پرسش: رحمت چیست ورحمت خدا چند تاست و چند نمونه رحمت خدا را نام ببرید و وسعت رحمت خدا چقدر است؟
پاسخ:
پرسشگر گرامی باسلام و تشکر از ارتباط با این مرکز.
رحمت از واژه‌های پرکاربرد در قرآن کریم هستند که بررسی همه جوانب آن‌ها بحث مبسوطی را می‌طلبد. از این رو به اختصار به برخی مطالب اشاره می‌شود. در ابتدا در باره ‌معنای رحمت باید گفت :
راغب اصفهانی در معنای رحمت گفته : رحمت ، مهربانی و رقتی است که مقتضای احسان است نسبت به شخص مرحوم (فردی که مورد ترحم قرار گرفته است‌) و چون خداوند با رَحْم (رحمت‌) وصف شود، مراد از آن تنها احسان است نه رقت قلب‌. رحمت خداوند بخشش و تفضل و رحمت آدمیان رقت قلب و عاطفه است‌.(1)
در المیزان ذیل تفسیر بسم اللّه الرحمن الرحیم آمده است‌: رحمت ،انفعال و تأثر خاصی است که در وقت دیدن محتاج عارض قلب می‌شود و شخص را به رفع احتیاج و کاستی طرف وادار می‌کند. این معنا به حسب تحلیل به عطا و فیض بر می‌گردد و به همین معنا خداوند با رحمت توصیف می‌شود; یعنی رحمت در خدا، به معنای عطا و احسان است نه تأثر و انفعال قلب‌; زیرا در او انفعال نیست‌.(2) درباره تعداد رحمت باید گفت گرچه عدد رحمت الهی بی شمار است. ولی به چند نمونه قرانی آن اشاره می شود‌:
1. نعمتی که باعث کرامت انسان شده‌; (3)
2. لطف و احسان و توفیق‌;(4)
3. رسالت و نبوت‌;(5)
4. گذشت‌، بخشش گناه و مغفرت‌;(6)
5. پاداش آخرت‌، بهشت‌;(7)
6. عطوفت و رأفت‌;(8)
7. یاری و نصرت‌;(9)
8. باران‌;(10)
9. راحتی‌، گشایش‌، عافیت و خیر;(11)
10. رزق و وسعت روزی‌;(12) تفصیل این بحث را در منبع ذیل جویا شوید(13)
اما در باره گستره رحمت الهی باید گفت رحمت خداوند سبحان دو گونه رحمت دارد:
الف ـ رحمت مطلق‌، فراگیر و بی مقابل
ب ـ رحمت خاص که در برابر غضب اوست‌.
صفت "رحمان‌" گویای معنای نخست یعنی رحمت مطلق و فراگیر او می‌باشد. رحمت رحمانیة خداوند، همه چیز را زیر پوشش خود دارد; دنیا و آخرت‌، مؤمن و کافر و... این گونه رحمت‌، رحمتی نامتناهی است‌، مانند آفتابی که به زندگی همه می‌تابد و بارانی که بر هر سرزمینی می‌بارد: "وَرَحْمَتِی وَسِعَت‌ْ کل‌َّ شَی‌ْءٍ;(14) و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است‌."; "رَبَّنَا وَسِعْت‌َ کل‌َّ شَی‌ْءٍ رَّحْمَة‌ً وَ عِلْمًا;(15)پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فرا گرفته است‌." در این آیات‌، به رحمت فراگیر خداوند متعال اشاره شده است و مقابل چنین رحمت فراگیری‌، "عدم‌" است‌، نه "غضب‌"، زیرا اگر مقابل آن "غضب‌" باشد، باید قبول کنیم که خود "غضب‌" از زیر پوشش رحمت رحمانی خارج شود و در نتیجه رحمت مطلق خداوند، مقید و محدود شود.(16)بنابراین رحمت الهی گستره نامحدود دارد و هرگز نمی توان برای آن میزانی مشخصی بیان نمود.

پی نوشت ها:
1، راغب اصفهانی ‌مفردات الفاظ قرآن‌، ص 347، نشر دارالقلم بیروت بی تا.
2.المیزان ج1 ص29 نشر جامعه مدرسین قم 1377 ش.
3 . بقره‌(2)آیه 152.
4. همان ،آیه،178.
5 . همان ،آیه105.
6 . همان،آیه64.
7. آل‌عمران‌(3)آیه 153.
8 . همان،آیه 159.
9 . نسأ(4)آیه112.
11. اعراف‌،(7)آیه 5.
12 . یونس‌،(10)آیه 5.
13. اسرأ(17)آیه 28؛.
14 . دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی‌، بهأالدین خرمشاهی‌، مدخل "رحمت‌"ج 1 ص1101 نشر دوستان تهران 1377 ش
15 . اعراف (7) آیه 156.
16. غافر (40) آیه 7.

پرسش: خدا قدیم است یعنی چه ؟

پاسخ:
از دیگر اوصاف ثبوتی ذاتی خداوند، ازلیت و قدیم بودن است. در نظر عموم متألهان، خداوند موجود ازلی و قدیم است؛ بدین معنا که از ازل وجود داشته و درگذشته، زمانی نبوده که خدا وجود نداشته باشد؛ چه این خداوند موجود ابدی نیز هست؛ یعنی در آینده، هیچ زمانی نخواهد آمد که او معدوم گردد؛ به عبارت دیگر، خداوند هیچ گاه، نه در گذشته و نه در آینده، معدوم نبوده است و نخواهد بود. گفتنی است که از این حقیقت در کنار واژه "ازلی" و "ابدی"، از لفظ "قدیم" و "باقی" نیز استفاده می شود. علاوه بر این چهار واژه، گاه صفت سرمدی نیز در مورد خدا به کار می رود که به معنای موجودی است که در همه زمان ها، اعم از گذشته و حال و آینده، وجود دارد.
وقتی سخن از ازلی بودن خدا به میان می آید، باید توجه داشت که معنای دقیق و شایسته آن این است که ذات خداوند فراتر از زمان است و بر موجودات زمانی احاطه دارد. در هیچ فرضی از فرض ها، عدم آن ممکن نیست؛ البته حق آن است که ما تا زمانی که در عالم طبیعت و ماده محصوریم و همسان با سایر موجودات طبیعی هستیم، وجودی زمان مند داریم و به سختی می توانیم تصوری از موجودی فرا زمانی که گذشته و حال و آینده برای او یکی است، داشته باشیم. قرآن کریم در مقام بیان ازلیت و قدیم بودن خداوند و ابدیت او فرمود: «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن»؛ (1) «او اول و آخر و ظاهر و باطن است».
و امیر مؤمنان(ع) فرمود: «الاول الذی لم یکن له قبل فیکون شیء قبله الاخر الذی لیس له بعد فیکون شیء بعده»؛ (2) «خداوند، اولی است که قبل ندارد تا چیزی قبل از او باشد، و آخری است که بعد ندارد تا چیزی بعد از آن باشد».
و امام صادق (ع) نیز فرمود: «الاول عن اول قبله و لا عن بدء سبقه و الاخر لا عن نهایه لم یزل و لایزول بلا بدء و لا نهایة»؛ (3) «او ، آغاز است؛ بدون آن که چیزی قبل از او باشد و ابتدایی بر او پیشی گیرد، و پایان است؛ بدون آن که خود پایانی داشته باشد. همواره بوده است و همیشه خواهد بود؛ بدون آن که آغاز و پایان داشته باشد».
با توجه به این گونه آموزه های متعالی، مفهوم ازلیت و قدیم بودن خداوند روشن می گردد که مراد از ازلی و قدیم بودن خداوند، این نیست که خدا اولین و آخرین موجود است؛ زیرا این معنا مستلزم ازلیت و ابدیت نیست. آنچه در وهله نخست تصور می شود این فرض است که خدا پیش از همه موجودات حادث شود و پس از همه موجودات فانی گردد؛ در حالی که این فرض صحیح نیست؛ بلکه مقصود از اولیت و آخریت حق تعالی، آن است که برای او قبل یا بعدی تصور نمی شود و آغاز و پایانی ندارد و وجودش مسبوق یا ملحوق به عدم نیست. (4)

پی نوشت ها:
1. حدید (57) آیه 3.
2. نهج البلاغه، خطبه 91، ص 39، نشر مؤسسه امیر المؤمنین، قم، 1375ش.
3. اصول کافی، ج 1، ص 116، باب معانی الاسماء، حدیث 6، نشر دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1388ق.
4. ر.ک: سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج 1، ص 245، نشر طه، قم، 1383ش.