تمدن از نظامهای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، ارتباطی، خانوادگی، امنیتی، اخلاقی، علمی، آموزشی و مانند آن تشکیل شده است.

در این جلسه که با حضور و ارائه حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر محسن الویری برگزار شد، مفهوم بینش تمدنی و تأملات آن مورد بررسی قرار گرفت.
ایشان بیان کردند که موضوع تمدن در سالهای اخیر از یک موضوع تخصصی نخبگانی بیرون آمده و تقریبا به یک موضوع عمومی و یا نیمه عمومی تبدیل شده است. و یکی از ویژگیهای تمدن که پیوندی استوار با بحث ما دارد همان معطوف بودن تمدن به بزرگترین و گسترده¬ترین سطح زندگی اجتماعی اوست.
تمدن به عنوان یک واحد اجتماعی گسترده یک مفهوم بسیط نیست و از نظامهای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، ارتباطی، خانوادگی، امنیتی، اخلاقی، علمی، آموزشی و مانند آن تشکیل شده است.
بینش تمدنی یعنی نگاه مبتنی بر آگاهی از این نظامها و تعاملات بین آنها و دغدغه¬مندی نسبت با آنها در مواجهه با مسائل مختلف، بینش تمدنی به معنای اندیشیدن تنها به تمدن نیست، بلکه رویارویی با امور مختلف حتی جزیی و نگریستن به آنها و پرداختن به آنها در مقیاسی کلان است، قرار دادن یک پدیده کوچک روی میز کار بزرگ و توجه به همه بایستگیها و پیوندهای آن است.
و بر همین اساس ضعف بینش تمدنی نیز به معنی جزء نگری و غفلت از افق و وسعت دیدی است که توجه به این نظامها به انسان می¬دهد و قرار داشتن در داخل یکی از نظامهاست. ضعف بینش تمدنی یعنی جزئی نگری در حل مساله های فردی و اجتماعی و جایگزین شدن نگاه واگرایانه به جای همگرایی در جنبه¬های مختلف و در نظر گرفته نشدن افقهای بلند در تصمیمها و اقدامات و عدم پای¬بندی به قواعد حرکت جمعی بر مدار آموزه های دینی و حرکت نکردن بر اساس اولویتها و در نتیجه از دست رفتن فرصتها و عدم بهره گیری مناسب از ظرفیتها.
در ادامه ایشان به تاملات این بحث نیز اشاره کردند:
1- اگر مدیریت تمدن و تمدن¬پژوهی تنها در توان گروههای مشخصی در جامعه مانند سیاستمداران یا دانشمندان است، برخورداری از بینش تمدنی را از همه آحاد جامعه باید انتظار داشت. لذا باید از روشها و ابزارهای مختلف برای نهادینه سازی این بینش بهره برد.
2- بینش تمدنی نیز به مثابه یک چارچوب برای نگریستن به مسائل مختلف می¬تواند گذشته، حال و آینده را در بگیرد. بنا بر این می¬توان یک تاریخنگار با بینش تمدنی یا فاقد آن بود، به همین ترتیب که می¬توان یک جامعه شناس بود با بینش تمدنی یا فاقد آن و سرانجام می¬توان یک آینده-پژوهش با نگاه تمدنی یا فاقد آن را در نظر گرفت.
3- بینش با دانش و آگاهی تفاوت دارد ولی روشن است که هیچ بینشی بدون یک حوزة دانشی بالادستی شکل نمی¬گیرد ولی این حوزة دانشی یک حوزة بسط نیافته و کلی و اجمالی و اندک است که البته هر چه بیشتر ژرفا بیابد بهتر است ولی ضرورتی ندارد که حتما چنین باشد.
4- شاید بتوان بینش را حد میان دانش و گرایش شمرد، ولی به هر حال نوعی توجه به صحنه اجراء و عینیت بیرونی در آن وجود دارد. بنا بر این بینش تمدنی همزاد احساس مسؤولیت برای تحقق یک تمدن هم هست. و در یک عبارت کوتاه یعنی این که «همه احساس کنند که مسئولیت ایجاد تمدن اسلامی نوین بر دوش آنهاست» (رهبر معظم انقلاب، 23/7/91)
5- چندین الزام حقوقی و قانونی برای اهتمام ما به مسأله تمدن وجود دارد. مطالبه رهبری و اقبال نخبگانی و مأموریتهای دفتر تبلیغات اسلامی یک وظیفه جمعی را هم نسبت به ترویج بینش تمدنی ایجاد کرده است. ایجاد درک عمومی نسبت به مسأله تمدن و بینش تمدنی یک وظیفه است و چه بسا پاره‌ای قابل توجه از مشکلات در پرتو آن قابل حل باشد.