرف ماست را آن سگ استفاده کرده باشد خیلی خیلی زیاد است. ولی با این حال امام (ع) بر اساس ظاهر قضاوت می کند و ابداً کنکاش نمی کند و به واقع کاری ندارد. در روایات بسیاری این گونه مطالب به چشم می خورد که امامان (ع) به کرات به منزل مردم می رفتند و از غذای آنان تناول می کردند حتی خودشان امر می کردند که از بازار طعامی مثل پنیر و گوشت برای امام (ع) تهیه کنند و ایشان هیچ گاه حساسیت به خرج نمی دادند و تنها چون از بازار مسلمین تهیه می شد حکم به طهارت غذا می کردند در صورتی که غیر مسلمانان و افراد بی مبالات به نجس و پاکی در بازار کم نبودند.
امام خمينى(ره) مى‏فرمايد: « وسوسه از شيطان است و جايز نيست شخص به آن اعتنا نمايد، بلكه بايد در طهارت و نجاست و غسل و وضو، مثل متعارف مردم عمل كند».
3. در حقیقت، وسواسی نوعی وسوسه و تلقینات شیطان است و فرد وسواس اگر جلوی وسواسی خود را نگیرد، به تدریج وسواسی او در همه ابعاد زندگی او رخنه می کند و تمام زندگی او را احاطه کرده و منجر به شرک و کفر می گردید و در نهایت موجب روی گردانی او از خدا و سقوط به قعر جهنم می شود.
4. اين بيمارى از يك طرف ناشى از اشتباه در فهم احكام دينى و در واقع اصل دين اسلام مى‏باشد و به عبارت دقيق تر، ناشى از انحراف فكرى است، از طرف ديگر، اعمال و رفتارهايى به اين فكر غلط و انديشه باطل دامن زده و آن را به صورت يك عادت درآورده است.
5. براى درمان اين بيمارى ابتدا بايد آرامش خود را حفظ کنید و اضطراب خود را کاهش دهید، سپس فكر اشتباه و غلط خود را اصلاح كنید و بايد رفتارهاى متضاد و مخالف با آنچه تاكنون انجام مى‏دادید، انجام بدهید.
بهترين و مؤثرترين دارو و درمان وسواسي، بي اعتنايي است. حتي لازم مي باشد كه انسان عملي را كه انجام داده ( به هر حالتي كه بوده) بنا را بر صحت بگذارد تا به تدريج از چنين مخمصه اي بيرون آيد. براي علاج وسواسي راهي به جز بي اعتنايي مؤثر نخواهد بود.
ايمان، دين دارى و تسليم بودن در برابر دستور الهى ، عوامل وسواس را از بين مى برد. اگر انسان در مسائل دينى افراط و تفريط كند، بدعت كرده و مرتكب حرام و گناه شده است.

پرسش: 1-وقتی می خواهم از حمام خانه خودمان بیرون بیایم ، تمام بدنم را به طور کامل آب کشی می کنم ( به قول شوهرم یک غسل کامل انجام می دهم . ) و بعد از بستن شیر آب بسیار مواظب هستم که آبی از روی زمین حمام به بدنم نپاشد و اگر چنین شود ، آن قسمت بدنم را آب می کشم . در حالی که نمی توانم قسم بخورم که حمام نجس است . ولی با این حال از آن احتیاط می کنم و تا به حال بارها نیز از شوهرم خواسته ام که این مورد را رعایت کند . اما او اگرچه انسانی است که طهارت و نجاست را رعایت می کند ، اما به این حرف من گوش نمی دهد و می گوید دلیلی ندارد که احتیاط کنم . اما من با خود می گویم حتما زمانی حمام نجس شده که من الان از آن احتیاط می کنم. ولی در حال حاضر چیزی یادم نیست و البته باز این را هم با خودم می گویم که من که نسبت به نجاست این قدر حساسم چه طور ممکن است حمام نجس شود و من نسبت به آن بی تفاوت باشم و در حالی که می دانم شوهرم مثل من رعایت نمی کند ، همین طور بدون آب کشی آنجا از آنجا بیرون بیایم ؟ پس حتما حمام پاک است . به نظر شما در این مورد من چه باید بکنم ؟ آیا همین که من الان نمی توانم به نجس بودن حمام قسم بخورم و در واقع شک به نجس بودن آن دارم ، کافی است برای این که بگویم پس پاک است یا باید فکر کنم ببینم در گذشته چه اتفاقی افتاده که من الان نسبت به حمام این احساس را دارم و چرا مثلا نسبت به آشپزخانه چنین احساسی را ندارم ؟ البته من احتمال می دهم که چون در موارد زیادی حمام نجس شده و من آن را آب کشی کرده ام ، اما چون آب کشی خودم را خیلی وقتها قبول ندارم و وقتی فکر می کنم می بینم که همه جا را آب کشیده ام ، ولی در نهایت از کارم رضایت نیستم ، به این دلیل از آن احتیاط می کنم . 2-اگرهمه قسمتهای لباسم برای مثال چادرم نجس شود و در حالی که خشک است آن را روی فرش یا جای دیگری بگذارم ، احساس می کنم آنجا نجس می شود . زیرا پرزها و موهای خیلی ریزی که به طور معمول به لباسها هست و با کوچکترین تکانی ممکن است از آن جدا شود به فرش می چسبد یا به این طرف و آن طرف می ریزد و بعد هم به لباسها و کف پاهای ما می چسبد و به این ترتیب به همه جای خانه منتقل می شود و همه جا را نجس می کند . در این گونه موارد چه باید کرد ؟ 3-از خانواده شوهرم و خانه آنها و غذایی که در آنجا می خورم ، به همان دلیلی که گفتم احتیاط می کنم . 4-یک بار که با خانواده شوهرم به باغ یکی از اقوام رفته بودیم ، دیدم که خواهرشوهرم به داخل استخر رفت و بعد که از استخر بیرون آمد با پای برهنه روی همان زمینهایی که دیگران با کفش ( که با این کفشها به توالت هم رفته بودند . ) روی آن پا گذاشته بودند ، راه رفت و بعد همان طور لباسهایش را پوشید و به خانه رفت . از آن زمان به بعد او در نظر من کاملا نجس است . ایا این درست است یا خیر ؟ 5-گاهی اوقات من دچار خونریزی از بینی می شوم و صبح که از خواب بیدار می شوم می بینم که روی تختم ذرات خشک شده خون از بینی ام ریخته . آنها را تا جایی که می بینم ج
پاسخ:

1. اعمال وسواسى بازتاب بدى براى ديگران دارد و آنان را به دين و ايمان بدبين مى كند و اين گناه شخص را مضاعف مي كند. بيمارى وسواسى به تدريج شيريني ايمان را در سايهء تكرار اين گناه از بين مى برد . فرد را به جايى مى رساند كه مرتكب گناهان بزرگ مى شود حتى به خدا هم جسارت مى كند. عمل وسواس يك نوع مخالفت با خدا و رسول است. در این زمینه آيت الله فاضل لنكراني مي نويسند: "وسواسي در حقيقت به منزله قبول نداشتن حكم خدا و رسول خدا (ص) در مورد طهارت مي باشد... لذا شرعاً و عقلاً لازم است از اين تخيّلات شيطاني اجتناب شود و با بي اعتنايي مكرّر مي توان آن حالت را از خود دور كرد".
2. در زمان رسول خدا (ص)، پاك‏ترين و بهترين انسان‏ها زندگى مى‏كردند. در حالیکه آب لوله كشى و امكانات امروز نبود و پیامبر و ائمه معصومین (ع) در کنار کفار که از منظر ما نجس هستند، زندگی می کردند و اینگونه حساسیت ها را نداشتند. در زمان ما هم علما و مراجع بزرگوار هم به شیوه و روش پیامبر و ائمه عمل می کنند؛ در اینجا جا دارد که خاطره ای از امام خمینی (ره) را برای روشن شدن بهتر مطلب نقل کنیم:
اطرافیان امام ، شیوه برخورد امام با پاکی و نجاست را این گونه بیان می کنند:
"امام خمینی (قدس سره ) در هواپيماى خارجى که مربوط به غیر مسلمان ها بود به دستشويى رفت، وضو گرفت و با دست تر دستگيرهء دستشويى هواپيما را لمس كرد. سپس شروع به نماز خواندن نمود و نیز امام در موقعی که در نوفل لوشاتو بودند خانه اى اجاره كردند كه موكت داشت . امام وضو گرفت و پاهاى خود را شست و روى موكت راه رفت و در گوشه اى نماز خواندند." با اين كه حضرت امام اهل كتاب ( یهودی، مسیحی و زرتشتی ) را نجس مى دانستند، اين گونه رفتار مى كند. این گونه برخود امام به دلیل بی توجهی ایشان به پاکی و نجاست نیست بلکه عمل به حکم شرعی است که در این مورد از پیامبر و ائمه معصومین (ع) صادر شده است که ایشان فرموداند که مبنای نجاست چیزی، یقین به نجاست آن است و در جایی که یقین ندارید حکم بر پاکی و طهارت آن است، حال امام خمینی چون یقین به نجاست دستگیره در دستشویی هواپیمای خارجی و نجاست موکت نداشتند و با این که احتمال برخورد نجاست با آن ها خیلی زیاد بود ولی با این حال بنا را بر پاکی نهادند.
3. با این توضیحات، پاسخ بسیاری از پرسش های شما مشخص می گردد که نشان از حساسیت بیش از حد شما به مسئله پاکی و طهارت و عدم آشنایی به احکام شرعی و نحوی طهارت است که باعث وسواسی شما گردیده است. در خیلی از موارد شما احتمال نجاست می دهید در صورتی که این احتمال قابل توجه نیست به همین خاطر ته کفش مردم، کف حمام و دستشویی، غذای دیگران، ذرات شبیه خون، پرزهای لباس، زمین و خانه مردم و هر چیز دیگر که عین نجاست را در آن ندیده باشیم و یقین به سرایت نجاست آن به چیز دیگر نداشته باشیم، پاک هستند.
این را بدانید که مسئله پاکی و نجاست یک حکم تعبدی صرف است نه یک حکم عقلی، یعنی اینکه پاکی و نجاست را تنها خداوند مشخص می کند و ما به عقل خودمان نمی توانستیم پاکی و نجاست چیزی را مشخص کنیم پس باید هر جا که خداوند حکم به طهارت می کند، طبق آن عمل کنیم نه به عقل خودمان که اینجا جایگاهی ندارد.
4. به این ترتیب بسیاری از مواردی که شما بیان کردید، واقعاً پاک هستند چه برسد به اینکه احتمال نجاست داده شود ولی شما به خاطر حساسیت، احتمال نجاست می دهید و این پندار را مثل حقیقت فرض کرده و بر اساس آن همه چیز را نجس می دانید و بی جهت آبکشی می کنید در صورتی که آبکشی اضافی و بدون دلیل منطقی، مصداق اسراف و حرام قطعی است گذشته از این که یک نوع خودآزاری و دیگرآزاری محسوب می شود و خود گناه دیگری است. بنابراین شایسته نیست که به خاطر اجتناب از نجاست مشکوک، انسان مرتکب گناهان متعدد گردد. با این وجود کار کسانی که به این احتمالات توجه نمی کنند، درست می باشد و کار شما توجیه منطقی و عقلایی ندارد ضمن اینکه در برخی موارد شبهه گناه می رود. ضمن اینکه ما حق نداریم نسبت به اعمال و شیوه طهارت مردم، سوءظن داشته باشیم و توصیه دین همواره این است که اعمال و گفتار آنان را حمل بر صحت گذاشته و صحیح تلقی کنیم نه اینکه بدبینانه و با سوءظن به نحویه طهارت آنان بنگرید و از آن ایراد گرفته و قبول نداشته باشید حتی گفته و عمل کودک نابالغ در این زمینه قابل اعتماد است.
5. توجه داشته باشید که دین اسلام یک دین سهل و آسان است و شما که فردی مذهبی و روحانی زاده هستید باید بیشتر به این مسئله دقت کنید و احکام شرعی را درست یاد بگیرید. بر فرض مثال مراجع عظام می فرمایند که اگر قسمتی از فرش خانه شما نجس شده باشد ولی ندانید که کدام قسمت آن نجس است در این صورت می توانید به تناوب، با پای خیس به همه قسمت های آن پا بگذارید و پای شما نجس نیست، چون هر قسمتی که پا گذاشته اید نجاست آن مشکوک بوده و بر اساس همان قاعده ای که گفتیم، پاک است و نباید به صرف احتمال توجه کنید و ترتیب اثر بدهید. به هر حال نمی دانیم بر اساس کدام مبنای عقلایی و شرعی، تمام زندگی برخی از مردم را نجس می دانید؟ در حالی که توصیه دین این نیست. حتی اگر لباس فردی امروز نجس شده باشد و فردا او را با همان لباس ببینید بایستی حکم به طهارت آن بکنید. اگر غیر از این می اندیشید بیانگر این است که شما در فهم دین دچار اشتباه گردیده اید و با حساسیت کاذب، حالت وسواسی را در خود ریشه دار کرده اید و باید هر چه سریعتر در پی درمان خود برآیید.
6. اینکه می گویید: « کسی طهارت و نجاست را آن گونه که باید رعایت نکند آیا در روز قیامت باید جواب دهد؟» می گوییم که اگر کسی در جایی یقین به نجاست غذایی داشت و از آن استفاده کرد و یا با لباسی که می دانست یقیناً نجس بوده و نماز خواند در این صورت باید پاسخگو باشد ولی در مواردی که احتمال نجاست داده و یقین نداشته، حکم به طهارت نموده در این صورت به وظیفه شرعی خود عمل نموده است، نه تنها بازخواست نمی شود بلکه رضایت و خشنودی پروردگار را بدست آورده است و ثواب و اجر و قربی را نصیب خود گردانیده است.
7. براي غلبه بر بيماري وسواس و درمان آن توصيه هاي زير را به کار ببرید:
1-7. در صورتی که وسواس شما با این توضیحات برطرف نگردید در این صورت بهترین درمان‌ها، درمان مضاعف «دارو درمانی» و «روان‌درمانی» است و آن با مراجعه حضوری مجدد به روانپزشک و روانشناس محقق می گردد و درمان‌های غیر حضوری و درمان‌های نوشتاری ثمره چندانی برای شما نخواهد داشت. توصیه می شود به جای مشاوره های غیر حضوری و احیاناً نامه نگاری های متعدد ، با تصمیم جدی به درمان دارویی، از طریق مراجعه به روانپزشک و روان درمانی از طریق روانشناس متخصص وسواس بپردازید.
2-7. در کنار مراجعه به روانپزشک و روانشناس به عواقب اين بيمارى توجه كنید و براى هميشه با آن خداحافظى كنید. از عواقب وسواسی می توان به هم خوردن نظم فردى و اجتماعى و درون خانواده، ايجاد سوءظن، بى اعتنايى افراد، بى ارزش شدن، مورد تمسخر قرار گرفتن، ايجاد تنفر نسبت به احكام اسلام، بدبينى به خدا و... اشاره کرد.
3-7. در واقع بر اثر وسواس و تكرار اعمال، عمر ارزشمند خود را هدر می دهید و در مقابل چيزى را به دست نمی آورید پس بهتر است، اعمال وسواس گونه خود را کنار بگذارید.
4-7. ذكر «لا اله الا الله و لا حول و لا قوة الا بالله» را زیاد تكرار کنید، به خصوص در زمانى كه فكرتان متوجه اعمال و افكار وسواسى مى‏شود.
5-7. با ناديده گرفتن شك و ترديد بر خلاف خواست شيطان عمل كنید.
6-7. فكر خود را به كارهاى شايسته و ارزنده مشغول سازید، مانند مطالعه كتاب‏هاى مفيد، تفريح و ورزش. سعى نمایید هر روز صبح ده دقيقه ورزش كنید تا با نشاط باشید. به کارهایی که از آنها روی گردان شده بودید، مجدداً روی بیاورید.
7-7. كتاب‏هايى كه در اين زمينه معرفی می شود را خوب مطالعه کنید و راهکارهای آن را به کار ببرید.
1. درمان رفتارى وسواس. پدیدآورنده: گيل اس‏استكتى. ترجمه: عباس بخشى ‏پور رودسرى و مجيد محمود عليل. ناشر: نشر روان پويا 1376.
2. راهنمای آموزشی و عملی درمان: وسواس. پدیدآورنده: محمدرضا عابدی، حمیدطاهر نشاط دوست، مهدی اصفهانی. ناشر: فرهنگ پژوهان. دانش 1387.
3. راهنمای عملی درمان وسواس برای وسواسی ها. پدیدآورنده: علی اسلامی نسب، شهین غلامی، فرحناز قربان پور. ناشر: شفابخش 1387.
4. راهکارهای عملی درمان وسواس "به انضمام احکام و استفتائات". پدیدآورنده: حسین مظاهری. ناشر: موسسه فرهنگی مطالعاتی الزهرا (س) 1387.
5. رفتار درمانی شناختی. ترجمه: حبیب‌الله قاسم‌زاده. ناشر: ارجمند.
6. غلبه بر وسواس. پدیدآورنده: لی بائر، مسعود محمدی (مترجم)، محمد دهگانپور (مترجم)، لیلا کوهی (مترجم)، جودیت ال. راپاپورت (مقدمه) ناشر: رشد 1384.