تفسير و علوم قرآني

1- عبد اللّه بن عامر اليحصبي: قاري شام، متوفاي 118

2- عبد اللّه بن كثير الدّاري: قاري مكه، متوفاي 120

3- عاصم بن ابي النّجود الاسدي: قاري كوفه، متوفاي 128  و دو راوي او عبارتند از: حفص بن سليمان و شعبه ابو بكر بن عياش.

قرائت متداول بين مسلمانان قرائتي است كه منطبق با قرائت عاصم به روايت حفص است‏.

4- ابو عمرو بن علاء المازني: قاري بصره ، متوفاي 154

5- حمزة بن حبيب الزيات: قاري كوفه، متوفاي 156

6- نافع بن عبد الرحمن الليثي: قاري مدينه، متوفاي 169

7- علي بن حمزة الكسائي: قاري كوفه، متوفاي 189 (1)

پي نوشت ها:

1. ر.ك طاهري، حبيب الله، درسهايي از علوم قرآني، قم، اسوه، 1377ش، ج‏1، ص 385.

آيت الله معرفت در كتاب التمهيد متذكر شده كه:« مصحفنا اليوم يتوافق- أكثريّا- مع مصحف الكوفة سوي مواضع نرمز إليها في الجدول التالي»(1)

«مصحف كنوني ما، در بيشتر موارد با مصحف كوفه هماهنگ است جز مواردي كه در جدول ذيل، مشخص مي‏كنيم.»

طبق جستجويي كه در منابع علوم قرآني داشتيم به علت اين هماهنگي تصريح نشده است. اما ممكن است علت آن اين امر باشد كه عثمان براي ايجاد وحدت قرائت با هر قرآني كه به شهرها مي‏فرستاد يك قاري آشنا به قرائت اصلي قرآن، همراه مي‏كرد كه اين قاري همان كار علائم اعراب را انجام مي‏داد. با قرآن كوفه عبد الرحمن بن سلمي، را همراه نمود. عبدالرحمن سلمي كه خودش شاگرد حضرت علي (ع) است استاد عاصم (يكي از قراء سبعه ) است. و  قرائت رايج كنوني قرائت عاصم به روايت حفص است‏. و لذا ممكن است علت هماهنگي مصحف كنوني با مصحف كوفه هماهنگي قرائت كنوني با قرائت قاري مصحف كوفه باشد.

با پذيرش اين احتمال وجه برتري مصحف كوفه نيز روشن مي شود. زيرا قرائت مصحف كنوني با قرائت قاري مصحف كوفه منطبق است. قاري كوفه و شاگردان وي نيز التزام به قرائت روايت متواتر بين مسلمانان داشتند.

اما درباره اينكه اختلافات در مصاحف عثماني آيا دلالت بر اختلافات مسلمانان صدر اسلام بر سر قرآن دارد يا نه؟ بايد بگوييم كه گرچه مسلمانان از ابتدا در برخي از مسائل مربوط به قرآن اختلاف داشتند و اساسا همين اختلافات انگيزه اي براي توحيد و يكسان سازي مصاحف توسط عثمان شد. اما اختلاف مصاحف عثماني، ربطي به اختلاف مسلمانان ندارد. زيرا هدف عثمان، توحيد مصاحف بود و قصد داشت از اين يك مصحف واحد، نسخه هايي را به مراكز مهم اسلامي همچون شام و كوفه و ...بفرستد و لذا اختلافاتي هم كه وجود دارد به سبب  سهو و اشتباه كاتبان و عدم مقابله دقيق نسخه ها است.

البته علمايي از اهل سنت معتقدند كه اين اختلافات امري حساب شده بوده و نبايد آن را معلول اشتباه كاتبان قرآن در دوره عثمان دانست. به عنوان مثال زرقاني در توجيه اختلافات مي‏نويسد:

 «مصاحفي كه عثمان به نقاط مختلف فرستاد مشتمل بر حروف هفتگانه- به همانگونه كه نازل شده بود- در نسخه‏هاي مختلف نوشته شد، زيرا در هيچ روايتي وارد نشده كه عثمان به نويسندگان دستور بدهد كه قرآن را براساس يك حرف بنويسند و شش وجه ديگر را فرو گذارند» (3)

اما در نقد اين ديدگاه بايد گفت: اين مطالب از ادعاهايي است كه در اثبات آنها دلائل محكمي وجود ندارد و به عكس در نقض آنها شواهد متعددي در كتب علوم قرآني وارد شده است كه نشان مي‏دهد نسخه‏هاي مصاحف عثمان قبل از تصحيح نهايي و مقابله با يكديگر به مراكز مختلف فرستاده گشت.

در اين مورد ابن ابي داود از قول مغيره نوشته است:

«برخي از شاميان مي‏گفتند: مصحف ما و مصحف اهل بصره از مصحف كوفيان صحيح تر است، زيرا وقتي عثمان دستور داد كه مصحفها را بنويسند، مصحفي كه براي كوفه تهيه كرده بودند برمبناي قرائت عبد الله بود و قبل از آنكه اين مصحف با ساير نسخه‏ها مقابله شود براي آنها فرستاده شد. اما مصاحفي كه براي شام و بصره تهيه شده بود، پس از مقابله فرستاده شد.»(4)

با اين تجزيه و تحليل روشن مي‏گردد كه:«اختلاف بين مصحف هاي شهرهاي مختلف دليل بر سهل‏انگاري در امر مقابله نسخ و حصول اطمينان از صحت آنهاست»(5)

پي نوشت ها:

1. آيت الله معرفت، التمهيد في علوم القرآن، قم، مؤسسة النشر الاسلامي‏، 1415ق، ج‏1، ص 400.

2. « أنّ مصحف البصرة كان أدقّ من سائر المصاحف‏» همان منبع.

3. زرقاني، محمد عبد العظيم‏، مناهل العرفان في علوم القرآن، بيروت، دار احياء التراث العرب، بي تا، ج‏1، ص 392.

4. سجستاني‏، ابو بكر بن ابي داود، كتاب المصاحف، قاهره، الفاروق الحديثه للطباعه والنشر، 1423ق، ص 135.

5. ر.ك: آيت الله معرفت، تاريخ قرآن، تهران، سمت، 1382ش، ص 105.

 

طبق گفته خود قاريان ظاهرا هنگام قرائت وقتي دست ها را بر گوش ها و يا كمي جلو دهان قرار مي دهند، براي تنظيم صدا و زيبايي صوت و لحن مؤثر است.

 بدون اين كار  تنظيم صدا و زيبايي  صورت نمي گيرد. غير از اين دليل ديگري ندارد.  

در سال هاي قبل تلاوت برخي از بانوان قاري بين المللي در برخي مراكز و فروشگاه هاي عرضه محصولات قرآني ارائه مي شد از آن جمله تلاوت خانم بنت الراضيه كه چه بسا بتوانيد در برخي مراكز قرآني يا موسسات اماني ارائه محصولات مذهبي و فرهنگي كاست تلاوت ايشان را تهيه بنماييد.

به غير از اين مورد با جستجويي كه انجام شد به سايتي كه امكان دانلود تلاوت بانوان را قرار داده باشد برنخورديم و البته توجه داشته باشيد كه علي رغم مساله فقهي كه در اين خصوص وجود دارد و برخي از مراجع شنيدن تلاوت قرائت بانوان را بر مردان جايز نمي دانند و در نتيجه طبيعي است كه زمينه ارائه چنين محصولاتي نباشد، از نظر فرهنگي هم در بسياري از كشورهاي اسلامي ارائه تلاوت بانوان امري مرسوم و مقبول نبوده و عدم امكان دسترسي به چنين موردي طبيعي است.

يكي از مباحث علوم قرآني، بحث قرائت قرآن است و از جمله مباحث قرائت قرآن، بحث «صوت و لحن» است

در روايتي از رسول خدا (ص) مي خوانيم: «اقْرَؤُوا الْقُرْآنَ بِأَلْحَانِ الْعَرَبِ وَ أَصْوَاتِهَا» (1) «قرآن را با لحن ها و آوازهاي عرب بخوانيد»

قرآن كريم به زبان عربي نازل شده است و لذا استفاده مناسب از صدا با انتخاب طبقات صوتي و مقامات مناسب  عربي، جابه جايي بين پرده هاي صوتي و انتقال از مقامي به مقام ديگر با انسجام و استحكام كامل از نظر لحني و هم چنين توأم با رقت قلب، ترس از خدا و حزين خواندن، به طور حتم در فهم بيش تر مفاهيم قرآن به انسان كمك مي كند و دل ها را تحت تأثير قرار داده و قلب ها را نوراني مي سازد.

الحان و مقامات زبان عرب، طرح ها و الگوهايي هستند براي آفرينش نغمات و ملودي ها.

در تلاوت قرآن از هفت مقام و لحن اصلي استفاده مي شود كه به صورت خلاصه در عبارت «صنع بسحر» گنجانده  شده اند.

حرف صاد مخفف مقام «صبا»، نون مخفف مقام «نهاوند»، عين مخفف مقام «عجم»، باء مخفف مقام «بيات»، سين مخفف مقام «سه گاه»، حاء مخفف مقام «حجاز» و  راء مخفف مقام «رست» مي باشند.

اين مقامات به عنوان ابزاري مطرح اند كه قاري مي تواند به وسيله ي آن ها، مفهوم و محتواي آيات را با زيبايي تمام انتقال دهد.

رعايت تناسب و ارتباط ميان مقام و موضوع آيه هنگام قرائت تأثير زيادي در زيبايي هنر قرائت دارد. هر مقامي براي موضوع خاصي مناسب است؛ برخي مقامات و لحن ها مثل مقام «صبا» حُزن انگيزند و لذا در آيات عذاب بكار مي رود و برخي مقامات مثل مقام «نهاوند» نغمه اي شادند و لذا در آيات توصيف بهشت و بشارت بكار مي روند.(2)

پي نوشت ها:

1. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، تهران، دار الكتب الإسلامية‌، 1407 ه‍ ق‌، ج‏2، ص 614.

2. براي آشنايي تفصيلي با مباحث مقامات موسيقي قرائت به پايگاه اينترنتي «شهر مجازي قرآن كريم»  وابسته به دانشگاه مجازي المصطفي (ص) مراجعه نماييد.

سوره يس از جمله سوره هاي مورد توجه اولياي خدا بوده...

سوره يس از جمله سوره هاي مورد توجه اولياي خدا بوده و اين به خاطر محتواي آياتي است كه در اين سوره وجود دارد تا بدان جا كه پيامبر گرامي اسلام فرمود: هر چيزي داراي قلب است. و قلب قرآن مجيد:سوره يس است(1). خواندن اين سوره با توجه به معاني و تفاسير آن موجب جلب ثواب بسياري خواهد شد، چون سوره " ياسين" مشتمل بر پايه ‏ها و اركان عقيدتي و نيز اصول برنامه‏ هاي انبيا است. (2) علامه طباطبايي نوشته است:

اين سوره شأن والايي دارد و اصول و ريشه‌هاي حقايق را در خود جمع كرده است.(3) پيامبر )ص( فرمود: كسي (مسلماني) كه در قبرستان (مسلمانان) عبور كند و سوره مباركه يس را در آن جا قرائت كند، در آن روز، به شماره افراد و امواتي كه در آن قبرستان باشد، موجب تخفيف گناهان آنان خواهد شد و ثواب براي وي منظور خواهد شد.باز حضرت  فرمود: سوره يس در تورات به نام معمّعه خوانده مي‏شود، گفته شد معمّعه چيست؟ فرمود: كسي كه با اين سوره مأنوس باشد، مشمول خير دنيا و آخرت خواهد شد و قرائت اين سوره بلاهاي دنيا و آخرت را از وي دور خواهد كرد و همه ترس ها و بيم هاي آخرت را از او برطرف مي‏نمايد.

اين سوره به نام مدافعه نيز خوانده مي‏شود. مدافعه يعني هر شري را از صاحب‏ خود برطرف مي‏كند. 

از قول امام صادق  )س( نقل شده است: هر كس (هر مسلماني) كه سوره يس را در روز، قبل از اينكه شب فرا رسد بخواند، در آن روز از افراد محفوظ و سالم و با رزق و روزي خواهد بود تا شب شود. هر كس اين سوره را شب، قبل از اينكه بخوابد،تلاوت كند، هزار فرشته بر وي موكل مي‏شوند تا او را از شر شيطان رجيم و هر آفتي محفوظ بدارند ...(4)

و اما در پاسخ به قسمت دوم سوال شما مي نويسيم:

اين سوره به نام " قاضيه" ناميده شد، يعني سوره اي كه در رفع حاجت هاي انسان موثر است .پس هر انساني با اخلاص اين سوره را بخواند و توجه به معاني آن بكند و حاجاتي داشته باشد،از جمله حاجاتي كه در سوال به آن اشاره داشتيد، مي تواند به بر آورده شدنش اميد داشته باشد. 

در هر حال فضيلت و اهميت قرائت اين سوره مقدس بيش از آن است كه در اين جا نوشته شود.

براي اطلاع بيش تر لازم است به كتاب هاي مربوطه از جمله كتاب ثواب الاعمال و تفسير مجمع البيان رجوع شود.

پي‌نوشت‌ها:

1.نجفي خميني محمد جواد،تفسير آسان، تهران،انتشارات اسلاميه‏، چاپ اول، سال 1398 ق ، ج‏16، ص 254.

2.خرمشاهي  بهاء الدين، دانشنامه قرآن،تهران،انتشارات دوستان،چاپ اول،سال 1377 ه.ش ، ج 2، ص 1451 و  1774؛ و مكارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلاميه،چاپ اول، سال 1374 ه.ش ، ج 18، ص 310.

3.طباطبايي محمد حسين ، تفسير الميزان، قم انتشارات جامعه مدرسين،سال 1374 ه.ش ، ‏چاپ پنجم، ج 17، ص 62.

4.تفسير آسان پيشين، ج‏16، ص 25

در كتب تفسيري شيعه، روايات زيادي در مورد فضيلت سوره هاي قرآن، خصوصاً قبل از بيان تفسير هر سوره، بيان شده است.

نظر مشهور دانشمندان علوم قرآني در مورد اعتبار اين گونه روايات اين است كه برخي (نه همه) سند صحيحي ندارند؛ ولي اگر كسي براي رجا، يعني قصد ثواب به روايات عمل كند، به او ثواب مي رسد. گفته اند كه اسناد همه روايات، روي هم رفته، چندان قابل اعتماد نيست. (1)

همچنين ثواب زيادي كه براي اعمال در روايات ‌آمده، از باب تفضل الهي است. چنين نيست كه هر كس سوره اي را خواند، حتماً به خواص و آثار آن برسد.

اما ثواب­ها و فضايلي كه براي برخي عبادات، اذكار و ادعيه و خاصه قرائت سوره ­هاي قرآن در مفاتيح الجنان يا تفاسير و يا ساير كتب و روايات ذكر شده، ناظر به عباداتي است كه به شكل اكمل و اتم انجام گيرد و آداب و شرايط آن محقق گردد.

بنابراين، مقصود از رواياتي‏ كه آثار خاصي را براي برخي از اعمال از جمله قرائت بعضي از سوره ها ذكر كرده‏ اند، اين نيست كه فلان عمل «علت تامه» آن اثر است؛ بلكه مقصود، اقتضاي اثر است. ولي اگر مانعي بر سر راه آن قرار گيرد، توان تأثير را نخواهد داشت.

آيت الله مكارم شيرازي در اين زمينه مي گويند: اين فضيلت ها براي كساني نيست كه تنها الفاظ آن را بخوانند و مفاهيم آن را فراموش كنند.

اما در مورد نمونه هايي كه بيان كرديد، فضيلت ها براي سوره هاي نامبرده در تفاسير معتبر نيامده است؛ مثلاً در مورد سوره نور آمده:

از آن جا كه در اين سوره سفارش هاي بسيار در مورد رعايت عفت و پاكدامني توسط عموم مؤمنان و خصوصاً زنان صورت گرفته، در روايات نسبت به آموزش و قرائت اين سوره توسط زنان، تأكيد بسيار آمده است. (2)

در اين زمينه نمي شود كتاب خاصي را تأييد يا تكذيب كرد. البته صحت يا عدم صحت خواصي كه براي قرآن ذكر كرده اند، كاري به اصل وجودي قرآن ندارد و ثواب واقعي سر جاي خودش وجود دارد و نيز رتبه سفارشات اهل بيت نسبت به تلاوت و قرائت قرآن پايين نمي آيد.

شما در اين زمينه مي توانيد به كتاب «تفسير مجمع البيان» علامه طبرسي يا  «تفسير نمونه» آيت الله مكارم در آغاز سوره ها  مراجعه نماييد.

 

پي نوشت ها:

1. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 9، ص 297، ناشر دار الكتب الإسلامية، چاپ تهران، سال 1374 ش، نوبت اول.

2. قرائتي، محسن، تفسير نور، مركز فرهنگي درس هايي از قرآن، تهران، 1383 ش، چاپ يازدهم، ج 8، ص 141

براي استحباب و ثواب آموزش و يادگيري قرآن در احاديث سفارش فراوان شده است .

 با توجّه به برخي آيات و روايات‌، آموزش و ياد گيري قرآن كريم يكي از ضروري‌ترين و ارزشمند ترين اعمال‌، به شمار آمده است . آموزگار آن يكي از بهترين افراد است‌. از رسول اكرم‌ روايت شده است‌: اگر مي‌خواهيد كه همچون سعادتمندان زندگي كنيد ، همچون شهيدان از دنيا برويد ، در روز حسرت نجات يابيد ، در روز گرماي سخت سايباني داشته باشيد ، در روز گمراهي بر راه راست برويد، قرآن را فراگيريد و بخوانيد و آموزش دهيد . كلام رحمان حرزي در برابر شيطان و سبب سنگيني ترازوي اعمال است‌.(1) بنا بر اين شايسته است در تعليم و آموزش قرآن كريم بيش تر پاداش اخروي و معنوي را در نظر داشته باشيم‌.

چه مناسب است كه دست كم هفته اي يك بار يا بيش تر  كلاس ها در مساجد و حسينيه ها تشكيل شود.معلمان به ياد دادن قرآن مجيد به مردم علاقه مند به خصوص نوجوانان مسلمان بپردازند ،چون پيامبر اسلام در اين باره مي فرمايد: خيركم من تعلم القرآن و علمه؛ (2) بهترين شما مردم كسي است كه قرآن را فرابگيرد و به ديگران بياموزد .

 

پي نوشت ها :

1. بحار الانوار ، ج 89، ص 17،

2. مستدرك الوسائل ،ج 4 ، ص 235.

  

جداي از هر گونه قضاوتي در مورد مطالب منتشره از جمله كتاب مورد اشاره در مورد خاصيت آيات و سوره هاي قرآن اين موضوع روشن است كه قرآن كلام مستقيم خداي متعال و در رأس پيام هاي الهي وحياني است. بي شك تمامي سوره ها و آيات قرآن،بهترين معلم براي تعليم انسان ها و كار آمد ترين نسخه شفا بخش براي درمان همه بيماري ها چه روحي و چه جسمي است اما اين كه بخواهيم به طور قطع در مورد خواص سوره ها و آيات آن و اين كه اين كه هر آيه يا سوره اي داراي چه اثر اختصاصي دارد، مطلبي بگوييم، منوط به پشتيباني  روايات و احاديث معتبر از اولياي دين است.

 اين گونه مطالب كه در بازار نشر منتشر مي شود و نيز برگرفته از بعضي از كتاب ها  است جداي از اين كه بايد به دست دانشمندان علم قرآني و مفسرين بزرگ تحليل و نتيجه آن يا تاييد يا تكذيب شود؛ نمي تواند براي تشنگان معرفت و دانش تنها راه رسيدن به مقصود باشد.

اين موضوع يقيني است كه قرآن سراسر نور، عرفان، حكمت و علم است و حتي اگر يك آيه آن به درستي خوانده و درك شود،موجب خواهد شد كه  انسان، معرفت الهي را كسب كند،چون كلام قرآن كلام عادي نيست، اما راه رسيدن به معارف قرآن و گشودن دروازه كلام الهي اين نيست كه به صرف اجراي دستور العملي تعليم علم بر انسان آسان شود.علاوه بر اين، بايد دانست علمي كه مقصود است علمي سودمند مي باشد كه انسان را از جهالت بيرون مي كشد و گرنه تمام انسان ها از هر آيين و كيشي حتي افرادي كه هيچ اعتقادي به مبدء و معاد ندارند مي توانند با تلاش و پشتكار به قله هاي علوم رايج دست يابند آن چنان كه تا به امروزه دست يافته اند.

پس بايد توجه كنيم كه علم مورد عنايت قرآن، علم الهي و معنوي است و ابزار رسيدن به آن، تقوا و پرهيز از گناهان است.

 انسان هاي با تقوا كه از گناهان دوري مي كنند، بعد از حصول اين ملكه نوراني در دل هاي شان، بي شك مورد تعليم الهي قرار مي گيرند، زيرا خداي متعال خود اين وعده بزرگ را در قرآن داده است آن جا كه مي فرمايد:

"وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ" (1)

يعني: از خدا بپرهيزيد! و خداوند به شما تعليم مي‏دهد خداوند به همه چيز داناست.

 علم در تعبير قرآن،نور است، نوري كه خداي متعال در قلب و دل كسي كه شايسته اش باشد وارد مي كند، اين علم، علم عادي و تعليم دنيايي نيست، اين علم از سنخ نور است، نوري الهي كه نمي توان بر آن حد و مرز و حتي مقياسي قايل شد.اين علم  براي كساني است كه سزاوار هدايت اند.

امام صادق سلام الله عليه فرمود:

" ليس العلم بكثرة التعلم، إنما هو نور يقذفه الله في قلب من يريد أن يهديه"(2) يعني: علم (واقعي) آن نيست كه به كثرت ياد گيري و تعلم نصيب انسان شود،(چون بيان كرديم هر انساني فراخور ظرفيت و استعداد خدا دادي و نيز تلاش و كوشش،مي تواند به قله هاي علم و دانايي دست يازد حتي اگر به هيچ ديني معتقد نباشد ) بلكه در حقيقت علم نور است و خداي متعال آن را در قلب و دل كسي كه اراده هدايتش نموده قرار مي دهد.

البته نمي توان منكر خاصيت سوره ها و آيات قرآن كه به عنوان دستور العمل مستند به روايات است شد، خصوصا اين كارها اگر به قصد قربت و با نيت خالص انجام گيرد خداي متعال آن شخص را به مطلوبش خواهد رساند.

با اين حال در بعضي از كتاب هاي روايي معتبر، در مورد خواص سوره ها و نيز آيات قرآن احاديثي وارد شده است كه مي توان به دليل اعتبارشان به آن ها مراجعه كرد و آن توصيه ها را به قصد قربت انجام داد تا مورد عنايات الهي قرار گرفت.(3)

خلاصه آنكه اگر مطالب مستند مي خواهيد به كتاب مفاتيج الجنان ، يا مفاتيح نوين تاليف آيت الله مكارم ، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال تاليف  شيخ صدوق مراجعه كنيد.

پي نوشت ها:

1. سوره بقره، آيه 282

2. مجلسي محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏67، ص 141.

3. رك، شيخ كليني،الكافي، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلاميه،سال 1362 ه.ش ،چاپ دوم، ج‏2، ص 611 باب "ثَوَابِ قِرَاءَةِ الْقُرْآن"‏؛ شيخ طبرسي،مجمع البيان في تفسير القرآن،تهران،انتشارات ناصر خسرو،سال 1372 ه.ش ، چاپ سوم، ج9، ص252؛ بحراني سيد هاشم،البرهان في تفسير القرآن،تهران، انتشارات بنياد بعثت،سال 1416 ه.ق ،چاپ اول، ج5، ص155؛ شيخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال،قم،انتشارات دارالرضي،سال 1406 ه.ق ،چاپ اول، از ص 100.

 

 

براي جوابگويي به اين سوال و سوال هاي مشابه در مورد ثواب زيارت ها يا ثواب بعضي اعمال مستحبي يا ثواب بعضي اذكار توجه به چند نكته لازم است:

1.   رواياتي داريم به اين مضمون كه اگر بنا بر حديثي از رسول خدا بر انجام عملي وعده پاداشي داده شده باشد و فرد به خاطر وعده پيامبر و براي رسيدن به ثواب موعود آن عمل را انجام دهد، خدا آن ثواب را به وي خواهد داد حتي اگر آن حديث سخن پيامبر نباشد.(1)

با توجه به اين روايات كه متعدد و معتبر هستند، عالمان نسبت به سند روايات ثواب تلاوت سوره ها يا زيارت ها يا اذكار سخت گيري نكرده  و مؤمنان را به همان وعده اجمالي واگذارده اند.

2. اين وعده ها اجمالي است . قيد و شرط آن ها در روايات ديگر به صراحت و بارها ذكر شده است.مثلا آيه شريفه مي فرمايد:" َ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقين‏"(2) خدا فقط از باتقوايان مي پذيرد".

اين آيه قيد عامي را به همه عبادات و اعمال ما مي زند و آن "رعايت تقوا " است. خدا در اين آيه با حصر "انما" اعلام مي كند كه فقط از باتقواها مي پذيرد. بنا بر اين اگر كسي تقوا سرلوحه اعمالش نباشد و به جاي يك بار هزار بار سوره "يس" و طلاق و... ، بخواند، دردي از او دوا نخواهد كرد.

3. امام خميني "قدس سره" در زمينه احاديث  بيان زيبايي دارند كه به شرح زير است:

"هر كس مراجعه كند به وصيت هايي كه رسول اكرم (ص) به حضرت امير المؤمنين، عليه السلام، مي‏كردند، و وصيت هاي ائمه بعضي به بعضي، و وصيت هايي كه به خواص شيعيان و خلص مواليان مي‏فرمودند و تأكيدات و سفارش هاي خيلي بليغي كه مي‏فرمودند و آن ها را از معصيت خداي تعالي تحذير مي‏نمودند، كه در اصول و فروع تكاليف، كتب اخبار از آن مشحون است، علم قطعي حاصل مي‏كند كه اگر بعض روايات‏ به حسب صورت و ظاهر مخالف با آن احاديث وارد شده است، ظاهر آن ها مراد نيست. پس، اگر طوري ممكن بود تأويل آن كه منافات با آن احاديث قطعيه صريحه، كه از ضروريات دين است، نداشته باشند، آن را تأويل مي كنيم، يا جمع عرفي داشت جمع مي كنيم، و الا ردّ علم آن به قائلش مي‏نماييم‏...

اين است چند حديث از احاديث شريفه صريحه به اينكه اين اشتهاي كاذبه كه ما اهل دنيا و معصيت داريم( كه با يك عمل جزيي و بدون توبه و تدارك گناهان به ثواب هاي عظيم برسيم و از عذاب و كيفر گناهان مان نجات يابيم) غلط و باطل است، و از هوس هاي شيطاني و مخالف با عقل و نقل است. و ضميمه نما به آن آيات شريفه قرآنيه را، مثل قول خداي تعالي:

كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ. (3) و مثل قوله تعالي: فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ. وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ. (4) و مثل قوله تعالي: لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ(5) و غير اين‏ها از آيات شريفه كه در [هر] صفحه از كتاب الهي موجود است، كه تأويل و تصرف در آن خلاف ضرورت است.

در مقابل اين‏ها احاديث ديگري است كه آن ها هم در كتب معتبره مذكور است( مشابه حديث بالا با سند معتبر)، ولي نوعا جمع صحيح عرفي دارد. و اگر جمع نيز پسند نيفتد و قابل تأويل نباشند، مقاومت با اين همه حديث صحيحه صريحه متواتره مؤيّده به ظواهر قرآنيه و نصوص فرقانيه و عقل سليم و ضرورت مسلمين ننمايد... مردم مطلقا به اعمال خود گرفتارند و مؤاخذ در زشتي ها هستند، مگر آن هايي كه ايمان آورند و توبه از گناهان كنند و عمل صالح به جا آورند. و اين سه در هر كس جمع شود، رستگار و مورد الطاف خداوند است و در پيشگاه مقدس حق محترم است، و سيّئات و گناهان [او] مبدل به حسنات شود...

پس اي عزيز، شيطان تو را مغرور نكند و هواهاي نفسانيه تو را گول نزند. البته انسان تنبل مبتلا به شهوات و حب دنيا و جاه و مال، مثل نويسنده، هميشه دنبال بهانه است از براي تأييد تنبلي خود، و هر چه موافق با شهوات او باشد و مؤيد هواهاي نفسانيه و خيالات شيطانيه او باشد، اقبال به آن نمايد و چشم و گوش خود را به آن باز كند، بدون آنكه فحص از مغزاي آن نمايد يا به مقابلات و معارضات آن نظر نمايد.

بيچاره گمان مي‏كند به مجرد دعوي تشيع و حب اهل بيت طهارت و عصمت(و انجام بعض اعمال مستحب يا تلاوت بعض سور و ادعيه) جواز ارتكاب هر محرّمي را خداي نخواسته دارد و قلم تكليف، نعوذ باللّه، از او برداشته شده! بدبخت نمي‏داند كه شيطان بر او تعميه كرده(بينايي او را گرفته)، و در آخر عمر بيم آن است كه محبت بي مغز بيفايده نيز از دستش برود و با كف تهي در صف نواصب اهل بيت محشور گردد. آخر دعوي محبت كسي [كه‏] بيّنه نداشته باشد پذيرفته نيست.

ممكن نيست من با شما دوست باشم و محبت و اخلاص داشته باشم، و بر خلاف تمام مقاصد و مطلوبات شما اقدام كنم. درخت محبت ثمره و نتيجه‏اش عمل بر طبق آن است، و اگر اين ثمره را نداشته باشد، بايد دانست كه محبت نبوده، خيال محبت بوده.

پيغمبر اكرم و اهل بيت مكرم او، صلوات اللّه عليهم، تمام عمر خود را صرف در بسط احكام و اخلاق و عقايد نمودند و يگانه مقصد آن ها نشر احكام خدا و اصلاح و تهذيب بشر بوده و هر قتل و غارت و ذلت و اهانتي را در راه اين مقصد شريف سهل شمردند و از اقدام باز نماندند، پس محبّ و شيعه آن ها كسي است كه در مقاصد آن ها با آن ها شركت كند و پيروي از آثار و اخبار آن ها كند. اينكه در اخبار شريفه اقرار به لسان و عمل به اركان را از مقوّمات ايمان شمرده، بيان يك سرّ طبيعي و سنّة اللّه جاريه است، چون كه حقيقت ايمان ملازم با اظهار و عمل است. عاشق در جبلّه طبيعيه اوست اظهار عشق و تغزّل در شأن معشوق، و عمل به لوازم ايمان و محبت خدا و اولياي او. [اگر] عمل نكرد مؤمن نيست و محبت ندارد. و اين صورت ايمان و محبت بي مغز و معني نيز با جزئي حوادث، و في الجمله فشار، از بين مي‏رود و صفر اليد به دار جزاي اعمال منتقل شود.(6)

بنا بر اين، احاديث مشابه حديث بالا انسان را به خوبي تشويق مي كند . وعده اجمالي مي دهد . اگر كسي دنبال اين وعده برود و سعي در تحصيل نمايد، خود را در معرض توبه و هدايت و عمل صالح قرار داده ؛ اميد است كه اصلاح شود و نجات يابد . عملش كيميا شده و همه اعمال بدش را به خوب تبديل كرده ؛ خوبي هايش را خالص ساخته و شايسته برترين ثواب ها گرداند كه خداي بزرگ فرموده:

إلاّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللَّه سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّه غَفوراً رَحيما؛(7)

زنا كاران و قاتلان و مشركان در جهنم جاويدند مگر كسي( از آنان) كه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح به جا آورد كه خدا گناهان اينان را بدل به خوبي مي كند و خدا آمرزنده و مهربان است.

پي نوشت ها:

1. بحارالانوار،ج2،ص256.

2. مائده(5)آيه27.

3. مدثر(74)آيه38.

4. زلزال(99)آيه7-8.

5.بقره(2)آيه286.

6. شرح چهل حديث،ص568-576.

7. فرقان(25)آيه70.

صفحه‌ها