شان نزول قرآن

قرآن از جانب خدا براي هدايت بشر بر قلب رسول خدا نازل شده است...

قرآن از جانب خدا براي هدايت بشر بر قلب رسول خدا نازل شده ، بر زبان ايشان جاري گشته و به مردم  رسيده است تا برنامه عقيده و عمل آنان شود. خداوند غالب سوره ها و آيات را ابتدائا و بدون اين كه واقعه خاصي رخ داده باشد، بر قلب پيامبر القا كرد تا به مردم ابلاغ كند . تعدادي از آيات و سوره ها در پس حوادث و وقايعي معين نازل شد  و حكم شان را بيان كرد و ناظر به آن ها بود كه به آن وقايع و حوادث "سبب نزول" يا " شأن نزول" گويند. (1)

دانشمنداني سعي در جمع آوري شأن و اسباب نزول آيات داشته اند. كتاب هاي زير در اين زمينه تدوين شده است:

علي بن احمد واحدي ، اسباب نزول القرآن، بيروت، دار الكتب العلميه، 1411 ق.

محمد باقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات، تهران، انتشارات اسلامي، 1361 ش.

محمد جعفر اسلامي، شأن نزول آيات، تهران، نشر ني، 1383 ش.

ترتيب سوره هاي قرآن بر حسب نزول غير از آن است كه امروز در قرآن مي يابيم. ترتيب نزول بنا بر قول هايي كه هست در كتب علوم قرآني ثبت شده است. (2) اما ترتيب نزول فعلي بنا به نظر گروهي به تمامه مطابق دستور رسول خداست. بنا به نظر گروهي همه يا بعض آن به اجتهاد صحابه بوده است. (3)

پي نوشت ها:

1. غالبا اين دو واژه را به يك معنا گرفته اند(خرمشاهي، دانشنامه قرآن ، تهران ، دوستان، 1377،ج 2، ص 1289) زيرا غالبا از لحاظ مصداق با هم متحد مي باشند،يعني واقعه اي سبب نزول آيه يا آياتي شده (همان ، ج 1، ص 192) كه در شأن همان واقعه و روشنگر حكم همان واقعه است. گاهي اين دو با هم تفاوت مي يابند، به اين معنا كه واقعه و جرياني سبب شده تا آيه و آياتي نازل شوند كه آن واقعه سبب نزول مي باشد، ولي آن آيات در شآن مطلبي ديگر است و مطلبي ديگر را روشن مي كند، مثلا سوال گروهي از يهود كه ايمان آورده اند، از پيامبر كه "ولي مسلمانان كيست؟" و بعد از پيامبر بايد به چه كسي رجوع كنند؟  سبب نزول آيه ولايت(مائده (5) آيه 55) مي شود كه در شأن امير المؤمنين و ناظر به زكات و صدقه دادن ايشان است. وي را به عنوان ولي مؤمنان بعد از خدا و رسول معرفي مي كند.

2. سيد محمد باقر حجتي ، تاريخ قرآن كريم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1377 ش ، ص 394-409؛

سيد محمد رضا جلالي نائيني، تاريج جمع قرآن كريم، تهران، نشر نقره، 1365 ش ، ص 158-181.

3.  سيد محمد باقر حجتي، همان ؛سيد محمد رضا جلالي، همان.