امام زمان عج الله تعالي فرجه

امام زمان عج هم مانند هر کودک دیگری، در طفولیت نیاز به سرپرستی و مراقبت دارد. در مورد سرپرست ایشان بعد از شهادت امام عسکری اقوال مختلفی وجود دارد.
سرپرست امام زمان عج بعد از شهادت امام حسن عسکری ع

پرسش:

امام زمان عجل¬الله تعالی فرجه الشریف بعد از شهادت پدرشان تحت سرپرستی چه کسی بودند؟
 

پاسخ:

امام زمان عجل¬الله تعالی فرجه الشریف در نیمه شعبان سال 256 یا 255 ھ.ق. به دنیا آمد (1) و پدرش امام حسن عسکری علیه‌السلام در هشتم ربیع‌الاول سال 260 ھ.ق. از دنیا رفت. (2) بنابراین، امام زمان در هنگام شهادت پدر، چهار یا پنج سال و هفت ماه داشته است. به لحاظ کلامی، امام حتی در سنّ کودکی نیز نیازمند تعلیم و تربیت دیگران نیست؛ ولی به اقتضای بشر بودن، نیاز به شیردهی و مراقبت و  خدمت دارد و تا وقتی کودک باشد، باید کسی متکفّل امور روزمره او بشود و این منافاتی با امداد الهی نسبت به او ندارد. (3) ازاین‌رو، درباره امام  زمان عجل¬الله تعالی فرجه الشریف نیز می‌توان پرسید: بعد از شهادت پدرش، چه کسی متکفّل مراقبت از آن حضرت بوده است؟ دراین‌باره، چند احتمال قابل‌بررسی است:

1 - مادر آن حضرت
گرچه برخی، از حیات مادر امام زمان عجل¬الله تعالی فرجه الشریف پس از شهادت پدرش سخن گفته‌اند؛ (4) اما در برخی روایات تصریح‌شده است که آن بانوی گرامی قبل از شهادت امام حسن عسکری از دنیا رفته بود. (5) پس در قید حیات نبود که متکفّل امور فرزندش شود؛ 
بنابراین، زنی به نام «صقیل» که در هنگام شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام زنده بوده و برخی از او به‌عنوان مادر امام زمان نام‌برده‌اند، (6) مادر امام زمان نبوده؛ هرچند بعید نیست که قبل از شهادت امام عسکری، گاهی به پرستاری از فرزند ایشان گماشته شده باشد؛ چنان‏که در روایت ابوسهل از عقید خادم، آمده است که وقتی امام عسکری فرزندش را فراخواند، صقیل دست او را گرفت و نزد پدر آورد. (7) از مضمون روایت ابوالادیان هم پیدا است که صقیل، خادم امام عسکری بوده و برای رد گم کردن و حفظ جان امام زمان عجل¬الله تعالی فرجه الشریف، ادعای بارداری کرد و او را تا مدت‌ها  در خانه معتمد عباسی تحت نظر گرفتند. (8)

 2 - مادربزرگ آن حضرت
حُدَیْثه یا سُوسَن، (9) مکنّا به «ام الحسن»، مادر امام حسن عسکری علیه‌السلام بود که بعد از شهادت ایشان، به این اعتبار که مادربزرگ امام زمان بود، از ایشان به‌عنوان «جدّه» یاد می‌شد. در گزارش احمد بن عبیدالله بن خاقان تصریح‌شده است که مادر امام حسن عسکری علیه¬السلام خود را وصی آن حضرت معرفی می‌کرد. (10)
 نیز بنا به روایت احمد بن ابراهیم از جناب حکیمه دختر امام جواد علیهماالسلام، وی وصی ظاهری امام حسن عسکری علیه‌السلام بوده و شیعیان به ایشان مراجعه می‌کردند. (11)  پس بعید نیست که ایشان، متکفّل نوه خویش حجه بن الحسن عجل¬الله تعالی فرجه الشریف نیز بوده باشد.
برخی از تاریخ‌پژوهان معاصر، با توجه به برخی  اشارات موجود در روایات مربوط به تولد حضرت مهدی عجل¬الله تعالی فرجه الشریف، چنین استنباط کرده‌‌اند که آن حضرت پس از تولّد، به‌منظور مخفی ماندن از چشم دشمنان، به مدینه برده شده است. (12) اگر این حدس درست باشد، بعید نیست که بگوییم آن حضرت در مدینه نزد مادربزرگ خویش بوده است. مؤیّد این احتمال این است که آن بانو هنگام تولّد حضرت مهدی حضور نداشته و امام عسکری با نامه خبر ولادت فرزندش را به مادر خویش داده است. (13) 
در حوادث مربوط به شهادت و تشییع و تدفین امام عسکری هم نامی از وی نیست و احتمالاً در آن زمان در مدینه بوده است.

3 - مراقبانی از عالم غیب!
بعید نیست که نگهداری از امام زمان عجل¬الله تعالی فرجه الشریف امری خارق‌العاده و معجزه‌آسا بوده باشد؛ کما این‏که مخفی ماندن ولادت آن حضرت نیز تا حدودی معجزه‌آسا بوده است. چنان‌که طبق روایتی، در مادر آن حضرت تا لحظاتی قبل از ولادت، آثار حمل به چشم نمی‌خورده است (14) و همین نیز باعث شد مأموران حکومتی که برای گزارش ولادت فرزندی از امام عسکری به خانه ایشان رفت‌وآمد داشتند، متوجه بارداری همسر امام نشوند. 
حکیمه خاتون عمّه امام عسکری که شاهد ولادت حضرت مهدی عجل¬الله تعالی فرجه الشریف بوده، می‌گوید:  فردای آن روز، باز به خانه برادرزاده‌ام آمدم، امّا آن کودک را ندیدم. وقتی سراغ او را از برادرزاده‌ام گرفتم، فرمود: «او را به همان کسی سپردیم که مادر موسی فرزندش را به او سپرد». (15) این جمله، آشکارا دلالت بر این دارد که مراقبت از حضرت مهدی عجل¬الله تعالی فرجه الشریف، امری خارق‌العاده و غیرعادی بوده است.
مؤیّد این احتمال، چندین روایت است که نشان می‌دهند فرشتگان الهی از همان دوران شیرخوارگی، در کنار حضرت مهدی بودند، او را با خود می‌بردند و برای شیر خوردن یا ملاقات با پدر، بازمی‌آوردند. در روایتی که شیخ صدوق نقل کرده، از زبان حکیمه آمده است: ابو محمد (امام حسن عسکری) حضرت مهدی عجل¬الله تعالی فرجه الشریف را  به من داد و فرمود: «او را نزد مادرش ببر تا بدو شیر بدهد. آنگاه نزد من بازگردان». او را به مادرش رسانیدم و بدو شیر داد و سپس او را به ابو محمد برگرداندم درحالی‌که پرندگان بر بالای سرش در پرواز بودند. 
ابو محمد به یکی از آن پرندگان بانگ زد: «او را برگیر و نگاه‌دار و هر چهل روز یک‌بار به نزد ما بازگردان». آن پرنده کودک را برگرفت و به آسمان برد و پرندگان دیگر نیز به دنبال او بودند. در آن حال شنیدم که ابو محمد می‌گوید: «تو را به خدایی سپردم که مادر موسی، موسی را به او سپرد». 
در این هنگام نرگس (مادر امام زمان) گریست و امام بدو فرمود:  «ناراحت نباش که بر او، شیر خوردن جز از سینه تو حرام است و به‌زودی نزد تو بازمی‌گردد؛ همان‌گونه که موسی به مادرش بازگردانیده شد». امام سپس به این سخن خداوند متعال استناد کرد که: ﴿فَرَدَدْناهُ إِلى‏ أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُها وَ لا تَحْزَنَ﴾‏؛ (16) پس او را به مادرش بازگردانیدیم تا چشمش [بدو] روشن شود و غم نخورد. 
حکیمه می‌گوید: از امام عسکری پرسیدم: «این پرنده چه بود؟!». فرمود: «این روح‌القدس است که بر امامان گماشته شده است؛ آنان را موفّق و مسدّد می‌دارد و به آن‏ها علم می‌آموزد». (17)
این مراقبت خارق‌العاده، اختصاص به زمان حیات امام حسن عسکری علیه‌السلام نداشته و پس از شهادت ایشان نیز جاری بوده است. چنان‏که طبق روایتی دیگر، وقتی حکیمه دوست داشت فرزند امام حسن عسکری را ببیند و او را نیافت، امام به او فرمود: «ای عمه! او در سایه و پناه خدا و در پس پرده غیبت الهی است تا آنگاه‌که اجازه ظهورش را بدهد. 
هنگامی‌که خداوند مرا پنهان کرد و جانم را گرفت و دیدی که پیروانم دچار اختلاف شده‌اند، معتمدان آنان را آگاه کن؛ اما [این خبر] باید نزد تو و ایشان پوشیده باشد که خداوند ولی خود را از خلقش پنهان و او را از دید بندگان ناپیدا می‌نماید و کسی او را نخواهد دید تا آنکه جبرئیل اسبش را [برای قیام و ظهور] پیشِ رویش آورد تا خداوند کاری را که حتماً می‌شود، به انجام رساند». (18)

نتیجه:
خلاصه این‏که امام زمان عجل¬الله تعالی فرجه الشریف در چهار یا پنج‌سالگی، در حالی پدرش امام عسکری علیه‌السلام را از دست داد که مادرش نیز در قید حیات نبود؛ اما از برخی روایات به دست می‌آید که نگهداری از آن حضرت، امری خارق‌العاده و بر عهده فرشتگان الهی بوده است؛ هرچند ممکن است مادربزرگ ایشان (مادر امام عسکری) نیز به‌حسب ظاهر، متکفّل ایشان بوده باشد و این دو، منافاتی با یکدیگر ندارند.

پی‌نوشت‌ها:
1. مشهور، ولادت امام زمان عجل¬الله تعالی فرجه الشریف در سال 255 ھ. است؛ ولی آقای یدالله مقدّسی، با دلایل متعددی، سال 256 را سال ولادت آن حضرت دانسته و اقوال دیگر را نقد کرده است. ر.ک: مقدّسی، یدالله، باز پژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان علیهم‌السلام، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اوّل، 1391 شمسی، ص 555 ـ 577.
2. مقدّسی، یدالله، همان، ص 550.
3. چنان‌که حضرت مریم سلام‌الله علیها در عین حال که تحت تکفّل حضرت زکریا بود، از نعمت‌‏ها و خوراکی‌های بهشتی نیز بهره‌مند بود. ر.ک: سوره بقره (2)، آیه 37.
4. نجاشی در ذیل نام محمد بن علی بن حمزه (از نوادگان حضرت ابوالفضل و از اصحاب امام هادی و اما عسکری) می‌نویسد: «و فی داره حصلت أم صاحب الأمر عجل¬الله تعالی فرجه الشریف بعد وفاه الحسن علیه السلام»؛ یعنی: «او همان کسی است که مادر امام زمان پس از درگذشت امام عسکری علیه‌السلام در خانه او به سر برد»؛ نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1407 ھ.ق، ص 347، ش 938. 
5. شیخ صدوق از ابوعلی خیزرانی از کنیز امام حسن عسکری علیه‌السلام نقل کرده است که آن حضرت به مادر حضرت مهدی عجل¬الله تعالی فرجه الشریف خبر داد بر خانواده‌اش چه خواهد گذشت. او نیز از امام خواست دعا کند مرگش قبل از مرگ امام باشد. پس آن زن در زمان حیات امام حسن عسکری درگذشت. ر.ک: صدوق، محمد بن علی بن بابویه، کمال‌الدین و تمام النعمه، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1395 ھ.ق،  ج 2، ص 431 (باب 42، ح 7)؛ حرّ عاملی، وسائل ‏الشیعه، قم، آل البیت، 1409 ق، ج  3، ص 204، ح 3411.
6. برای نمونه، ر.ک: صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 474، ح 24 و به نقل از آن: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1409 ھ.ق، ج 50، ص 331. ص 230.
7. البته در این روایت آمده است: «...اذ جائت امُّه صقیل فأخذت بیده و أخرجته إلی أبیه الحسن علیه السلام»؛ اما به قرینه دیگر روایات، می‌توان او را پرستار امام دانست و نه مادر او. ر.ک: طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، قم، مؤسسه معارف اسلامی، 1411 ھ.ق، ص 271 ـ 271.
8. شیخ صدوق، کمال‌الدین، ج 2، ص 475 ـ 476. نیز ر.ک: جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، انتشارات انصاریان، قم، چاپ پنجم، 1381 ش، ص 569.
9. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، مؤسسه امام صادق علیه‌السلام، 
چاپ بیست و دوم، 1389 ش/ 1431 ق، ص 616. برای ایشان نام‌های دیگری نیز ذکرشده که از همه معروف‌تر «سمانه» است.
10. «وَ ادَّعَتْ أُمُّهُ وَصِیَّتَه»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365 ش، ج 1، ص 505
11. احمد بن ابراهیم می‌گوید: از جناب حکیمه پرسیدم: «إِلَى مَنْ تَفْزَعُ الشِّیعَهُ؟». ایشان فرمود: «إِلَى الْجَدَّهِ أُمِ‏ أَبِی مُحَمَّدٍ ‏»؛ یعنی شیعیان به چه کسی پناه ببرند؟ فرمود: «به مادربزرگ که مادر ابو محمد است»؛ طوسی، الغیبه، ص 230. این حدیث را مرحوم صدوق نیز دو بار در کمال‌الدین، ج 2، ص 501، ح 27 و ص 507، ادامه ح 36 عیناً نقل کرده است.
12. جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 566، به نقل از: جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص 124.
13. «کتب إلی امّه یُعلمُها بولاده القائم علیه‌السلام». صدوق، کمال الدّین، ج ۲، ص ۱۷۸.
14. ر.ک: شیخ عباس قمی، منتهی الامال، باب چهاردهم در تاریخ امام دوازدهم، بیان ولادت باسعادت حضرت صاحب‌الزمان عجل¬الله تعالی فرجه الشریف.
15. شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 143.
16. سوره قصص (28)، آیه 13.
17. صدوق، کمال‌الدین، ج 2، ص 428 ـ 429؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 13 ـ 14.
18. شیخ طوسی، الغیبه، ص 237 (نقل در: محمدی ری‌شهری، محمد با همکاری محمدکاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، دانش‌نامه امام مهدی عجل¬الله تعالی فرجه الشریف بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، فارسی _ عربی، مترجم: عبدالهادی مسعودی، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، چاپ سوم، 1395 ھ.ش، ج 2، ص 226 و 227).
 

امام زمان(عج) چطوري از آنجا خارج شد؟
زندگي امام عسکري در سامرّا، حالت عادي داشته و تولّد فرزند ايشان نيز از اين جهت، طبيعي است؛ منتها از آن جا که مأموران حکومتي در صدد جلوگيري از ولادت امام زمان...

امام حسن عسكري(ع) در زندان بودن ، پس چطور فرزندشون منجي عالم بشريت مهدي(عج) بدنيا اومد و اين همه جاسوس اطراف خانم حضرت داشتند و نفهميدند ؟؟ امام زمان(عج) چطوري از آنجا خارج شد ؟؟

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

براي رسيدن به پاسخ سؤال خود به نکات زير توجه نمائيد:

يک ـ شهر سامرا در آن دوران، مرکز خلافت عباسي بود و چون لشکرگاه عباسيان نيز در سامرا قرار داشت، به امام هادي و امام حسن عسکري (عليهما السلام) «عسکري» مي‌گويند که در واقع، معرّب کلمۀ «لشکري» است. امام حسن عسکري (عليه السلام) به طور کلي در زندان نبود، بلکه تنها چند نوبت به زندان افتاد و در ديگر مواقع، همانند يک شهروند عادي زندگي مي‌کرد؛ ولي اولاً اقامتش در سامرا به صورت اجباري بود و ثانياً مي‌بايست حضور خود را در سامرا، به طور مداوم  به آگاهي حکومت برساند و به نقلي، هر دوشنبه و پنجشنبه در دارالخلافه حاضر شود.(1) هدف حکومت عباسي از اسکان اجباري امام در اين شهر که چهرۀ نظامي داشت، اين بود که رفت و آمد شيعيان با امام را تحت نظر بگيرند تا مبادا همانند ديگر علويان دست به قيام بزنند. ارتباط شيعيان با امام در اين دوره، به طور عمده از طريق شبکۀ وکالت بود و جز موارد خاصّي که افراد به صورت حضوري خدمت امام مي‌رسيدند، غالباً مطالب خود را به وسيلۀ نامه با امام در ميان مي‌گذاشتند.(2)

دو ـ همان طور که از مطلب قبلي معلوم شد، زندگي امام عسکري در سامرّا، حالت عادي داشته و تولّد فرزند ايشان نيز از اين جهت، طبيعي است؛ منتها از آن جا که مأموران حکومتي در صدد جلوگيري از ولادت امام دوازدهم، و يا قتل وي در صورت ولادتش بودند، امام حسن (عليه السلام) تمهيداتي براي مخفي کردن ولادت وي در نظر گرفت. البته با توجه به مجموع رواياتي که دربارۀ چگونگي ولادت حضرت مهدي (عج) به دست ما رسيده، مي‌توان دريافت که مخفي ماندن ولادت آن حضرت، تا حدودي معجزه‌آسا بوده هم بوده است؛ چنان‌که طبق روايتي، در مادر آن حضرت تا لحظاتي قبل از ولادت، آثار حمل به چشم نمي‌خورده است(3) و همين نيز باعث شد مأموران حکومتي که براي گزارش ولادت فرزندي از امام عسکري به خانۀ ايشان رفت و آمد داشتند، متوجه بارداري همسر امام نشوند.

 

سه ـ حکيمه خاتون عمّۀ امام عسکري که شاهد ولادت حضرت مهدي بوده، مي‌گويد: فرداي آن روز، باز به خانۀ برادرزاده‌ام آمدم، امّا آن کودک را نديدم. وقتي سراغ او را از برادرزاده‌ام گرفتم، فرمود: «او را به همان کسي سپرديم که مادر موسي فرزندش را به او سپرد».(4) امام حسن عسکري (عليه السلام) پس از ولادت فرزند نيز تمهيدات مشابهي براي مخفي نگاه داشتن وي از چشم ديگران به کار برد و جز برخي از وکلاي حضرت و افراد خاصي که مورد اعتماد بودند، کسي نمي‌توانست اين فرزند مبارک را ببيند. برخي از تاريخ‌پژوهان معاصر، با توجه به برخي اشارات موجود در روايات مربوط به تولد حضرت مهدي (عجل الله فرجه)، چنين استنباط کرده‌‌اند که آن حضرت پس از تولد، به منظور مخفي ماندن از چشم دشمنان، به مدينه برده شده است.(5)

چهار ـ نکتۀ مهمّي که در بارۀ ولادت امام زمان (عجل الله فرجه) بايد بدان توجه شود، اين است که امام عسکري (عليه السلام) در اين باره، مي‌بايست همزمان دو جهت کاملاً متفاوت را رعايت کند: مي‌بايست طوري برخورد کند که از يک سو دشمنان آن حضرت متوجّه ولادت فرزندش نشوند، و از ديگر سو، شيعيان و پيروان اهل بيت، نه تنها از ولادت وي باخبر شوند که حتّي وي را به عنوان امام بعدي خويش بشناسند. از اين رو، امام عسکري در عين حال که تلاش فراواني براي مخفي نگاه داشتن ولادت فرزندش و نيز پنهان کردن وي بعد از ولادت انجام داد، در مناسبت‌هاي مختلفي فرزند خويش را به افراد مورد اعتماد نشان مي‌داد تا همه بدانند که وارث او زاده شده و امام بعدي را بشناسند. از جمله، در روايتي از محمد بن عثمان بن سعيد عمري (نايب خاص امام زمان) آمده است: «چون آن حضرت متولد شد، امام عسکري (عليه السلام) پدرم را فراخواند و فرمود: هزار رطل ـ که نزديک هزار من مي‌شود ـ نان و ده هزار رطل گوشت، به بني‌هاشم و غير بني‌هاشم صدقه بدهند و گوسفند بسياري براي عقيقه بکشند».(6) مطمئنّاً اين مقدار صدقه و گوشت عقيقه، به افراد بسياري رسيده و آنان که منتظر خبري از ولادت فرزندي در خانۀ امام عسکري بوده‌اند، با دريافت آن، متوجه اصل خبر شده‌اند و چه بسا هدف امام عسکري از پخش کردن آن همه صدقه و گوشت عقيقه، اين بوده که به صورت غير مستقيم، خبر ولادت فرزند خويش را منتشر کند. امام عسکري در سال‌هاي بعد و تا پيش از شهادت خود نيز به مناسبت‌هاي مختلف، فرزندش را به افراد مورد اعتماد نشان مي‌داد و به عنوان جانشين خويش معرفي مي‌کرد. شيخ مفيد از تعدادي از اصحاب، خادمان و ياران نزديک امام عسکري (عليه السلام) روايت کرده که آنان موفق به ديدار امام زمان شده‌اند، مانند: برادرزادۀ امام رضا به نام محمد بن اسماعيل، حکيمه خاتون دختر امام جواد، ابوعلي بن مطهر، عمرو اهوازي و ابوطُرَيف خدمت‌گزار خانۀ امام.(7) حتي در يک مورد، محمد بن عثمان عَمري همراه با چهل نفر ديگر به محضر امام حسن عسکري (عليه السلام) رسيد و آن حضرت فرزند خود را به آنان نشان داد و فرمود: «اين، امام شما پس از من و جانشين من در ميان شما است. از او فرمان ببريد و پس از من، در دين خود اختلاف نکنيد که در اين صورت هلاک مي‌شويد. و آگاه باشيد که از امروز به بعد، او را نخواهيد ديد».(8) اين گونه تدابير، باعث شد که اين ولادت مبارک، در عين حال که از چشم نااهلان مخفي ماند، به اطلاع دوستان اهل بيت برسد و بدين ترتيب، مشکل حادّي در جانشيني امام مهدي (عجل الله فرجه) به جاي پدر رخ نداد.

پي‌نوشت‌ها:

1. شيخ طوسي، کتاب الغيبة، ص 129.

2. ر.ک: رسول جعفريان، حيات فکري و سياسي امامان شيعه، ص 542 ـ 538.

3. ر.ک: شيخ عباس قمي، منتهي الامال، باب چهاردهم در تاريخ امام دوازدهم، بيان ولادت با سعادت حضرت صاحب الزمان.

4. شيخ طوسي، کتاب الغيبة، ص 143.

5. رسول جعفريان، حيات فکري و سياسي امامان شيعه، ص 566 (به نقل از: جاسم حسين، تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم، ص124).

6. شيخ عباس قمي، منتهي الامال، باب چهاردهم در تاريخ امام دوازدهم، بيان ولادت با سعادت حضرت صاحب الزمان.

7. رسول جعفريان، حيات فکري و سياسي امامان شيعه، ص 570 (به نقل از: الارشاد، ص 350).

8. خبر اين ملاقات در منابع مختلفي آمده است، از جمله: شيخ طوسي، الغيبة، ص 127.

چرا امام زمان علیه السلام چهار نایب خاص دارند؟
با توجه به اين كه مشيت الهي بر غيبت امام دوازدهم قرار گرفته بود به همين جهت غيبت صغري مقدمه و آماده سازي براي آن بود.

چرا امام زمان علیه السلام چهار نایب خاص دارند؟ چرا تا يك زمان خاص نواب در اختيار مردم قرار داده شد؟

با توجه به اين كه مشيت الهي بر غيبت امام دوازدهم قرار گرفته بود به همين جهت غيبت صغري مقدمه و آماده سازي براي آن بود.

غيبت صغري از سال 260 هجري (سال شهادت امام يازدهم) تا سال 329 (سال در گذشت آخرين نايب خاص امام) يعني حدود 69 سال بود.(1) در دوران غيبت صغري، ارتباط شيعيان با امام به كلي قطع نبود و آنان، به گونه‏اي خاص و محدود، با امام ارتباط داشتند.

در طول اين مدّت، افراد مشخصي به عنوان «نايب خاص» با حضرت در تماس بودند و شيعيان مي‏توانستند به وسيله آنان مسائل و مشكلات خويش را به عرض امام برسانند و توسط آنان پاسخ دريافت دارند و حتي گاه به ديدار امام نائل شوند. از اين رو مي‏توان گفت در اين مدّت، امام، هم غايب بود و هم نبود.

اين دوره را مي‏توان دوران آماده سازي شيعيان براي غيبت كبري دانست كه طي آن، ارتباط شيعيان با امام، حتي در همين حد نيز قطع شد و مسلمانان موظف شدند در امور خود به نايبان عام آن حضرت، يعني فقيهان واجد شرائط رجوع كنند.

اگر غيبت كبري يك باره و ناگهاني رخ مي‏داد، ممكن بود موجب انحراف افكار شود و ذهن ها آماده پذيرش آن نباشد. اما گذشته از زمينه سازي هاي مدبرانه امامان پيشين، در طول غيبت صغري، به تدريج ذهن ها آماده شد و بعد، مرحله غيبت كامل آغاز گرديد.

اما اين كه چرا اين نائبان تعدادشان چهار تا است بايد گفت تمامي اين مواردازجمله چهار تن بودن نايبان مطابق مشيت الهي بوده است.

پس عدد نايبان در اين راستا اهميت چنداني ندارد. بلكه زمان غيبت صغري كه بستگي به مشيت الهي دارد مهم است. اگر زود تر يا دير تر پايان مي پذيرفت تعداد نايبان بستگي به نياز زماني كم يا زياد مي شد.

پي نوشت:

1. موسوعه الامام المهدي، كتاب الاول، شهيد سيد محمد صدر قم، نوين، ص416-417؛ بحار، ج51، ص366.

نهم ربیع جشن بگیریم یا نه؟
وحدت و انسجام اسلامی از برترین نعمت‌های خدادادی است، همان گونه كه امیرالمؤمنین فرمود: خداوند بر این امت منت نهاده و بین آنها الفت و اتحاد ایجاد كرده كه در ...

نهم ربیع جشن بگیریم یا نه؟ به جهت قتل عمر و تاج گذاری امام زمان علیه السلام

جشن گرفتن 9 ربیع الاول كه برخی از افراد برپا میكنند، به دو جهت میتواند باشد:

نخست آنكه سالروز به امامت رسیدن حضرت ولی عصر امام زمان(عج) است، دومین مناسبت كه بین مردم به غلط مشهور شده ، سالروز قتل عمر بن خطاب است.

اما نسبت به امامت امام عصر از آن جهت كه هشتم ربیع الاول روز شهادت امام حسن عسكری است و از آن به بعد امامت به عهده امام زمان حضرت ولی عصر سپرده میشود، شیعیان برای به امامت رسیدن امام زمان خشنودند و جشن میگیرند. با این كار یك نوع ابراز احساسات و عرض ارادت نسبت به آن وجود شریف و مادر بزر گوارش حضرت زهرا (س) میكنند.

دومین جهت كه بین مردم به غلط مشهور گشته كه سالروز قتل عمر نهم ربیع الاول است، نیز بدون مستند و دلیل معتبر است. زیرا طبق منابع تاریخی فریقین (شیعی و سنی) عمر بن خطاب در روز بیست و سوم ذی الحجه ترور شد. پس از سه روز درگذشت، بنابر این او در اواخر ذی الحجه درگذشته است. این كه او در 9 ربیع الاول به قتل رسیده فاقد دلیل معتبر است.(1)

بسیاری از بزرگان شیعه براین اتفاق نظر دارند كه تاریخ قتل خلیفه دوم 26 یا 29 ذی الحجة سال 23 هـ .ق است.

شیخ مفید در كتاب « مسار الشیعه » آورده است:

 در روز بیست و ششم ذی الحجة سال 23 هجری عمر بن خطاب مجروح گردید و در بیست و نهم ماه درگذشت.(2)

هم چنین شیخ ابراهیم بن علی كفعمی در كتابی معروف به مصباح آورده است:

 باید دانست كه قتل خلیفه دوم در 26 ذی الحجة سال 23 هـ .ق واقع شده است . این مطلبی است كه صاحبان كتاب های   « طبقات »، « مسار الشیعه »، و ....بر آن تصریح نموده اند، بلكه اجماع شیعه و اهل تسنن نیز بر این است.(3)

اما در شرایط فعلی شادمانی كردن و گرفتن جلسان شادی برای قتل عمر ،صحیح نیست  :

نه تنها در شرایط كنونی بلكه در دوران ائمه معصومین نیز چنین مواردی كه در سالروز قتل عمر برنامه و جلسه شادمانی برپا كنند، گزارش نشده است . شیعیان نیز چنین برنامهای نداشتهاند.  چنانچه برخی از شیعیان و نزدیكان ائمه به ناسزاگویی به خلفا میپرداختند، اهل بیت با آنان برخورد مینمودند.

بر گزاری این مراسم  امروزه از طرف عده ای بعضا همراه با كارهای زشت همراه است كه مطمئناً بر خلاف دین اسلام و توصیه ائمه اهل بیت (ع) است.

در شرایط فعلی كه اسلام بیش از همه زمانها نیاز به اتحاد و انسجام مسلمانان دارد، شایسته نسیت كه ما شیعیان با برپایی چنین مراسمی دامنه اختلافات را گستردهتر و فاصلة میان مسلمانان را بیشتر نماییم.

وحدت و انسجام اسلامی از برترین نعمتهای خدادادی است، همان گونه كه امیرالمؤمنین فرمود: خداوند بر این امت منت نهاده و بین آنها الفت و اتحاد ایجاد كرده كه در سایة آن زندگی كنند. به كنف حمایت آن پناهنده شوند. این نعمتی است كه احدی نمیتواند بهایی برایش بگذارد. زیرا از هر بهایی گرانقدرتر و از هر چیز پر ارزشی با ارزشتر است.(4)

برپایی چنین جلساتی با هر عنوان آتش دشمنی اهل سنت را برمیافروزد . آنان را نیز به مقابله به مثل و توهین و هتك حرمت به مقدسات شیعه و احیاناً تعرض به جان شیعیان وا میدارد كه این قطعاً مورد رضایت امام زمان نیست.

پینوشت ها:

1. مروج الذهب و معادن الجوهر،علي بن حسين مسعودي‏، ج 2، ص 321، ناشر  دار الهجرة، مكان نشر: قم‏،سال چاپ: 1409، نوبت چاپ دوم‏؛ الطبقات الكبري‏،ابن سعد كاتب واقدي‏، ج3، ص 258، ناشر دار الكتب العلمية،مكان نشر: بيروت‏، سال چاپ: 1418،نوبت چاپ: دوم‏.

2. مسار الشيعة (المجموعة)،الشيخ المفيد، ص 23،سال چاپ : 1406، ناشر  مكتب آية الله العظمي المرعشي النجفي - قم.

 3. المصباح، كفعمي، ص511، چاپ  دوم، سال چاپ  1403 - 1983 م، ناشر مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت.

4. نهج البلاغه، خطبه 192.

آیا جزیره ی خضراء وجود دارد؟
با بررسی هاي گسترده اي كه انجام گرفته, جزیره خضراء, افسانه اي بیش نیست و هیچ واقعیت ندارد.

آیا جزیره ی خضراء وجود دارد؟

برخي خواسته اند با تمسك به داستان (جزیره خضراء) بگویند كه امام عصر (ع), فرزنداني دارد و بر آن جزیره, زیر نظر وي, جامعه نمونه و تمام عیار اسلامي را تشكیل داده اند. (9)

لكن با بررسی هاي گسترده اي كه انجام گرفته, جزیره خضراء, افسانه اي بیش نیست و هیچ واقعیت ندارد. (10)

علامه مجلسي این داستان را جداگانه در نوادر بحار نقل كرده و مي نویسد:

(چون در كتاب هاي معتبر بر آن دست نیافتم, آن را در فصلي جداگانه آوردم). (11)

شیخ آقا بزرگ تهراني این داستان را داستاني تخیلي و رمانتیك شمرده است. (12)

افزون بر این, داستان به گونه اي است كه نمي توان آن را پذیرفت:

تناقضات فراوان, سخنان بي اساس و ... در سلسله سند آن, افراد ناشناخته اي وجود دارند كه نمي توان بر آنان اعتماد كرد. (13)

بنا بر این, نمي توان زن و اولادي براي حضرت مهدي (ع) ثابت كرد.

برای اگاهی بیشتر ،به كتاب  موعود شناسی و پاسخ به شبهات،علی اصغر رضوانی،مراجعه نمائید .

پي نوشت ها :

1. كتاب الغیبة, شیخ طوسي، ص 162 .بحار الانوار، تهران ،اسلامیه    ،ج 2 ص 153 .

2. كتاب الغیبة,محمد بن ابراهیم  نعماني ، تهران، صدوق، تحقیق علی اكبر غفاری    ، ص 172 .

3. موعود شناسی و پاسخ به شبهات،علی اصغر رضوانی، قم ، انتشارات مسجد مقدس جمكران 1384 ش چاپ دوم ،481 .

4. (جمال الاسبوع), ابن طاووس 510/, به نقل از (دراسة في علامات الظهور والجزیرة الخضراء), سید جعفر مرتضي عاملي/260, نمونه.

5 . (دراسة في علامات الظهور والجزیرة الخضراء) ،همان.

6 .همان

7. (بحار الانوار), ج317/52.

8. (اثبات الوصیّة), مسعودي 221/.

9. (نجم الثاقب یا زندگي مهدي موعود), محدث نوري, /252 ـ 260,  مشهد. جعفری

10. (دراسة في علامات الظهوروالجزیرة الخضراء) سید جعفر مرتضي عاملي/ 263.

11. (بحار الائنوار), ج52, 159.

12. (الذریعة الي تصانیف الشیعة) شیخ آقا بزرگ تهراني ج;108/5 دارالاضواء, بیروت (طبقات اعلام الشیعه), شیخ آقا بزرگ تهراني, قرن هشتم 145/.

13.مجله حوزه ، شماره 70-71 ، ص 58 .

القاب امام زمان چيست؟
صاحب الزمان، مهدی، احسان، أُذن سامعه، أیدی، بقیة الله، برهان الله، باسط، حجة الله، حامد، حاشر، خاتم الأوصیاء، خجسته، ذخیره، خازن، خلف، خلف صالح و ...

القاب امام زمان چيست؟

براي امام زمان(عج) القاب متعدد ذكر شده است. برخي آن ها عبارتند:

صاحب الزمان

مهدي 

احسان  

اُذُن سامعه 

 ايدي

بقية اللّه

برهان اللّه

باسط

حجّة اللّه

حامد

حاشر

خاتم الاوصياء

 خجسته 

ذخيره 

 خازن

خلف

 خلف صالح 

خليفة الاتقياء

 داعي 

صاحب الامر 

 صاحب الغيبة

صاحب الزّمان

صاحب الرجعه

 صاحب الدّار

صاحب الناحيه 

صاحب العصر

صاحب الكرّة البيضاء

صاحب الدّولة الزهراء

صالح

صاحب الامر

صراط

عالم

عدل 

عاقبة الدار

عصر

غاية الطّالبين 

غاية القصوي 

فجر

فردوس الاكبر

الفرج الاعظم 

فتح

امير الامره   

منتقم 

منتظر

صاحب 

قايم  

قابض(1)  

جهت آگاهي بيشتر به كتاب هاي زير مراجعه نماييد:

مجتبي تونه اي، موعود نامه ، واژه "لقب "

حسين نوري، نجم الثاقب، مشهد مقدس، كتاب فروشي جعفري، ص59.

پي نوشت:

1. مير زاحسن نوري، نجم الثاقب، مشهد مقدس، كتاب فروشي جعفري، ص5، مجتبي تونه اي، موعود نامه، ذيل واژه "لقب".

چرا بردن نام محمد برای امام زمان عليه السلام در عصر غيبت مكروه هست؟
امام رضا (ع): « وَ إِنَّمَا نَهَيْتُكُمْ عَنِ التَّصْرِيحِ بِاسْمِهِ الْخَفِيِّ‌عَنْ أَعْدَائِنَا فَلَا يَعْرِفُوهُ‌»: «شما را از تصريح به اسم آن حضرت نهي ...

چرا بردن نام محمد برای  امام زمان عليه السلام در عصر غيبت مكروه هست؟

ابتدا به عنوان مقدمه باید بگوییم كه نام بردن از امام عصر (عج) به چند صورت امكان پذیر است:

1. یاد كردن آن در كتابها؛

2. یاد كردن آن به كنایه؛ مثلاًبگوید اسم او اسم رسول خدا است؛

3. یاد كردن نام ایشان در مواقع ترس كه ممكن است ضرر جانی برای امام (عج) یا آن فرد داشته باشد؛ مانند یاد كردن نام ایشان در دوران غیبت صغرِی

4. یاد كردن نام آن حضرت در حالتی كه ترسی در كار نیست و تقیه لازم نیست؛ مانند دوران ما.

مورد اول و دوم به اتفاق علما اشكالی ندارد؛ زیرا علمای شیعه بالاجماع با این كار مخالفت نكردهاند. مورد سوم نیز به اتفاق نظر علمای شیعه اشكال دارد و حرام است. اما درباره مورد چهارم اختلاف نظر وجود دارد. برخی از علمای شیعه معتقدند كه این كار اشكال دارد و برخی معتقدند كه اشكالی ندارد؛ به عنوان مثال علامه مجلسی معتقد است كه كلاً یاد كردن امام زمان (عج) با نام " محمد" اشكال دارد؛ چه در دوران غیبت صغری و چه در دوران غیبت كبری. (1)

در مقابل علی بن عیسی اربلی از فقهای بزرگ شیعه معتقد است كه منع تلفظ به نام مهدی (عج) تنها از روی تقیه بوده است و اكنون دیگر این تقیه وجود ندارد و در نتیجه این منع هم برطرف شده است.(2)

با توجه به مقدمه مذكور باید بگوییم در برخي از احاديث، علت اين نهي نيز ذكر شده است. در حدیثی از امام باقر (ع) به نقل از حضرت علی (ع) می خوانیم كه درباره نام حضرت فرموده اند: «هُوَ مِمَّا اسْتَوْدَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ فِي عِلْمِه‏» (3) «نام امام مهدي (عج) از اسراري است كه خداوند نزد پيغمبر وديعه گذارده » و پيامبر(صلي الله عليه وآله) اجازه ي ذكر آن را نداده اند.

 در حدیثی دیگر از امام رضا (ع) می خوانیم كه: « وَ إِنَّمَا نَهَيْتُكُمْ عَنِ التَّصْرِيحِ بِاسْمِهِ الْخَفِيِّعَنْ أَعْدَائِنَا فَلَا يَعْرِفُوهُ» (4) «شما را از تصريح به اسم آن حضرت نهي كرده ايم تا اسمش بر دشمنان ما مخفي بماند و آنان او را نشناسند».

علماي شيعه نيز با توجّه به احاديث نهي، از ذكر اسم خاص آن حضرت، پرهيز كرده اند، ولي در مورد زمان و مدّت اين نهي، اختلاف دارند.

پی نوشت ها:

1. علامه مجلسي، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء ، سال 1404 هـ ق، ج51 ص 32.

2. اربلی، علی بن عیسی، كشف الغمة، بیروت، دارالاضواء، 1405ق، ج3، ص 326.

3. علامه مجلسي، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء ، سال 1404 هـ ق، ج‏51، ص 34.

4. محدث نوري، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البيت، 1408ق، ج، ص 285.

«اباصالح» از القاب امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بشمارمی رود؟
امام صادق (علیه السلام): اگر در دشت و صحرا از جاده منحرف شده و راه گم كردید پس «صالح » و یا «اباصالح » را صدا كن و بگو: «ای صالح » و یا بگو «ای اباصالح » ...

 آیا «اباصالح» از القاب امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شمار می رود؟ سند جوابتان را بیان فرمایید. آجركم الله تعالی

 دركتاب های معتبر «اباصالح» از القاب امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شمار نیامده؛ در اصول كافی، ج1، ص328 باب الاشاره و النص الی صاحب الدار روایات زیادی آورده، ولی به اباصالح اشاره ای نكرده است.

در بحار الانوار چاپ بیروت، ج51، ص28 باب دوم، اسماء و القاب و كنیه های امام زمان، اشاره ای به اباصالح نشده است. در این كتاب ها بر اساس روایات به این نام ها اشاره كرده اند: بقیه الله، حجه الله، خلف صالح، قائم، مهدی، صاحب الامر، صاحب الدار، صاحب الزمان، صاحب، ابوالقاسم، صاحب العصر، منتظر. در كتاب های تاریخ غیبت كبری، نوشته سید محمد صدر، ترجمه دكتر افتخار زاده، جامع الاحادیث المهدی و... هم  درباره اباصالح بودن امام زمان علیه السلام چیزی نیافتیم.

در كتاب  النجم الثاقب  (صالح) را از القاب حضرت ذكر كرده است .(1) وی نقل می كند كه برخی «اباصالح» را كنیه ان حضرت شمرده اند. (2)

برخی گفته اند در زمین 360 صالح وجود دارد ( 3 )

 از امام صادق (ع) روایت كرده اند كه فرموده اند:

اگر در دشت و صحرا از جاده منحرف شده و راه گم كردید پس «صالح » و یا «اباصالح » را صدا كن و بگو: «ای صالح » و یا بگو «ای اباصالح » ما را دریابید و راه را بر ما نشان دهید، خداوند شما را رحمت فرماید. (4)

البته به این حقیقت باید توجه كرد كه در جهان هستی، همه عوامل دست اندركار، در خدمت حضرت صاحب الامر است. اگر كسی به توحید عرفانی رسیده باشد این حقیقت را می یابد كه همه حركات و فعالیت ها در نظام هستی، زیر نظر حضرت صاحب الامر است و از این نظر آن حضرت اصل همه چیز است و فرمان همه به دست او است.

بر این پایه، موكل بیابان ها، موكل دریاها و عوامل دیگر در اطاعت او هستند. حال اگر گم شدی و یا به خطر افتادی می توانی موكل بیابان یا دریا را صدا بزنی و می توانی سرور همه كائنات و سرور همین صالح را صدا بزنی و اگر دارای ادب بیشتری باشی، صاحب موكل را صدا می زنی و می گوئی: یا اباصالح اغثنی.

اگر یا صالح بگوئی یا یا اباصالح بگوئی، به فریاد تو می رسند گرچه یا اباصالح گفتن زیباتر است و با وجود او، مأمورانی از مأموران او را صدا زدن خوب نیست؛ ولی آنكه به فریاد تو می رسد همین صالح است و او از سوی امام زمان مأمور است و ممكن است برای برخی اشخاص، خود حضرت ظاهر شود ولی این امر بسیار كم است.

از آنچه گذشت معلوم شد كه كنیه اباصالح را خود مردم گرفتار ابداع كرده اند و از سوی امامان روایتی در این باره نرسیده است و كلمه صالح به معنای موكل بیابان ها است و اب در این عبارت به معنای سرور، پدر، فرمانده و امام است و علت این كه شیعیان یا صالح نگفته اند و یا اباصالح گفته اند این است كه خواسته اند ادب را مراعات كنند و از خود حضرت كمك بخواهند نه از مأموری از مأموران او.

بنا بر این یا اباصالح همان یا صاحب الامر است.

و روی همین اساس است كه علمای ربانی و مؤمنین پیرو اهل بیت (ع) در جلسات و اجتماعات معنوی و پر شورشان، آن هم نه فقط در حال گم شدن در دشت و صحرا، بلكه در همه گمراهی های فكری و عملی و علمی و نابسامانی های مادی و معنوی در غیبت كبری، امام زمان اباصالح (ع) را به كمك و یاری می طلبند. (5)

پي نوشت ها :

1. نجم الثاقب، میرزا حسین نوری، مشهد، انتشارات جعفری،1361 ه ش ،چاپ دوم ،ص 50.

2.همان ،ص 495.

3. همان، ص 496.

4. همان، ص 394.

5. پايگاه حوزه.http://www.hawzah.net/fa/MagArt.html?MagazineID=0MagazineNumberID=4426Ma...

--------------------

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.