به حجاب در کدام سوره و آیه اشاره شده است؟

خداوند متعال در آیه 30 سوره نور نخست به مردان مسلمان و سپس در آیه بعد به زنان مسلمان فرمان میدهد از چشم چرانی اجتناب کنند و در رعایت پوشش بدن از نامحرمان کوشا باشند:
"قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم انّ اللَّه خبیر بما یصنعون؛ ای پیامبر! به مردان مؤمن بگو: دیدگان خود را فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته و دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. این کار برای پاکی و پاکیزگی شان بهتر است و خداوند به آن چه میکنند آگاه است".
"غضّ" در لغت عرب چنان که مرحوم طبرسی در مجمع البیان(1) و راغب اصفهانی در مفرّدات گفته‏اند، به معنای کاستن است و "غض بصر" یعنی کاهش دادن نگاه، نه بستن چشم. البته متعلّق این فعل و این که از چه چیز چشمان خود را فرو بندند، ذکر نشده است، اما با توجه به سیاق آیات، به ویژه آیه بعد روشن میگردد مقصود آن است که خیره خیره زنان نامحرم را تماشا نکنند و از چشم چرانی بپرهیزند.(2)
از سوی دیگر ممکن است مقصود از "حفظ فرج" در این آیه پاکدامنی و حفظ آن از آلودگی به زنا و فحشا باشد، ولی عقیده مفسّران بزرگ قرآن، نیز مفاد روایات (از جمله سخن امام صادق(ع»(3) این است که مراد از حفظ فرج در همه آیات قرآن کریم، پاکدامنی و حفظ آن از آلودگی به فحشاء است، جز در این دو آیه که به معنای حفظ از نظر و وجوب پوشش در مقابل نامحرم است.
سپس در آیه بعد میفرماید: قل للمؤمنات یغضضنَ من أبصارهن...؛ ای پیامبر! به زنان مؤمن بگو: دیدگان خود را فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از نگاه بیگانگان بپوشانند و زیور خویش را جز برای شوهران و سایر محارم آشکار نکنند، مگر آن چه پیداست و روسریهای خویش را به گریبان اندازند تا سر و گردن و سینه و گوش‏ها پوشیده باشد و پاهایشان را به زمین نکوبند تا آن چه از زینت پنهان میکنند معلوم شود...".
در این آیه، خداوند در خصوص پوشش بانوان، آن چه را بر زنان مؤمن لازم است، به دو شکل گسترش میدهد:
1- پوشاندن سر و گردن.
2- پوشاندن زینت‏ها.
"خمر" جمع خمار و به معنای روسری و سرپوش است.(4)
"جیوب" از واژه "جیب" به معنای قلب و سینه و گریبان است.(5)
در تفسیر مجمع آمده است: "زنان مدینه اطراف روسریهای خود را به پشت سر میانداختند و سینه و گردن و گوش‏های آنان آشکار میشد. بر اساس این آیه موظف شدند اطراف روسریهای خود را به گریبان‏ها بیندازند تا این مواضع نیز مستور باشد".(6)
فخر رازی یادآور میشود که خداوند با به کار گرفتن واژه‏های "منوب" و "علی" که مبالغه در القا را میرساند، در پی بیان لزوم و وجوب پوشش کامل این نواحی است.(7)
ابن عباس در تفسیر این جمله میگوید: "یعنی زن مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند".(8)
افزون بر این حکم، میزان پوشش در روایات متعدد گفته شده است.(9)
آیه بعدی حجاب:
"یا أیّها النّبی قل لأزواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن...؛ ای پیامبر! به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش‏ها (روسری یا چادر) خود را بر خویش فروتر گیرند. این برای آن که شناخته نگردند و اذیت نشوند، به احتیاط نزدیک‏تر است و خدا آمرزنده و مهربان است".(10)
در این آیه دو مطلب قابل توجه است:
1- جلباب چیست؟ نزدیک کردن آن یعنی چه؟
2- فلسفه پوشش و حجاب اسلامی.
در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آن چه با توجه به کتب لغت و گفتار مفسّران شیعه مانند علامه طباطبایی(11) و فیض کاشانی(12) و اهل سنّت مانند قرطبی(13) صحیح‏تر به نظر میرسد، آن است که جلباب، ملحفه و پوشش چادر مانند است، نه روسری و خمار.
از ابن عباس و ابن مسعود روایت شده که منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه‏ای است که همه بدن را بپوشاند؛ ضمناً همان طور که مفسّران بزرگ مانند شیخ طوسی و طبرسی فرموده‏اند، در گذشته نوع روسری که برای زنان معمول بود: روسریهای کوچک که آن را خمار یا مقنعه مینامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده میکردند؛ نیز روسریهای بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار میآمد. زنان با روسری بزرگ که جلباب خوانده میشد و از مقنعه بزرگ‏تر و از ردا کوچک‏تر است و به چادر امروزین شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را میپوشاندند.(14)
نزدیک ساختن جلباب (یدنین علیهن من جلابیبهن)، کنایه از پوشیدن چهره و سر و گردن با آن است،(15) یعنی چنان نباشد که چادر یا روپوش‏های بزرگ مانند مانتو تنها جنبه تشریفاتی و رسمی داشته باشد و همه پیکرشان را نپوشاند.
قرآن میفرماید: بانوان با مراقبت جامه شان را بر خود گیرند و آن را رها نکنند تا نشان دهند اهل عفاف و حفظ اند.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی‌نوشت‌ها:
1. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج 7 - 8، ص 216.
2. مجموعه آثار شهید مطهری، ج 19، ص 475.
3. تفسیر مجمع البیان، ج 7 - 8، ص 216 - 217.
4. المفردات فی غرائب القرآن، ص 159؛ مجمع البیان، ج 7 - 8، ص 217.
5. مجمع البیان، ج 7 - 8، ص 217.
6. همان.
7. تفسیر کبیر فخر رازی، ج 23، ص 179.
8. مجمع البیان، ج 7 - 8، ص 217.
9. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج 3، ص 430 و 431.
10. سوره احزاب (33) آیه 60 و 61.
11. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 361.
12. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج 4، ص 203.
13. الجامع الاحکام القرآن، قرطبی، ج 14، ص 156.
14. التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی، ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 7 - 8، ص 578.
15. مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 580.