در فضای مجازی و بعضی سایتهای مخالف دین چنین شبهه ای مطرح شده و بسیاری از افراد ضد دین اینرا میگویند که :

چرا بسیاری از تاریخ شناسان از وجود بتی به نام "الله" در پیش از اسلام صحبت می کنند ؟
می دانید که پیش از تسخیر مکه به دست مسلمانان ، خانه کعبه یک بت خانه بود. و قبیله قریش(قبیله پیامبر اسلام) به طور سنتی پرده دار و خادم خانه کعبه(بت خانه کعبه) بودند.
در کعبه هر قبیله عرب بتی مخصوص به خود داشت.
بت خاندان قریش هم " الله " نام داشت.
سالها پیش از تولد پیامبر اسلام ، عبد المطلب پدربزرگ محمد ، نام فرزندش را عبدالله به معنی بنده الله گذاشت. این درحالیست که اصلا در آن زمان دین اسلامی وجود نداشت.
حتی در خود کتاب قرآن به باور بت پرستان به بت الله اشاره شده است.
-----------------------------------------------------------------------
سوره عنکبوت آیات 61 تا 63 :
و اگر از این بت پرستان بپرسى چه کسى آسمان ها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را رام ساخته است، قطعاً خواهند گفت: الله چنین کرده است. پس چگونه اینان از پرستش خدای یگانه باز داشته مى شوند ؟ و برایش شریکی می گیرند؟
و اگر از این بت پرستان بپرسى چه کسى از آسمان باران فرو فرستاد و به وسیله آن، زمین را پس از آن که خشک و مرده بود با رویش گیاهان زنده کرد ؟ قطعاً خواهند گفت: الله چنین کرده است....
------------------------------------------------------------------------
در سوره مومنون آیات 86 تا 92 هم به این موضوع اشاره شده.
نظر شما چیست ؟ چرا پیامبر اسلام نام بت اجدادش را برای خدای دینش انتخاب کرد ؟!

جواب چیست ؟ لطفا مستدل و منطقی جواب بدهید تا بتوانیمجواب شبهه افکنان را بدهیم و ایمان و اعتقاد خودمان بیشتر شود

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ميان بت هاي موجود در شبه جزيره عربستان، بتي به نام «الله» وجود نداشت. تاكنون در مطالعات تاريخي به بتي به نام «الله» برخورد نكرده ايم. براي مطالعه درباره بتهاي شبه جزيره مي توانيد به كتاب «اسلام و عقائد و آراء بشري» نوشته يحيي نوري، ص 248 به بعد مراجعه كنيد. در اين كتاب درباره بتهاي عربستان بررسي مفصلي دارد.(1)
اما ريشه اين شبهه اين است كه نام "الله" در بين عرب وجود داشته است و به عنوان نمونه پدر پيامبر خدا (ص) عبدالله بوده است.
ديدن اين مسائل و نظير آن سبب شده كه عده اي به جاي بررسي تاريخ، در ذهن خود مسائلي را بسازند و بعد به جاي تاريخ بيان كنند در حالي كه هيچ مستند تاريخي اي براي آن ندارند. و فهم چرايي رواج اسم "الله" در بين اعراب عليرغم بت پرست بودن آن ها، با فهم معناي بت پرستي روشن مي شود.
بت پرستان انسان هايي نبودند كه بت را خالق خود بدانند. بلكه آنها به مخلوق خدا بودن خود اعتراف مي كردند:
«وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ؛و هر گاه از آنان سؤال كنى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟» مسلّماً مى ‏گويند: «اللَّه»، بگو: «الحمد للَّه (كه خود شما معترفيد)!» ولى بيشتر آنان نمى ‏دانند!»(2)
و بت را از اين جهت تقديس مي كردند كه آن ها را شفيع در نزد "الله" مي دانستند:
«ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‏ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ في‏ ما هُمْ فيهِ يَخْتَلِفُون؛ اينها را نمى‏ پرستيم مگر بخاطر اينكه ما را به خداوند نزديك كنند، خداوند روز قيامت ميان آنان در آنچه اختلاف داشتند داورى مى ‏كند.»(3)
در واقع بت پرستان مشرك بودند. و مشرك به كسي مي گويند كه در كنار خدا، ديگري را به باطل داراي وجاهت بدانند. در مناظره اي بين پيامبر (ص) و بت پرستان، عقيده اين گروه، روشن تر مي شود:
«پيامبر (ص) رو به مشركان عرب (بت پرستان) كرده و فرمود: چرا بتان را پرستش كرده و از پروردگار جهان دست كشيده‏ايد؟ گفتند: با اين كار به خداوند تقرّب مى‏ جوييم.
فرمود: مگر اين بتان شنوا بوده و از خدايشان اطاعت نموده و او را عبادت مى‏كنند تا شما بواسطه تعظيم آنها به خداوند تقرّب جوييد؟ گفتند: نه.
فرمود: مگر شما خودتان آنها را نتراشيده ‏ايد؟ گفتند: آرى. فرمود: باين ترتيب اگر آنها شما را عبادت كنند شايسته ‏تر است تا شما آنها را. (چون بتان مخلوق و شما خالقيد) در اين صورت خدايى كه عارف به مصالح و عواقب، و حكيم در تعيين تكليفتان مى ‏باشد آيا شما را به اين عبادت امر كرده است؟! بت پرستان پس از اين كلام باهم اختلاف كرده و گروهى گفتند: خداوند در پيكرهاى مردانى حلول كرده كه به شكل اين بتان بودند. و بر اين اساس آنها را صورتگرى نموديم. و منظور ما از توجّه به اين بتان تعظيم همان هياكل است.
و جمعى ديگر گفتند: اين بتان مطابق صورت اقوام گذشته‏اى هستند كه پرهيزگار و عابد بودند، و نظر ما از عبادت آنها تعظيم و تجليل خداوند مى‏ باشد. و گروه ديگرى گفتند: آنگاه كه خداوند آدم را آفريده و فرشتگان را امر نمود تا او را سجده كنند ما از اين امر كه وسيله تقرّب به پيشگاه خداوند بود محروم شديم، پس براى جبران آن صورت آدم را به شكلهاى مختلفى ساختيم و در مقابلش به قصد تقرّب بخداوند سجده مى‏ كنيم. همچون سجده فرشتگان بر آدم، كه به قصد تقرّب به خدا بود، چنان كه سجده شما در محرابهاى مسجد، به قصد آن است كه به محاذات كعبه‏ ايد. و در مقابل كعبه‏ نيز به نيّت پروردگار با عظمت و جلال عبادت و سجده مى ‏كنيد، نه خود كعبه. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: همه شما راه خطا پيموده و از راه حقيقت منحرف شده‏ ايد.
سپس رو به گروه نخست كرده و فرمود: اين سخن شما كه خداوند در پيكرهاى جمعى كه به شكل اين بتان بودند حلول كرده، در نهايت ضعف است، چرا كه با اين كلام مى‏بايد خداوند مانند مخلوقات: محتاج، محدود و حادث باشد. و با اين حلول، آيا خداوند جهان در چيزى محدود و محاط نخواهد شد؟ ...
سپس رسول خدا (ص) روى به گروه دوم كرده و فرمود: اگر شما معتقديد كه به نيّت صورتهاى گذشتگان خداپرست خود سر بر آستان بتها گذاشته و آنها را تعظيم مى ‏كنيد، پس ديگر چه جايى براى اظهار بندگى پروردگار جهانيان باقى مى ‏نهيد!؟... پس شما با برابر قراردادن خضوع و عبادت خداوند با بتان آيا به مقام عظمت و جلال پروردگار توهين نكرده‏ايد؟!
سپس رسول خدا(ص) به گروه سوم از بت پرستان فرمود: شما جماعت مسلمان را با خودتان مقايسه نموديد، در حالى كه ما همچون شما نيستيم. زيرا ما بندگان خدا، آفريده و دست پرورده اوئيم، گوش بفرمان و تسليم نواهى او هستيم، و خداوند را همان گونه كه اراده فرموده عبادت مى‏كنيم، و چون ما را به كارى امر فرمود همان را انجام دهيم و نبايد از آن اوامر تجاوز كرده و بنا بر ميل و تشخيص خودمان عمل كنيم، زيرا در اين صورت ممكن است با آن خصوصيات پسنديده واقع شود ولى امكان دارد با نحوه ديگر در نهايت درجه كراهيت يا حرمت قرار گيرد. با اينكه ما را از اظهار نظر در مقابل دستوراتش نهى فرموده است.
آرى چون فرموده است هنگام عبادت به جانب كعبه متوجّه باشيم، امتثال امر نموده و اطاعت مى‏كنيم، سپس فرموده در ساير شهرها نيز به محاذات كعبه او را عبادت كنيم ما نيز پذيرفتيم و از حدود اوامر او تجاوز نكرديم. و در مسأله سجده فرشتگان بر آدم، خداوند متعال سجده را بر خود آدم امر فرمود نه بر صورت او، و از آنجا كه سجده را بر فرشتگان فرض نموده اين تكليف بر آنان بوده نه بنى آدم، پس هر مقايسه‏اى بيجا است. و چه مى‏دانيد شايد از اين عمل خودسرانه شما ناراضى باشد.»(4)
پي نوشت ها:
1. همچنين ر.ك: الأصنام (تنكيس الأصنام)، ابو المنذر هشام بن محمد الكلبى (م 204)، تحقيق احمد زكى باشا، القاهرة، افست تهران (همراه با ترجمه)، نشر نو، چ دوم، 1364ش، از صفحه 106 به بعد.
2. لقمان (31) ٰ آيه 25.
3. زمر (39)ٰ آيه 3.
4. طبرسي ٰ الإحتجاج على أهل اللجاج، نشر مرتضي ٰ مشهد ٰ 1403 ه.ق، ج‏1، ص26.
موفق باشید.