تاريخ تشيع

نقش عبدالله بن سبا در پیدایش تشیع

سؤال:
در تبلیغات وهابیت علیه شیعه آمده است که تشیع، ساخته عبدالله بن سبا است که اولین اختلاف در جهان اسلام را پدید آورد؟
 

پاسخ:
اینکه تأسیس شیعه را به فردی به نام عبدالله بن سبای یهودی نسبت می‌دهند، ادعایی بی‌اساس است؛ زیرا عبدالله بن سبا افسانه‌ای بیش نیست و برخی از بزرگان، تخیلی بودن وجود چنین فردی را به اثبات رسانده‌اند. (1) 
دكتر طه حسين مصري از پژوهشگران معاصر اهل سنت در رابطه با وی مي نویسد: «به گمان من كساني كه تا اين حد موضوع عبد الله بن سبأ را بزرگ جلوه داده اند، بر خود و تاريخ اسراف شديدي نموده اند. زيرا نخستين اشكالي كه با آن مواجه مي شويم آن كه در مصادر مهمّ تاريخي و حديثي ذكري از عبدالله بن سبأ نمي بينيم. در طبقات ابن سعد، أنساب الأشراف بلاذري و ديگر مصادر تاريخي يادي از او نشده است. فقط طبري از سيف بن عمر اين قضيه را نقل كرده و ديگر مورخان نيز از او نقل كرده اند.» (2) 
وی همچنین در آخر سخنانش مي گويد: «به گمان قوي دشمنان شيعه در ايام بني اميه و بني عباس در امر عبد الله بن سبأ مبالغه كردند تا از طرفي براي حوادثي كه در عصر عثمان اتفاق افتاد منشأيي خارج از اسلام و مسلمين بيابند، و از طرفي ديگر وجهه علي (عليه السّلام) و شيعيانش را خراب كنند و از اين منظر برخي از عقايد و امور شيعه را به شخصي يهودي نسبت دهند كه به جهت ضربه زدن به مسلمين، اسلام انتخاب كرد. و چه بسيار است تهمت هاي ناروايي كه دشمنان شيعه بر عليه شيعه وارد كرده اند». (3) 
بر اساس دلایل تاریخی و روایات معتبر در نزد اهل سنت، مؤسس شیعه خود پیامبر(صلی الله علیه و آله) بوده است؛ زیرا شیعه به کسانی گفته می‌شود که خود را پیرو علی (علیه‌السلام) می‌دانند و پیروی از آن حضرت، دستور رسول خدا (صلی‌الله علیه و اله) بوده و در کتاب‌های اهل سنت، روایات متعددی در فضیلت شیعه از رسول خدا (صلی‌الله علیه و اله) نقل‌شده است. یکی از روایاتی که مفسران آورده‌اند، روایت جابر بن عبدالله انصاری است. وی می‌گوید:
ما نزد رسول خدا (صلی‌الله علیه و اله) بودیم که علی (علیه‌السلام) به‌سوی ما آمد. رسول خدا (صلی‌الله علیه و اله) فرمود: قسم به آنکه جانم در دست اوست. این (علی) و شیعیانش روز قیامت رستگارند. در همین هنگام این آیه نازل شد: همانا کسانی که ایمان آورده و کارهای نیک‌انجام داده‌اند. آن‌ها بهترین آفریدگان هستند.
پس‌ازآن اصحاب هرگاه علی را می‌دیدند، می‌گفتند: بهترین آفریدگان، آمد (4) 
اینکه مخالفین شیعه اولین اختلاف در امت اسلامی را به شیعه نسبت می‌دهند، تهمت است؛ زیرا عالمان شیعه به پیروی از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در طول تاریخ همواره امت اسلامی را به وحدت دعوت کردند و بنابر اعتراف بزرگان اهل سنت، اولین اختلاف توسط غیر شیعه بنانهاده شد. همچنان که شهرستانی از عالمان اهل سنت درباره اولین اختلاف در اسلام، در کتاب ملل و نحل خود می‌گوید: «اولین نزاع و اختلاف بنا به نقل ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بخاری به هنگام مرض رسول خدا (صلی‌الله علیه و اله) رخ داد».
وی با سند خودش از عبدالله بن عباس نقل می‌کند:
هنگامی‌که بیماری پیامبر (صلی‌الله علیه و اله) شدت یافت همان بیماری که با آن از دنیا رفت فرمود برایم دوات و قلم بیاورید تا چیزی برایتان بنویسم که بعد از من گمراه نشوید. عمر گفت: بر رسول خدا تب عارض شده (نعوذبالله) هذیان می‌گوید کتاب خدا ما را بس است. با این گفته وی، سروصدا و دعوا زیاد شد. رسول خدا (صلی‌الله علیه و اله) ناراحت شده و فرمود از نزدم برخیزید و بیرون بروید شایسته نیست احترام مرا نگه ندارید و در نزدم دعوا کنید به همین جهت ابن عباس می‌گفت: همه فاجعه ازآنجا شروع شد که به خاطر دعوا و اختلاف نگذاشتند آنچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌خواست، نوشته شود. (5) 
همچنین مسلم در صحیح این ماجرا را از سعید بن جبیر چنین نقل می‌کند: ابن عباس گفت: روز پنجشنبه و چه روز پنج شنبه ایبود! سپس اشک هایش مانند دانه های مروارید بر گونه هایش جاری شد. گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : «کاغذ و دواتی بیاورید تا برای شما مطلبی بنویسم که پس از ان هرگز گمراه نشوید». مردم گفتند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هذیان می گوید. (6) هر چند مشخص است که قائل این کلام عمر بن خطاب بود. (7) 
بنابراین، اولین اختلاف توسط دیگران بنانهاده شد، ولی چرا نگذاشتند رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) آنچه را بنویسد که از گمراهی امت جلوگیری می‌کند؟ خدا درباره رسول خدا می‌فرماید:
«وَمَا ینطِقُ عَنِ الْهَوَی». (8)  او هیچ‌گاه از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید.
چگونه دستور خداوند را در اطاعت از رسولش نادیده گرفتند، آنجا که می‌فرماید: «مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ». (9) «آنچه را پیامبر خدا به شما (دستور) می‌دهد بگیرید و آنچه را که نهی می‌کند، رها کنید و از عدم اطاعت امر خداوند بپرهیزید که خداوند سخت کیفر است».
حال‌آنکه خداوند می‌فرماید:
«فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یؤْمِنُونَ حَتَّیَ یحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لاَ یجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیتَ وَیسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا». (10)  «سوگند به پروردگارت آنها ایمان نمی‌آورند، مگر آن زمانی که تو را داور اختلافاتشان قرار دهند و بعد از صدور حکم تو هیچ‌گونه ناراحتی و سنگینی از نتیجه آن در دل نداشته باشند و در ظاهر و باطن تسلیم حق گردند».
وهابیت باید پاسخ این چراها را بدهد و همچنین باید پاسخ‌گو باشد که چرا بر طبل اختلاف بین مسلمانان می‌کوبند و دیگر مسلمانان را تکفیر می‌کنند؟ آیا خدا و رسول به آنان چنین دستوری داده یا آنکه از جای دیگر فرمان می‌برند.

نتیجه:

علامه عسکری با بررسی گزارش عبدالله بن سبأ از تاریخ طبری به این نتیجه رسید که این موضوع را سیف بن عمر تمیمی نقل کرده است. او با تفحص از گزارش‌هایی که از سیف بن عمر نقل‌شده به این مطلب می رسد که وی در تاریخ، شهرهای ساختگی، جنگ‌های ساختگی و صحابه ساختگی به وجود آورده است. او کسی است که در منابع رجالی اهل سنت به‌شدت تضعیف‌شده است و گزارش‌هایی که از او نقل‌شده اعتبار ندارد.

پی نوشت:
1 . عسکری، مرتضی، عبد الله بن سبأ و دیگر افسانه‌های تاریخی، ترجمه، احمد فهری زنجانی و عطاء محمد سردارنیا، ج 3 ص 615-618
2  . طه حسين، الفتنة الكبرى، علي وبنوه، ج 2 ص 90.
3  . همان.
4 . محمد بن علی شوکانی، فتح القدیر، ج 5، ص 582؛ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 6، ص 379. «عن جابر بن عبدالله قال کنا عند النبی فاقبل علی فقال النبی و الذی نفسی بیده ان هذا و شیعته هم الفائزون یوم القیامه و نزلت إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ (بینه: 7) فکان أصحاب النبی إذا أقبل علی قالوا قد جاء خیر البریه».
5 . عبدالکریم شهرستانی، ملل و نحل، ج 1، ص 20.
6  . صحیح مسلم، آخر کتاب الوصیه، ج3، ص1259، ح1637.: «حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، أَخْبَرَنَا وَكِيعٌ، عَنْ مَالِكِ بْنِ مِغْوَلٍ، عَنْ طَلْحَةَ بْنِ مُصَرِّفٍ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، أَنَّهُ قَالَ: يَوْمُ الْخَمِيسِ، وَمَا يَوْمُ الْخَمِيسِ ثُمَّ جَعَلَ تَسِيلُ دُمُوعُهُ، حَتَّى رَأَيْتُ عَلَى خَدَّيْهِ كَأَنَّهَا نِظَامُ اللُّؤْلُؤِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «ائْتُونِي بِالْكَتِفِ وَالدَّوَاةِ - أَوِ اللَّوْحِ وَالدَّوَاةِ - أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا»، فَقَالُوا: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَهْجُرُ».
7  . همان، ح1637.: «عَنِ الزُّهْرِيِّ، عَنْ عُبَيْدِ اللهِ بْنِ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُتْبَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: لَمَّا حُضِرَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَفِي الْبَيْتِ رِجَالٌ فِيهِمْ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ، فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «هَلُمَّ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّونَ بَعْدَهُ»، فَقَالَ عُمَرُ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْوَجَعُ، وَعِنْدَكُمُ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللهِ، فَاخْتَلَفَ أَهْلُ الْبَيْتِ...».
8 . نجم 3
9 . حشر 7
10 . نساء 65 

عبور کاروان اسرا از فلسطین و درنتیجه، جسارت مردم آن جا به اهل‌بیت و نفرین شدنشان توسط حضرت زینب، هیچ مستندی ندارد.

پرسش:
آیا حضرت زينب مردمان شام و فلسطين را نفرين کردند؟ که الآن هم درگير جنگ هستند و شهرهايی که داعش و اسرائیل حمله کردند و آنان را کشتند، آيا نفرین‌شدۀ آن حضرت بودند؟
 

پاسخ:
مقدمه:
در سال¬های اخیر، گاه و بیگاه با گزاره¬های تاریخی شگفتی روبه‌رو می¬شویم که نه‌تنها در منابع اصیل و معتبر تاریخی نقل نشده، بلکه در منابع میانی و کم اعتبار نیز به چشم نمی¬خورد. گویی این مطالب با اهداف خاصی ساخته و نقل می¬شوند. گاه، کتاب¬هایی هم به‌عنوان منبع برای این گزاره¬‏ها ذکر می¬شود که یا شناخته‌شده نیستند و یا پس از مراجعه معلوم می¬شود چنین مطلبی در آن‏ها نیست. عبور حضرت زینب از فلسطین و نفرین مردم آن سرزمین نیز یکی از همین گزاره¬‏ها است.
نفرین مردم شام:
اولاً، دربارۀ نفرین مردم شام، چیزی در منابع ندیدیم. آنچه در سخنان و خطبه¬های حضرت زینب دیده می-شود، نفرین ستمگران و قاتلان اهل‌بیت (علیهم السّلام) است و نه عموم مردم شام. حضرت زینب در آن خطبۀ معروف در مجلس یزید، در مقام شکوه عرض کرد:
اللَّهُمَّ خُذْ لَنَا بِحَقِّنَا وَ انْتَقِمْ مِنْ ظَالِمِنَا وَ أَحْلِلْ غَضَبَكَ بِمَنْ سَفَكَ دِمَاءَنَا وَ قَتَلَ حُمَاتَنَا. (1)
خدایا! حقّ ما را بگیر و از کسی که به ما ستم کرد، انتقام بستان و غضب خود را بر آن‌که خون‌های ما را ریخت و حامیان ما را کشت، فرو فرست.
این نفرین در نقل¬های دیگر، فقط با تعبیر «اللهمّ خُذ بِحَقّنا وانتقم لَنا مِمّن ظَلَمَنا» گزارش‌شده (2) و درهرصورت، در این تعابیر، نفرین عموم مردم شام به چشم نمی¬خورَد و نفرین آن حضرت، فقط شامل کسانی است که در خون سید الشهداء (علیه السّلام) ویاران او دست داشتند.

ثانیاً، مردم شام از ابتدای ورود اسلام به آن منطقه، زیردست بنی‌امیه و مخصوصاً معاویه بودند و اطلاعات آنان دربارۀ اسلام و جایگاه اهل‌بیت در فرهنگ اسلامی، تقریباً در حدّ صفر بود. ازاین‌رو، دشمنی بیشتر آنان با اهل‌بیت (علیهم السّلام) از سرِ جهل و ناآگاهی و به خاطر تبلیغات بنی‌امیه بود و نه از سر کینه و حقد و حسد.(3) پس دلیلی نداشت به‌صورت کلّی مورد نفرین قرار بگیرند. برخورد امام سجاد (علیه السّلام) با پیرمرد شامی و توبۀ او پس از شنیدن سخن امام، (4) نشانه¬ای بود از جهلی که قابل‌زدودن است. به همین سبب، برخورد حضرت زینب و امام سجّاد (علیهما السّلام) در شام، بیش‏تر در جهت آگاهی¬بخشی و معرفی جایگاه اهل‌بیت بود و نه گلایه از مردم (به خلاف کوفه که مردم آن، علی¬رغم شناخت اهل‌بیت با آنان دشمنی کرده بودند).
ثالثاً، امروزه عموم مردم شام هیچ دشمنی و کدورتی با اهل‌بیت ندارند و جای‌جای این سرزمین، محل حفظ و نگهداری نمادهای محبت به اهل‌بیت (علیهم السّلام) و بارگاه‌های متعلق یا منسوب به اهل‌بیت است. آیا می-توان پذیرفت که مشکلات چنین مردمی به سبب نفرین اهل‌بیت باشد؟!
نفرین مردم فلسطین:
اخیراً در فضای مجازی مطلبی با این مضمون دست‌به‌دست شد:
«وقتی کاروان اسرا را به شام می¬بردند، به فلسطین که رسیدند، مردم فلسطین با سنگ به استقبال اسرا آمدند و به‌سوی مخدّرات سنگ پرتاب می¬کردند. حضرت زینب آنان را نفرین کرد و فرمود: ای قوم شوم! نفرینتان می¬کنم که تا روز قیامت، سنگ از دستتان نیفتد. (اسرار شیعه، ص 69)».
دربارۀ این مطلب، چند نکته گفتنی است:
اولاً، این مطلب در هیچ منبع معتبر و یا حتی کم اعتبار ولی شناخته‌شده‌ای وجود ندارد.
ثانیاً، کتاب «اسرار شیعه» کتابی ناشناخته است و معلوم نیست این کتاب تألیف کسیت و در کجا چاپ‌شده. ازاین‌رو، مراجعه به این کتاب باهدف بررسی سند این مطلب، ناممکن است. به نظر می¬رسد که چنین کتابی وجود خارجی نداشته باشد و صرفاً باهدف ایجاد سند برای مطلبی جعلی، از این عنوان استفاده‌شده است.
ثالثاً، با صرف‌نظر از اشکال سندی و فقدان منبع، متن این گزارش نیز ایراد دارد و نمی¬توان آن را پذیرفت. کافی است کمی جغرافیا بلد باشیم یا نگاهی به نقشه بیندازیم. خواهیم دید که منطقۀ فلسطین در غرب و جنوب غربی منطقۀ شام قرار دارد؛ حال آن‏که مسیر کاروان حسینی از کربلا به شام، در ناحیۀ شرق قرار داشته است. در پژوهش¬های معاصر، مطالعات دقیقی دربارۀ مسیر کاروان حسینی از کربلا به کوفه و سپس به شام و مسیر بازگشت آنان به مدینه صورت گرفته و با گمانه¬زنی¬‏های علمی، همۀ مسیرهای احتمالی کاملاً مشخص‌شده‌اند؛ (5) ولی هیچ‌یک از مناطقی که امروزه جزو فلسطین شمرده می¬شوند و یا در آن روزگار فلسطین خوانده می¬شده، سر راه آنان نبوده است. پس می¬توان با اطمینان گفت: کاروان اسرا اصلاً به فلسطین نرفت تا بگوییم مردم فلسطین از آنان با سنگ استقبال کردند یا نه!
رابعاً، برفرض ‏که مردم فلسطین در آن زمان، به خاندان اهل‌بیت جسارت کرده باشند، ربطی به مردم کنونی این سرزمین ندارد. به نظر می¬رسد که سازندگان این سخن دروغ، درصدد سرپوش گذاشتن بر جنایات صهیونیست¬‏ها در سرزمین¬های اشغالی هستند و یا با این گزارش ساختگی، می¬خواهند انگیزۀ مسلمانان و به‌ویژه شیعیان را در دفاع از مردم مظلوم فلسطین سست کنند. شاید هم خاستگاه این گزارش جعلی، دروغ بزرگی است که مردم فلسطین را «ناصبی» یعنی دشمن اهل‌بیت معرفی می¬کند. حال آن‏که در میان مسلمانان فلسطینی، شیعه نیز وجود دارد و باقی آنان نیز ناصبی نیستند. وجود مسجدی به نام «الامام علی بن ابی طالب» در نابلس، مسجد «فاطمة الزهرا» در طولکرم، مسجد «الحسین بن علی» در غزّه و نیز مسجدی به همین نام در «الخلیل» و فراوانی نام¬های اهل‌بیت در میان این مردم، نشان می¬دهد که ناصبی بودن آنان دروغی بیش نیست.
نتیجه:
خلاصه این‏که: عبور کاروان اسرا از فلسطین و درنتیجه، جسارت مردم آن جا به اهل‌بیت و نفرین شدنشان توسط حضرت زینب، هیچ مستندی ندارد و گویا این شایعه بی¬اساس را افرادی باهدف دفاع از صهیونیسم و یا ایجاد تفرقه میان مسلمانان ساخته باشند. نفرین مردم شام نیز در منابع گزارش نشده و مواردی که هست، نفرین کسانی است که دستشان به خون اهل‌بیت آلوده بود و نه عموم مردم.
کلمات کلیدی:
کاروان اسرا در شام، کاروان اسرا در فلسطین، ارتباط شامیان با اهل‌بیت، نفرین مردم شام، نفرین مردم فلسطین
پی‌نوشت‌ها:
1. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، تهران، آدینۀ سبز، چاپ اوّل، 1391 ش، ص 172.
2. ر.ک: گروهی از تاریخ‌پژوهان؛ زیر نظر مهدی پیشوایی، تاریخ قیام و مقتل جامع سید الشهداء (علیه‌السلام)، قم، انتشارات مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ سوم، 1392 ش، ج 2، ص 136 پاورقی به نقل از بلاغات النساء ابن طیفور و….
3. برای آشنایی با پیشینۀ نفوذ بنی‌امیه در شام و نادانی و کوته¬فکری مردم شام، ر.ک: تاریخ قیام و مقتل جامع سید الشهداء، ج 2، ص 97 ـ 104.
4. این ماجرا معروف است و در منابع مختلفی گزارش‌شده است. ازجمله: صدوق، الامالی، قم، انتشارات کتابخانۀ اسلامیه، 1362 ش، ص 165 (مجلس 31، ح 3).
5. برای نمونه، ر.ک: محمدی ری‏شهری، محمد و همکاران، شهادت‏نامۀ امام حسین بر پایۀ منابع معتبر (برگرفته از: دانش‌نامۀ امام حسین ع)، با همکاری سیّد محمود طباطبایی نژاد و سید روح‌الله سیّد طباطبایی، گزینش: مرتضی خوش نصیب، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، تک‌جلدی، چاپ سوم، 1390 شمسی، ص 763 ـ 770 و نیز نقشۀ الحاقی در پایان کتاب.
 

آیا از ان چیزی باقی مانده است؟
اصول اربعمأة به 400 اثري مي‌گويند كه توسط اصحاب ائمه نوشته شده بود. موضوع اين مجموعه‌هاي حديثي، كلمات ائمه در موضوعات گوناگون بوده است...

اصول أربعمأة چیست و آیا از ان چیزی باقی مانده است؟

اصول اربعمأة به 400 اثري ميگويند كه توسط اصحاب ائمه نوشته شده بود. موضوع اين مجموعههاي حديثي، كلمات ائمه در موضوعات گوناگون بوده است. "شيخ بهايي" در مشرق الشمسين يكي از قرينههاي صحت حديث نزد علماي شيعه را وجود آن در چند اصل يا تكرار آن در يك اصل و يا وجود حديث در يك اصل كه صاحب اصل از افراد قابل اطمينان قطعي (اصحاب اجماع) نزد شيعه ميداند و همين امر حاكي از اعتماد قدما به محتويات اصول مزبور ميباشد. ظاهراً علت اعتماد به اصول مزبور اين است كه معمولاً اصحاب ائمه عليهمالسلام هنگام شنيدن حديث از امام بدون فوت وقت آن را مينوشتهاند كه قهراً احتمال فراموشي يا كم و زياد شدن متن آن كمتر است.

 مؤلفان اين اصول همگي افراد قابل اعتماد وراست­گو (ثقه) بودهاند، اما همگي شيعهي 12 امامي نبودهاند. شيخ طوسي در كتاب فهرست ميفرمايد: «تعدادي از مؤلفان شيعه و صاحبان اصول اگر چه در نحلههاي مذاهب فاسد بودهاند، اما كتبشان (از جهت راست­گويي و اداء امانت) مورد تأييد و اعتماد است.» در عصر حاضر تعداد اندكي از اصول اربعمأه باقي مانده است، اما وجود آن­ها به صورت كامل حداقل تا نيمهپنجم (زمان تالیف كتب اربعه) قطعي است. قبل از تالیف كتب اربعه ( اصول كافي، من لا يحضره الفقيه، التهذيب، الاستبصار ) اهتمام به حفظ اين اصول زياد بوده است. اما پس از نوشته شدن اين كتب كمكم اهتمام به نگه­داري اصول كم شده است. علت اين امر هم عدم ترتيب موضوعي اين 400 كتاب بوده است كه كار با آن­ها را براي مراجعه كننده مشكل مينموده است. از طرفي هم كتب 4 گانهحديثي تمام محتويات اين اصول را به صورت منظم درآورده بودند. آن­چه از اين اصول در زمان ما باقي مانده تنها 16 اصل ميباشد كه تمام آن به صورت كامل در بخش خاتمهكتاب مستدرك­الوسايل آمده است. برخي از اين اصول به صورت جداگانه نيز چاپ شده است. از مؤلفين صاحب اصل ميتوان به افراد ذيل اشاره نمود:

1. زيد رزّاد، از اصحاب امام صادق (ع)

2. ابيسعيد

3. عاصم بن حميد حنّاط كوفي

4. زيد نرسي

5. جعفر بن محمد حضرمي

6. موسي بن بكر واسطي

7. معاويه بن عمار بن ابي معاويه دهني

8. احمدبن ابي نصر بزنطي، از اصحاب امام رضا (ع)

9. ابان بن تغلب(1) 

پی نوشت :

1. سايت پژوهشكده باقر العلوم لينك :<http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definitionUID=21346> .

چرا شیعیان به چند دسته تقسیم می شوند؟
مهم ترین عامل انشعاب مذهبی، اختلافات كلامی و سیاسی و برداشت های متفاوت از متون دینی است كه در طول زمان میان پیروان یك مذهب ایجاد می شود...

چرا شیعیان به چند دسته تقسیم می شوند؟ (مثلا هفت امامی، دوازده امامی)

مهم ترین عامل انشعاب مذهبی، اختلافات كلامی و سیاسی و برداشت های متفاوت از متون دینی است كه در طول زمان میان پیروان یك مذهب ایجاد می شود. مذهب شیعه نیز از این قاعده مستثنی نیست، از این رو انشعاب آن امری ناگزیر می نماید. گروه های شیعی نیزاز متون دینی بر داشت های متفاوت دارند كه عمده این بر داشت بر می گردد به مساله امامت ، كه در این جا به عقاید برخی این گروها درباره امامت اشاره می گردد:

1 . اثنی عشریه "دوازده امامی ها" :

 مهم ترین و بزرگ ترین گروه شیعه است كه قائل به خلافت بلافصل امام علی(ع) بعد از پیامبر از طریق "نصب" و "نص" است.

نیز امامت امام حسن و امام حسین(ع) و نه فرزند از سلاله حضرت سیدالشهدا، كه پیامبر آنان را نام برده و معین كرده ، كه آخرین ایشان امام غایب و منجی عالم بشر حضرت مهدی (عج) است.

2 . فرقه زیدیه:

منظور از زیدیه كسانی هستند كه خود را پیروان زید بن علی بن حسین(ع) می دانند، پس از شهادت زید، بین پیروان او دانشمندانی به وجود آمدند كه به تنظیم عقاید و احكام زیدیه پرداختند، بدین ترتیب، این فرقه را پدید آوردند. گرچه دانشمندان زیدیه به سیره عملی و نوشته های زید توجه داشتند ، اما در عقاید از معتزله و در فقه از مكتب ابوحنیفه تاثیر پذیرفته اند.

علت به وجود آمدن فرقه زیدیه

اینان كسانی كه به امامت حسین بن علی (ع) معتقد بودند، پس از او پسرش علی بن الحسین(ع) را امام دانستند. پس از رحلت او شیعیان حسنی و حسینی درباره جانشینی وی اختلاف نمودند.

زیدیه گفتند كه پس از او "زید" امام است، چون به شمشیر رو آورده و جهاد نموده است.(1) به عقیده آنان یكی از این شرایط امام، جهاد علنی و مبارزه مسلحانه با ستمكاران است . دومین آن فاطمی بودن است، یعنی امام از طریق پدر به یكی از حسن و حسین (ع) برسد.

3. اسماعیلیه:

 اسماعیلیه فرقه ای هستند كه به امامت شش امام اول شیعیان اثنی عشر معتقدند، اما پس از امام صادق(ع) بزرگ ترین فرزند او اسماعیل یا فرزند اسماعیل محمد را به امامت می پذیرند.

شاید بتوان گفت كه علت یا زمینه پیدایش شیعه اسماعیلیه این باشد كه او پسر بزرگ امام صادق(ع) بود. برخی گمان می كردند كه حتماً پسر بزرگ می بایست امام باشد، نیز تلاش برخی از غلات همانند ابی الخطاب و پیروانش كه حاضر نشدند مرگ اسماعیل را در زمان حیات امام صادق (ع) بپذیرند. این ها گفتند اسماعیل نمرده است. او یا پسرش محمد امام است.(2)

پی نوشت ها:

1. محمد جواد مشكور.ترجمه فرق الشیعه نوبختی، ص 89 (مقدمه)، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران ، تهران، عبدالله مبلغی تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 3 ، ص 1215،

2. جواد مشكور، فرهنگ فرق اسلامی، ص47، موسسه چاپ و انتشارات استان قدس رضوی، مشهد، چاپ سوم، 1375.

اگه ميخونن چجوري وچه وقت؟
فرقه اهل حق به جاي نماز خواندن مانند ساير مسلمانان، نياز يا كردار دارند، نماز (نياز يا كردار) ايشان به جماعت است، و نماز فرادي درست نيست. عبادت با نواختن ...

آيا اهل حق نماز ميخونن يا نه؟ اگه ميخونن چجوري وچه وقت؟

فرقه اهل حق به جاي نماز خواندن مانند ساير مسلمانان، نياز يا كردار دارند، نماز (نياز يا كردار) ايشان به جماعت است، و نماز فرادي درست نيست. عبادت با نواختن طنبور و آلات موسيقي و خواندن سرود و دعاهاي مذهبي انجام مي‏پذيرد. گاهي هنگام دعا چنان از خود بي خود مي‏شوند كه خويشتن را بر روي آتش افروخته افكنده و در آن حال جذبه، به ايشان صدمه‏اي نمي‏رسد.(1)

پي نوشت:  

 1. محمد جواد مشكور،فرهنگ فرق اسلامي، انتشارات آستان قدس رضوي، چاپ چهارم، مشهد، ۱۳۸۴ش، ص 78

تعداد مسلمانان و شیعیان جهان ؟
بیش از یك میلیارد و 453 میلیون نفر مسلمان در كشورهای یادشده سكونت دارند كه از این میان، بیش از 206 میلیون تن آنان، شیعه و از پیروان مكتب اهل بیت(ع) هستند.

تعداد مسلمانان كل دنيا چقدر هستن و چقدرشون شيعه هستن ؟

 كاش  معلوم می كردید كه ناراحتی شما مر بوط به چیست ؟ اگر  مربوط به گروه های مختلف اسلامی است كه چرا گرو ه های زیاد وجود داشته و عقاید آن ها با هم تفاوت دارند ، باید بگوییم این امر اختصاص به امروز ندارد. از قبل این گروه ها و اختلافات  وجود داشت ، امروزه نیز این فرقه ها وجود دارد . نمی توان جلو تشكیل گروه و یا گسترش آن را گرفت و گفت باید یك گروه تشكیل شود و عقاید واحد داشته باشند.

 البته امروزه رسانه ها مانند ماهواره و اینترنت وجود دارد كه با برنامه و تبلیغات خود ، انسان را دچار مشكل می كنند . در این شرایط بهترین راه این است انسان از عقل ،آیات و روایات معصوم بهره گرفته و گروه های حق را از ناحق  تشخیص دهد و فكر كند كه عقاید و عملكرد كدام  بهتر و مطابق عقل، قرآن و روایات می باشد . كتاب های مفیدی هم در این باره سامان یافته اند كه با مطالعه می توان آن ها بیش تر با حقایق آشنا شد و حق را از ناحق و سره را از ناسره تشخیص داد.

می توانید برخی كتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه نمایید . همین طور كتاب آیین ما ، اثر مرحوم كاشف الغطا، تر جمه آیت الله ناصر مكارم شیرازی و كتاب رهبری امام علی (ع) از دیدگاه قرآن و سنت- ترجمه المراجعات علامه شرف الدین- ، ترجمه محمد جعفر امامی را. می توانید برای شناخت بهتر اسلام و فرقه ها ، با عالمان دینی مشورت و یا با مراكزی مانند این مركز مكاتبه نمایید.

 ما هم قبول داریم كه در میان گروه های اسلامی وهابیت فرقه خطرناك و به شدت علیه شیعه و مبانی  آن تبلیغ می كند . ده ها تن از شیعیان را به شهادت رسانده است . از سوی دیگر اسلام را وارونه معرفی ، و برخی را نسبت به اسلام بدبین نموده است. متاسفانه ما در برابر تبلیغات این گروه، تبلیغات نظام یافته و گسترده نداریم ، حال اینكه این امر ضروری است . یكی از بهترین راه شناخت این گروه مطالعه عملكرد و مبانی فرقه وهابیت می باشد . برای شناخت وهابیت برخی از كتاب ها، از جمله كتاب آیین وهابیت ، آیت الله جعفر سبحانی و وهابیان ، اثر علی اصغر فقیهی را مطالعه و با عالمان دینی و مراكز مربوطه مشورت نمایید.

 آمار دقیق  مسلمان و شیعیان در جهان وجود ندارد .داده های آماری در این باره اختلاف دارند :

به تازگی دانشنامه آنلاین «Wikipedia» آمار جالبی از جمعیت شیعیان و مسلمانان در 67 كشور جهان را منتشر كرده است.

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، منبع اصلی این آمار كه بنا بر آخرین اطلاعات از 92 درصد جمعیت مسلمان جهان در سال 2005 درج شده، اطلاعات كلی سازمان جاسوسی آمریكا (CIA) است. هرچند به نظر میرسد تمام موارد آن دقیق نباشد.

در این آمار، تنها به كشورهایی اشاره شده كه دستكم یك درصد جمعیت آن ها را شیعیان تشكیل میدهند . «Wikipedia» نیز تأكید كرده كه احتمالا جمعیت شیعیان و مسلمانان بیش از این میزان است.

بنا بر این آمار، بیش از یك میلیارد و 453 میلیون نفر مسلمان در كشورهای یادشده سكونت دارند كه از این میان، بیش از 206 میلیون تن آنان، شیعه و از پیروان مكتب اهل بیت(ع) هستند.

پنج كشوری كه بیش ترین تعداد جمعیت شیعه را در خود جای دادهاند، به ترتیب ایران، پاكستان، هند، عراق و تركیه هستند

 درباره وضعیت و جمعیت مسلمانان ، به كتاب شناخت كشور های اسلامی ، اثر غلام رضا گلی زواره مراجعه فرمایید

واقعه گوهرشاد به علت كلاه شاپو بوده یا به دلیل كشف حجاب؟
ريشه هاي اصلي قيام مسجد گوهرشاد را بايد در سياست هاي مذهبي، فرهنگي و اجتماعي عصر رضاشاه جستجو كرد.

تاریخ معاصر

با سلام واقعه گوهرشاد به علت كلاه شاپو بوده یا به دلیل كشف حجاب؟ آیا رضاخان سرهنگ اسدی(فرمانده نظامی در مشهد) را بعد از كشتار گوهرشاد اعدام كرده یا نه؟ با تشكر

پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباط تان با این مركز

ريشه هاي اصلي قيام مسجد گوهرشاد را بايد در سياست هاي مذهبي، فرهنگي و اجتماعي عصر رضاشاه جستجو كرد. رضاشاه در سال هاي آغازين ورود به صحنه سياست ايران، سياست مذهبي خود را چنان تنظيم كرد كه به نظر مي رسيد فردي ديندار و مقيد به عمل به شعائر و احكام اسلامي و حفظ آن ها است. زماني كه وي پله هاي ترقي را مي پيمود، خود را مسلماني متعصب معرفي كرد؛ زيرا به ريشه دار بودن مذهب در ميان مردم ايران به خوبي آگاه بود و از پيامدهاي منفي مقاومت و تعارض با روحانيون و نيروهاي مذهبي نيز اطلاع داشت.

اين سياست كه بايد آن را نهايت فريبكاري صبورانه ناميد، تا سال 1305 ش و در برخي موارد تا سال 1306 ش ادامه يافت. از اين تاريخ به بعد كه ديگر احساس مي كرد پايه هاي حكومت و قدرتش تحكيم و تا حدودي تثبيت يافته و مي تواند در مقابل اعتراض ها و مقاومت هاي احتمالي ايستادگي كند، سياست فريب مذهبي را تغيير داد و درصدد اجراي سياست هاي اجتماعي و فرهنگي كه در تقابل و تضاد با مذهب و فرهنگ آميخته به مذهب مردم ايران بود، برآمد.

واقعه مسجد گوهرشاد مربوط به كشف حجاب نيست. موضوع كشف حجاب در 17 دي 1314 اتفاق مي افتد؛ اما برنامه رضاشاه در خصوص كشف حجاب قرار بود در بهار 1315 رسماً اتفاق بيفتد. اتفاقاً پس از آن كه واقعه مسجد گوهرشاد رخ مي دهد، او در جلسه اي از مسئولان امر مي خواهد كه هر چه سريع تر مسئله حجاب را حل كنند و براي همين، به جاي آن كه اين رخداد، يعني كشف حجاب در بهار 1315 اتفاق بيفتد، در دي ماه سال قبل از آن رخ داد. اما واقعه گوهرشاد، در وهله نخست، به اعتراضي بر مي گردد كه مربوط به تحت الحفظ قرار دادن مرحوم آية الله قمي است كه از مشهد به عنوان اعتراض به تهران رفته است و مأموران حكومتي در حرم عبدالعظيم ايشان را نگاه مي دارند و اجازه نمي دهند تا با كسي ارتباط برقرار كنند.

موضوع اعتراض آية الله قمي:

مسئله لباس متحد الشكل و اجباري كردن كلاه شاپو، باعث مشكلاتي براي مردم شده بود و نگراني طيف گسترده اي از جامعه را در برداشت. آية الله شيخ حسين قمي كه در مشهد به سر مي برد، ضمن يك سخنراني اعتراض خود را به اين مسئله، اعلام مي كند و در نهايت، تصميم مي گيرد به تهران رفته و اعتراض خود را به دولت اعلام كند؛ اما عوامل رضاخاني براي ممانعت از تبعات بعدي، ايشان را در حرم حضرت عبدالعظيم نگاه مي دارند. مردم مشهد بعد از اطلاع از اين مسئله اعتراض خود را اعلام كرده و خواستار آزادي ايشان مي شوند؛ اما وقتي پاسخي از سوي دولت به اين درخواست داده نمي شود، با تحصن در مسجد گوهرشاد آزادي آية الله قمي را خواستار مي شوند. در طي دو - سه روزي كه اين عده در مسجد گوهرشاد به سر مي برند، به تدريج سخنراني ها به سوی مخالفت با لباس متحد الشكل سوق پيدا مي كند. از همين روزها، مشهد با بحران مواجه مي شود و اعتراضاتي در گوشه و كنار صورت مي گيرد. در اجتماع مسجد گوهرشاد، شيخ محمد تقي نظام الدين، معروف به بهلول سخنراني هاي تندي كرده و اعلام مي كند كه بايد در مقابل دولت ايستاد و آن را وادار كرد كه ضمن آن كه آية الله قمي را آزاد مي كند، موضوع لباس متحد الشكل را نيز ملغي اعلام كند. در يكي ديگر از سخنراني هايي كه در مسجد گوهرشاد انجام مي شود، نواب احتشام يكي از خادمان حرم كه كلاه شاپويي بر سر دارد، آن را از سر بر مي دارد، زير پايش مي اندازد و مي گويد لعنت بر كسي كه اين كلاه را بر سر ما گذاشت. دولت پس از اين اعتراضات، چندين بار اعلام مي كند كه بايد مسجد تخليه شود؛ اما پاسخي را دريافت نمي كند. بنابراين، لشكر خراسان به دستور استاندار اين استان به صحن مسجد حمله كرده و تعداد زيادي از مردم را به شهادت رسانده و تعداد بسيار زيادي را نيز بازداشت مي كند. بنابراين، مي توان گفت شعارها و اعتراض ها به لباس متحد الشكل است و نه كشف حجاب. (1)

رضا شاه كه از به وقوع پیوستن این واقعه بسیار خشمگین شده بود، دستور رسیدگی بدان را صادر كرد؛ به ویژه آن كه این نگرش مطرح بود كه اسدی در انگیزش و شوراندن مردم برای ایستادگی در برابر دستور دولت و به وجود آمدن این خیزش، مؤثر و مشوق بوده است. سرهنگ بیات، رئیس شهربانی مشهد، بركنار شد و سرهنگ رفیع نوایی، رئیس شهربانی آذربایجان كه پیش تر نزدیك به ده سال رئیس شهربانی خراسان بود، به جای او گمارده شد و برای رسیدگی به این قضیه مأموریت یافت. اما نوایی با اسدی از گذشته خرده حساب داشت و آن این بود كه اسدی به علت نزدیكی به شاه، به مأموران دولتی _ شامل نوایی _ در مشهد چندان اعتنا نمیكرد. نوایی پس از یكی دو ماه، گزارش رسیدگی خود را برای دولت فرستاد؛ وی در آن آشكارا فاجعه گوهرشاد را پیامد انگیزشها و اقدامهای اسدی اعلام كرد. از آنرو، هیئتی از تهران به سرپرستی سرهنگ آقاخان خلعتبری و عضویت سرهنگ عبدالجواد قریب و چند افسر دیگر به مشهد رفت و براساس پرونده تشكیلشده، دستور دستگیری اسدی را صادر كرد. این هیئت به زور و با آزار از اسدی اقرار گرفت. دادگاه صحرایی به ریاست خلعتبری و دادستانی سرهنگ قریب تشكیل یافت. دادگاه اسدی را محاكمه و به اعدام محكوم كرد. (2)

پي نوشت ها :

1. براي آگاهي بيش تر، ر.ك: سايت روزنامه قدس:

http://www.qudsdaily.com/archive/1389/html/4/1389-04-22/page23.html

2.عاقلی، باقر. شرح رجال سیاسی نظامی معاصر ایران. نشر علم، تهران، انتشارات گفتار، ج 1، ص 80

آيا تاريخ پيدايش شيعه به زمان پيامبر اكرم(ص) برمي گردد؟
قبل از بيان پيدايش شيعه، لازم است در نخستين قدم به مفهوم شيعه توجه كنيم.

آيا تاريخ پيدايش شيعه به زمان پيامبر اكرم(ص) برمي گردد؟

قبل از بيان پيدايش شيعه، لازم است در نخستين قدم به مفهوم شيعه توجه كنيم. شيعه به معناي پيرو و در اصطلاح كسي كه از امام علي(ع) پيروي كرده و او را خليفه بلافصل مي‏داند است.

در مورد آغاز پيدايش شيعه مي‏توان از دو زاويه وارد بحث شد؛ يكي از زاويه شيعه به معناي پيرو علي و ديگري شيعه علاوه بر پيرو علي(ع) به معناي جمعيت سياسي - مذهبي.

1. شيعه به معناي پيرو علي(ع) : از زمان پيامبر مطرح بود. پيامبر فرمود: "انّ عليّا و شيعته هم الفائزون يوم القيامة؛ (1) علي و شيعيانش در روز قيامت پيروز و رستگارند".

از آيه 7 سورة بيّنه: "اولئك هم خير البريّه" و روايات مربوط به آن استفاده ميشود كه پيدايش شيعه از عصر رسول خدا(ص) به وسيلة حضرت ميان مسلمين نشر داده شد، زيرا در روايات فراواني از طريق اهل سنت و منابع معروف آنها و همچنين در منابع شيعه نقل شده است كه آيه "اولئك هم خير البريه" به علي(ع) و پيروانش تفسير شده است كه به دو حديث اشاره مي‌‌كنيم.

در تفسير درّ منثور از ابن عباس آمده است كه وقتي آيه "إنّ الذين آمنوا وعملوا الصالحات" نازل شد، پيامبر(ص) به علي فرمود: "هو انت وشيعتك يوم القيامة راضين مرضيّين؛ (2) آن فرد، تو و شيعيانت در قيامت ميباشيد كه هم شما از خدا خشنود هستيد و هم خدا از شما خشنود".

در حديث ديگري از ابن مردويه از علي(ع) نقل ميكند كه پيامبر(ص) به من فرمود: "آيا اين سخن خدا را نشنيدهاي كه ميفرمايد: "كساني كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند بهترين مخلوقاتند؟ اين تو و شيعيانت هستند. وعدهگا من و شما كنار حوض كوثر است. هنگامي كه براي حساب امت ها ميآيم و شما دعوت ميشويد، در حالي كه پيشاني سفيد و شناخته شدهايد".(3)

بسياري ديگر از دانشمندان اهل سنت نيز همين مضمون را در كتابهاي خود نقل كردهاند، از جمله آلوسي در تفسير "روح المعاني" قندوزي در "ينابيع الموده".(4)

مفسران هر دو گروه هم شيعه و بسياري از اهل سنت از آيه فوق و روايات مربوط به آن استفاده كردهاند كه منظور از خير البريه، علي و شيعيانش هستند.

در زمان پيامبر تعدادي به عنوان شيعه و پيرو علي(ع) شناخته مي‏شدند كه چهار نفر به نام‏هاي "مقداد بن اسود"، "سلمان فارسي"، "ابوذر غفاري" و "عمار ياسر" در اين امر از ديگران سرآمد بودند.(5)

2. شيعه به معناي يك جمعيت سياسي - مذهبي كه به خلافت بلافصل علي(ع) عقيده داشته باشند، در جريان سقيفه بني ساعده و بعد از رحلت پيامبر شكل گرفت؛ چون در اين هنگام برخي صحابه، حكومت ابوبكر را به رسميت نشناختند، و به جاي آن خواهان حكومت علي(ع) شدند.

افزون بر تمامي بني هاشم و زبير بن عوام، عده‏اي از مهاجران از جمله خالد بن سعيد، سلمان فارسي، ابوذر غفاري، مقداد بن اسود، عمار ياسر، بريده اسلمي، و همچنين عده‏اي از انصار از جمله ابوالهيثم بن تيهان، سهل بن حنيف، عثمان بن حنيف، عبداللَّه بن مسعود، زيد بن وهب، خزيمة بن ثابت ذوالشهادتين، ابي بن كعب و ابي ايوب انصاري با حكومت ابوبكر به مخالفت برخاستند و خواستار اين شدند كه قدرت سياسي جامعه اسلامي به دست امام قرار گيرد.(6)

اين افراد هسته اوليه شيعه به عنوان يك جمعيت سياسي - مذهبي را تشكيل دادند. سپس افراد ديگري به آنان ملحق شدند. مرحوم سيد محسن امين در كتاب اعيان الشيعه، بيش از هفتاد و هفت تن از صحابه را نام مي‏برد كه اين عده به عنوان شيعه علي(شيعه به همين معناي مذكور) شناخته مي‏شدند.(7)

سپس در بين تابعين و نسل‏هاي بعدي شيعه گسترش چشمگيري يافت.(8)

شيعه به معناي پيرو علي(ع) از زمان حضرت رسول خدا به وجود آمد. حضرت نيز به پيروان علي(ع) واژه شيعه را اطلاق نمود. اما شيعه به معناي سياسي كه معتقد به خلافت بلا فصل امام علي بعد از رسول خدا بود، بعد از جريان سقيفه به وجود آمد.

نكته پاياني شيعه به معناي پيرو علي در باره پيامبر كار برد ندارد زيرا معنا ندارد پيامبر پيرور علي باشد بلكه به عكس علي است كه پيرو پيامبر مي باشد اما از نظر اصطلاحي كه شيعه به كساني اطلاق شود كه معتقد به خلافت بلا فصل علي مي باشند. بايد گفت پيامبر خود پايه گذار اين تشيع بوده چگونه خود شيعه نباشد؟ بنا بر اين وجه پيامبر را شيعه مي دانيم و علي نيز شيعه بود.

براي اطلاع بيشتر ميتوانيد به ترجمه تفسير الميزان، ج 2، ص 578، بحث روايي، و تفسير نمونه، ج 27، ص 214 و تاريخ تشيع در ايران، اثر رسول جعفريان مراجعه كنيد.

پي نوشت ها:

1. علامة المجلسي، بحار الأنوار، بيروت - لبنان: دار إحياء التراث العربي، 1403 - 1983 م، ج 27، ص 143.

2. سيوطي، درّ المنثور، ج 6، ص 379، بي جا.

3. همان.

4. علامه طباطبائي، الميزان في تفسير القرآن، قم: جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1417ق، ج 20، ص 578؛ تفسير نمونه‏، مكارم شيرازي ناصر، دار الكتب الإسلامية، تهران‏: 1374 ش، ج 27، ص 215.

5. محسن امين، اعيان الشيعه، بيروت: دارالتعارف للمطبوعات، ج 2، ص 27.

6. همان، ص 27.

7. همان، ص 27.

8. همان، ص 30

همه مسلمانان در عین حال که با هم اختلاف دارند می توانند با تکیه بر مشترکات بسیاری که دارند در برابر دشمنان اسلام صف واحدی را تشکیل دهند .
شیعه,سنی

وحدت اسلامی به معنای یکی شدن مذاهب نیست. این وحدت نه شدنی است و نه منظور داعیان این وحدت است. وحدت به معنای نادیده گرفتن اختلافات و شیعه شدن سنی، یا سنی شدن شیعه نیست.

مقصود از وحدت اسلامی همبستگی مسلمانان و اتحاد پیروان مذاهب گوناگون با وجود اختلافات مذهبی، در برابر دشمنان اسلام و بی گانگان است.

معنای صحیح وحدت شیعه و اهل سنت این است که با توجه به این که بین دو مذهب مشترکات بسیاری است، دو گروه باید بر محور این مشترکات به هم نزدیک شوند؛ برای حفظ و تعالی اسلام با همدیگر همکاری و همیاری داشته باشند؛ چرا که هر دو دشمن واحدی دارند. دشمنان اسلام، دشمنان هر دو مذهب هستند. در برابر این دشمنان و برای جلوگیری از سوء استفاده آنان از اختلافات باید در مقابل آنها بر وجوه اشتراک خود تکیه کنند، تا بتوانند بر دشمنان اسلام که دشمن مشترک شیعه و سنی هستند، از خود دفاع کنند.

شیعه و سنی، قرن‌های طولانی است که در مسائل گوناگون تفاوت نظر دارند و این امر، گاه از سوی فتنه انگیزان مایه گسست‌ها، بلکه نزاع‌های فراوان در تاریخ شده است، و بی‌گمان، یکی از عللِ ضعف مسلمانان در حال حاضر در برابر هجمه استعمار غرب، همین امر بوده است.

شیعه و سنی هر دو مسلمان و در اعتقادات، احکام، اخلاق و. . . دارای مشترکات زیادی هستند، البته اختلاف هایی هم دارند که انکارشدنی نیست، اما این اختلاف ها نباید منجر به خصومت و دشمنی شود و به اساس اتحاد و برادری اسلامی ضربه وارد سازد.

علامه شرف الدین می گوید: "سیاست سبب جدایی شیعه و سنی شد، همو نیز باید سبب اتحاد شیعه و سنی شود".(1) منظور این است که سیاست استعماری و دسیسه های بی گانگان فرق اسلامی و از جمله شیعه و سنی را از هم جدا کرده است، باید سیاست اسلامی به منظور مقابله با دشمن مشترک نیز آنها را به هم پیوند دهد.

 

وحدت و مناظرات علمی

وحدت به معنای ترک و تعطیل کردن مباحثات و مناظرات علمی بین این دو مذهب نیست. با حفظ وحدت و یک پارچگی نیز می توان در محیط های علمی مناظرات علمی برقرار کرد؛ به گونه ای که دشمنان نیز نتوانند سوء استفاده نمایند. روشن است که برای رسیدن به اتحاد، نخست باید عوامل تفرقه و موانع اتحاد را از سر راه برداشت، و به طرفین شناختی صحیح از عقاید و افکارِ یکدیگر بخشید، و این، جز با بحث و مذاکره علمی بین دانشمندان ممکن نیست. "اتحاد" به معنای نفی آزادی اندیشه و تحقیق، حقیقتجویی و عدالت خواهی نیست. اتحادی مطلوب است که در کنار این ارزش ها مطرح گردد.

اگر این مباحثات و مناظرات علمی با روش های علمی و رعایت آداب مناظره صورت گیرد، نه تنها سبب تفرقه و جدایی بین دو مذهب نخواهد شد، بلکه منجر به شناخت صحیح یکدیگر و تقریب و در نتیجه وحدت نیز می شود. از این رو مناظرات علمی نه تنها تفرقه انگیز نیست که وحدت آفرین است.

وحدت در گذر زمان

با مطالعه در تاریخ اسلام می توان شواهد فراوانی از وحدت و هم گرایی و ثمرات آن در بین مذاهب اسلامی یافت و آنها را به عنوان اسوه و نمونه به جوامع اسلامی معرفی نمود.

سیره حضرت علی (ع) بهترین الگو و اسوه برای برقراری اخوت و وحدت اسلامی است. ایشان برای حفظ وحدت مسلمانان نه تنها از حقوق خویش می گذشت، بلکه از همکاری با مخالفان خود نیز دریغ نمی کرد.

بزرگانی از هر دو مذهب شیعه و سنی در جهت پا گرفتن این وحدت کوشیده اند. افرادی؛ چون آیت الله بروجردی، حضرت امام خمینی، علامه شرف الدین، سید جمال الدین اسدآبادی، امام موسی صدر از میان شیعه و شیخ شلتوت و محمد عبده و دیگران از بین اهل سنت را باید نام برد که در عرصه شکل گیری وحدت بین مسلمانان گام های مؤثری برداشتهاند.

با مراجعه به تاریخ نیز می توانیم شواهد فراوانی از همکاری و وحدت شیعه و سنی بیابیم. برای نمونه صاحب بن عباد شیعه، که در دوران عباسیان وزیر بود، قاضی عبد الجبار را که از بزرگان اهل سنت بود، به سمت قاضی القضاتی منصوب کرد.

در بین مسلمانان زمینه های وحدت بسیاری وجود دارد که با محور قرار دادن آنها می توان وحدت بین مسلمانان و قدرت یافتن آنها را شاهد بود؛ قرآن، رسول اکرم (ص)، حضرت علی (ع)، مسئله مهدویت، محبت اهل بیت (ع)، دفاع از مردم فلسطین، مقابله با دشمنی های اسرائیل و آمریکا، از زمینه های وحدت امت اسلامی هستند.

 

پی نوشت:

1. شرف الدین، عبد الحسین، اجتهاد در مقابل نص، ترجمه، دوانی، علی، ص 8، چاپ دوم، کتابخانه بزرگ اسلامی، 1396ق.

با سلام آیا نظریه ولایت فقیه از مسائل قدیم (از زمان پیامبر و ائمه علیهم السلام) در مذهب شیعه می باشد؟ یعنی آیا این کلمه "ولایت فقیه" یا "ولایت مطلقه فقیه" در روایات قدیم وجود دارد؟

پاسخ:
نظريه ولايت فقيه سابقه ديرينه اي در منابع شيعه دارد. افرادي مانند سيد بحرالعلوم، ملا احمد نراقي، فاضل دربندي، ميرفتاح حسيني و بسياري از فقها آن را به طور مستقل بحث كرده­ اند؛ با اين حال، انزواي مذهب تشيع و حاكميت حاكمان جور باعث شد اين نظريه از افكار عمومي مسلمانان فاصله بگيرد، تا جايي كه بعضي آن را تئوري نوظهور بدانند.
اصل و اساس ولايت فقيه، مطلبي است كه در صدر اسلام ريشه دارد. چون ولايت فقيه، امتداد و ادامه اصل ولايت است كه در صدر اسلام در شخصيت پيامبر (صلی الله علی و آله) وجود داشته است:
«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ؛(1) سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده ‏اند همانها كه نماز را برپا مى ‏دارند، و در حال ركوع، زكات مى‏ دهند.»
1. غيبت پيامبر(ص) و حضور نداشتن ايشان در برخي از شهرها؛ مانند ابولبابه، روز دومة الجندل ابن عرفطه، در ايام جنگ هاى بنى قريظه، بنى لحيان و ذى قرد، ابن ام مكتوم را به جاى خود تعيين كرد. روز بنى المصطلق ابى ذر، روز خيبر، نميلة، مدت عمره قضا ابن عضبط، روز فتح مكه ابو رهم، در جنگ تبوك على بن ابى طالب و در حجة الوداع ابو دجانه انصارى را جانشين خود قرار داد.(2)
2. نياز مبرم مسلمانان به احكام و دستورهاى سياسى و فردى به شكل فوري؛
بنابراين پيامبر گرامى (ص) به افرادى نياز داشت تا در غيبت ايشان، احكام را براى مردم تبيين و جامعه اسلامى را اداره كنند.
اين مسأله در دوران امامان معصوم (ع) نيز وجود داشت. لذا علاوه بر اينكه در سيره نظرى آن بزرگواران مشاهده مى ‏كنيم كه با الهام از قرآن، به حلّ اين مسأله پرداخته ‏اند در سيره عملى خود نيز- در مواردى كه نياز بوده با تكيه بر شرايط مهم رهبرى (قدرت و توانمندى، امانت‏دارى، علم و آگاهى به احكام و دستورات الهى و) اقدام به تعيين افراد واجد شرايط مى ‏كردند مانند: حذيفه بن يمان به عنوان حاكم اول مدائن، سلمان فارسى به عنوان حاكم دوم مدائن، عمار بن ياسر به عنوان حاكم كوفه، مالك اشتر به عنوان حاكم و سرپرست مصر.(3)
البته مسأله ولايت فقيه نيز از آغاز غيبت كبري مطرح مي شود. چون امام زمان(عجل الله فرجه) جانشين خود را با شرط فقاهت تعيين كرده اند. يعني ولي كسي است كه فقيه باشد (به عنوان اصلي ترين شرط) پس اصل ولايت از صدر اسلام بوده و ولايت در دستان فقيه، به بعد از غيبت امام عصر (عج) باز مي گردد.
بنابر همين مطلب فقهاى بزرگوار اسلام، همواره در صدد تشكيل حكومت اسلامى و اجراى احكام و تعاليم آن در جامعه و تحقق آرمان‏ هاى آن بوده‏ اند. البته زمانى كه زمينه ‏ها و شرايط دست‏يابى بدين مهم به طور كامل فراهم نبود، آنان به مرتبه‏ اى مناسب با اقتضاى شرايط محيطى بسنده كرده و در پى تحقق زمينه لازم براى تشكيل حكومت اسلامى بوده‏ اند. اينك به طور مختصر به تجلّى اعمال ولايت فقيه در حد مقدور از سوى برخى از مشهورترين فقها مى ‏پردازيم:
1. شيخ مفيد كه زعامت و رهبري شيعيان را به دست گرفتند.
2. خواجه نصير الدين طوسى كه به دربار هلاكوخان وارد شدند و از اين طريق اقداماتي انجام دادند.
3. محقق كركى با نزديك شدن به دربار پادشاهان صفوى، نقطه عطفى در عملى ساختن نظريه «ولايت فقيه» به وجود آورد تا جايى كه شاه طهماسب ضمن اذعان به ولايت محقق كركى به عنوان نايب امام زمان، رياست عالى مملكتى را به او تقديم كرد و محقق از اين راه گام‏هاى ارزنده ‏اى در بسط و اجراى احكام عالى اسلام، در سطح كشور برداشت.(4)
4. شيخ بهائى با تكيه بر ولايت فقيه، سمت شيخ الاسلامى شاه عباس را پذيرفت تا مردم را طبق نگرش ائمه معصومين(ع) تربيت و فقه جعفرى را اجرا كند.
5. شيخ جعفر كاشف الغطاء ولايت بر جامعه را حق خود مى‏ دانست و بر اين اساس، مقام فرماندهى جنگ (ايران و روس) را در اختيار فتحعلى شاه قرار داد.(5)
نتيجه:
از بررسى پيشينه تاريخى «ولايت فقيه» چند انگاره مشخص مى ‏شود:
يكم. اصل ولايت به زمان نزول وحى و صدر اسلام و عصر حضور ائمه اطهار (ع) باز مى ‏گردد. بنابراين مسأله ياد شده، از لحاظ نظرى و عملى، بسيار متقدم بر زمان اخير است و در زمان ما در عرصه عمل، عينيت و تجلّى و جايگاه مناسب خويش را به دست آورده است.
دوّم. هر يك از صاحب نظران، بر اثر مهيا نبودن زمينه كامل، به عملى شدن ناقص ولايت فقيه بسنده مى‏ كردند. راز نزديك شدن علماى تراز اول شيعه به دربار برخى از سلاطين را مى‏ توان در راستاى اميد به تجلى عملى ولايت فقيه- هر چند در عرصه‏ اى محدود ارزيابى كرد.
سوّم. آنچه امروزه به صورت يك نظريه، از سوى حضرت امام (ره) و بسيارى از فقهاى بزرگوار ارائه شده و مبناى نظام جمهورى اسلامى قرار گرفته است تطورات و ادوار مختلفى داشته است. اين انديشه در خط سير تاريخى- تدريجى خود، مراحل تكوين و تكامل را پيموده است تا اينكه در قرون اخير- به ويژه از قرن سيزدهم به بعد صورت توسعه‏ يافته آن، به عنوان يك نظريه سياسى كامل آشكار شده است.
درباره ولايت فقيه به كتاب هاي زير مراجعه فرماييد:
-پرسش و پاسخ هاي درباره ولايت فقيه، مصباح يزدي
-ولايت فقيه، محمد هادي معرفت
-ولايت فقيه، آيت الله جوادي آملي

پي نوشت ها:
1. مائده، آيه55.
2. براي آگاهي بيشتر به سيره ابن هشام رجوع شود "آن جا كه در هر غزوه اى نام كسى را كه پيامبر خدا "ص" در مدت غيبتش در مدينه بجاى خود تعيين مى كرد، نقل كرده است."
3. براي آگاهي بيش تر،ر.ك: سيماي كارگزاران امام علي (ع)، تاليف علي اكبر ذاكري بخش دوم ضمن چند فصل.
4. موسوى بهبهانى، حكيم استرآباد ميرداماد، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1377ش، ص 11- 01.
5. شيخ محمد حسين كاشف الغطا،كشف الغطاء، ناشر دفتر تبليغات اسلامي، ج 2، ص 394.
موفق باشید.

صفحه‌ها