با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با این مرکز.
در مورد عبادات لازم است توجه داشته باشيد كه يكي از عبادتي كه بايد به زبان عربي باشد نماز است ،وديگري(( لبيك درحج...)) و الا هيچ تكليف واجب ديگري غير از اين دو نداريم كه نيازمند قرائت عربي باشد ، قرائت قرآن هم امري مستحب است كه فارسي خواندن آن هم ارزشمند و مطلوب است .
اما خواندن نماز به صورت عربی و با همان الفاظ و کلماتی که پیامبر و دیگر مسلمانان صدر اسلام می‌خواندند، دلائل مختلفی دارد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.
اول: تعبدی و توقیفی بودن خواندن نماز به لفظ عربی، به این معنا که شریعت اسلام دستور به عربی خواندن نماز داده و با توجه به این که روح عبادت بر تسلیم و تعبد است ، انسانی که می‌خواهد عبادت خدا کند، کاری را انجام می‌دهد که خداوند خواسته است . طبق آیات و روایات و سیره پیامبر این واجب و تکلیف دینی به این شکل واجب شده است، اگر چه انسان می‌تواند در غیر نماز با هر زبانی با خداوند سخن گوید.
دوم: این امر به جهت ایجاد زبانی مشترک میان همه پیروان اسلام و در واقع فراهم سازی وحدت و پیوند بین المللی دینی است.
سوم: قرائت و اذکاری که در نماز است ، به صورت دقیق در هیچ زبانی ترجمه ندارد. یعنی نمی‌توان همان مفاهیمی که در اذکار نماز است ، به صورت دقیق ترجمه کرد و آن را بیان نمود. چه بسا برخی از کلمات یا جملات معانی بسیاری در خود جای داده که با یک یا چند جمله نتوان همه آن‌ها را بیان نمود.(1)
به عنوان مثال از سوره حمد نام می‏بریم که هیچ ترجمه‏ای که بتواند تمام مفاهیم آن را به زبان دیگر بیان کند، نیست. حتی تنها کلمه الله، هیچ معادلی در زبان دیگر ندارد (اگر چه در قالب جمله ای بتوان آن را ترجمه کرد) ؛ کلمه خدا در زبان فارسی نیز معادل معنای الله نیست.
از طرف دیگر ضمن تجربه زندگی انسان‌ها نشان داده است آن جا که دست‌های انسانی در کارهای مختلف دخالت کرده است، آن را به صورت‌های مختلف در آورده که گاهی با اصل و حقیقت خود فاصله بسیار دارد. در مورد احکام و تکالیف دینی نیز ما این مسئله را در ادیان دیگر مشاهده می‌کنیم که دست بردن انسان‌ها در احکام و دستورهای دینی آن ها را به چه وضعی در آورده و گاهی آن را به صورت کلی پاک کرده و از بین برده است.
در مورد نماز و عبادت نیز امروزه در ادیان دیگر چیزی نمی‌بینیم که خواسته الهی باشد تا پیروان آن ادیان خود را موظف به انجام آن بدانند . به همین خاطر آن ارتباط دائمی و همیشگی که مسلمانان با خدا دارند، در ادیان دیگر مشاهده نمی‌کنیم.
اگر چه با توجه به اسبابی که ذکر کردیم . نماز باید به زبان عربی خوانده شود، اما این بدان معنی نیست که انسان نتواند به هیچ زبان دیگری با خداوند سخن بگوید.
انسان می‌تواند با هر زبانی که خواست ،در غیر نماز با خدا سخن گفته و با او راز و نیاز کند . درد‌ها و نیاز‌های خود را با او در میان گذارد و دعا بخواند. حتی در قنوت نماز که قسمت خواستن حاجت‌ها است، به فتوای اکثر مراجع انسان می‌تواند به فارسی یا هر زبان دیگر با او سخن گوید.
شاید یکی از رموز خواندن نماز به زبان عربی و با دیگر شرایط و آداب حفظ نماز بعد از قرن‌ها است در حالی که در ادیان دیگر ما اثری از آن نمی‌بینیم . چه بسا اگر به همان صورت که پیامبران گفته بودند عمل می‌کردند و به خواست خود با آن برخورد نمی‌کردند، آن‌ها نیز نیایشی به عنوان نماز می‌داشتند.
هشام بن حکم از امام صادق(ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می‌گیرد و هم انسان را به زحمت می‌اندازد؟ امام فرمود:
«پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت نمودند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند، امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آن‌ها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر (ص) زنده بماند و این از طریق نماز امکان پذیر است»؛(2) یعنی علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین هم هست.
در مسائل عبادی باید به این نکته توجه داشته باشیم که خواست و اراده ما در آن نقشی ندارد، بلکه باید آن‏ها را طبق دستور شرع انجام دهیم تا مقصود و هدف و مصالحی که شارع (خداوند) در نظر دارد و ما از آن بی خبریم، حاصل گردد. همان گونه که در اصل نماز تعبّد و تسلیم وجود دارد، در اجزا و شرایط مختلف و از جمله عربی خواندن، این نکته مهم نهفته است.
امیرمومنان (ع) در روایتی پس از بیان اینکه معنای اسلام، تسلیم شدن در مقابل پروردگار است که نشان تسلیم در عمل آشکار می‌شود، می‌فرماید: مومن، بنای دین خود را بر اساس رأی و نظر شخصی نمی‌گذارد، بلکه بر آنچه از پروردگارش رسیده بنیان می‌نهد.(3)
نماز رابطه بنده با خدا و اظهار عبودیت و شکر‌گذاری در مقابل نعمت‌های او است . طبیعی است که بنده آن را به جا می‌آورد که خواسته خداوند و معبود اوست . اصولا هدف اصلی از خلقت انسان بندگی است و نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است .اگر قرار باشد که هر انسانی طبق خواسته خود عمل نماید، نه آن چیزی که خداوند از او خواسته، این دیگر بندگی خداوند نمی‌شود. بلکه بندگی خود و عمل طبق خواسته خود است.
پس هركس مي تواند به زبان خود با خداوند ارتباط برقرار نمايد و او را عبادت كند ؛ اما در برخي عبادات خاص و با اهدافي معين شرايط و قيودي قرارداده شده كه از جمله ان ها رعايت زبان اصلي و واحد است كه توجه و تبعيت از ان روح تسليم و خضوع در برابر خداوند كه حقيقت عبادت است را متجلي مي سازد .

پی‏نوشت‏ها:
1. استاد محمدتقی مصباح یزدی، قرآن‏شناسی، ص 102 - 92، با تلخیص، مؤسسه آموزش و پژوهشی امام خمینی، 1380 هـ. ش.
2. شيخ صدوق‏، علل الشرائع ج 2 ص 317، انتشارات داورى‏، چاپ اول .
3. علامه مجلسي ، بحارالانوار ج 65 ص 309 ، نشر اسلاميه تهران ، بي تا .