با عرض سلام سوالی داشتم این روزا مردم همش حرف از فیلم راز وقانون جذب میزنند نمیدونم که شما هم این فیلم رو دیده اید یا نه این فیلم یک مستند هست که میگه اگه ما یه آرزویی داشته باشیم و راجع بهش فکر کنیم ونسبت بهش احساس خوبی داشته باشیم جهان هستی وکائنات اون آرزو را برای ما برآورده میکنه درحالی که دین ما میگه ما باید هرچیزی رو از خدا که خالق جهان هست بخواهیم حالا من سردو راهی گیرکرده ام ونمیدانم به کدام یک از این حرف ها عمل کنم از شما خواهشمندم که این فیلم را دیده ومرا راهنمایی فرمایید لازم به ذکراست که این خیلی ازمطالب این فیلم منطقی وبه جاست مثلا اینکه اگه به چیز های خوب فکرکنیم همان چیزها رابه دست خواهیم آورد

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز.
فيلم زيباي «راز» محصول سال 2006 کمپاني «پرايم تايم» استراليا انصافاً مستندي زيبا و تأثيرگذار است . جداي از صحت و سقم مطالب آن و مطابقت يا عدم مطابقت آن با آموزه‌هاي ديني ، تاثير بسيار مثبتي بر افکار و رفتار هر بيننده‌اي مي‌گذارد که به اين خاطر بايد قدرت سازندگانش را ستود.
اما از جهت بررسي محتوايي اين مستند بايد گفت: با نگاهي دقيق مي‌توان بخش عمده مطالب و راهکارهاي مورد توجه در اين فيلم را همخوان با آموزه‌ها و تعاليم دين اسلام ديد ، هر چند در برخي امور نيز نکات قابل تأملي وجود دارد.
بياييد برخي نکات مطرح شده در اين فيلم را مورد بررسي قرار دهيم.
تفکر:
در جاي جاي فيلم به اين نکته اشاره شده که افکار ما تأثيرات شگرفي در واقعيت‌هاي خارجي خواهند گذاشت . آنچه ما مي‌انديشيم ، در عالم خارج صورت عيني و حقيقتي پيدا کرده ، به سوي ما جذب مي‌شوند. در تعاليم ديني ما به حقيقت تفکر و تأثيرگزاري مثبت و منفي آن بسيار تأکيد و توجه شده است ؛ بخش قابل توجهي از روايات و آيات قرآن در ضرورت تفکر و تأثيرپذيري از اين راهکار اختصاص داده شده تا جايي که تفکر در خوبي‌ها و حقايق عالم مانند تفکر مداوم در مورد خداوند و قدرت او برترين عبادت شمرده شده.(1)
اما تفاوت آنچه در فيلم گفته شده ،با تعاليم ديني ما در اين است که قانون جاذبه به نوعي ايده‌آليستي به قضيه نگاه مي‌کند و چگونگي تأثيرات را تا حدي در هاله‌اي از ابهام باقي مي‌گذارد، در حالي که روايات ما بسيار منطقي‌تر و باور پذيرتر به اين نکته مي‌پردازد، مثلاً امام صادق(عليه السلام) مي‌فرمايد:
«تفکر (در نيکي ها) انسان را به سوي نيکي و عمل به آن مي‌کشاند».(2)
يا در روايت آمده که «زياد فکر کردن در معاصي و بدي‌ها انسان را به سوي گناه و بدي مي‌کشاند».(3)
نکته معقول در اين فرمايش اين است که تصور هر عمل مقدمه انجام آن محسوب مي‌شود . تکرار اين تفکر و تصور ممکن است با تصديق به فائده آن همراه شده ، در انسان شوق عمل به آن را به وجود آورد؛
در همين راستا مي توان به يکي از ريشه هاي بسياري از دستور و سفارش ديگر در دين اسلام دست يافت ، مانند حرمت اشاعه فحشا يعني بازگو و منتشرکردن زشتي ها و بدي‌هاي جامعه . حرمت غيبت يعني پرداختن به اشتباهات و بدي‌هاي ديگران، حرمت سوء ظن و تجسس در امور ديگران که هر يک خواسته يا ناخواسته اشتباهات و بدي‌ها و گناهان را در خاطر انسان تکرار و مجسم مي‌کند، البته دستور و نواهي نکات دقيق معرفتي و اخلاقي متفاوتي نيز دارند. اما بعيد نيست يکي از همين نکات پرهيز از جولان يافتن افکار بد در ذهن مؤمن است تا ناخواسته به سوي آن ها کشيده نشود.
در ادبيات ما نيز به موضوع تفکر توجه خاص شده ، مانند آنچه مولانا گفته :
اي برادر تو همي انديشه اي ما بقي خود استخوان و ريشه اي
در اين شعر تمام هويت و حقيقت انسان در انديشه او دانسته شده و تفاوت انسان ها نيز به همين انديشه بر مي گردد.
از طرف ديگر انديشه انسان طبق حکمت ملا صدرا ، حقيقت وجود انسان (روح) را شکل مي دهد . تقويت انديشه ، تقويت روح و کمال است . با تقويت روح انسان مي تواند چيزهايي را به دست آورد و طلب کند که از انسان هاي عادي ساخته نيست.
اما اينکه تمام نظامات عالم يا نظامات مرتبط با زندگي انسان ، بتواند با انديشه و تفکر انسان ماهيت يابند، يعني نيک و بد و لذت و درد و مطلوب و مراد انسان ها ، با نوع تفکر انسان ها در مورد آن ها تعين ماهيت يابند و ماهيت آن ها نيز طبق فکر و انديشه شکل گيرد ، جاي تأمل بسيار دارد و چيزي نيست که بتوان به آساني آن را اثبات کرد.
*طلب:
نکته مهمي که در اين فيلم در راه دست يابي به اهداف و آرزوها بيان شده، رسيدن به مقام طلب و ايجاد اين حس در وجود خود است. حقيقتي که در آموزه‌هاي ديني و اخلاقي عرفاني ما بسيار به آن توجه شده تا جايي که بزرگان سلوک و عرفان گام اول را براي سالک رسيدن به «مقام طلب» بر مي‌شمرند . در اصطلاح قرآني هم از آن به «قيام لله» تعبير شده ، يعني انسان از سکون و رکود و غلفت خارج شده، براي رسيدن به حقيقت به پا خاسته ، قيام کند؛ آن هم قيام براي خدا يعني براي رسيدن به بالاترين زيبايي و حقيقت عالم.
اين نکته بسيار قابل توجه و درست است . شايد يکي از منطقي‌ترين و درست‌ترين نکات فليم اشاره به همين واقعيت باشد؛ زيرا در نظام عالم سنت‌ها و قوانيني قرار داده شده که ما از آن ها به عنوان سنن الهي ياد مي‌کنيم که شالوده و ساختار روابط علّي و معلولي در اين عالم و روابط انسان با جهان طبيعت و ماواري طبيعت بر آن اساس تنظيم شده است . يکي از آن سنت‌ها اين است که اگر انسان به معناي واقعي کلمه در مقام طلب و خواستن برآيد ،خداوند زمينه رسيدن او به مطلوب را ايجاد مي‌کند.
مهم اين است که در ابتدا يک تحول و تغيير دروني در انسان (يا جامعه) به وجود بيايد . براي رسيدن به شرائطي بهتر به پا خيزد. آن گاه خداوند زمينه و بستر دستيابي به مطلوب را فراهم خواهد ساخت، خداوند در قرآن مي‌فرمايد:
«خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نمي‌دهد. مگر آن که آنان در خود تغيير ايجاد کنند».(4)
سنت تکويني الهي بر اعطاي آنچه بندگان واقعاً بخواهند و بطلبند ، قرار گرفته است، حال چه آن مطلوب دنيا باشد و چه آخرت:
«ما همه را (چه آنان که دنيا را بخواهند ،چه آنان که آخرت را بخواهند) از عطاي پروردگارت مدد مي‌دهيم و عطا و بخشش پروردگارت مانعي ندارد».(5)
در نتيجه انسان که در مقام طلب برآمده ، براي رسيدن به هر آنچه بخواهد - البته در تحت قوانين حاکم بر عالم - به او ياري مي‌شود، چه اين ياري را ناشي از فکر و انديشه خود بداند يا همراهي کائنات با او و يا هر عامل ديگري مانند غول چراغ!
*شکرگزاري
نکته بسيار مهم ديگري که در فيلم بر آن تأکيد شده ، احساس هميشگي شکر از نعمت‌ها داشتن براي رسيدن به آرزوها و نعمت‌هاي جديد است. اين حقيقت چيزي نيست جز قاعده استوار قرآني: «لئن شکرتم لأزيدنّکم؛(6) اگر شکرگزار باشيد ، بر شما مي‌افزايم».
روايات و آيات در باب شکر و آثار آن آن قدر زياد است که برخي از روان‌شناسان مسلمان در برخي کشورهاي اسلامي از آن ها به دستور عملي کاربردي به نام «مکانيزم شکر» رسيده‌اند. بنابر آمارهاي ذکر شده اثر بخشي آن در بين مبتلايان به بيماران روحي و رواني کمتر از بهترين قرص‌هاي افسردگي نبوده است.
به هر حال يکي از نکات مهم و اثر بخش فيلم راز که باز در مجموعه سنت‌هاي الهي تعريف مي‌شود ، شاکر بودن از نعمت‌هاي موجود براي رسيدن به نعمت‌هاي بيش تر است . در تحقق سنت‌هاي الهي مهم نيست. بدانيد اين نتيجه از طرف چه کسي و چگونه به شما رسيده ، بلکه سنت‌هاي الهي براي همه حتى آن ها که خدا را نمي‌شناسند ،جاري است.
نکات متعدد ديگري نيز در اين فيلم وجود دارد که مطابق، بلکه عين برخي از روايات و آموزه‌هاي ديني و يا تفکرات انديشمندان اسلامي است، مانند: لزوم احترام به خود، رفتار با خود طوري باشد که مي‌خواهيم ديگران با ما برخورد کنند، انسان چيزي است که مي‌انديشد، ما تصويري از خدا هستيم، ما فوق‌العاده‌ايم و...
اما بگذاريد در خصوص محور اصلي فيلم يعني نيروي جاذبه تامل بيش تري بکنيم؛
اولاً آيا چنين ادعايي صحت دارد که هر آنچه به آن مي‌انديشيم ، در عالم خارج تحقق يافته ، در برابر ما قرار مي‌گيرد؟ اگر به تفکرات عاميانه و عرفي خودمان بنگريم ،نشانه‌هايي از اين نکته را مي‌يابيم، مثلاً در ضرب‌المثل‌هاي متعددي به اين رابطه اشاره شده:
هر چه سنگه ، زير پاي لنگه، مار از پونه بدش مياد ، جلوي خونه‌اش سبز مي‌شه، خواستن توانستن است و...
اما آيا آموزه‌هاي ديني اين اصل را تأييد مي‌کند؟ شايد در مفاهيم ديني نشانه‌هاي متعددي از توجه به اين مسئله ديده شود. اما به نظر مي رسد جدي‌ترين اشارات در اين خصوص در مورد بحث «تفأل و تطيّر» است.
مي دانيد که از دير باز در جوامع بشري فال نيک و بد زدن وجود داشته ،خصوصاً در صدر اسلام و در جامعه عربي فال نيک يا «تفأل» و فال بد يا «تطيّر» از اعتقادات رايج مردم بود؛ اسلام با تطير و فال بد مقابله کرد و از توجه به آن منع فرمود. اما اين برخورد را با فال نيک زدن نکرد. بلکه به آن سفارش هم نمود؛ در برخي از روايات نقل شده که «فال نيک بزنيد تا به آن برسيد».(7)
رسول خدا کثير التفال بود ، يعني زياد امور را به فال نيک مي گرفت. در مواردي گفته شده رسول خدا به ديدن صحنه‌هايي به ظاهر ناگوار و ناراحت کننده نتايجي مثبت و خوب را آزرو کرده، آن را به فال نيک مي‌گرفت که اتفاقاً همان حادثه محقق مي‌شد، مثلاً نقل شده خسرو پرويز در پاسخ نامه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) از روي استهزا و بي‌احترامي قدري خاک براي حضرت فرستاد، حضرت با ديدن اين خاک فال نيک زد: «به زودي مسلمانان خاک ايران را فتح مي‌کنند».(8)
اثر بخشي فال بد نيز در روايات انکار نشده که اتفاقاً اين نکته با تجربه افرادي که معتقد به اين امور مانند نحوست عدد 13 يا لزوم صبر هنگام عطسه زدن و... هستند، مطابقت دارد. در حديثي از امام صادق(عليه السلام) نقل شده:
«تأثير فال بد به خودت بستگي دارد. اگر آن را آسان بگيري آسان مي‌شود، اگر سخت بگيري سخت مي‌شود . اگر به آن اهميت ندهي بي‌اثر مي‌شود».(9)
اين روايات به خوبي نشان مي‌دهد اثر بخشي اين نوع عقايد و تفکرات بيش تر در حوزه تلقينات روحي و رواني و به علاوه سوء ظن و حسن ظن پيدا کردن نسبت به خداوند و خود و آنچه با آن مواجه هستيم مي‌باشد . اين رابطه متقابل مي‌تواند يکي از سنت‌هاي عالم هستي محسوب گردد. اما چنان که واضح است، محدوده اثر بخشي اين امور بسيار محدود است و نمي‌تواند در همه شئون زندگي سرايت داشته باشد.
مشکل اصلي اين تئوري چنان که بسياري از مخالفان آن اشاره مي‌کنند ،اثبات و تجربه ناپذيري آن است؛ يعني مدعيان وجود چنين قانون اثر بخشي در عالم مي‌گويند چنين چيزي هست، ولي از حقيقت و چگونگي آن بي‌اطلاعيم . بايد هر کس تجربه‌اي شخصي از آن به دست بياورد.
از طرفي هر کس در اين تجربه به نتيجه نرسد، گفته مي‌شود:
درست فکر نکردي و افکارت را روي خوبي‌ها و آزروهايت متمرکز نساختي يا واقعاً طالب نشدي و... در نتيجه ارزش اين نظريه به عنوان يک قانون علمي و کاربردي زير سؤال مي‌رود؛ البته چنان که در فيلم اشاره شد، تأثير افکار و تلقينات همچون اثر بخشي قرص‌هاي شکر قابل انکار نيست . اين حالات از ويژگي‌هاي روح انسان و قدرت‌هاي شگفت‌انگيز اين مخلوق خداوند است اما ادعاي هماهنگ شدن کائنات با هر آنچه ما مي‌انديشيم ، ادعاي قابل اثباتي نيست.
لااقل بايد پذيرفت اين قانون يا اين «راز» در محدوده معيني قابليت اثربخشي دارد مثلاً آيا مي‌توان آرزو کرد که به جواني برگرديم يا جلوي پيري را بگيريم يا جلوي مرگ خود و عزيزان مان را و يا بخواهيم ماشين ما بدون سوخت حرکت کند؟ مسلّماً خير! پس بايد پذيرفت طرفداران اين تئوري بسيار بسيار ايده‌آليستي به اين جريان مي‌نگرند و از حقيقت فاصله دارند. به علاوه در اعتقاد ديني ما همه عالم بر اساس اراده و قدرت يک موجود برتر در حرکت و تکاپو است . اگر نخواهد حتى بالاترين افکار و اراده‌ها و عزم‌ها اثربخشي نخواهد بود.
اين همان حقيقتي است که امام علي(عليه السلام) به آن اشاره کرده ‌اند: «خدا را به از بين بردن عزم‌هاي جدي و استوار شناختم».
يعني بسيار پيش مي‌آيد که مرد عزم و عمل - علي(عليه السلام) -عزم و قصد کاري را مي‌کند اما خدا جلوي تحقق آن را مي‌گيرد و اين يعني اينکه اراده خدا فوق همة اراده‌ها است.
بالاترين مرتبه طلب و خواستن و تمسک به قانون «راز» براي بسياري از ما در مقام دعا پيش آمده که شب و روز به خواسته خود و آنچه مي‌طلبيم ،انديشيده و آن را خواسته‌ايم ، ولي خداوند تحقق آن را به صلاح ما نديده و دعاي ما در ظاهر مستجاب نشده است . اين يعني قضاي الهي؛ همان چيزي که در روايت به آن تصريح شده :
«حکمت او را هيچ وسيله و واسطه‌اي بر نمي‌گرداند».
يعني اگر حکمت خداوند و قضاي او به تحقق امري تعلق بپذيرد ،هيچ راهکار و ابزاري مانع آن نخواهد بود.
البته نکات ريز ديگري در فيلم مورد اشاره قرار گرفت که با آموزه‌هاي ديني ما در تضاد است مانند : حقيقت همه چيز انرژي است، هدف اصلي احساس و تجربه لذت است، نبايد عليه جنگ راهپيمايي کرد و...
اگر به سايت هاي مختلف سري بزنيد ،نقدهايي از اين فيلم مستند به چشم مي خورد که افراد صاحب نظري مطالب اين فيلم را مورد نقد قرار داده حتي برخي اين فيلم را تلاشي استعماري براي درگير کردن توده مردم در جوامع مختلف با افکار خود و درگير نشدن آن ها با ظلم ها و جنايت هاي کشورهاي ظالم و استعماري خوانده اند ؛ اما فارغ از اين نقد و نظرها بايد گفت حتي اگر قانون جاذبه را به عنوان يک حقيقت بپذيريم - که واقعا نمي توان آن را با اين شواهد و مستندات پذيرفت - باز تبعيت و پيروي از آن در بسياري از موارد قابل قبول نبوده، مخالف تعاليم انبيا است .
مبارزه و جهاد براي رسيدن به حق و برطرف نمودن ظلم ،حقيقت ثابت همه اديان الهي است . بدون آن رسيدن به سعادت حتي در دنيا محقق نمي شود . اگر مردم آفريقاي جنوبي به جاي مبارزه عليه آپارتايد فقط به فکر رهايي بوده و تنها از درون قلب آن را طلب مي کردند ، اين امر محقق مي شد ؟ يا ملت ايران چند سال خواهان برطرف شدن استبداد و سلطه عليه خود بود ؟ آيا اگر به جاي قيام و رسوا کردن سران فاسد نظام پهلوي به مقابله عملي با آن ها نمي پرداخت ،به رهايي و پيروزي مي رسيد ؟ بسيار بعيد به نظر مي رسد ؛ در حالي که قانون جاذبه صراحتا پرداختن به اين امور را نادرست دانسته ،مي خواهد همه چيز را با فکر هاي خوب و خوش حل کند .
آيا اين طرز فکر نوعي تخدير و بي تفاوتي نسبت به فجايع بي شمار عالم را به همراه ندارد ؟ آيا اين نظير همان ضرب المثل معروف انگليسي نيست که « اگر کسي به تو تجاوز کرد ، ناراحت نباش بلکه لذت ببر » ؟ آيا با اين منطق و با تعطيل کردن تظاهرات عليه جنگ و ظلم و بي عدالتي و فکر کردن به صلح و آرامش ،بدي هاي عالم به فراموشي سپرده مي شود ؟ واقعا اين تفکرات ساده لوحانه نيست ؟
به نظر مي رسد لااقل در نگاهي خوش بينانه بايد گفت: در اين فيلم در مورد اين «راز» اغراق زيادي صورت گرفته و امري فرعي و البته قابل توجه به عنوان يک اصل ريشه اي و مبنايي معرفي شده تا همه چيز بر اساس و پايه آن بنا گردد که اين امر با بسياري از حقايق عقلي و وجداني همخواني ندارد .
اصولا نبايد فراموش کرد در انسان اصل با عقل و تفکر عقلاني است . هدايت اعمال و رفتار انسان بايد با قوه عقل صورت بپذيرد . ما مفاهيم بلندي مانند « توکل بر خدا » را به عنوان يک اصل زير بنايي مطرح مي کنيم ، ولي در دستور ديني به ما گفته شده احتياط و به کار بستن عقل به همراه توکل ضروري است . حتما حکايت آن مرد عرب را شنيده ايد که با فکري مثبت و با توکل کامل بر خدا و بدون دغدغه مرکب خود را رها کرد تا به جايي برود . وقتي رسول خدا از او پرسيد: چرا اين حيوان را نمي بندي، گفت : «به خدا توکل کردم» حضرت فرمود : «مرکبت را ببند و توکل کن »(10)
در حالي که در فيلم راز دغدغه داشتن نسبت به سرقت شدن وسيله نقليه يا ساير مشکلات به نوعي مذمت شده که خلاف عقل و حتي مشاهدات تجربي است . آيا براي شما پيش نيامده بدون هيچ دغدغه ذهني واحساس ناخوشايند حادثه بدي که اصلا به ذهن تان هم خطور نمي کرده پيش بيايد ؟ آيا تا کنون با افرادي که بسيار اهل دقت و مراعات و پرهيز از حوادث ناگوار هستند، برخورد نکرده ايد ؟ آيا آن ها بيش تر به اين مشکلات گرفتار مي شوند ؟ مثلا افرادي که همواره مواظب مبتلا نشدن به بيماري ها بوده ، در تغذيه و بهداشت فردي خود دقت بيش تري را به خرج مي دهند، بيش تر مبتلا به بيماري هستند ؟ به نظر ما اين ادعاها لااقل در حد بالايي قابل قبول نيست .
نکته آخري که به آن اشاره مي کنيم و جنبه مبنايي در معرفت اسلامي با نگاه معرفتي غربي دارد، اين است :
در تفکر اسلامي دنيا همواره به عنوان محيط موقت و محل آزمون براي تعيين جايگاه و نوع زندگي حقيقي انسان در آخرت معرفي شده ، ارزش هاي آن مانند ثروت ، شهرت ، جايگاه اجتماعي و... تنها در صورتي در نگاه ديني هم ارزش شمرده مي شوند که در روند رسيدن به سعادت اخروي به کار آمده ،ما را از آن حقيقت پيش رو باز ندارند .
تفکر مدام و مطالبه با تمام وجود در مورد اين امور چنان که در اين مستند همواره بر آن ها تاکيد شده ، اگر به همين قصد، يعني صرف دارا شدن ثروت هنگفت و منزل رويايي و اتومبيل گران قيمت و لذت بردن از آن باشد ، جز دوري از حقايق عالم و غفلت از زندگي جاودانه اي که در انتظار ماست و خسارت بيش از حد تصور براي ما نتيجه اي نخواهد داشت ؛ در نتيجه اگر قانون جاذبه را با همين وسعت مورد ادعا هم بپذيريم ،مي توان دريافت راز دستور اسلام بر توجه و ياد آوري مرگ و جهان آخرت و غافل نشدن از آن و فرو نرفتن در لذائذ زودگذر دنيا و توجه به مشکلات و دردهاي ديگران و مبارزه با بسياري از لذت هاي نفساني و.... چيست .
پيشنهاد مي شود به شكلي منطقي و واقع بينانه به اين مساله نگاه كنيد . اين تفكر را دستوري خارج از حيطه اديان و آموزه هاي ديني و در تعارض با آن ندانيد ، اما در عين حال به شدت مراقب باشيد از اين كه عمل به اين تفكر ،شما را از اصول معرفتي ديني مانند توكل به خداوند و توسل به او و اوليائش و دعا و ... باز دارد .
موفق باشيد .

پي‌نوشت‌ها:
1. وسائل الشيعه، ج 15، ص 195.
2. همان، ص 196.
3. غرر الحکم، ص 321، ح 5.
4. رعد (14) آيه 11.
5. اسراء (17) آيه 20.
6. ابراهيم (14) آيه 7.
7. ترجمه تفسير الميزان ،ج 19 ،ص 126.
8. همان.
9.ترجمه تفسير الميزان، ج 19 ،ص 127.
10. وسايل الشيعه، ج 17 ، ص 34.