سوره مائده

ما يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ .

اين بخش از آيه  گوشزد مي كند كه هيچ گونه سخت گيري در دستوراتي كه مربوط به عبادات الهي است در كار نبوده، بلكه همه آن ها به خاطر مصالح قابل توجهي تشريع شده ، مربوط به مشكلات و سختي هاي ديگر زندگي مثل از دست دادن دوست نيست . از اين رو  مي‏فرمايد:  خداوند نمي‏خواهد شما را به زحمت بيفكند، بلكه مي‏خواهد شما را پاكيزه سازد . نعمت خود را بر شما تمام كند تا سپاس نعمت هاي او را بگوئيد.

 جمله‏هاي فوق به دو مطلب اشاره دارد:

 يك: تمام دستورهاي الهي و برنامه‏هاي اسلامي به خاطر مردم و براي حفظ منافع آن ها قرار داده شده و به هيچ وجه هدف ديگري در كار نبوده است. خداوند مي‏خواهد با اين دستورها هم طهارت معنوي و هم جسماني براي مردم فراهم شود.

 دوم  : خداوند نمي‏خواهد  دستورها تكليف طاقت‏فرسايي بر دوش شما بگذارد. گرچه احكام مربوط به غسل و وضو و تيمم ذكر شده، اما يك قانون كلي را بيان مي‏كند كه احكام الهي در هيچ موردي به صورت تكليف شاق و طاقت‏فرسا نيست. بنا بر اين اگر مشاهده كنيم  پاره‏اي از تكاليف در مورد بعضي از اشخاص صورت مشقت باري به خود  مي گيرد و غير قابل تحمل مي‏شود، حكم در مورد آن ها به دليل اين آيه استثنا مي‏خورد و ساقط مي‏شود، مثلا اگر روزه براي افرادي همچون پيرمردان و پيرزنان ناتوان  مشقت بار گردد، به دليل اين آيه روزه بر آن ها واجب نيست.

البته نبايد فراموش كرد كه پاره‏اي از دستورات كه ذاتا مشكل است، و بايد به خاطر مصالح مهمي كه در كار است، مشكلات را تحمل كرد ،همانند حكم جهاد با دشمنان حق.

اين قانون كلي در فقه اسلامي تحت عنوان قاعده" لا حرج" به عنوان يك اصل اساسي در ابواب مختلف مورد استناد فقها مي‏باشد . احكام زيادي را از آن استنباط كرده‏اند. به هر حال اين بخش از آيه فوق مربوط به سختي هاي عبادات و دستور هاي الهي براي بشر است و نه مسائل ديگر از قبيل از دست دادن دوست . براي اطلاع بيش تر به ترجمه تفسير الميزان ذيل آيه مراجعه نماييد.    

 پي نوشت :

1. ناصر مكارم ، تفسير نمونه، تهران ، انتشارات دارالكتب ،1361، ج‏4، ص 296

سقيفه كودتا بود و كودتاگران سقيفه جاهل نبودند تا امام آنان را آگاه نمايد و بر اشتباه و سوء برداشت هم نبودند ...
چرا امام علي (ع) بعد از قضيه ي سقيفه از آيه هاي قرآن،بالاخص آيه ي 3 سوره ي مائده در زمان استدلال به غدير خم استفاده نكردند؟

پرسش:
چرا امام علي (ع) بعد از قضيه ي سقيفه از آيه هاي قرآن،بالاخص آيه ي 3 سوره ي مائده در زمان استدلال به غدير خم استفاده نكردند؟
امام علي تا اون جايي كه ما ديديم،اصلاً از آيه ي قرآن براي اثبات حق خود استفاده نكردند.
از يك نفر كه پرسيدم گفت با اين كارشون مي خواستند از تحريف قرآن جلوگيري كنند.
اما اگر اين باشه حضرت زهرا(روحي فداها) هم نبايد براي حق فدك و ارث خود از آيه ي قرآن استفاده مي كردند.
كسي كه اين شبهه رو انداخته بود مي خواست بگه كه اصلاً اين آيات در حق امام نبوده تا امام از اونا براي اثبات خود استفاده كند.

پاسخ:
سقيفه كودتا بود و كودتاگران سقيفه جاهل نبودند تا امام آنان را آگاه نمايد و بر اشتباه و سوء برداشت هم نبودند تا امام با احتجاج و استناد به قرآن و حديث آنان را به راه صواب آرد. آنان خود شاهد شأن نزول اين آيات بودند و بارها و بارها از زبان پيامبر بيان اين آيات را شنيده بودند و تصريح هاي پيامبر در مورد امام علي و ... را مي دانستند و خود در غدير شاهد و بيعت كننده با امام بودند و ...
آنها اصلا از امام نظر نخواستند و سؤال نكردند و توضيحي نطلبيدند و اجازه سخن به امام ندادند تا امام به آيه و روايت استناد كند. اصلا در سقيفه و بعد از سقيفه (تا زمان شوراي شش نفره) امام فرصت و مجال سخن گفتن نيافت تا بخواهد دليل و برهان بياورد.
امام و ياران با وفايش بر بالاي جنازه مقدس رسول خدا به تجهيز ايشان مشغول بودند كه آنان در سقيفه جمع شدند و با استدلال هاي خود انصار را كنار زدند و با ابوبكر به عنوان خليفه بيعت كردند و بعد هم با زور از همه از جمله امام خواستند كه بدون چون وچرا بيعت كند.
بله اگر مجلس شور و بحث و اعلام نظر تشكيل شده بود و به امام هم آگاهي داده بودند و امام حاضر نشده بود يا دليل و برهان نياورده بود، اشكال شما وارد بود ولي اصلا اجازه اين كارها را ندادند.
بله امام بعدها در شوراي شش نفره اي كه عمر براي تعيين خليفه تشكيل داد و در دوران خلافت خود به كرات ادله قرآني و برهاني و روايي سزاوارتر بودن خود را بيان كرد تا در تاريخ ثبت شود و حجت بر مردم آن زمان و آيندگان تمام گردد.
بله حضرت زهرا به خاطر اين كه زن بود و دختر پيامبر و مورد احترام در جامعه اسلامي، از فرصتي كه برايش پيش آمد استفاده كرد و به مسجد رفت و سخنان خود را گفت و خليفه هم گمان نمي كرد امر به آنجا برسد و گر نه به ايشان هم اجازه سخن نمي دادند.
وقتي خلافت از شوهرش و فدك از خودش به زور گرفته شد، ايشان به مسجد رفت و احتجاج كرد. خليفه بر اين گمان بود كه ايشان سخني عليه خلافت نخواهد گفت و اگر هم بخواهد سخن بگويد ، سخناني آتشين و انقلاب خيز نتواند گفت و لازم نمي ديد بيش از آن حرمت او را بشكند و زمينه هاي اعتراض عليه خود را فراهم آورد از اين رو وقتي ايشان به مسجد تشريف آوردند او را با احترام پذيرفت و دلجويي كرد و وعده ها داد. ولي وقتي با سخنان آتشين و برهان هاي محكم او مواجه شد و به قول معروف پاي چراغ را تاريك ديد، حرمت گذاري را وانهاد با توهين صريح به او و شوهرش، ايشان و ديگران را خاموش كرد. (1)

پي نوشت ها:
1. جوهري، سقيفه، بيروتف شركه الكتبي، 1413ق، ص104.

امام علي (ع) - سقيفه - قرآن - سوره مائده - غدير خم

سلام علیکم، اساسا" سئوال من این است که چرا بعضی آیات قرآن مثل همین آیه 3 سوره مائده در موضوعات مختلف و به صورت مخلوط شده قرار گرفته است؟ ابتدای آیه در مورد گوشت مردار و خون و گوشت خوک و .... در وسط آیه موضوع اکمال دین در واقعه غدیرخم و در پایان آیه حکم اضطرار در حال گرسنگی شدید و جواز خوردن آن محرمات را بیان کرده است ؟؟!!

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در مورد نظم قرآن و جايگاه آيات و سوره ها نظر اكثريت عالمان و اسلام شناسان اين است كه نظم فعلي قرآن مطابق دستور رسول خدا است كه به مصالحي كه خودش و خدايش مي داند، دستور داده اين آيات را در اينجا قرار دهند.
ما به مصالح اين نظم آگاه نيستيم و تابع امر خدا و رسولش مي باشيم.
يك نكته كه شايد تذكرش بد نباشد اين كه آيات مورد نظر در باره امامت است و اصولا مسأله امامت در قرآن با احتياط بيان شده است. اولا نام امامان را نبرده است. بلكه با اشاره و با وصف آنان را معرفي كرده و آياتش هم در بين آيات ديگر گنجانده شده تا كمتر به چشم بيايد و توجيه پذير باشند.
مثلا آيه تطهير در بين آياتي قرار گرفته كه مربوط به همسران رسول خداست و به ناگاه خطاب آيه و بيان آيه عوض مي شود و مطلبي گفته مي شود و دوباره به همان بحث و روال سابق بر مي گردد.
يا آيه اكمال كه در بين آياتي است كه احكام حلال و حرام و خوردني ها را بيان مي كند و به ناگاه مطلبي گفته مي شود و دوباره به بحث سابق باز مي گردد.
شايد يكي از وجوه آن، تدبير خدايي براي در امان ماندن قرآن از دستكاري و تحريف باشد. معمولا در بين ايمان آورندگان، افرادي هستند كه از سر ترس و يا به اميد منفعت و... اظهار ايمان كرده و منتظر مرگ پيامبر هستند تا بعد از وفات ايشان به عنوان پيروان صادق او وارث وي گردند و جريان را به قهقرا بر گردانند. اگر نام جانشين و جانشينان و مطالب مربوط به جانشيني به صراحت و وضوح تمام در كتاب خدا ذكر شده باشد، آنان مجبور مي شوند به تحريف و كتمان كتاب خدا اقدام كنند؛ اما اگر اين مسائل در كتاب خدا به صراحت نيامده باشد، آنان مجبور به تحريف كتاب نمي شوند.
يك نمونه تاريخي تا حدود زيادي اين توجيه را تاييد مي كند. رسول خدا در روزهاي آخر عمر در جمع اصحاب فرمود: "لوح و دواتي بياوريد تا چيزي برايتان بنويسم كه پس از آن هرگز گمراه نشويد."
در اينجا با توجه به موضع گير ها و سخنان قبل پيامبر، همه متوجه شدند كه رسول خدا مي خواهد چه بنويسد. چون همين چند روز پيش بود كه در منا و در غدير خم فرموده بود: من بين شما دو چيز به جا مي گذارم كه تا بدان دو متمسك باشيد از گمراهي در امانيد؛ و معلوم بود كه سخن امروز ايشان هم راجع به همين دو چيز ارزشمند و هدايتگر خواهد بود، ولي كساني نمي خواستند اين مطلب دوباره نوشته شود و به همين جهت كلام پيامبر را "هذيان" خواندند و پيامبر هم از نوشتن منصرف شد.
اين واقعه به خوبي نشان مي دهد كه اگر نام جانشينان پيامبر در قرآن آمده بود يا آيات مربوط به امامت و جانشيني واضح و برجسته بودند، به يقين چاره اي جز تحريف و كتمان آيات يا انكار وحيانيت آن نداشتند.
اين يك احتمال است. اما دليل واقعي را فقط خدا مي داند.

موفق و موید باشید

با سلام، 
در آیه 73 سوره مائده داریم که "لقد کفر الذین قالوا إن الله ثالث ثلاثة (همانا کسانی که گفتند خدا سومی سه تاست کافرشدند) می دانم که مفهوم قسمت آخر عبارت قرآنی این جمله یعنی "یکی از سه تا" و نه سومی سه تا، اما بیان آن به شکل مذبور دلیل خاصی داشته و نمی شد با بیان دیگر و مستقیم تر گفته شود "یکی از سه تا"؟ 
منظور از دوتای دیگر حضرت مسیح(ع) و حضرت مریم(س) است یا حضرت مسیح‎)‎ع) و روح القدس؟ (چون در 2 آیه ی بعد به ایشان و حضرت مریم (س) اشاره شده.)

پاسخ:
چنانکه در برخی از تفاسیر اشاره شده عرب زبانان وقتی می خواهد نشان دهند که یک چیز جزئی از یک عدد است صیغه اسم فاعل آن عدد را به خود آن عدد اضافه می کنند تا این معنا را افاده کنند که آنچه به این اسم فاعل توصیف شده داخل در آن عدد است چنانکه در یکی دیگر از آیات قرآن نیز تعبیر « ثانی اثنین» (1) آمده است.(2)
بنابراین منظور از تعبیر «ثالث ثلاثه» در تعبیر مذکور این است که خدا یکی از آن سه است نه اینکه سومین از سه تاست تا اشکال شود که چرا نگفته اولین از سه تا.
ممکن است سؤال شود که چرا خدا را «ثالث ثلاثه» دانستن مستلزم کفر است.
در پاسخ باید بگوییم که زیرا این تعبیر مستلزم این است که خداوند متعال در عرض آن دو موجود دیگر باشد در نتیجه، مانند آن دو موجود امكاني، كميّت دارد و عددپذير است.
به عبارت دیگر اين بيان مستلزم، محدود بودن و ماده و جسم بودن خداي سبحان است؛ چون در عرض او دو واحد ديگر وجود دارد و لازم پذيرش كميت، جسم و ماده بودن است، در حالي كه طبق براهين متقن، خدا حقيقت محض و هستي نامحدود مجردي است كه محدویت برنمي‏ دارد. بنابراين، تثليث نصارا هرگز با توحيد سازگار نيست.
اما خداوند متعال در آیه ای دیگر می فرماید:« ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى‏ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا»(3) «آيا نمى ‏دانى كه خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است مى‏ داند هيچ گاه سه نفر با هم نجوا نمى‏ كنند مگر اينكه خداوند چهارمين آنهاست، و هيچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمى‏ كنند مگر اينكه خداوند ششمين آنهاست، و نه تعدادى كمتر و نه بيشتر از آن مگر اينكه او همراه آنهاست هر جا كه باشند»
در اين تعبير، خداي سبحان در عرض آن سه نفر نيست بلكه ناظر قيّومي است كه در هر حال و همه جا با آنهاست و چنين نيست كه آن سه نفر با ناظر قيوم چهار نفر بشوند و خدا رابع اربعه باشد، در اين تعبير خدا، بدون امتزاج با موجودي، به همه و به تك تك آنها احاطه دارد، چون فرمود: ﴿هو معهم﴾؛ خداوند در هر حال با همه آنها است و چون حضور خدا در آن جمع، با وصف قيوم، محيط و ناظر است از همه آنها و از رابطه آنها با يكديگر آگاه است.(4)
اما درباره اینکه منظور از دوتای دیگر غیر از خداوند متعال چه کسانی هستند باید بگوییم مسیحیان معتقد به الوهیت خدا و حضرت عیسی و روح القدس هستند که به تثلیث مشهور است و تعبیر «ثالث ثلاثه» می تواند به همین مسئله اشاره داشته باشد اما در دو آیه بعد ممکن است به مسئله پرستش حضرت مریم به عنوان معبود (نه خدا) اشاره شده باشد چنانکه در آیه 116 سوره مائده می خوانیم:« وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُوني‏ وَ أُمِّيَ إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لي‏ أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لي‏ بِحَق...»« و آن گاه كه خداوند به عيسى بن مريم مى‏ گويد: «آيا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را بعنوان دو معبود غير از خدا انتخاب كنيد؟!»، او مى‏ گويد: «منزهى تو! من حق ندارم آنچه را كه شايسته من نيست، بگويم..»
در اینجا که سخن از الوهیت حضرت مریم به میان آمده مفسران توجیهاتی را ذکر کرده اند از جمله اینکه درست است كه مسيحيان مريم را خدا نمى‏ دانستند. ولى در عين حال در برابر او و مجسمه‏ اش مراسم عبادت را انجام مى‏ داده‏ اند، همانطور كه بت پرستان بت را خدا نمى‏ دانستند ولى شريك خدا در عبادت تصور مى‏ كردند، و به عبارت روشن تر فرق است ميان اللَّه به معناى" خدا" و اله به معناى" معبود"، مسيحيان" مريم" را اله يعنى" معبود" مى‏ دانستند نه خدا.(5)

پی نوشت ها:
1. توبه(9) آیه 40
2. ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحرير و التنوير، بيروت، مؤسسه التاریخ، 14020ق، ج‏5، ص: 172
3. سوره مجادله، آيه 7
4. آیت الله جوادي آملي، توحيد در قرآن، قم. مركز نشر إسراء، چاپ اول، ارديبهشت 1383، ص 629
5. آيت الله مكارم شيرازى ، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية ، 1374ش، ج‏5، ص: 136

مایلم نظر مفسرین قرآن اهل تسنن را در مورد آیاتی که در واقعه ی غدیر نازل شده است و با توجه به وقایع بعد تصریح به ولایت حضرت امیر دارد بدانم.

پاسخ:
در سوره مائده درباره واقعه غدیر و نصب علی بن ابی طالب به جانشینی پیامبر و امامت مسلمانان توسط پیامبر دو آیه وجود دارد که در ذیل بیان می شود.
اگر بخواهیم نظر تک تک مفسران اهل سنت را درباره این دو آیه بیاوریم و بیان کنیم به اندازه یک مقاله کار می برد بنابراین اجمالا به نظرات تفسیری بعضی از مفسران اهل سنت اشاره می کنیم و شما را برای اطلاع بیشتر به نرم افزار جامع التفاسیر که همه کتب تفسیری از جمله کتب تفسیری اهل سنت را دارد ارجاع می دهیم:
آیه اول:
« يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ »(1)
اى پيامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است كاملا (به مردم) برسان و اگر نكنى، رسالت او را انجام نداده‏ اى و خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم نگاه مى‏ دارد، و خداوند جمعيت كافران (لجوج) را هدايت نمى‏ كند.
متاسفانه پيش داوري ها و تعصب هاى مذهبى مانع از آن شده است كه حقايق مربوط به اين آيه بدون پرده ‏پوشى در اختيار همه مسلمين قرار گيرد، ولى در عين حال در كتاب هاى مختلفى كه دانشمندان اهل تسنن، اعم از تفسير و حديث و تاريخ نوشته‏ اند، روايات زيادى ديده مى ‏شود كه با صراحت مى‏ گويد: آيه فوق درباره على (ع) نازل شده است.
اين روايات را جمع زيادى از صحابه نقل كرده‏اند و گفته‏ اند كه آيه فوق درباره على (ع) و داستان روز غدير نازل گرديد.
منظور اين نيست كه دانشمندان و مفسران اهل سنت نزول اين آيه را درباره على (ع) پذيرفته ‏اند. بلكه منظور اين است كه روايات مربوط به اين مطلب را در كتب خود نقل كرده ‏اند، اگر چه پس از نقل اين روايت معروف آنها به خاطر ترس از شرائط خاص محيط خود، و يا به خاطر پيش داوريهاى نادرستى كه جلوی قضاوت صحيح را در اينگونه مباحث مى‏ گيرد، از پذيرفتن آن خوددارى كرده‏ اند، بلكه گاهى كوشيده ‏اند تا آنجا كه ممكن است آن را كم رنگ و كم اهميت جلوه دهند، مثلا فخر رازى كه تعصب او در مسائل خاص مذهبى معروف و مشهور است براى كم اهميت دادن اين شان نزول آن را دهمين احتمال آيه قرار داده و 9 احتمال ديگر كه غالبا بسيار سست و واهى و بى ارزش است قبل از آن آورده است.
نويسندگان دیگر اهل سنت همچون سيد قطب در تفسير" في ظلال" و محمد رشيد رضا در تفسير" المنار" داريم كه يا اصلا سخني از اين شان نزول كه انواع كتابها را پركرده است به ميان نياورده‏اند، يا بسيار كم اهميت جلوه داده‏اند به طورى كه به هيچ وجه جلب توجه نكند.
جمعى ديگر نزول آيه را در مورد علي (ع) مسلم دانسته‏ اند، اما در اينكه دلالت بر مساله ولايت و خلافت دارد ترديد نموده ‏اند.
به هر حال روايات در اين زمينه در كتب معروف اهل تسنن بيش از آن است كه بتوان آنها را انكار كرد.(2)
آیه دوم:
« الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينا...»(3)
امروز كافران از (زوال) آئين شما مايوس شدند، بنا بر اين از آنها نترسيد و از (مخالفت) من بترسيد، امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تكميل نمودم و اسلام را به عنوان آئين (جاودان) شما پذيرفتم.
این عبارت مقداری از آیه 3 سوره مائده است که به اتفاق مفسرین شیعه جمله معترضه است که وسط یک آیه از قرآن که صدر و ذیل آن درباره احکام حرمت گوشت ها آمده قرار گرفته شده و بعد از نصب علی بن ابیطالب به امامت جبرئیل آن را بر پیامبر نازل نمود. اما غالب مفسران اهل سنت در مورد این آیه انصاف را رعایت نکرده اند و در تفسیر آن، این عبارت را به قبل و بعدش ربط داده و مصادیقی دیگری برای آن بیان کرده اند در عین حالی که در روايات فراوانى كه از طرق معروف اهل تسنن نقل شده صريحا اين مطلب آمده است كه آيه شريفه فوق در روز غدير خم و به دنبال ابلاغ ولايت على (ع) نازل گرديد، مرحوم امینی در الغدیر این روایات را بیان کرده اند.(4)
مرحوم علامه سيد شرف الدين در كتاب المراجعات چنين مى‏ گويد:
نزول اين آيه در روز غدير در روايات صحيحى كه از امام باقر(ع) و امام صادق (ع) نقل شده ذكر گرديده و اهل سنت، شش حديث با اسناد مختلف از پيامبر ص در اين زمينه نقل كرده‏ اند كه صراحت در نزول آيه در اين جريان دارد.(5)
در اینجا آنچه را که مفسرین معروف و بزرگ اهل سنت در تفسیر این آیه آورده اند به صورت خلاصه و اجمال بیان می کنیم:
1- فخر رازی از مفسرین بزرگ اهل سنت در یکی از مسائلی که در تفسیر این آیه آورده به صراحت منصوب شدن امیر المومنین به امامت را به دست پیامبر انکار کرده است:
این آیه دلالت می کند بر بطلان قول رافضه (شیعه) چون خداوند فرموده که کافران از تبدیل دین مأیوس شدند و آنرا تاکید کرده به «فلا تخشوهم و اخشون» پس اگر امامت علی بن ابیطالب (ع) از طرف خدا منصوص باشد و پیامبر این نص را قبل کرده باشد، به مقتضای این آیه باید کسی که اراده کرده تغییر بدهد این نص را از این کار نا امید باشد. پس لازمه اش این است که هیچ یک از صحابه قادر نباشد این نص را انکار کند یا تغییر بدهد و چون امر چنین نشده (و تغییر داده شده و انکار شده)، بلکه برای این نص ذکری نشده و روایت و اثری ظاهر نشده علم پیدا می کنیم که ادعای این نص کذب است و علی بن ابیطالب به امامت نصب نشده است. (6)
2-مراد از « الیوم »:
روزی که احکام گوشت های حلال و حرام نازل شده (در صدر این آیه احکام گوشت ها بیان شده) روز عرفه در آخرین حج پیامبر اکرم (ص)
روز فتح مکه روز ظهور اسلام یا بعثت پیامبر، اما تمام مفسران شيعه در كتب خود آورده ‏اند که منظور روز غدیر است و روايات متعددى آن را تاييد مى‏ كند و با محتويات آيه كاملا سازگار است.
3-اکمال دین:
کامل شدن آنچه به آن نیاز است در تکالیف از حلال و حرام و قوانین قیاس و اصول اجتهاد کامل شدن فرائض و حدود و اوامر و نواهی و حلال و حرام بعد از انجام حج توسط پیامبر دین کامل شد.
از بین رفتن دشمنان و پیروز شدن اسلام بر همه ادیان
4-اتمام نعمت:
با کامل شدن امر دین و شریعت با فتح مکه و با امنیت داخل آن شدن
با از بین بردن رسوم جاهلیت و اینکه دیگر مشرکان با آنها حج نمی گذارند و عریان طواف نمی کنند.(7)
اینها خلاصه مطالبی است که مفسران معروف اهل سنت در کتاب های تفسیرشان در تفسیر این آیه بیان کرده اند و همانطور که می بینید علی رغم اینکه روایات زیادی از راویان اهل سنت درباره نزول این آیه در روز غدیر و درباره امیر المومنین در کتب شیعه و اهل سنت رسیده، ولی انصاف را رعایت نکرده و بخاطر تعصب اشاره ای به مسئله روز غدیر و نصب پیامبر نکرده اند.

پی نوشت ها:
1. مائده(5)آیه67.
2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات اسلامیه، ج5، ص6.
3. مائده، آیه3.
4. علامه امینی، الغدیر، ج 1، ص230-232.
5. سید شرف الدین، المراجعات، ص37.
6. فخر رازی، مفاتيح الغيب، دار احیاء التراث عربی، ج‏11، ص 288.
7. همان، زمخشری،محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج‏1، ص: 605 ؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البيان في تفسير القرآن، چاپ بیروت، ج‏6، ص: 52 - سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور في تفسير المأثور، کتابخانه مرعشی نجفی، ج‏2، ص 258 و قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحكام القرآن، چاپ بیروت، ج‏6، ص 61.