سلام.من یک سوال داشتم...
معصوم یعنی چه؟
کسانی که معصوم هستند از اشتباه هم به دورند؟

پرسش: معصوم یعنی چه؟ شرح : سلام.من یک سوال داشتم... معصوم یعنی چه؟

پاسخ:
پرسشگر گرامی باسلام و تشکر از ارتباط با این مرکز.
معصوم، به كسي گفته مي شود كه داراي مقام عصمت است. در نتيجه، براي تبيين دقيق سؤال شما بايد ديد معناي عصمت چيست.
عصمت، اسم مصدر از «عصم» است و عصم، به معناى منع کردن و بازداشتن است. منع گاهى به شکل سلب اختیار است و گاهى به شکل فراهم کردن وسایل و مقدماتى است که فرد بتواند به اختیار خود از کار خوددارى کند. (1)
ابن زجاج از لغت شناسان معروف عرب، عصمت را ریسمان معنا کرده که سپس توسعه معنایى پیدا کرده است. در معناى توسعه یافته، به هر وسیله‏اى که باعث حفظ چیزى شود، عصمت گفته مى‏شود. (2)
شیخ مفید از بزرگان علمای متقدم شیعه نیز عصمت را به معناى ریسمان گرفته و فرموده: عصمت، مانند این است که به فردى که در حال غرق شدن است، ریسمانى داده شود تا به وسیله آن خود را نجات دهد. (3)
بنابراین، در معناى لغوى عصمت دو امر لحاظ شده است:
اول، کمک از جانب غیر که براى دیگرى نوعي محافظ قرار دهد.
دوم، استفاده از اين محافظ به اختیار خود. این معنا را روایات ما نیز تأیید مى‏کنند. از امیر مؤمنان روایت شده: «ان التقوى عصمه لک فى حیاتک»؛ (4) «تقوى نگهدارنده (حافظ) تو در زندگانیت است».
اما معناى اصطلاحى عصمت، نیرویى است که انسان را از وقوع در خطا و از ارتکاب گناه باز مى‏دارد. این نیرو، درونى است؛ نه بیرونى. عصمت باعث مى‏شود که انسان خطا و اشتباه و گناه نکند.
عصمت، ملکه‏اى است نفسانى که انسان را از این که در خطا واقع شود و مرتکب گناه گردد، باز مى‏دارد. (5) بنابراین، عصمت مستند به اختیار آدمى است؛ اما توفیق الهى هم مى‏خواهد؛ یعنى معصوم به عصمت الهى (ریسمان الهى)، معصوم است و اختیار او علت تامه ملکه عصمت نیست. (6)
در تعریف فوق، به چند مطلب اشاره شده است:
1. عصمت، "ملکه" است. ملکه در مقابل حال قرار دارد و عبارت است از صفت راسخ نفسانى زوال‏ناپذیر که در آن تغییرى نیست. اما "حال" صفتى نفسانى است که ثابت و همیشگى نباشد. بنابراین، عصمت صفتى است که در نفس رسوخ کرده و انسان را از گناهان باز مى‏دارد؛ هر چند قدرت بر انجام گناه را از او سلب نمى‏کند. (7)
2. عصمت، انسان را از خطا و گناه باز مى‏دارد. اما منظور از خطا و اشتباه این است که انسان معصوم در گرفتن وحى و تبلیغ رسالت و تصمیمات خود و امثال آن ها، اشتباه نمى‏کند؛ به عبارت دیگر، در دریافت حقیقت و تطبیق آن و بیان آن، مصون از اشتباه است.
اما منظور از عدم ارتکاب گناه هم این است که چون گناه عبارت از هتک حرمت بندگى و مخالفت با دستور حضرت حق است و در هر حال یا به زبان و یا در عمل با مقام بندگى منافات دارد، انسان معصوم درون خود حالتى ثابت دارد که او را از افتادن در دره مخالفت باز مى‏دارد و به او اجازه گناه و اشتباه نمى‏دهد.(8)
3. نیروى درونى و ملکه نفسانى در کسانى است که قابلیت و شأنیت آن را داشته باشند؛ مثلاً درباره ماشین حساب و رایانه نمى‏شود گفت که داراى ملکه‏اى است که به واسطه آن اشتباه نمى‏کنند، یا حیوانات از گناه مصون هستند و یا حتى ملائکه از خطا و اشتباه و گناه معصوم هستند؛ زیرا آن ها شأنیت گناه و قابلیت اشتباه ندارند و از ابتداى آفرینش به گونه‏اى خلق شده‏اند که خطا و گناه درباره آن ها معنا ندارد. بنابراین، اختیار و فیض الهى، دو رکن عصمت مى‏باشند.
برای آگاهی بیش تر، ر.ک:
- وحی و نبوت، شهید مطهری؛
- مقدمه ای بر جهان بینی توحیدی، ج 2، شهید مطهری؛
- تفسیر موضوعی قرآن کریم (پیام قرآن)، ج 7، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران.

پی نوشت ها:
1. معجم مقاييس اللغة، أبو الحسين أحمد بن فارس بن زكريا، ماده عصم، دار الفكر بيروت، 1979م.
2. ابن منظور محمد بن مكرم، لسان العرب،‏ دار صادر، بيروت‏، 1414 ق‏.
3. اوائل المقالات، شیخ مفید، تصحیح ‏دکتر مهدى محقق، انتشارات دانشگاه تهران، ص 66.
4. غرر الحکم و درر الکلم عبدالواحد آمدى با شرح فارسى، تصحیح میر جلال الدین محدث ارموى، انتشارات دانشگاه تهران، ج 2، ص 509، حدیث 3390، ج 2، ص 206.
5. علامه محمد حسين طباطبايي، تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم، قم، 1417 ق، ج 2، ص 134 و 138، ذیل آیه 213 سوره بقره‏.
6. همان، ج 2، ص 445، ذیل آیه 286 بقره؛ ج 5، ص 162- 164، ذیل آیه 33 سوره یوسف‏.
7. پژوهشى در عصمت معصومان، حسن یوسفیان و احمد حسین شریفى، ناشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، چاپ اول، زمستان 77، ص 29.
8. تفسیر المیزان، ج 2، ص 136، همان.

پرسش: کسانی که معصوم هستند از اشتباه هم به دورند؟
پاسخ:

منظور شما را از اشتباه دقيقا مشخص نيست. به طور كلي طبق نظر اكثر علماي شيعه انبیای الهی و امامان از گناه معصوم و از خطا مصون می‌باشند و هرگز میان کبیره و صغیره‌، عمد و سهو، پیش از دوران نبوت و پس از آن‌، فرقی وجود ندارد.
عصمت‌، حالتی است که شخص را از قرار گرفتن در خطا و گناه باز می‌دارد؛ بنابراین برای ایشان دو نوع عصمت مطرح است‌:
یکی عصمت از خطا و اشتباه که به آن عصمت علمی می‌گویند
و دیگری مصونیت از گناه که عصمت عملی نام دارد.
برای عصمت‌، مراحلی را بیان کرده‌اند که عبارتند از:
1. مصونیت در گرفتن وحی الهی‌؛
2. مصونیت در تبلیغ و بیان اصول و فروع دین‌؛
3. مصونیت از گناه‌، خواه انجام حرام باشد یا ترک واجب‌؛
4. مصونیت از خطا در امور دیگری همچون اشتباه حواس در تشخیص امور مربوط به زندگی خود یا اشخاص دیگر.
برای عصمت علمی (مرحله اوّل و دوم و چهارم‌) می‌توان به این آیات از قرآن استناد کرد؛ مانند: "عَلم الغیب فلا یظهر علی‌َ غیبه أحداً ؛ إلاّ من ارتضی‌َ من رسول فإنّه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصداً ؛ لیعلم أن قد أبلغوا رسَلـَت ربّهم و احاط بما لدیهم و أحصی‌َ کل‌ّ شی‌ءٍ عدداً "(1) دانای نهان است‌، و کسی را بر غیب خود آگاه نمی‌کند؛ جز پیامبری را که از او خشنود باشد که [در این صورت‌برای] او از پیش رو و از پشت سرش نگهبانانی خواهد گماشت تا معلوم بدارد که پیام های پروردگار خود را رسانیده‌اند؛ و [خدا] بدآنچه نزد ایشان است‌، احاطه دارد و هر چیزی را به عدد شماره کرده است‌.
براساس این آیه‌، خداوند علم غیب را در اختیار فرستادگانی که مورد رضای او هستند قرار می‌دهد؛ همچنین مأمورانی را از پس و پیش‌، مراقب پیامبران خود قرار می‌دهد تا آنها اوامر الهی را درست ابلاغ کنند؛ از این رو چون پیامبران به واسطه مأمورانی تحت نظارت الهی قرار دارند، لازم می‌آید که آنها هم در دریافت وحی‌، و هم در ارائه آن به مردم معصوم باشند. در مورد امامان هم این دلیل را می توان اقامه کرد. البته مشخص است که عصمت در دریافت وحی تنها اختصاص به انبیاء داشته و امامان به جهت ختم نبوت این مرتبه را دارا نیستند. اما باقی مراتب میان انبیاء و ائمه مشترک است و دلایلشان هم یکی است.
در این مورد، به آیاتی دیگر نیز استناد شده است که برخی از آنها عبارتند از: اعلی‌، 6 و 7؛ نمل‌، 6؛ نجم‌، 3 و 4؛ طور، 48
امّا در مورد عصمت عملی و مصونیت آنها از گناه هم به آیات بسیاری از قرآن استناد شده که از جمله‌: " اولـَئک الذین هدی الله فبهدیَهم اقتده‌"(2) اینان‌، کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است‌؛ پس به رهبریشان اقتدا بفرما.
روش استدلال به این آیه و آیاتی از قبیل آن‌، این گونه است‌:
الف‌) هر معصیتی گمراهی است‌.
ب‌) کسی که از جانب خدا هدایت شده باشد، گمراه نیست‌.
ج‌) معصومین از جانب خدا هدایت شده‌اند. نتیجه آن ‌که آنها از گناه مبرا و دارای مقام عصمت هستند.
اگر این هدایت را کامل ترین مراحل هدایت بدانیم، شامل سهو و خطا هم می شود.
آیه دیگر آیه تطهیر است(انما یرید اللَّه لیذهب عنکم الرجس اهل‏البیت و یطهرکم تطهیراً)(3) خدا فقط می‏خواهد آلودگی را از شما خاندان پیامبر بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.
به بیان سابق می توان ابتلا به اشتباه و خطا را نوعی فاصله گرفتن از این طهارت مطلق دانست خصوصا که این مساله در نگاه عرف هم نوعی نقص و عیب محسوب می شود مانند آنکه پیامبر نماز دو رکعتی را چهار رکعتی بخواند.
اگر چه آنها بشر هستند، اما سهو و خطا ذاتی بشر نیست که اگر کسی دارای آن نبود، از نوع بشر خارج باشد. اما دلیل معصومیت آنها از سهو به خاطر مقام بلند و استثنایی است که داشتند. به علاوه تحقق کامل اهداف پیامبران و در پی آنها امامان در گرو اطمینان و وثوق کامل مردم به آنهاست. خطای آنها در حوزه ای خارج از دریافت و تبلیغ وحی حتی اگر مستقیما به ابلاغ و ترویج رسالت و معارف الهی لطمه نزند، ولی بر وثاقت آنها در نزد مردم خدشه ای شدید وارد می کند، به گونه ای که عموم مردم، با مشاهده خطا و سهو آنها در تطبیق قوانین و احکام دینی یا در امور فردی و اجتماعی شان، در عصمت آنها در ناحیه ابلاغ رسالت نیز تردید می کنند و این تردید با غایت مطلوب از بعثت پیامبران منافات دارد. سلب اعتبار آنها در يك حوزه به سلب اعتبار در حوزه هاي ديگر مي انجامد و در نتيجه حجت بر مردم تمام نمي شود.
البته متكلمان در اثبات اين قسم از عصمت اختلاف دارند. عموم متكلمان غير اماميه برخورداري پيامبران را از اين نوع عصمت لازم نمي شمارند. در طرف مقابل بيشتر متكلمان و علماي اماميه معصومين را داراي اين نوع از عصمت مي دانند و گروه اندكي هم با غير اماميه هم داستانند.(4)
در آخر تذكر اين نكته خالي از لطف نسيت كه تمام انبیا(ع) دارای عصمتند، ولی همه آنها به لحاظ عصمت در یک مرتبه نیستند. انبیا اولوالعزم که در نبوت و رسالت درجه کامل‌تری دارند، در عصمت هم از سایر انبیا برترند.
خاتم انبیا که در همه کمالات وجودی از همه پیامبران برتر است، در عصمت نیز از همه کامل‌تر و دارای عصمت مطلقه است . ائمه(ع) به دلیل آن که طینت‌شان برگرفته از طینت خاتم انبیا و پرتوی از نور وجود او است، مثل پیامبر دارای عصمت مطلقه هستند، به همین جهت پیامبر اسلام نه تنها از گناه معصوم است. بلکه از آنچه اصطلاحاً «ترک اولى» نام دارد ، معصوم است، در حالی که انبیای دیگر از گناه معصوم هستند، ولی از «ترک اولى» معصوم نیستند.
ائمه(ع) مثل حضرت ختمی مرتبت نه تنها از هر گونه لغزشی علمی و عملی منزه‌اند، بلکه ازترک اولى نیز معصومند، یعنی آنها نه تنها واجبی را ترک نمی‌کنند و حرامی را انجام نمی‌دهند. بلکه مستحبات را نیز ترک نکرده و مکروهات را انجام نمی‌دهند و این همان چیزی است که از آن به عصمت مطلقه یاد می‌شود و ائمه(ع) از چنین عصمت برخوردار هستند.

پی نوشت ها:
1. جن(72) آيه26-28.
2. انعام(6) آيه90.
3. احزاب(33) آیه33.
4. سعيدي مهر، محمد، آموزش كلام اسلامي، كتاب طه، قم، 1383ه.ش، ج2 ص81.