چرا دختر با پسر دوست میشود؟
انگیزههای دوستی دختران و پسران معمولاً برای آنها مبهم است، ولی از نظر یک انگیزه اجتماعی، باید بگوییم که پسران، داشتن دوست دختر را یک قدرت فردی و اجتماعی برای خود تلقی میکنند؛ دختران نیز داشتن دوست پسر را جاذبه فردی و اجتماعی برای خود میشمارند. به همین دلیل در بین افرادی که این افکار وجود دارد، نداشتن دوست دختر و یا دوست پسر، نوعی بی عرضگی و ناتوانی تلقی میشود. دختران و پسرانی که به نوعی از وضع روانی و اجتماعی خویش ناراضی هستند و خود را سرگردان و آشفته مییابند، از طریق برقراری ارتباط پنهانی با جنس مخالف، در صدد کسب رضایت و اطمینان خاطرند.
اما باید این نگرش اصلاح شود. نه دوست پسر و دختر داشتن، نشانه کفایت و قدرت است و نه اطمینان خاطر با آن حاصل میشود. آن چه کفایت و منزلت اجتماعی میآورد، شخصیت پسر و دختر و چگونگی برخورد با مسائل است.
آن چه احساس امنیت و آرامش خاطر میآورد، رابطه با نامحرم نیست، چون معمولاً این روابط پایدار نمیماند و به جای آن اضطراب حاکم میگردد، زیرا تعارض فکری و احساس از دست دادن ارزشمندی و شرافت خویش آسیبی است که دختران را تهدید میکند. بخشی از انگیزه دوستیها، ریشه در گرایش جنسی و غریزی دارد. فعالیت غُدَد جنسی در دوره بلوغ از یک طرف و کمبود عاطفی که برخی از دختران درون خانواده احساس میکنند، آنها را به سوی دوستی با پسران سوق میدهد. این گونه دوستیها چون با انگیزه جنسی و غریزی (که گاه از دید شخص هم مخفی شده و به صورت دیگر جلوه میکند) و با احساس کمبود و پر کردن خلأ عاطفی همراه است، غالباً ـ نتایج غیر قابل پیشبینی منجر میشود. پس این دوستیها نه تنها سودی برای دختر و پسر ندارد، بلکه میتواند آسیب روانی و اجتماع و تربیتی به شمار آید.