پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
آيا اين با مثبت انديشي و طلب خير براي همه انسان ها منافات ندارد؟
لعن و نفرين خداوندي به معناي دور ساختن از رحمت و عفو و مغفرت خويش است. اما لعن و نفرين ملائكه و ديگران، به معناي طلب دوري از رحمت خدا براي لعنت شوندگان است.

زيارت عاشورا پر از لعن و نفرين است  آيا اين با مثبت انديشي و طلب خير براي همه انسان ها منافات ندارد؟

لعن و نفرين خداوندي به معناي دور ساختن از رحمت و عفو و مغفرت خويش است. اما لعن و نفرين ملائكه و ديگران، به معناي طلب دوري از رحمت خدا براي لعنت شوندگان است.(1)

لعن در قرآن از طرف خدا، ملائكه و ديگر لعن كنندگان به كافران و منكران و ظالمان و دروغ گويان آمده است: «ان الله لعن الكافرين و اعدّ لهم سعيراً؛ خداوند كافران را لعن ميكند و عذاب را براي آنان آماده كرده است».(2)

لعن نوعي اعلام انزجار و بيارزشي لعن شونده است.

درست است كه قاتلان امام حسين از دنيا رفتهاند و خداوند آنان را مجازات ميكند  ولي با ابراز لعن و نفرين كار آنها مورد تنفر ما است و ما با لعن آنان، از عمل زشتشان اعلام تنفر ميكنيم. حزب شيطان سابقه دار است و قاتلان امام حسين(ع) يك گروه از اين زنجيرهاند. هر كس به كار آنها راضي باشد، حلقة ديگر حزب شيطان ميباشد، همان گونه كه حزب الله يك سلسله است. با لعن قاتلان سيدالشهدا و گريه براي امام، عضويت خود در حزب الله و نفرت خود را از حزب شيطان اعلام ميكنيم.

عشق به خدا و بندگان صالح او و نفرت از شيطان و دوستداران او، پايه و اساس دين است.

در حديث قدسي آمده است: خداوند به موسي(ع) فرمود: آيا هرگز كاري براي من انجام داده‏اي؟ موسي عرض كرد: برايت نماز گزاردم، روزه گرفتم، صدقه دادم و تو را ياد كردم؛ خداوند فرمود: نماز برهان و حجّت براي توست؛ روزه سپر تو در برابر آتش جهنم است؛ صدقه، ساية سرت]  در روز قيامت[  و ياد من، نوري براي تو است اما چه كاري براي من كرده‏اي؟ موسي(ع) عرض كرد: مرا به كاري كه براي توست  راهنمايي فرما. خداوند فرمود: آيا هرگز براي خاطر من با كسي دوستي يا دشمني كرده‏اي؟ موسي دانست كه برترين اعمال، دوستي و دشمني به خاطر خداست». (3) در روايتي آمده است كه ايمان، دوستي اولياي خدا و دشمني با دشمنان خدا است.(4)

در زمينه حب و بغض به خاطر خدا، به نقل از شيعه و سني نبي اكرم مي‏فرمايد: «حب و بغض به خاطر خداوند، واجب است»، (5) بنابراين، يكي ديگر از فلسفه‏هاي زيارت عاشورا  و ابراز لعن بر قاتلان شهيدان كربلا را تحكيم حب و بغض به خاطر خدا مي‏توان برشمرد.

بر همين اساس، تولي و تبري از فروع اسلام است ودر فرهنگ اسلامي و خصوصاً شيعه جايگاه خاصي دارد .

تولي به معناي دوست داشتن دوستان خدا وتبري به معناي بيزاري جستن وتنفر از دشمنان خداست.

تولي و تبري، محدوده و اساس گرايشها، موافقتها و مخالفتهاي مسلمان را در ارتباطات انساني مشخص ميكند.

خداوند در ما محبت را آفريده است تا نسبت به كساني كه به ما خدمت مي‏كنند، يا كمالي دارند، - خواه كمال جسماني، يا كمال عقلاني يا رواني و يا عاطفي - به ابراز علاقه و محبت بپردازيم.

هنگامي كه انسان احساس كند كمالي و يا صاحب كمالي يافت مي‏شود، نسبت به آن كمال و صاحب كمال محبت پيدا مي‏كند. علاوه بر آن در وجود انسان نقطه مقابل محبت به نام «بُغض و دشمني» قرار داده شده است. همان گونه كه فطرت انسان بر اين است كسي را كه به او خدمت مي‏كند دوست بدارد؛ فطرتش نيز بر اين است كسي را كه به او ضرر مي‏زند، دشمن بدارد.

البته ضررهاي مادي دنيوي براي مؤمن اهميتي ندارد. چون اصل دنيا براي او ارزشي ندارد. اما دشمني كه دين و سعادت ابدي را از انسان بگيرد، آيا قابل چشمپوشي است؟ قرآن مي‏فرمايد:   «ان الشيطان لكم عدو فاتخذوه عدواً؛ شيطان دشمن شما است، شما هم بايد با او دشمني كنيد.»(6)

 با شيطان نمي‏شود كنار آمد، وگرنه روح شيطاني در آدمي نفوذ مييابد.

اگر بايد با اولياي خدا دوستي كرد، با دشمنان خدا هم بايد دشمني كرد. اين فطرت انساني است و عامل تكامل و سعادت آدمي است. اگر «دشمني» با دشمنان خدا نباشد، به تدريج رفتار انسان با آنها دوستانه مي‏شود و در اثر معاشرت، رفتار آنها را مي‏پذيرد و حرف‏هاي آنان را قبول مي‏كند و كم كم شيطان ديگري مثل آنها مي‏شود.

دشمني با دشمنان، سيستمي دفاعي در مقابل ضررها و خطرها ايجاد مي‏كند. بدن انسان همان گونه كه عامل جاذبه‏اي دارد كه مواد مفيد را جذب مي‏كند، سيستم دفاعي نيز دارد كه سموم و ميكروب‏ها را دفع مي‏كند. اين سيستم با ميكروب مبارزه مي‏كند و آنها را مي‏كشد. كار گلبول‏هاي سفيد همين است. اگر سيستم دفاعي بدن ضعيف شد، ميكروب‏ها رشد مي‏كنند. رشد ميكروب‏ها به بيماري منجر مي‏شود و بيمار ممكن است با مرگ رو به رو شود.

اگر بگوييم ورود ميكروب به بدن ايرادي ندارد، آيا در اين صورت بدن سالم ميماند؟

بايد ميكروب را از بين برد. اين سنت الهي است. اين تدبير و حكمت الهي است كه براي هر موجود زنده‏اي، دو سيستم در نظر گرفته است: يك سيستم براي جذب و ديگري سيستم دفع. همان طور كه جذب مواد مورد نياز، براي رشد هر موجود زنده­اي لازم است، دفع سموم و مواد زيانبار از بدن هم لازم است. اگر انسان سموم را دفع نكند، نمي‏تواند به حيات خود ادامه دهد.

موجودات زنده قوه دافعه دارند. قوه دافعه به خصوص در حيوانات و انسان همين نقش را ايفا مي‏كند. در روح انسان بايد چنين استعدادي وجود داشته باشد. بايد عامل جاذبه رواني داشته باشيم تا از كساني كه براي ما مفيد هستند، خوشمان بيايد، دوستشان بداريم و به آنها نزديك شويم، تا از آنان علم، كمال، ادب، معرفت و اخلاق فرا بگيريم.

چرا انسان افراد و امور پسنديده را دوست دارد؟ براي اينكه وقتي به آنان نزديك مي‏شود، از آنها استفاده مي‏كند. نسبت به خوباني كه منشأ كمال هستند و در پيشرفت جامعه مؤثرند بايد ابراز دوستي كرد اما در مقابل، بايد با كساني كه براي سرنوشت جامعه زيانبار هستند دشمني كرد.  

قرآن مي‏فرمايد بايد به حضرت ابراهيم(ع) و ياران او تأسي كنيد. حضرت ابراهيم(ع) در فرهنگ اسلامي جايگاه بسيار رفيعي دارد. پيغمبر اكرم(ص) هم مي‏فرمود من تابع ابراهيم هستم.

ابراهيم(ع) و يارانش به بت‏پرستاني كه با آنها دشمني كردند و ايشان را از شهر و ديار خود بيرون راندند، گفتند:   «انّا برئاء منكم؛ ما از شما بيزاريم.» بعد مي‏فرمايد: بين ما و شما تا روز قيامت دشمني و كينه برقرار است؛ مگر اينكه دست از خيانتكاري برداريد.

لعن و نفرين و دشمني با كافران و بدكاران و ظالمان، اعلام تنفر از كفر، بدي و ظلم است. مؤمن همان گونه كه عشق به خوبي، نيكي و عدالت و پاكي دارد، از زشتي، بدي و ستمگري بيزار است. نميتواند قلبي پاك باشد، اما از ستم، زشتي، پليدي و خيانت بيزار نباشد. لعن بر كافران و ظالمان اعلام همين حقيقت است.

تنها دوستي دوستان خدا كافي نيست؛ اگر دشمني با دشمنان خدا نباشد، دوستي دوستان هم از بين خواهد رفت. اگر سيستم دفاعي بدن نباشد، سيستم جذب هم، نابود خواهد شد. مهم اين است كه جاي جذب و دفع را درست بشناسيم.

نمي‏توانيم از بركات حسيني استفاده كنيم مگر اينكه اوّل دشمنان او را لعن كنيم، بعد بر او سلام بفرستيم. قرآن مي‏فرمايد:«أشدّاء علي الكفّار رحماء بينهم ».(7)

پس در كنار سلام، بايد لعن باشد. در كنار ولايت، تبرّي و اظهار دشمني نسبت به مخالفان اسلام نيز بايد باشد.

برپايي مجالس عزاداري و لعن و نفرين­ها، بايد با معنا و جهت دار باشد، به طوري كه نفرت از يزيدهاي زمانه را به دنبال داشته باشد، نيز روحيه ياران با وفاي امام به نمايش در آيد و شعارها بر پايه شعور باشد.

پينوشتها:

1. طباطبايي، محمد حسين، الميزان، انتشارات جامعه مدرسين، ج1، ص 390.

2. احزاب (33) آيه 64.

3. محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، انتشارات دار الحديث، ج 2، ص 966.

4. همان، ص 944.

5. كنزالعمّال، ح 24688.

6. فاطر (35)، آيه 6.

7. فتح (48)، آيه 29.