پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
قلم در قران و وظايف ان در نزد خداوند
چنانكه در تفسير نمونه (1) آمده با اينكه پيامبر (ص) اُمّي و درس نخوانده بود، و محيط حجاز را يكپارچه محيط جهل و ناداني فرا گرفته بود ...

قلم در قران و وظايف ان در نزد خداوند چيست ؟

چنانكه در تفسير نمونه (1) آمده با اينكه پيامبر (ص) اُمّي و درس نخوانده بود، و محيط حجاز را يكپارچه محيط جهل و ناداني فرا گرفته بود، نخستين آيات وحي تكيه بر مساله «علم» و «قلم» دارد. آن روز كه آيات ابتدايي سوره علق نازل مي‏شد نه تنها در محيط حجاز كه محيط جهل بود كسي ارزشي براي قلم قائل نبود در دنياي متمدن آن زمان نيز قلم از اهميت كمي برخوردار بود.

اما امروز مي‏دانيم كه تمام تمدنها و علوم و دانشها و پيشرفت هايي كه در هر زمينه نصيب بشر شده بر محور قلم دور مي‏زند، و به راستي «مداد علماء» بر «دماء شهداء» پيشي گرفته، چرا كه هم زير بناي خون شهيد، و هم پشتوانه آن مركب هاي قلم هاي دانشمندان است، و اصولا سرنوشت اجتماعات انساني در درجه اول به نيش قلمها بسته است.

بي جهت نيست كه قرآن مجيد به قلم و آنچه با قلم مي‏نويسند سوگند ياد كرده، يعني هم به« ابزار» و هم به «محصول» آن ابزار، آنجا كه مي‏فرمايد: «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ»(2)

در بعضي از روايات آمده كه:« إِنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْقَلَم‏ »(3) « نخستين چيزي را كه خدا آفريد قلم بود.»

و در حديث ديگري آمده است:«أول ما خلق الله جوهرة »(4)«نخستين چيزي را كه خدا آفريد گوهري بود»

 و در بعضي از اخبار نيز آمده:« ان اول ما خلق اللَّه العقل»(5) «نخستين چيزي را كه خدا آفريد عقل و خرد بود.»

توجه به پيوند ويژه‏اي كه در ميان «گوهر» و «قلم» و «عقل» است. مفهوم «اول بودن» همه آنها را روشن مي‏كند.

در ذيل حديثي كه در بالا از امام صادق (ع) نقل كرديم آمده است كه خداوند بعد از آفرينش قلم به او فرمود: بنويس! و او آنچه را بوده و خواهد بود تا روز قيامت نوشت! گرچه قلم در اين روايت اشاره به قلم تقدير و قضا و قدر است، ولي هر چه هست نقش قلم را در سرنوشت بشر و مقدرات او روشن مي‏سازد

----------------------------.

پيشوايان اسلام در احاديث متعددي به ياران خود تاكيد مي‏كردند كه به حافظه خود قناعت نكنند، و احاديث اسلامي و علوم الهي را به رشته تحرير درآورند، و براي آيندگان به يادگار بگذارند.(6)

بعضي از دانشمندان گفته‏اند: البيان بيانان: بيان اللسان، و بيان البنان و بيان اللسان تدرسه الاعوام، و بيان الاقلام باق علي مر الايام.»(7)

«بيان دو گونه است: بيان زبان، و بيان قلم، بيان زبان با گذشت زمان كهنه مي‏شود و از بين مي‏رود، ولي بيان قلمها تا ابد باقي است.»

 و نيز گفته‏اند: «ان قوام امور الدين و الدنيا بشيئين القلم و السيف و السيف تحت القلم»(8) « پايه امور دين و دنيا بر دو چيز است: «قلم» و «شمشير» و شمشير زير پوشش قلم قرار دارد»

اكنونكهجايگاه، شرافت، قداستو اهميتقلمو اربابقلمروشنشد، مسئلهو موضوعمهم، پاسدارياز اينحرمتو كرامتو شرافت، و آلودهنكردنآنبا اميالنفسانيو سليقههايشخصيو تمايلاتجناحيمطرح مي شود.

چنانچهقلم ها آلودهشدند و در جهتآلودگيو انحرافو آلودهسازيقلمزدهشد، بههماننسبتاز ارزش هايآنها كاستهميشود، و قلمِ خادم، بهقلم هايديگر تبديلميشود.

در اينباره، حديثيمنقولدر كتاب«كنز العمال»استكهميفرمايد:«يؤتيبصاحبالقلميومالقيامهفيتابوتمننار يقفلعليهباقفالمننار. فينظر قلمهفيما اجرا. فانكاناجراهفيطاعةانهو رضوانهفكعنهالتابوت. و انكاناجراهفيمعصيةاللههويفيالتابوتسبعينخريفا...»(9) « روز قيامتصاحبقلمرا در تابوتياز آتشميآورند، در حاليكهبر آنقفل هايياز آتشزدهشدهاست. پس، در حالقلماو نگريستهميشود، كهآنرا چگونهبهكار بستهاست. اگر آنرا در طاعتو رضايتخداوند بهكار بردهاست، قفل ها باز ميشود و او آزاد ميگردد. و اگر آنرا در معصيتخداوند بهكار گرفتهباشد، در تابوت، هفتاد سال(يا هفتاد عمر؛ يا مدتيطولاني) خواهد ماند، ...»

گرچه اين بحث بسيار دامنه‏دار است. ولي سخن را در همين جا به پايان مي رسانيم و براي مطالعه بيشتر مي توانيد به مقاله « گفتاري درباره قلم» تأليف «حجه الاسلام دري نجف آبادي» منتشر شده در فصلنامه «اصحاب قلم» شماره1 تابستان 84 مراجعه نماييد.

پي نوشت ها:

1. آيت الله مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1374ش، ج‏27، ص 159.

2. قلم(68) آيه 1.

3. عروسي حويزي، عبد علي بن جمعه، نور الثقلين، قم، اسماعيليان، 1415ق، ج‏5، ص 389.

4. علامه مجلسي، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء ، سال 1404 هـ ق، ، ج‏54، ص 363.

5. همان، ص362.

6. ر.ك: همان، ج‏2، ص 144.

7. طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1372 ش، ج‏10، ص 499.

8. همان.

9. المتقي الهندي، كنز العمال، بيروت، مؤسسه الرساله، 1409 هـ ق، ج6، ص 86