با توجه به اینکه سید بودن یک امرانتسابی و در واقع نژادی است ،آیا اصولا بحث سادات و قوانین خاص و نیز احترام خاص برای آنان نوعی نژادپرستی در اسلام نیست
در اسلام برای سادات قوانین خاصی قرارداده شده است و نوعی برتری خاصی برای آنها درنظر گرفته شده مثلا صدقه که افراد آنرا برای دفع بلا و امثالهم پرداخت مینمایند و مستحب بوده و شان پایینی دارد برای آنها حرام شده ولی خمس که شان بالاتری دارد و پرداخت آن واجب است مخصوص آنهاست.علمای دین اسلام به احترام به سادات سفارش مینمایند و آنان را نوعا برتر معرفی میکنند مگر در قرآن بیان نشده است که "ان اکرمکم عندالله اتقیکم" پس چرا برای یک نژاد خاص یعنی یک "دی ان ای" خاص چنین مطالبی بیان میشود این مطلب به نوعی نژاد پرستی شباهت دارد.

پرسش: با توجه به اینکه سید بودن یک امر انتسابی و در واقع نژادی است ،آیا اصولا بحث سادات و قوانین خاص و نیز احترام خاص برای آنان نوعی نژادپرستی در اسلام نیست؟
پاسخ: پرسشگر گرامی با سلام سپاس از ارتباط تان با این مرکز.
از نظر اسلام همه در برابر قانون و عدالت برابرند. از این جهت فرقی میان شاه و گدا و غنی و فقیر و قوی و ضعیف و زن و مرد و سیاه و سفید حتی میان پیغمبر و امام که معصومند و سایر مردم نیست. با استثنا و هیچ امتیازی نمی توان علیه کسی اعمال نفوذ کرد و آزادی قانونی را از وی سلب نمود. ریشه اصلی احترام سادات آیه ای است که به موجب آن خدا به پیغمبر خود امر می کند که از مردم بخواهد با خویشاوندان وی برخورد دوستی و مودت نمایند. (1)
سر این درخواست پس از رحلت پیغمبر اکرم روشن شد. مردم با اولاد حضرت معامله ای کردند که در تاریخ با نسل هیچ رهبر و پیشوایی نشده است. پس از رحلت، قرن ها سلسله سادات هیچ گونه تأمینی نداشتند، کشته می شدند، سرهای بریده ایشان را به عنوان ارمغان از شهری به شهری می بردند، آنان را زنده زنده در زمین دفن می کردند، دسته دسته در پس ساختمان ها و در لای دیوارها می گذاشتند، سال ها در قعر زندان های تاریک شکنجه می دادند، مسموم می کردند. پس از قرن ها که از هجرت گذشت و شیعه کم و بیش استقلال و آزادی مذهب پیدا کرد،در برابر مظالمی که از اهل سنت به اولاد رسول و دوستداران شان گذشته بود، عکس العمل نشان داده و در احترام سادات می کوشند.
دلیل خاص دینی بر برتی سادات و آن هم صرفاً به جهت نسب نداریم. قرآن کریم اساساً تقوا و پرهیزکاری‌، ایمان‌، پاکی و طهارت نفس را مایة بزرگی و عظمت انسان در مراحل زندگی دنیوی و اخروی می‌داند: "یـَاَیُّهَا النّاس‌ُ اِنّا خَلَقنـَاکُم مِن ذَکَرٍ واُنثی‌َ وجَعَلنـَاکُم شُعوبـًا وقَبائل‌َ لِتَعارَفوا اِن‌َّ اَکرَمَکُم عِندَ اللّه‌ِ اَتقـا‌کُم‌; (2)
ای مردم‌! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم . شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ این‌ها ملاک امتیاز نیست‌، گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست‌..." البته در قرآن کریم برخی صفات دیگر ذکر شده که وجود آن‌ها در انسان می‌تواند منشأ و سرچشمة بزرگی و عظمت باشد؛ مثل علم و دانش‌، مهربانی و سخاوت‌، کمک به دیگران‌، جهاد (3)و... "...قُل هَل یَستَوِی الَّذین‌َ یعلَمون‌َ و الَّذین‌َ لا یَعلَمون‌َ...; (4)... بگو آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند یکسانند...".(5)
گاهی انتساب به شخصیت‏های الهی مسئولیت را بیش تر می کند. شاید انجام برخی اعمال از انسان‏هایی که به شخصیت‏های الهی منسوب نیستند، لغزش به حساب نیاید یا کم تر به حساب می آید، حال آن که انجام آن از انسان‏هایی که به بزرگان دین منتسب هستند، لغزش محسوب گردد، مانند انجام برخی رفتارها از همسران پیامبر. خداوند خطاب به همسران پیامبر فرمود: "هر کدام از شما گناه آشکاری انجام دهید، عذاب‏تان دو چندان خواهد شد".(6)
در سوره مؤمنون آمده است: "هنگامی که در صور دمیده می شود، هیچ گونه نسبی میان آن‏ها نخواهد بود... کسانی که ترازوی اعمال شان سنگین باشد، رستگار خواهند شد".(7)
پیامبر اسلام(ص) بعد از فتح مکه بالای تپه صفا رفته فرمود: " فرستاده خدا به سوی شما هستم. دلسوز شمایم. نگویید که پیامبر از ما است. به خدا! از میان شما یا غیر شما تنها پرهیزکاران، دوستان من هستند. مبادا روز قیامت بیایید،در حالی که دنیا را به دوش بکشید و دیگران آخرت را! عذری بین خود و شما و بین شما و خدا باقی نگذاشتم. برای هر کس میان من و شما عملش خواهد بود".(8)
طاووس یمانی گزارش می دهد: امام سجاد(ع) را دیدم که بر خاک افتاده و بی تابی وزاری می کند. عرض کردم: شما که پدرتان حسین بن علی است و مادرتان فاطمه زهرا(س) و جدتان رسول خدا - یعنی با این نسبت شریف و پیوند عالی چرا ناراحت هستید؟ امام فرمود: "نسب را کنار بگذار. خداوند بهشت را برای کسی آفریده است که مطیع و نیکوکار باشد، هر چند غلامی سیاه باشد. به خدا قسم! تو را فردا سود نمی‏دهد مگر عمل صالحی که امروز پیش می فرستی".(9)
از این آیات و روایات استفاده می شود که انتساب به کسی امتیاز ایجاد نکرده، انسان‏ها در قیامت مرهون اعمال خود هستند: "کل نفس بما کسبت رهینة"(10)
در قرآن خطاب به فرزند نوح پیغمبر آمده است: "قال یا نوح انّه لیس من اهلک انّه عمل غیر صالح"(11)؛او از خانواده تو نیست زیرا (دارای) عمل غیرصالح است». این آیه بیان کننده این مطلب است که کفر و اعمال غیر صالح خویشاوندی را از بین می‏برد.حتّی فرزند پیامبر و رسول الهی را به منزله شخصی غریبه قرار می‏دهد؛ به خلاف آن جا که فردی ایرانی همچون سلمان در اثر کسب مراتب بالای ایمان در زمره اهل بیت قرار می‏گیرد، که پیامبر در حق او فرمود: «سلمان منّا اهل البیت؛ سلمان از اهل بیت ماست».
نمونه زیر بیانگر آن است که بستگان برخی از بزرگان دین از مسیر حق خارج شدند. در صدد بودند از انتساب خود سوء استفاده کنند: امام رضا(ع) برادری داشت به نام "زید النار". این برادر چندان مورد رضایت امام نبود. روزی امام در مجلسی سخن می گفت و زید در آن جا حضور داشت. امام متوجه شد که زید عدّه‏ای از اصحاب را مخاطب قرار داده و از مقام خاندان پیامبر سخن گفته و به طور غرورآمیزی دائماً "نحن، نحن" (ما چنین، ما چنان هستیم) می گوید: امام رضا(ع) سخن خود ر ا قطع کرده، خطاب به زید فرمود: "این سخنان چیست که می گویی؟ اگر سخن تو درست باشد و فرزندان رسول خدا وضع استثنایی داشته باشد و خداوند بدکاران آن‏ها را عذاب نکند و بدون عمل به آن‏ها پاداش دهد، پس تو از پدرت موسی بن جعفر(ع) نزد خدا گرامی‏تری، زیرا وی خدا را بندگی کرد تا به درجات قرب نائل آمد و تو می پنداری بی آن که بندگی خدا کنی، می توانی در درجه موسی بن جعفر قرارگیری!".(12)
پس سادات احترام دارند اما لزوم احترام گذاردن بر آن ها دلیل بر رتبه و مقام معنوی آن ها نیست .
احكام خاصي كه در فقه براي سادات ذكر شده است ،دلالتي بر برتري آن ها بر ديگران ( بدون ملاك و صرفا به جهت داشتن نژادي خاص )نيست. روشن نيست حكم به برتري خمس نسبت به زكات را شما به چه دليل عقلي يا نقلي بيان كرده ايد!
بلي به واسطه آن كه زكات و صدقه براي رفع نياز افراد نيازمند جامعه تشريع شده و دريافت آن ها به همراه نوعي احساس خواري از طرف دريافت كننده است، خداي متعال نخواسته است كه پيامبر و خاندان پيامبرش احساس خواري را داشته باشند و در مقابل امت خود سرشكسته باشند. خمس را به عنوان حقي براي نيازمندان سادات و نيز حقي براي خود پيامبر و ائمه بعد از او كه هم احتياجات خود هم جامعه را به وسيله آن برطرف سازند، قرار داده است.
اين جايگزيني براي از بين بردن احساس خواري از پيامبر و آل او در مقابل امت او مي باشد و دليل بر شرافت خمس بر زكات.
گذشته از اين احترام به پيامبر و آل پيامبر به خاطر مصالحي كه در بالا ذكر شد و رفع احساس خواري در مقابل امت، هيچ رابطه اي با بحث نژاد پرستي ندارد. چرا كه نژادپرستي شرافت بخشيدن به يك نژاد انساني بر نژاد ديگر است،بدون هيچ مبناي عقلائي و ديني خاص. در حالي كه احترام به سادات نه به خاطر نژاد برتر بودن آن ها، بلكه به خاطر انتساب به پيامبر گرامي اسلام است. احترام به خود پيامبر هم بر اساس اشرف و افضل بودن ايشان به لحاظ معنوي نسبت به ساير انسان ها است.
پی نوشت‏ها:
1. شوری(42) آیه 23.
2.حجرات(49)آیه 13.
3.نسأ(4) آیه95.
4.زمر(39) آیه 9.
5. نمونه‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 19، ص 390 ـ 397، دارالکتب الاسلامیة‌، تهران‌.
6. احزاب (33) آیه 30.
7. مؤمنون (23) آیه 101.
8. بحارالانوار، ج 21، ص 111، چاپ آخوندی، به نقل از عدل الهی، ص 370.
9. عدل الهی، ص 369 - 370.
10. مدثر (74) آیه 38.
11. هود (11) آیه 49.
12. عدل الهی، ص 371 - 372.