پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
كتاب هاي بزرگ حديث توسط عالمان بزرگ و خبره اي نوشته شده اند كه سعي داشته اند حديث هاي صحيح و معتبر را جمع آوري نمايند

وقتي كليني از بين صد ها هزار حديث كه شنيده، كتابش را فقط با  199 16 هزار حديث مي نويسد ، دارد اعلام مي كند كه بقيه احاديثي (كه شنيده ) از نظر او صحيح نبوده اند و او نتوانسته اگر آنها را شنيده، به صحتشان اطمينان يابد و گر نه در اين كتاب آنها را مي نوشت.  

البته چون اين بزرگان هم ، از خطاي انساني در امان نبوده اند، گاهي مرتكب خطا و اشتباه شده و حديثي را صحيح گمان كرده و آورده اند كه بعد براي آيندگان صحيح نبودن آن روشن شده است يا به صحت حديثي اطمينان نيافته اند در حالي كه عالمان بعد از آنان به ادله اي بدان اطمينان يافته و آورده اند. يا چون اين بزرگان به زمان صدور احاديث و دوره امامان نزديك بوده اند، به همراه اين احاديث قرينه هايي ديده اند كه با وجود آنها به صحت آن احاديث يقين يافته اند. اما نتوانسته اند آنها را منتقل كنند و حالا كه ما آن احاديث را بدون آن قرينه ها مي بينيم ، آن احاديث به نظرمان ضعيف مي رسد.

از طرف ديگر حديثي ممكن است ضعيف باشد و از طريق صحيحي به دست ما نرسيده باشد. ولي مضمونش با حديث معتبري يكسان باشد كه خود اين يكساني دليل بر صحت حديث مي شود.

نكته ديگر اين كه احاديث، فقط در باب احكام حجت معتبر شرعي هستند. يعني اگر حديثي از طريق مطمئن به دست ما رسيد كه متضمن دستور وجوبي يا تحريمي بود، آن حديث حجت است و بايد به آن عمل كنيم. ولي در باب عقايد يا تاريخ و ... حجت تعبدي شرعي نيستند. (1) يعني اگر حديثي در باب عقايد از طريق مطمئني به دست ما رسيد كه متضمن مطلبي اعتقادي بود ولي برهان و دليل آن اعتقاد در آن حديث و در جاي ديگر ذكر نشده بود و به ذهن هم برهاني نمي رسيد ، نمي توان به صرف وجود آن حديث كه شايد از معصوم هم نباشد، آن اعتقاد را پذيرفت بلكه بايد به دنبال برهان براي آن اعتقاد بود. همچنين است حديث در باب تاريخ و ...

با توجه به موارد بالا تعيين اين كه چه حديثي صحيح و قطعي است بسيار مشكل يا ناممكن است و چه بسا حديثي در نگاه يك فرد معتبر و در نگاه فقيه ديگري نامعتبر باشد. از اين رو نوشتن كتابي به عنوان "احاديث صحيح"، صحيح نيست (شايد يك حديث از نظر يك شخص با معيارهايي كه در علم رجال و درايه  دارد صحيح باشد. اما از نظر شخص ديگر با توجه به معيار رجاليش ضعيف باشد ) و چند سال پيش كه يكي از محققان به نوشتن كتابي با عنوان "صحيح الكافي" اقدام كرد ، اين اقدام او مورد اعتراض به حق جامعه علمي قرار گرفت.

البته از دير باز عالمان در صدد شناساندن روايات جعلي در باب هاي مختلف برآمده اند و كتاب هايي هم در اين زمينه نوشته شده و تلاش ارزشمندي است. اما نوشتن كتابي تحت عنوان احاديث صحيح و تلقي بقيه احاديث به عنوان ناصحيح كار پسنديده اي نيست.  

پي نوشت ها:

1. طباطبايي، الميزان، ترجمه موسوي همداني، قم، انتشارات اسلامي، 1374ش، ج 9، ص 280