۱۴۰۲/۱۲/۰۹ ۱۳:۳۹ شناسه مطلب: 99149
پرسش:
باتوجه به اينکه راي ما در انتخابات اثر گذار در جامعه هست و قطعا در قيامت بخاطر انتخابهايمان از ما سوال خواهد شد؛ به منظور دفع افسد، آيا بايد انتخاب اصلح را کنار گذاشت و شخص مقبول صالح یا فاسد را انتخاب کرد؟
پاسخ:
اخلاق انتخابات، از نوع اخلاق سیاسی و زیرشاخهی اخلاق کاربردی است. بهکارگیری آن، میتواند جامعه را بهسوی انتخاب اصلح راهنمایی کند. انتخابات اخلاقی از آشکارترین جلوههای سیاست اخلاقی و سیاست اخلاقی میدان عملی شدن بسیاری از ارزشها و فضایل اخلاق اجتماعی است. چالشهای متعددی پیش روی افراد درگیر در امر انتخابات وجود دارد که یکی از آنها مسئله انتخاب اصلح است که میتواند زمینهساز بسیاری از خوبیها باشد و ترک آن زمینهساز مشکلات مفاسد زیادی است که در ادامه در مورد آن بیشتر توضیح میدهیم:
1. امت اسلامی در انتخابات وظیفه حساسی دارند، لذا باید فردی را که میخواهند انتخاب کنند، فقط برای رضای خدا و مصلحت امت اسلامی باشد و در انتخاب آنها هیچگونه انگیزهای، غیر از انتخاب اصلح که تنها راه حاکمیت صالحان است، نداشته باشند. بر همین اساس باید افرادی را که میخواهند انتخاب کنند، کاملاً شناختهشده باشند و آنها را در دیانت و صداقت امتحان کرده و میزان کارایی آنها را برای کاری که انتخاب میکنند، دانسته باشند. بر اساس آیات قرآن کریم و روایات اهلبیت علیهمالسلام، امانتداری اثرات بسیار مثبتی بر زندگی مادی و معنوی افراد دارد، اعتماد جامعه، ثبات ایمان، تقویت شهامت و شجاعت و تأثیر بر زندگی اجتماعی از رهآوردهای امانتداری در ابعاد گوناگون است و خداوند در قرآن کریم امر کرده است امانت را به اهلش بسپاریم قرآن کریم میفرماید: خداوند از شما میخواهد که امانات را به اهلش بسپارید. (1) قطعاً یکی از مهمترین امانتهای الهی موضوع انتخابات و انتخاب اصلح است که روی سرنوشت میلیونها انسان اثر دارد. در قرآن به زیبایی موضوع ضرورت نامزد اصلح در فضای فقه سیاسی ناب آمده است: «أَفَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُون؛ آیا آنکه به راه حق رهبری میکند سزاوارتر به پیروی است یا آنکه خود هدایت نیابد مگر آنکه هدایتش کنند؟»(2) این آیه دلالت بر بداهت عقلی مشروعیت اصلح و خیانت بار بودن مدیر غیر اصلح است.
2. در جای خود در کتب اصولیان ثابت است که قاعده دفع افسد به فاسد، در موارد تزاحم جریان دارد یعنی درجایی که اصل حکم و معنای دلیل مشخص است و در مقام عمل کردن، بین دو کار گرفتار شدیم که یکی از آنها را ناچاراً باید انتخاب کنیم. در این موارد به موردی که ضرر کمتری دارد عمل میکنیم مثل پذیرفتن حکمیت از سوی حضرت علی (ع) طبق خطبه 36 نهجالبلاغه. آن حضرت با فشار و اصرارِ منحرفان، حکمیت را پذیرفت، درحالیکه خود راضی نبود. درواقع، حضرت، هنگام اصرار اطرافیان برای پذیرفتن حکمیت، دو مفسده را میدیدند؛ مفسده اول پذیرفتن حکمیت و تن دادن به رأی آنها؛ و مفسده دوم فتنهای که در صورت نپذیرفتن حکمیت به وقوع میپیوست و چون مفسده اول نسبت به دومی کمتر بود حضرت اولی را که مفسده کمتری داشت، برای دفع مفسده دوم که بزرگتر بود، پذیرفتند؛ اما درجایی که راه سومی وجود دارد و بتوان از دو مفسده دوری کرد دیگر جای اجرای این قاعده نیست.
3. در انتخابات چنین مزاحمتی نیست. اینطور نیست که بین دو نفر که یکی فاسد یا مقبول صالح است و دیگری که افسد است گرفتار باشیم و مجبور باشیم یکی را انتخاب کنیم. در این جا فرد اصلح وجود دارد و ما میتوانیم فرد اصلح موجود را انتخاب کنیم و اساساً تزاحمی بین دو فاسد و افسد نیست یا تزاحمی بین مقبول صالح و افسد نیست.
4. از سوی دیگر در بسیاری اوقات محاسبات ما غلط است و اطمینانی به رأی آوردن یکی از دو فاسد و افسد یا صالح و فاسد نداریم. گاهی برخلاف محاسبات ما ممکن است همان فرد اصلح رأی بیاورد. از همه مهتر رأی ندادن به فرد اصلح سبب میشود که تراز آرمانگرایی و نیز پایبندی به شاخصها تنزل کند و نخبگان بهجای تلاش برای ارتقاء شرایط با تراز اصلح، به دنبال جوسازی و تبلیغات فرد غیر اصلح بروند و پس از چندی، کسی که توان تبلیغاتی و رسانه بیشتری دارد، با مهندسی افکار عمومی یا نظر سازی های مستقیم، وضعیت مقبولیت را به نفع خود برگرداند. اینیکی از مهمترین دلایل اخلاقی برای انتخاب اصلح است. مغز تصمیمات اخلاقی رشد است و آنچه باعث رشد جامعه میشود انتخاب اصلح و تلاش برای تراز قرار دادن او در تصمیمات است. انتخاب صالح مقبول یا فاسد به بهانه دفع افسد، نوعی ارتجاع بازگشت به عقب و خلاف رشد است. از طرفی برای مقبولیت اصلح هم باید تلاش کرد.
5. ممکن است کسی بگوید خب اینگونه شاید فرد غیر اصلح رأی بیاورد. در پاسخ باید گفت آنهم به رشد جامعه بهتدریج کمک میکند. اساس رشد یافتگی جوامع بر همین انتخابهای اشتباه است. تا اشتباه انتخاب نکنند رشدی صورت نمیگیرد و ما نباید با دلایل ساختگی و ترویج افراد فاسد به بهانه دفع افسد، اصلح را کنار بگذاریم.
بنابراین به دلایل شرعی و عقلی حتماً وظیفه ما انتخاب اصلح است حتی اگر احتمال میدهیم صالح یا فاسدی در مقابل افسد وجود دارد مجاز بهصرف نظر کردن و چشمپوشی از اصلح نیستیم.
نتیجه:
انتخاب اصلح یک توصیه قرآنی و عقلائی است که به پیشرفت جامعه و رشد آن کمک میکند. در عرصه سیاسی و رسانه هم مجوزی برای دست کشیدن از اصلح نداریم. دلایل قرآنی بر این موضوع وجود دارد، ولی در انتخابات یکی از اساسیترین دلیلها این است که رأی ندادن به اصلح باعث میشود تراز آرامان گرایی و پایبندی به شاخصهای رشد تنزل پیدا کند و سودجویان به این بهانه در فکر قالب کردن افراد غیر اصلاح باشند؛ بنابراین به بهانه دفع افسد نمیشود از انتخاب اصلح چشمپوشی کرد.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. انتخابات و مجلس در کلام و پیام امام خمینی، روحالله خمینی.
2. کتاب سياست اخلاقی و اخلاق سياسی، محمدرضا مهدوی کنی.
3. اخلاق سیاسی، حسن ابراهیمزاده.
پینوشتها:
1. سوره نساء، آیه 58.
2. سوره یونس، آیه 35.