با سلام
چند روزی است که این موضوعات ذهنم را درگیر کرده است. می خواستم برام توضیح بدید که آیا عزرائیل خود به تنهایی همه مردم را قبض روح می کند؟ اگر جواب مثبت است پس چطور می تواند افرادی که در جاهای مختلف کرده زمین در یک ثاینه می میرند را قبض روح نماید؟
و اینکه آیا حیوانات هم قبض روح می شوند و آیا این کار نیز توسط عزارئیل صورت می پذیرد؟

سوال دیگرم اینکه بارگاه خداوند چگونه است؟ آیا شبیه فیلم هایی که درباره پادشاهان نشان داده می شود است که پادرشان در صدر نشسته و مشاوران و وزیران نیز در خدمت او ایستاده اند؟

شاید سوالاتم یک مقدار معقول نباشد ولی ذهنم را خیلی درگیر کرده است

با تشکر

پرسش: درباره حضرت عزراييل و خداوند
1- با سلام
چند روزي است كه اين موضوعات ذهنم را درگير كرده است. مي خواستم برام توضيح بديد كه آيا عزرائيل خود به تنهايي همه مردم را قبض روح مي كند؟ اگر جواب مثبت است پس چطور مي تواند افرادي كه در جاهاي مختلف كرده زمين در يك ثاينه مي ميرند را قبض روح نمايد؟
و اينكه آيا حيوانات هم قبض روح مي شوند و آيا اين كار نيز توسط عزارئيل صورت مي پذيرد؟
پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در باره فراز اول پرسش در ابتدا بايد گفت: در امور مادّي ‌مشاهده‌ مي‌كنيم‌ كه ‌در يك‌ لحظه ‌ممكن ‌است ‌افعال ‌مختلفي‌ از مبدأ واحد سرزند، بدون ‌اندك ‌تغيير و تفاوتي ‌در زمان ‌آن ها. مثلاً خورشيد كه ‌بر فراز آسمان‌حركت ‌مي‌كند، يك ‌حركت ‌دارد، يك ‌نور دارد، ولي در همان ‌آني‌ كه نور واحد خود را به‌ زمين ‌مي‌فرستد، هزاران ‌خانه‌ و لانه‌ و آشيانه ‌و كوچه‌ و محلّه‌ و قريه و شهر و بيابان ‌و كوه ‌و دريا را روشن‌ مي‌كند.
روشني‌ها كه‌ در هر يك ‌از ‌ خانه‌ها و لانه‌ها آمده ‌‌، هر يك ‌با ديگري مختلف ‌است . به ‌حدود و مشخّصاتي‌ جداگانه ‌متعين‌ و محدود است‌. نوري ‌كه‌ در اين‌ خانه ‌آمده، ‌غير از نوري ‌است ‌كه‌ در خانه ديگر است‌، اين ‌يك ‌سهميه خاصّي ‌از شعاع ‌خورشيد است ‌و آن ‌يك سهميه ديگري‌ است‌، در عين‌ حال ‌خورشيد يكي‌ است‌ و شعاعي‌ كه ‌از آن‌ به ‌زمين‌ مي‌رسد، يكي‌ است‌.
يك فرستنده ‌در گوشه‌اي ‌از جهان امواج را در جهان‌ منتشر مي كند. تمام ‌افراد روي زمين‌ در هر نقطه از آن ‌در دريا در هوا در صحرا يا بر فراز كوه­ها باشند، به وسيله دستگاه‌ خاصّي‌ كه ‌به نام‌ گيرنده‌ با خود دارند مي‌توانند آن ‌صدا را بشنوند و آن‌ صورت ‌را كه ‌در اثر ضربه الكتريك ‌در هوا به صورت‌ موج ‌است،‌ در آن ‌گيرنده ‌متمركز نموده ‌و مشاهده ‌نمايند.
با توجه به تحليل ياد شده ،درك سخن امام سجاد (ع) كه در دعاي ختم قرآن كريم در صحيفه سجاديه آمده، آسان مي‌شود:
«اللهم هون بالقران عند الموت علي انفسنا كرب السياق... و تجلي ملك الموت لقبضها من حجب الغيوب؛ (1) خداوندا! به بركت قرآن سختي جان دادن به هنگام مرگ را بر ما آسان فرما.... هنگامي كه فرشته مرگ از فراسوي حجاب هاي غيبي براي گرفتن جان ما تجلي مي‌كند.
از اين كلام حضرت به دست مي‌آيد كه آمدن حضرت عزرائيل براي گرفتن ارواح مثل آمدن يك انسان بر بالين فرد فرد محتضران نيست تا در يك لحظه نتواند چند فرد را قبض روح كند يا در چند مكان دور از هم در يك زمان حاضر باشد، بلكه آمدن او براي گرفتن روح از سنخ تجلي و ظهور و جلوه نمودن است كه از فراسوي عالم غيب در يك لحظه مثل افتاب بر همه جا مي تابد و ماموريتش را انجام مي‌دهد.
با اين رويكرد درك آنچه درسوال آمده بسيار آسان خواهد بود، چه اينكه بر اساس آموزه‌هاي وحياني حضرت عزرائيل در گرفتن ارواح تنها نيست بلكه فرشتگان بسياري هستند كه تحت فرمان او كار قبض ارواح را انجام مي‌دهند.
از اين رو در قرآن كريم آمده: « فرستگادن ما او را دريافت مي كنند.(2) در تفسير اين آيه گفته شده: از بررسي موارد متعددي از قرآن مجيد كه درباره مرگ سخن به ميان آمده، استفاده مي شود كه گرفتن ارواح به دست يك فرشته معين نيست، بلكه فرشتگاني هستند كه اين وظيفه را بر عهده دارند. مامور انتقال ارواح آدميان از اين جهان به جهان ديگرند. در آيه فوق كه فرشتگان به صورت جمع آمده اند، الملائكه نيز يكي از شواهد اين موضوع است. اگر مي‌بينيم كه در بعضي از آيات اين موضوع به ملك الموت (فرشته مرگ) نسبت داده شده. (3)
از اين نظر است كه او بزرگ فرشتگان مامور قبض ارواح است.همان كسي است كه در احاديث به نام عزرائيل از او ياد شده است، بنابراين اين كه بعضي مي‌پرسند چگونه يك فرشته مي‌تواند در آن واحد همه جا حضور يابد و قبض روح انسان ها كند، پاسخ آن با بياني كه گفته شد روشن مي گردد، از اين گذشته به فرض اين كه فرشتگان نبودند و تنها يك فرشته بود، باز مشكلي ايجاد نمي شد، زيرا تجرد وجودي او ايجاب مي كند كه دايره نفوذ عملش فوق العاده وسيع باشد، زيرا يك وجود مجرد از ماده مي‌تواند احاطه وسيعي نسبت به جهان ماده داشته باشد، (4)
بنابراين درك آنچه در پرسش آمده از اين طريق آسان خواهد بود.
اما در باره فرازدوم پرسش بايد گفت: حيوانات همانند انسان داراي روح هستند كه از ويژگي هاي آن، قوه درك و شعور است. هنگام مرگ، روح حيوانات نيز به وسيله فرشته يا فرشتگان موكل بر آن قبض مي شود؛ ولي اين كه آن فرشته يا فرشتگان اسم شان چيست و چه ويژگي هائي دارند ؟ مطلبي است كه ظاهرا در روايات و متون ديني نيامده است. (5)
پي‌نوشت:
1. صحيفه كامل سجاديه، نشر مسسه فيض لاسلام. تهران 1378 ش، ص 180، دعاي 42.
2. انعام (6) آيه 61.
3. سجده (32) آيه 11.
4. ناصر مكارم، تفسير نمونه، نشر دار الكتب الاسلاميه تهران 1378 ش، ج 4، ص 86.
5. محمد باقر شريعتي، معاد در نگاه عقل و دين، نشر قم، بوستان كتاب، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1382 هـ.ش، ص 375ـ 374.
پرسش: بارگاه خداوند
2- سوال ديگرم اينكه بارگاه خداوند چگونه است؟ آيا شبيه فيلم هايي كه درباره پادشاهان نشان داده مي شود است كه پادرشان در صدر نشسته و مشاوران و وزيران نيز در خدمت او ايستاده اند؟ شايد سوالاتم يك مقدار معقول نباشد ولي ذهنم را خيلي درگير كرده است با تشكر
پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
تعبير بارگاه الهي در قرآن و روايات با عنوان "عرش الهي " مطرح است؛ در مورد حقيقت اين تعبير بايد گفت"عرش" در لغت به معانى مختلفي آمده است؛ مثلاً چيزي كه داراى سقف است (1) و به "عروش" جمع بسته مي شود. نيز به معناي داربست چوبي كه درخت انگور را روي آن قرار مي دهند، مي آيد؛ چنان كه اين معناي لغوي، در آيات قرآن نيز آمده است: «وَ هُوَ الَّذي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشات؛ (2) او است كه باغ هاى معروش [باغ هايى كه درختانش روى داربست‏ها قرار دارد]، و باغ هاى غير معروش [باغ هايى كه نياز به داربست ندارد] را آفريد».
اين تعبير گاهى به معناى تخت هاى بلند پايه مى‏آيد و بدين سبب، به تخت حكومتى و پادشاه نيز اطلاق شده است. (3) به اين معنا نيز در قرآن در مورد تخت بلقيس پادشاه سبا آمده است: «... وَ أُوتِيَت مِن كلِّ شىْءٍ وَ لهََا عَرْشٌ عَظِيم؛ (4) از هر نعمتي برخوردار بوده و براي او تختي بزرگ بود».
اما در اصطلاح، وقتي اين كلمه در مورد خداوند به كار مي رود، مراد تسلط كامل خداوند بر امور هستي و مخلوقات خويش است. از اين رو، علامه طباطبايي (ره) مي فرمايد: «ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْش (5) سپس بر عرش استقرار يافت» كنايه است از استيلا و تسلطش بر ملك خود و قيامش به تدبير امور آن، به طورى كه هيچ موجود كوچك و بزرگى از قلم تدبيرش ساقط نمى‏شود و در تحت نظامى دقيق هر موجودى را به كمال واقعيش رسانيده، حاجت هر صاحب حاجتى را مى‏دهد». (6)
بر اين اساس، عرش و يا استواى بر عرش، در جمله «ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ» به معناى ملك خدا و دامنه سلطنت و ربوبيت خداوند متعال بر همه موجودات عالم و همه مخلوقات خود است و از اين سلطه و استيلا و قدرت تدبير و هدايت به استقرار بر عرش تعبير شده است؛ چنان كه در مورد " كرسيّ" هم نظير همين مفاهيم اراده شده است و وسعت كرسي خداوند اشاره به وسعت دامنه و محدوده سلطه و احاطه علمي و ارادي خداوند دارد.
اين حقيقتي است كه در روايات هم مورد اشاره قرار گرفته است؛ مثلا حفص بن غياث از امام صادق(ع) نقل مي‏كند كه از حضرت پرسيدم: منظور از« وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ چيست؟فرمود: منظور علم او است».(7)
در نتيجه تبيين چگونگي و كم و كيف در مورد عرش خداوند يا تشبيه آن با امور محسوس و بشري مانند دربار سلاطين و مانند آن بي معناست.
پي نوشت ها:
1. راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، دارالعلم، بيروت،1412ق، ص 558.
2. انعام (6)، آيه 141.
3. قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، چ دار الكتب الإسلاميه، تهران، 1371 ش، ج 4، ص 316.
4. نمل (27)، آيه 23.
5. اعراف (7) آيه 54.
6. موسوى همدانى، ترجمه الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه، قم،‏ 1374 ش‏، ج 8، ص 178.
7. علي بن جمعه الحويزي، تفسير نورالثقلين، اسماعيليان قم ، 1415ه.ق، ج1، ص 259.

موفق باشید.