چرا در فلسفه حقوق مرد باید به زن مهریه بپردازد؟

پاسخ:بر اساس خلقت و فطرت ، خداوند متعال مرد و زن را طوری آفریده که مرد همیشه طالب و خواستگار زن است و زن همواره مطلوب بوده و مردان به دنبال آنان می رفته اند. این خاصیت ، ظاهرا در مورد موجودات دیگر غیر از انسان که جنس نر و ماده دارند ، بر اساس فطرت و خلقتشان نهادینه شده است. این موضوع نیز ربطی به دین اسلام و سایر ادیان الهی ندارد؛ حال چون مرد خواستگار است و زن خواسته شده و مطلوب است ؛ لذا مرد حاضر می شود چیزی به عنوان صداق و مهریه به زن بدهد تا اورا به ازدواج راضی کند و دین و ادیان الهی نیز همین فطرت را ارج نهاده و مورد تایید قرار داده اند ، لذا مهریه و صداق یکى از اجزاى شکل‏گیرى ازدواج در شریعت اسلامى به شمار مى‏رود. قبل از ظهور مکتب نجات بخش اسلام، مهریه بیشتر قیمت یا بهایى بود که جهت خریدارى زن از اولیاى وى پرداخت مى‏گردید، یا عوضى بود که مرد در برابر انتقال زن از خانه پدرى به خانه همسرى مى‏پرداخت، به همین خاطر، از احکام تأسیسى در اسلام محسوب نمى‏شود، اما وضع خاص آن در اسلام، بر تمامى عقاید جاهلى رنگ بطلان کشید و مهریه ،موقعیت خاصى یافت. نیز شکل جدیدى به خود گرفت، و جنبه معنوى پیدا کرد.تحفه‏اى آسمانى شد از جانب مرد (طالب همسر) در نهایت صداقت و صفاى باطن و هدیه‏اى شد از سوى مرد براى قوام شریک و همسر آینده که آیه شریفه "و آتوا النساء صدقاتهن نحلةً؛(1) به زنان مهریه ایشان را به عنوان هدیه تقدیم کنید" نمایانگر آن است.
به همین خاطر مهریه در متون روایی و حدیث با عنوان صداق(نشان صداقت مرد) و هدیه و پیشکش معرفی شده است.
مهریه نتیجه تدبیر ماهرانه‏اى است که در متن آفرینش براى تعدیل و حفظ حقوق در روابط زن و مرد و پیوند آنها به کار رفته است. مهریه هماهنگى با طبیعت است، از این رو که نشانه و زمینه آن است که عشق از ناحیه مرد آغاز شده و زن پاسخگوى عشق او است و مرد به احترام او هدیه‏اى نثارش مى‏کند، از این رو، نباید قانون که یک ماده از اساسنامه زندگى است و به دست طراح طبیعت تدوین شده، به نام تساوى حقوق زن و مرد ملغى گردد، آنچه قرآن در باب مهریه گفته، رسم معمول جاهلیت نبود، قرآن رسم جاهلیت را به رغم میل مردان آن زمان عوض کرد، در حالى که مى‏توانست مهریه را به طور کل منسوخ گرداند."(2)
مهریه بر خلاف آنچه بعضى از غربى‏ها تصور کرده‏اند، بهاى فروش زن نیست، بلکه هدیه‏اى از جانب شوهر به زن براى نشان دادن محبت به او است.
کانون خانواده براساس محبت و عشق بین زن و شوهر دوام و استمرار مى‏یابد. هرگاه عشق و علاقه از بین برود، خانواده در معرض فروپاشى قرار مى‏گیرد. مهریه نمى‏تواند حافظ خانواده‏اى سرد و بى روح باشد. اما از جهت حقوقى، گاهى مهریه که معمولاً هنگام انحلال ازدواج مطالبه و درخواست مى‏شود، مانع گسستن پیوند زناشویى مى‏گردد و تضمین براى دوام ازدواج به شمار مى‏آید.، یا حداقل آن که نمى‏گذارد به واسطه یک عامل کوچک و قابل گذشت، طلاق صورت بگیرد. در صورت وقوع طلاق گاهى مالى که زن به عنوان مهریه مى‏گیرد، در زندگى او مؤثر است و مانع پریشانى و درماندگى مى‏گردد.
اگر چه در فرهنگ جامعه ما مرسوم شده که سخن از مهریه غالباً در هنگام طلاق و جدایى است، اما در دین اسلام به عنوان یک حق براى زن لحاظ شده که مى‏تواند ابتدا دریافت نماید و یا اگر خواست ببخشد، نه این که عامل و ابزارى براى نگه داشتن و استمرار ازدواج باشد.
پى‏نوشت‏ها
1 - سوره نساء (4) آیه 4.
2 - آیت الله مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 194.
3 - دکتر سید حسین صفایى، حقوق خانواده، ص 148.