سلام
از کسی شنیده ام که از امام صادق(ع) روایت شده که مختار بدلیل اینکه هدفش به قدرت رسیدن بوده و به بهانه انتقام قیام کرده،در آخرت گرفتار عذاب میشود و روز قیامت امام حسین(ع) صدای ناله اش را میشنود که میگوید من انتقام خون تو و فرزندانت را گرفتم و از امام کمک میخواهد که امام حسین(ع) همان لحظه او را شفاعت میکند!!
لطفا توضیح بدید که این موضوع صحت داره؟؟؟
و همچین روایتی از امام صادق(ع) وجود داره؟؟
و نظر ائمه(ع) درباره مختار چیست؟؟

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز.
در مورد مختار ثقفي (ره) دو دسته روايات وجود دارد. برخي در تأييد و برخي در مذمت او. در سرزنش او آمده است که مختار در جريان مبارزات امام حسن(ع) آن گاه که در ساباط مجروح شد و در خانه عموي مختار، سعد بن مسعود برده شد، به عمويش گفت: امام حسن را به معاويه تحويل دهيد که او نپذيرفت و مختار را به شدت مورد نکوهش قرار داد.( 1)
نيز در مذمت او گفته شده که مختار به جهت جاه ‏طلبي نهضت خود را شروع کرد، چون در نهضت توابين مي‏توانست شرکت کند، ولي شرکت نکرد.
بنا بر اين در باره مختار و انگيزه او در اين قيام قضاوت‏هاي گوناگون شده است؛ تا آن­ جا که بعضي دانشمندان طبقه اوّل و دوم شيعه در باره او نظر مساعدي ندارند. اما متأخران او را به نيکويي ستوده‏اند.
مختار پس از قيام نافرجام سليمان بن صرد (رهبر نهضت توابين) شيعيان را آماده ساخت. او مي­دانست. اگر بخواهد جنبش شيعه به نتيجه برسد، بايد يکي از اعضاي خاندان پيامبر آن را رهبري کند يا لااقل جنبش به نام او آغاز شود. چه کسي براي اين کار مناسب است؟ علي بن الحسين ـ (ع) فرزند شهيد آل محمد ـ و اگر او نپذيرد؟ محمد فرزند علي بن ابي طالب عموي علي بن الحسين (ع).
مختار به هر دو نامه نوشت.امام علي بن الحسين (ع) که بي وفائي عراقيان و رنگ پذيري آنان را ديده بود و مي‏دانست به گفته پدر بزرگوارش اين مردم «دين را تا آن جا مي‏خواهند که زندگاني خود را بدان سرو سامان دهند و هنگام آزمايش پاي پس مي‏نهند» به مختار پاسخ مساعد نداد . تنها تا آن جا که کار او با کيفر قاتلان پدرش مربوط مي‏شد ، کردار او را تصويب نمود؛ چون مختار سر عبيد الله بن زياد و عمر بن سعد را نزد او فرستاد، امام به سجده رفت و گفت: «الحمد لله الذي ادرک لي ثاري من أعدائي و جزي الله المختار خيراً».(2)
يعقوبي مي­نويسد: مختار سر عبيد­الله بن زياد را نزد علي بن الحسين (ع) به مدينه فرستاد . فرستاده خود را گفت: بر در خانه او بنشين، همين که ديدي در خانه گشوده شد و مردم به درون خانه رفتند، بدان که هنگام غذا خوردن اوست، تو هم به درون خانه برو!
فرستاده چنان کرد، و چون داخل خانه شد بانگ برداشت: اي خانواده نبوت و معدن رسالت و فرود آمدنگاه فرشتگان و منزل وحي! من فرستاده مختار پسر ابو عبيده هستم و اين سر پسر زياد است، براي شما آورده‏ام. با شنيدن اين بانگ، فرياد از زنان بني هاشم برخاست و چون امام سر عبيد الله را ديد، گفت :دوزخ جاي او باد! بعضي گفته‏اند: علي بن الحسين (ع) را پس از مرگ پدرش جز آن روز خندان نديدند.(3)
امام حسين(ع) در دعايي عرضه داشت: "پروردگارا، آن جوان ثقفي را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ايشان بچشاند . از قاتلان ما کسي را باقي نگذارد... انتقام مرا و دوستان و خاندان و شيعيانم را از اينان بگيرد..."(4) از اين روايت تا حدودي مي‏توان تأييد مختار را به دست آورد.(5)
امام باقر(ع) فرمود: "به مختار ناسزا مگوييد، زيرا همو بود که قاتلان شهداي ما را کشت . انتقام خون ما را گرفت . بيوه زنان ما را شوهر داد . در تنگدستي به ما کمک مالي کرد. (6)
مسعودي نوشته است: مختار نامه‏اي به علي بن الحسين (ع) السجاد نوشت. در آن نامه او را امام دانست و خواست تا با حضرت بيعت کند و از او رخصت خواست تا دعوت خويش را آشکار سازد. پول فراواني هم با نامه فرستاد. علي بن الحسين (ع) پول را نپذيرفت و نامه او را پاسخ نداد و در مسجد پيامبر او را ناسزا گفت.(7) ممکن است قسمت اخير را ناخشنودان از مختار افزوده باشند، ولي مسلّم است امام در مورد دعوت براي رهبري شيعيان، روي خوش به مختار نشان نداد.(8)
در روايتي که از منهال بن عمرو است گويد: سالي به حج رفتم و علي بن الحسين (ع) را ديدم .پرسيد:
ـ حرمله بن کاهل چگونه به سر مي‏برد؟
ـ او را در کوفه زنده ديدم. امام دست­هاي خود را بالا برد و گفت:
خدايا !گرمي آهن را بدو بچشان! خدايا گرمي آتش را بدو بچشان! چون به کوفه ‏رسيدم حرمله را نزد مختار آوردند. وي فرمود تا دست و پاي او را بريدند، سپس او را با آتش سوزاندند.(9)
علامه مجلسى ، پس از نقل حديث مورد پرسش براى مختار و اين كه مختار دوزخى است. ولى به بركت خدمت هايى كه براى اهل بيت انجام داده ، سرانجام مورد شفاعت قرار مى گيرد، مى گويد:
«اين روايات جمع كننده و تلفيق دهنده ميان احاديث مختلفى است كه درباره مختار وارد شده است . با اين بيان كه مختار هر چند در مراتب ايمان و يقين كامل نبوده و از سوى امام معصوم اجازه صريحى در مورد اعمال خويش نداشته است ، لكن از آن جا كه كارهاى شايسته بسيارى به وسيله او صورت گرفت و با برنامه هاى او قلب مؤمنان از جراحت هاى ستم التيام يافت ، فرجامش به خير و نجات است . در حقيقت مختار مشمول اين آيه از قرآن مى باشد كه مى فرمايد:
دسته اى ديگر هستند كه به گناهانش ‍اعتراف كرده و عمل نيك و بد را به هم درآميخته اند، اميد است كه خداوند ايشان را مورد آمرزش قرار دهد.
اما من درباره مختار از كسانى هستم كه از داورى كردن باز ايستاده اند، هر چند مشهور ميان علماى شيعه اين است كه كارهاى او ارزنده و شخصيت او شايسته مدح است .(10)

پي‏نوشت‏ها:
1. انساب الأشراف، البلاذرى،ج 3 ص 35، تحقيق محمد حميد الله، مصر، دار المعارف، 1959 ؛ بحارالانوار، ح‏44، ص 33؛ تاريخ طبري ، ج 4 ،ص122، ، تحقيق : مراجعة وتصحيح و ضبط : نخبة من العلماء الأجلاء ، ناشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت - لبنان ؛
2. اختيار معرفة الرجال - شيخ طوسي ، ج 1 ، ص 341 تحقيق : السيد مهدي الرجائي ، 1404،مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث ؛ المختار الثقفي، ص 124 .
3. تاريخ اليعقوبي،يعقوبي ، ج 2 ،ص 259دار صادر - بيروت.
4. بحارالانوار، العلامة المجلسي ، ج‏45، ص 10، تحقيق : محمد الباقر البهبودي ، سال چاپ : 1403 - 1983 م ، ناشر : مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان.
5. همان.
6. مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 2، ص 28 ،أبو الحسن على بن الحسين مسعودي (م 346)، ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، چ پنجم، 1374ش.
7. تاريخ تحليلي اسلام، ص 173 به بعد. دکتر جعفر شیدی .
8. مناقب آل أبي طالب، ابن شهر آشوب ،ج 3 ، ص 276 ،1376 - 1956 م ،مطبعة الحيدرية،نجف الأشرف.
9. سيد جعفر شهيدي، زندگاني علي بن الحسين (ع)، ص 92،دفتر نشر و فرهنگ اسلامي.
10. بحار الأنوار، علامة المجلسي ج 45 ، ص339 ، سال چاپ : 1403 - 1983 م ، ناشر : دار إحياء التراث العربي ، بيروت ، لبنان.