پرسش: آیا معجزه قوانین طبیعی خلقت را نقض می کند؟

پاسخ: پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباط تان با این مرکز؛
اگر منظورتان از قوانين طبيعي امور متداول و رايج در طبيعت است ،بايد گفت بله ، هر معجزه اي خرق عادت يعني امري برخلاف روال عادي و طبيعي عالم است و گرنه معجزه نبود ؛ اما اگر مراد منافات معجزات با اصول و سنت هاي حاكم بر عالم مانند اصل عليت و مانند آن است ،بايد گفت خير .
هر پدیده‏ای دارای علتی است که آن را به وجود می‏آورد . قانون علیت و معلولیت از قوانین محکم و استوار عقل است که ابدا قابل استثنا نیست .بنابراین معجزه پیامبران که خود پدیده‏ای محسوب می‏شود، باید دارای علتی باشد که سرچشمه وجود آن به شمار می‏رود ؛ تنها تفاوت معجزات با ديگر امور اين است كه اين قبيل كارها ناشي از علل ناشناخته عالم رخ مي دهند .
ممکن است برای پیدایش یک پدیده دو راه وجود داشته باشد. یکی از آن دو راه معروف و شناخته شده باشد و دیگری مجهول و ناشناخته باشد، ولی از آن جا که پیامبران با سرچشمه علم نامتناهی خدا ارتباط دارند، ممکن است از راه وحی به این قسم از علل آشنا شوند و پدیده‏ای را به وجود آورند.
همچنين ممکن است برخی از پدیده‏ها معلول تأثیر نفوس پیامبران و اثر مستقیم ارواح نیرومند آن ها باشند، يا ممکن است در پیدایش پدیده‏ای عوامل مجرد از ماده مانند فرشته مؤثر باشد. یعنی فرشته از طرف خداوند مأمور گردد که دهکده‏ای را ویران کند و یا پس از خواست پیامبر به دست او معجزه ظاهر سازد ،چرا که فرشتگان مظاهر قدرت الهی و مأموران تدبیر و جنود و سپاه حقدر جهان خلقت می‏باشند .
اگر بخواهيم مساله معجزات و امور قانون طبيعي عالم را مورد بررسي قرار دهيم بايد بگوييم :
قرآن كريم براى حوادث طبيعى، اسبابى قائل است، و قانون عمومى عليت و معلوليت را تصديق دارد، ، چون به هر موضوعى كه متعرض شده از قبيل مرگ و زندگى، و حوادث ديگر آسمانى و زمينى، آن را مستند به علتى كرده است، هر چند كه در آخر به منظور اثبات توحيد، همه را مستند به خدا دانسته.
عقل نيز با حكم بديهى و ضروريش اين قانون را قبول داشته، بحث هاى علمى و استدلال هاى نظرى نيز بر آن تكيه دارد، چون انسان بر اين فطرت آفريده شده كه براى هر حادثه‏اى مادى از علت پيدايش آن جستجو كند، و بدون هيچ ترديدى حكم كند كه اين حادثه علتى داشته است.
در نتيجه وقتى سببى از اسباب پيدا شود، و شرائط ديگر هم با آن سبب هماهنگى كند، و مانعى هم جلو تاثير آن سبب را نگيرد، مسبب آن سبب وجود خواهد يافت، البته به اذن خدا وجود مى‏يابد، و چون مسببى را ديديم كه وجود يافته، كشف مى‏شود كه لابد قبلا سببش وجود يافته است
از طرف ديگر قرآن كريم در عين اينكه قانون عليت را قبول دارد، از داستان ها و حوادثى خبر مي دهد كه با جريان عادى و معمولى و جارى در نظام علت و معلول سازگار نبوده، جز با عواملى غير طبيعى و خارق العاده صورت نمى‏گيرد، و اين حوادث همان آيت‏ها و معجزاتى است كه به عده‏اى از انبيا عليهم السلام نسبت داده است. در نتيجه بايد دانست كه اين گونه امور خارق العاده هر چند كه عادت، آن را انكار نموده، و بعيد مى‏شمارد، اموري محال نيستند، و چنان نيست كه عقل آن خلاف اصل عليت بداند .
البته تنها فرقى كه ميان روش عادت با معجزه خارق عادت هست، اين است كه اولا: اسباب مادى براى پديد آوردن آن گونه حوادث در جلو چشم ما اثر مى‏گذارند. ما روابط مخصوصى كه آن اسباب با آن حوادث دارند، نيز شرايط زمانى و مكانى مخصوصش را مى‏بينيم، ولي در معجزات آن اسباب و شرائط را نمى‏بينيم،
ثانيا: در حوادث طبيعى اسباب اثر خود را به تدريج مى‏بخشند، و در معجزه آنى و فورى اثر مى‏گذارند.مثلا اژدها شدن عصا اگر بخواهد در مجراى طبيعى صورت بگيرد، محتاج به علل و شرائط زمانى و مكانى مخصوصى است، تا در آن شرائط، ماده عصا از حالى بحالى ديگر برگردد، و به صورتهاى بسيارى يكى پس از ديگرى در آيد، تا در آخر صورت آخرى را به خود بگيرد، يعنى اژدها شود، ولى در مسير معجزه محتاج به آن شرائط و آن مدت طولانى نيست، بلكه علت كه عبارتست از خواست خدا، همه آن تاثيرهايى را كه در مدت طولانى به كار مى‏افتاد تا عصا اژدها شود، در يك آن به كار مى‏اندازند.(1)
در معجزه نيز ، قوانين طبيعي نقض نمي شود، بلكه همان قوانين طبيعي كه در صورت عادي محتاج علل و شرائط زمانى و مكانى خاصي بوده تا به تدريج اثر كند، با اراده خداوند اين اثر تدريجي برداشته و اثر دفعي جاي آن را گرفته و به عبارت ديگر زمان تاثير گذاري اين علت ها سرعت گرفته است.

پي نوشت :
1. علامه طباطبايي ، ترجمه الميزان، ج‏1، ص 117، نشر جامعه مدرسين ، قم ،بي تا.