منابع حدیث

غير از قرآن كه كتاب خدا و در امان از تحريف و دستبرد و دستكاري به ما رسيده، كتابي نداريم كه صد در صد محتواي آن درست باشد.

در طول تاريخ اسلام كتاب يا منبعي كه همه احاديث معتبر و صحيح را جمع آوري كرده باشد نوشته نشده است.

در تاريخ تدوين حديث، شيعه از زمان پيامبر(ص) و امام علي(ع) به تدوين حديث معصومين همت گماشت. در دوران حضور معصومين كتاب هاي فراواني از احاديث آنان نوشته و در دسترس عالمان بود تا اين كه با شروع غيبت صغري بعضي عالمان در صدد جمع آوري احاديث معتبر و باب بندي آن ها در جوامع حديثي برآمدند. چهار كتاب معروف كافي، تهذيب، استبصار و فقيه توسط كليني، طوسي و صدوق نوشته شد كه به كتب اربعه شيعه معروف شدند. البته غير از اين چهار كتب كه كافي در اصول و فروع بود و آن سه ديگر فقط در فروع، كتاب هاي معتبر ديگري نيز در ابواب مختلف حديث نوشته شد. در قرن يازدهم هجري سه نفر از عالمان شيعه در صدد تدوين جوامع حديثي كامل تر برآمدند. سه كتاب وافي از ملا محسن فيض كاشاني و بحار الانوار از ملا محمد باقر مجلسي و كتاب وسائل الشيعه از محمد بن حسن معروف به شيخ حر عاملي نتيجه اين تلاش و كوشش بود.

شيخ حر عاملي با جمع آوري احاديث كتب اربعه و بيش از هفتاد كتاب حديثي معتبر ديگر، اين مجموعه را گرد آورد.

البته همه محدثان شيعه سعي داشته اند كه احاديث معتبر و قابل اعتنا را در كتاب هاي خود بنويسند. احاديثي كه مي شنيدند يا در كتاب ها مي يافتند،  بررسي كرده و از فيلتر ملاك هاي رجالي و حديثي كه براي شناخت احاديث معتبر وضع شده بود، بگذرانند.

 علماي شيعه حتي همه احاديث كتب اربعه را صحيح نمي دانند. برخي از احاديث اين كتب را ضعيف و غير قابل اعتنا مي شماريم. نويسندگان كتب اربعه  و نويسنگان جوامع بعدي سعي داشته اند رواياتي را جمع آوري كنند كه از حداقل اعتبار برخوردار باشند.

بنابراين اين مجموعه هاي روايي نامبرده منابع حديثي هستند كه تا حدي معتبر مي باشند و  ارزش رسيدگي و بررسي توسط عالمان و فقيهان را دارند و مورد استفاده آنها در فقه و اصول و كلام و فلسفه و علوم ديگر قرار مي گيرد.

اما اگر مي خواهيد سايت و يا كتبي باشد كه زير نظر يك عالم و مرجع توانمند اداره شود و در آن انحرافي وجود نداشته باشد مي توانيد به كتابهاي ايت الله مكارم شيرازي و يا سايت ايشان و سايت ديگر بزرگان حوزه علميه از جمله آيت الله جوادي (سايت اسراء ) آيت الله ميلاني وآيت الله حسيني قزويني (سايت ولي عصر)...مراجعه بفرماييد. 

گفتار غیر قرآنی خداوند، معصومان [أعم از پیامبر (ص) و ائمه (علیهم السلام) و حضرت زهرا (س)]، صحابه، تابعان و حکایت فعل و تقریر ایشان را حدیث می گویند
منابع حدیث

حدیث، در لغت به معنای هر چیز نو و تر و تازه است (1) و بر این اساس، به شخص کم سن و سال «حدیث السن» گفته می‌شود.
واژه حدیث، با توجه به عنصر معنایی خود (تری و تازگی داشتن) دو کارکرد لغوی دارد که عبارت ند از گفتار و رخداد.
به گفتار از آن جهت حدیث می گویند که به جهت صدور تدریجی هر بند و بخش آن نسبت به گذشته از تری و تازگی برخوردار است.
و إطلاق حدیث به رخدادها نیز به دلیل صدور تدریجی و نو به نو شدن آن‌ها در مقایسه با رویدادهای پیشین است.
اما درباره إصطلاح حدیث که شایع‌ترین اصطلاح در علم حدیث است، باید بگوییم که درباره حوزه و دامنه مفهومی آن از جهات مختلف اختلاف شده است؛ اما تعریفی که به نظر ما جامع همه آن‌ها می‌باشد، عبارت است از:
«گفتار غیر قرآنی خداوند، معصومان [أعم از پیامبر (ص) و ائمه (علیهم السلام) و حضرت زهرا (س)]، صحابه، تابعان و حکایت فعل و تقریر ایشان».
با توجه به مقدمه مذکور، باید بگوییم از آن جا که عنصر معنایی حدیث با کردار، گفتار و تقریر رسول خدا (ص) گره خورده است، بسیار طبیعی است که پیدایش حدیث را همزمان با آغاز رسالت آن حضرت بدانیم؛ هر چند به دلیل شرایط زمانی و محدودیت‌های موجود در دوران سیزده ساله مکه، کم‌تر می‌توان نشانی از اهتمام به حدیث یافت؛ زیرا توجه مسلمانان در آغازین روزهای بعثت به آشنایی با اصل رسالت و معارف بنیادین اسلام و چگونگی مقابله با مشرکان معطوف بوده است و با هجرت پیامبر (ص) به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی، فضای مناسب برای توجه دادن مسلمانان به ارزش حدیث در کنار قرآن فراهم آمد. از این رو، آنچه در تاریخ از اهتمام رسول خدا (ص) و مسلمانان به ثبت و نشر حدیث گزارش شده، بیش‌تر ناظر به همین دوره است.
اما بعد از رحلت پیامبر (ص) بی مهری‌ها و مخالفت‌های زیادی نسبت به حدیث پیامبر (ص) انجام گرفت و با ممانعت خلفا با کتابت حدیث، صدمات جبران ناپذیری به این میراث فرهنگی مسلمانان وارد آمد.
پس از رحلت پیامبر (ص)، متأسفانه این منبع سرشار اسلامی از سوی گردانندگان دستگاه خلافت مورد بی‌مهری قرار گرفت و حتّی سوزانده شد. این سیاست تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز، یعنی اواخر قرن نخست هجری دنبال شد. در نتیجه، فضای فرهنگی جامعه اسلامی از عطر روح بخش سخنان رسول خدا (ص) و جانشینان آن حضرت تهی گشت.
منع کنندگان از نقل و تدوین حدیث برای توجیه سیاست خود، گاه مسئله بیم اختلاط احادیث با آیات قرآن، و گاه بیم رها کردن قرآن و اشتغال به غیر آن را مطرح می‌کردند؛ ولی عملکرد و حتی سخنان آنان، بیانگر این است که انگیزه اصلی آن‌ها از منع نقل و کتابت حدیث، صرفاً یک انگیزه سیاسی بود و مرتبط با مسائل حکومتی می‌شد.
در مقابل مکتب خلافت، مکتب امامت همواره سعی در نشر احادیث پیامبر (ص) به عنوان میراثی گران قدر داشت و بر تدوین و کتابت آن برای بهره برداری آیندگان تأکید می‌ورزید. از این رو، تاریخ حدیث شیعه تا عصر رسالت و امامت از اتصال کاملی برخوردار بوده و هیچ حلقه‌ای از آن نیفتاده است. گرد آورندگان جوامع حدیثی اولیه اهل سنت، احادیث را بر اساس سنت شفاهی فراهم آوردند. در حقیقت، بخاری و مسلم از روی شنیده‌های روایی که از طریق اساتيد به آن ها منتقل شد، به تدوين صحيحين پرداختند؛ اما گردآورندگان جوامع اوليه حديثي شيعه، با سنت مكتوب رو به رو بوده اند كه ما آن را به عنوان اصول اربعمأة (چهار صد اصل) مي شناسيم و اين، از اختصاصات تاريخ حديث شيعه است. (2)

پي نوشت ها:
1. فراهيدي، خليل بن احمد‌، كتاب العين، قم، نشر هجرت، 1410ق، ج ‏3، ص 177.
2. براي مطالعه بيش تر ر.ك: نصيري، علي، آشنايي با علوم حديث، قم، مركز مديريت حوزه علميه قم، 1382ش، فصل اول تا چهارم.