هرکس دل مومنی راشاد کند

در نگاه اول چنين احساس مي شود كه تضاد بين اين گونه احاديث وجود دارد. ولي با تامل و دقت بيشتر در احاديث متوجه خواهيد شد كه هيچ تضادي در اين نوع احاديث وجود ندارد. چرا كه هر كار خيري كه  موجب شادي مومني گردد به اندازه ظرف وجودي و اقتضايي خودش موثر واقع مي شود و اين علت ناقصه به حساب مي آيد و در صورتي مشمول بهشت خواهد شد كه شرايط ديگر هم رعايت گردد يعني علت تامه جمع گردد.

لذا عمل صالح در نزد پروردگار بي‏پاداش نمي‏ماند، حتّي اگر عامل آن غير مسلمان باشد. بنابر اين، براي پياده كردن مضامين بلند اين دسته روايات بايد به سوي ايمان مستحكم و عمل صالح گام برداريم و طيّ اين مسير براي همه ممكن است، هر چند هر كس به اندازه استعداد و توانايي و سعي و تلاش و اخلاصش موفّق خواهد شد.(1)

شرط قبولي و ورود به بهشت ايمان و عمل صالح است حتي حاتم طايي با آن بذل و بخشش هايي كه انجام داده است وارد بهشت نخواهد شد؛ زيرا از شرط ايمان و وحدانيت به خدا بي بهره بوده است؛ ولي به خاطر اين صفت ملكه راسخه سخاوت از عذاب جهنمي او كاسته خواهد شد.

در روايات ذيل هم كه از پيامبر (ص) نقل مي شود حضرت فرمودند: عذاب شديد برداشته شد ( نه تمام عذاب ):

1- از رسول خدا (ص) نقل شده است كه به «عُدَي»، فرزند «حاتم طايي» فرمود:

 «دُفِعَ عَنْ ابيكَ الْعَذابُ الشَّديدُ لِسَخاءِ نَفْسِه‏؛ عذاب شديد از پدرت به خاطر سخاوتش برداشته شد!». (2)

2- در حديث آمده است كه پيامبر (ص) دستور داد، گروهي از جنايتكاران يكي از جنگ ها را به قتل برسانند، ولي يكي از آن ها را استثنا كرد. آن مرد تعجّب كرد و گفت: «با اين كه گناه ما يكي است، چرا مرا از ميان آن جمعيت جدا كردي؟» حضرت (ص) فرمودند: «خداوند به من وحي فرستاد كه تو سخاوتمند قوم خود هستي و من نبايد تو را به قتل برسانم». (3)

نماز يكي از واجبات شرعي است كه نقش بنيادين در سعادت آدمي دارد. از اين رو در حديث امام صادق(ع) آمده است:

اوّلُ ما يحاسَبُ به العبدُ الصلوة؛ فإذا قُبِلَتْ منه، قُبِل سائرُ عَملهِ، و إذا رُدّت عليهِ رُدّ عنه سائرُ عملِه؛(4)

نخستين چيزي كه از بنده حساب مي‌كنند و مي‌پرسند، نماز است. اگر از او قبول شود، بقيه كارها و اعمالش نيز پذيرفته مي‌شود. اگر نمازش مردود گشت ساير اعمال او نيز پذيرفته نيست.

از ديدگاه اسلام ارزش انسان به آن است كه به هدف خلقت كه قرب الهي است نائل گردد. اين همان كمال انسان است. منظور از كمال، كمال روحي و نفساني است، چون روح اصل و مبناي هويت و شخصيت آدمي است. از نظر قرآن انساني سعادتمند است كه به اين هدف دست يابد. سعادت تنها در پيوند با خدا حاصل مي شود كه در قرآن از آن به عبادت تعبير شده است:

«و ما خلقتُ الجن و الانس الا ليعبدون؛ جن و انس را نيافريدم جز آن كه مرا بپرستند».(5)

 كسي كه مسلمان است. اما واجبات خود نظير نماز و روزه را انجام نمي دهد، ولي داراي اوصافي است كه به دليل ترك واجبات، در دوزخ كيفر كارش را خواهد چشيد. و به خاطر اعمال خوبش هم خدواند به او جزاي خير را خواهد داد.

 در مورد مسلمان  بايد توجه داشت كه خدمت براي مردم و دوري از زشتي ها و.... در صورتي  مايه سعادت اوست و به بهشت رهنمون خواهد شد كه عمل صالح تلقي شود. بر اساس آيات و روايات، بهشت براي كساني است كه ايمان به خدا و پيامبر داشته و عمل صالح و تقوا پيشه كرده باشند:

"الذين آمنوا و عملوا الصالحات طوبي لهم و حسن مآب؛

كساني كه ايمان و عمل صالح دارند، خوشا به حال آنان كه خوش جايگاهي خواهند داشت"(6).

مراد از عمل صالح، عمل به دستورهاي قرآن و اطاعت از پيامبر است كه از جمله عمل به واجبات است، ولي كسي كه از روي عمد واجبات خود را ترك مي كند ولو كارهايي مثل شادكردن مومن را انجام دهد، باز اهل سعادت نيست و بايد كيفر خود را بيبيند .

افرادي كه حقانيت دين اسلام بر آن ها آشكار و واضح گشت، ولي از روي تعصب و يا عناد و يا هواي نفس و يا عوامل ديگر از حق پيروي نكردند، قطعا در قيامت در عذاب خواهند بود حتي اگر اعمال صالحي هم در دنيا انجام داده باشند، چون بر اساس ايمان حقيقي و باورديني درست نبوده و در راستاي اهداف دنيائي و جلب نظر مردم و يا فريب آن ها بوده ،مفيد نخواهد بود.

خلاصه آن كه مراد اين روايات اين نيست كه خوشحال كردن دل مومن به تنهايي باعث ورود به بهشت مي شود. بلكه منظور اين است كه يكي از چيزهايي كه در بهشت رفتن انسانها موثر است خوشحال كردن دل مومن است.

مانند اين كه شما مي گوييد آفتاب گل را روياند. آيا آفتاب به تنهايي در رويش گل اثر داشته يا يكي از عوامل ( در كنار خاك ، آب و..) بوده است. 

پي نوشت:

1.مكارم شيرازي ناصر، سوگندهاي پر بار قرآن، ص 233 .

2.علامه مجلسي، ‏بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ناشر اسلاميه‏، چاپ تهران‏، چاپ مختلف،‏ نوبت چاپ مكرر، ج 68، ص 354.

3. مكارم شيرازي ناصر ،اخلاق در قرآن، ج‏2، ص 409.

4. شيخ عباس ، سفينه البحار، ج4، ص233، ماده سلم.نشر دارالاسوه للطباعه و النشر،  1422 ق .

5. ذاريات (51) آية 56. 

6. مدّثر (74)آيه 38 - 48 .