من طاقت كوچكترين سختيها را ندارم و سريع نااميد ميشوم احساس ميكنم خداوند همه موجودات را براي عذاب دادن آفريده و رحمت خدا تنها بهانه اي است كه خداوند توسط آن اهداف خودش را به وسيله انسانها به انجام برساند بعضي از انسانها عذابشان از همين دنيا شروع ميشود و بعضي از لحظه مرگ به بعد خدا حتي بهترين بندگانش كه امام حسين و فرزندانش بودند را عذاب كردو آنها را دچار بلا و تشنگي و گرسنگي و ترس و اضطراب و اسارت و خواري در مقابل دشمنانشان كرد و وسيله اي قرارداد تا به مقصود خود كه احياي دين اسلام بود برسد. به همين دليل مدتي است كه به شدت از خداوند و رحمتش نااميد شدم افسردگي و غمزدگي تمام روز و شبم را پر كرده است و قرصهاي اعصاب و مشاورات و كتابهاي روانشناسي و حتي مذهبي و دعا كردن هم فايده اي برايم نداشت شب و روزم درهم پيچيده شده مثل جغد تمام روز خوابم و تمام شب بيدار و در حال تفكر و تشكيك به آنچه كه موجب رحمت خداوند است و آن چيست؟ وقتي با همين فكر قران را باز كردم سوره فصلت صفحه اي كه آيه سجده واجب دارد آمد كه آيه قبلي آن اين بود كه هر وقت وسوسه و آزاري از جانب شيطان به شما رسيد پس به خدا پناه ببر كه او شنوا و داناست. اين يعني چه؟ من بايد چه كنم كه سخت نا اميدم و هيچ راه نجاتي از سيطره حكومت غضب خداوند و رسيدن به رحمت او براي خود نميبينم...

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در پاسخ به چند نكته مهم توجه كنيد.
نكته اول:
مشكل اساسي شما مانند بسياري از آدم ها نشناختن خدا است. البته ممكن است خيلي مطالب در مورد عظمت و بزرگواري و رأفت و مهرباني خدا خوانده يا شنيده باشيد . اما همه اين ها فقط در ظرف ذهن و حافظه ما ريخته شده، در دل ما، و در عمق جان ما نفوذ نكرده، از اين رو آثار آن را در درون وجود خود حس نمي كنيم. چه كسي است كه خدا را بشناسد، و از زيبايي ها، علم و قدرت و عظمتش، برداشت و تصوري صحيح داشته باشد، اما مجذوب او نشود، و عاشق دلباخته، بلكه خودباخته او نگردد؟ امام سجاد(ع) اين حقيقت را در مناجات خود اين گونه بيان مي كند.« إِلَهِي مَنْ ذَا الَّذِي ذَاقَ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرَامَ مِنْكَ بَدَلًا وَ مَنْ ذَا الَّذِي آنس [أَنِسَ‏] بِقُرْبِكَ فَابْتَغَى عَنْكَ حِوَلا» اي خداي من! كيست كه مزةشيريني دوستي با تو را چشيده باشد، و غير تو را جايگزين تو قرار دهد؟ و چه كسي است كه به تو نزديك شده، و به مقام قرب تو اُنس گرفته باشد، و بخواهد لحظه اي از تو روي برگرداند؟ (1)
عزيز گرامي! چرا فكر مي كنيد كه «خداوند براي عذاب دادن، انسان را آفريده است» ؟ آيا خداوندي كه همه چيز با يك اراده اش، هستي پيدا مي كند، و با يك اراده او، نيست مي شود، و كسي و چيزي نيست كه بتواند جلوي خواست و اراده او را بگيرد، مگر محتاج ديگري است، تا از روي بخل و حسادت بخواهد ظلم كند؟ و يا از قدرت و نفوذ كسي ترس و واهمه دارد، تا بخواهد او را عذاب كند؟
كسي بخل مي ورزد كه نيازمند باشد، و كسي ظلم مي كند كه از قدرت يا شرارت ديگري بترسد. آيا خدا كه قادر و بي نياز مطلق است، مي شود گفت به كسي يا به چيزي نياز دارد؟ آيا كسي قدرتي، مقامي و كمالي دارد كه خدا آن را نداشته باشد، تا بخواهد از روي حسادت و بخل كسي را عذاب كند؟ پس چرا فكر مي كنيد « او آفريده، تا عذاب كند.»؟
نكته دوم:
«خدا بندگان خود را دوست دارد. » چنان كه مي فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ » (2) خداوند همه مردم را دوست دارد و نسبت به همه شان علاقه مند و مهربان است. حتي در مورد گناه كاراني كه توبه كرده اند، مي فرمايد: « ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِم إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِيم‏» (3)يعني سپس خداوند توبه آن ها (گناه كاران ) را پذيرفت، چون خدا نسبت به آنان علاقه مند و مهربان است. و در حديث قدسي به حضرت داود(ع)فرمود: اي داود ! اگر گناه كاراني كه به من پُشت كردند، و دستوراتم را اجرا نكردند، بدانند چه قدر دوست شان دارم، و چگونه منتظرم گناه را ترك كنند ، و به سوي من برگردند، و با من رفيق شوند، آن چنان عشق به خدا وجودشان را فرا مي گيرد كه از شدت شوق جان خواهند داد. بعد فرمود: اي داود! وقتي من بندگان گناه كار خود را اين قدر دوست مي دارم، پس خود بدان كه بندگان مؤمن و توبه كنندگان از گناه را چه قدر دوست دارم!(4)
نكته سوم:
نوشته ايد: «خدا حتي بهترين بندگانش كه امام حسين و فرزندانش بودند را عذاب كردو ..» ولي اگر از همان بهترين بندگان سؤال كنيد كه رفتار خدا با شما چگونه بود؟ پاسخ مي شنويد: بهترين و زيباترين رفتار را خدا با ما داشت. نگاه ها را بايد تغيير داد. بايد سطح شناخت و معرفت خود را نسبت به خدا افزايش دهيم ، تا نگاه هاي ما عوض شود.آيا كسي به اندازه زينب كبري (س) مصيبت ديده؟ با همه اين اوصاف در برابر نعره مستانه ابن زياد كه مى‏گفت: "كار خدا را با خاندانت چگونه ديدى؟!" با شهامت و شجاعت گفت: مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا ...(5) من جزجمال و زيبايي ، نيكى و سرفرازى چيزى نديدم! خداى فرزانه از آنان، دفاع از حق و عدالت و حمايت از ارزشها را خواسته بود، آنان نيز داوطلبانه فرمان حق را با جان پذيرا شدند، و به سوى شهادتگاه پرافتخار خود شتافتند. به زودى خدا تو و آنان را در دادگاهى گرد آورده، تا تو را به محاكمه بكشد، آن گاه، خواهيد ديد كه در برابر دادگاهى كه داورش خداست، رستگارى و پيروزى از آن كيست ؟! چگونه زينب كبري (س) اين همه مصايب را كه همه عالم از آن ناليده اند، مي فرمايد: من از خدا در كربلا جز زيبايي چيزى نديدم؟ يعني آن چه را كه ما به خاطر كمي معرفت، خيال مي كنيم « بلا و اسارت و خواري» است، زينب كبري (س) آن را «رستگارى و پيروزى» دانسته، و ابا عبدالله و فرزندش امام سجاد عليهما السلام آن را «كرامت و لطف خدا » مي دانند. چنان كه خدا نيز آن را كرامت دانسته مي فرمايد: جَعَلْتُ حُسَيْناً خَازِنَ عِلْمِي وَ أَكْرَمْتُهُ بِالشَّهَادَةِ وَ خَتَمْتُ لَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ هُوَ أَفْضَلُ مَنِ اسْتُشْهِدَ وَ أَرْفَعُ الشُّهَدَاءِ دَرَجَةً وَ جَعَلْتُ كَلِمَتِيَ التَّامَّةَ مَعَهُ وَ حُجَّتِيَ الْبَالِغَةَ عِنْدَهُ (6) من حسين را صندوق علم و خزينه وحى خود قرار دادم ؛ و او را به شهادت گرامى داشتم، و كارش را به سعادت ختم نمودم؛ پس او بهترين شهيدان، و در درجه والاترين آنها است، كلمه تامّه خود را با او قرار دادم، و حجّت بالغه‏ام را نزد او نهادم. اگر كسي به اين حقايق معرفت داشته باشد، باز فكر مي كند كه امام حسين (ع) شكست خورده، و اهل بيت او با رفتن به اسارت خوار و ذليل شدند؟
نكته چهارم:
بسياري از كمالات و مقامات است كه جز در رو به رو شدن با سختي ها و گرفتاري ها به دست نمي آيد.
آيا مي دانيد چرا خداوند زندگي انسان را توأم با رنج و مشقت قرار داد؟ چون بندگانش را دوست دارد ، و مي خواهد آنان را تربيت كند و استعدادهايشان را شكوفا نمايد، و به كمالات عالي برساند. از اين رو هر كسي را بيشتر دوست دارد، او را گرفتار تر مي سازد.
روزي از پيامبر اكرم (ص) سؤال شد: شديد ترين و سخت ترين بلاها در دنيا نصيب كدام دسته از مردم مي شود ؟ فرمود: النَّبِيُّونَ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ يعني بيشترين سختي ها و بلاها در دنيا اول نصيب پيامبران مي شود. بعد از آنان هر كسي كه از جهت ايمان به آنان نزديكتر و شبيه ترند. (7) اما اين وضعيت تنها در دنيا است، در آخرت قضيه بر عكس است. از اين رو امام صادق (ع) مي فرمايد: بزرگترين اجر و پاداش، و مقام و منزلت براي كسي است كه بزرگترين بلا ها را تحمل كرده است. (8) پيشنهاد مي كنيم قرآن زياد بخوانيد و آيات مربوط به بهشت و رحمت خدا را بيشتر مطالعه كنيد.
پي نوشت ها:
1. مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، مناجات خمس عشره، مناجات نهم.
2. بقره (2)، آيه 143 و حج ( 22 )، آيه 65.
3. توبه ( 9)، آيه 117.
4. تفسيرمفاتيح الغيب، فخر رازي، ج 31، ص 33، ناشر: دار احياء التراث العربي، بيروت، سال 1420 ق.
5. بحار الانوار، علامه مجلسي، ج 45، ٌ 116، مؤسسه الوفاء بيروت – لبنان، سال انتشار 1404 ق.
6. الاحتجاج، احمد بن علي طبرسي، ج 1، ص 167، نشر مرتضي، مشهد مقدس، 1403 .
7. الكافي، شيخ كليني، ج2، ص252، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ش 1365.
8. همان، ج 2، ص109.
موفق باشید.