به شكل طبیعی، بدن انسان بعد از مرگ در معرض نابودی و متلاشی شدن است؛ اما به یقین، علل و عواملی می‌تواند مانع تحقق یا به تأخیر افتادن این امر شود؛ چنان‌كه نگهداری بدن در دمای بسیار پایین یا در حالت مومیایی یا در نمك و مانند آن، روش‌های طبیعی هستند كه تا کنون برای این امر شناخته شده‌اند.
البته در خصوص پیكر امامان معصوم(ع) بر اساس روایاتی كه در دست است، تقریباً این امر روشن است كه بدن مطهر این بزرگواران در مدفن خودشان سالم باقی است؛ چنان‌كه از امام صادق (ع) نقل شده است:
«قال رسول الله (ص): ... ان الله حرّم لحومنا على الأرض فلا یطعم منها شیئاً؛ (1) امام صادق (ع) از جدش رسول خداوند (ص) روایت می‌كند كه فرمود: خداوند گوشت‌هایمان را بر زمین حرام كرده است. پس چیزی از آن خوراك و طعام زمین نمی‌شود.»
از این تعابیر، استفاده می‌شود که ممکن است بر اثر اعمال قدرت خداوند یا در نتیجه انجام برخی عبادات و رفتارهای دینی این نتیجه برای انسان حاصل گردد که بدن وی در قبرسالم بماند. چنان‌که مشهور است هر کس موفق شود چهل جمعه پشت سر هم غسل جمعه را انجام دهد، بدنش در قبر نخواهد پوسید. البته ما علی رغم جستجوی بسیار سندی برای این نقل نیافتیم.
به هر حال، آنچه مسلم است در این امر نوعی توجه و احترام ویژه از جانب خداوند به این بدن اتفاق افتاده است و همه این راه كارهای احتمالی، به نوعی انسان را قابل دریافت این توجه و كرامت الهی می‌نماید.
اما اگر خواسته باشیم از نظر عقلی امكان این امر را مورد توجه قرار دهیم، می‌شود به نوعی امكان و منطقی بودن آن را معقول و متصور دانست؛ به این بیان كه:
انسانیت انسان، به روح او است؛ اما بین روح انسان و این بدن که در قبر است، ارتباط و پیوندی است و به جهت این ارتباط و پیوند، بدن مورد توجه روح است و چنین نیست که بین بدن و روح ارتباطی نباشد. پس قبری که بدن در آن است، مورد نظر روح است.
در آن زمان که انسان زنده است، بین روح و بدن ارتباط مخصوصی است؛ یعنی روح، تعلق تدبیری به بدن دارد و تدبیر و اداره بدن در اختیار روح است؛ به تعبیر دیگر، بدن به منزله مرکب روح برای تکامل و سیر معنوی از خاک تا افلاک است. پس از مرگ، تعلق تدبیری روح به بدن قطع می‌شود؛ اما تعلق روح و بدن، به صورت کامل منقطع نمی‌گردد.
اگر ارتباط روح با بدن قوی باشد و این قدرت و اختیار به روح داده شود، می‌تواند بدن را بعد از مرگ هم به نوعی تدبیر ‌کند و از پوسیده شدن آن جلوگیری نماید؛ به عبارت روشن‌تر، به واسطه قوّت و درجه تقوی‏ و طهارت روح، بدن هم تحت تأثیر واقع می‏شود؛ به طوری که در اثر شدّت حیات روح، بدن هم در قبر نمی‏پوسد.
البته تجربه تاریخی و شواهد متعدد موجود، امكان و درستی این امر را به اثبات رسانده و در مورد افراد زیادی از بزرگان و صالحان در تاریخ، چنین حقیقتی بیان شده است، مانند جسد ابن‏ بابویه قمی (شیخ صدوق) که در سال 1238 ه.ق در زمان فتحعلی شاه بر اثر واقعه‏ای مکشوف گردید و بسیاری از افراد موثّق سلامت و طهارت جسد را بالعیان مشاهده کردند؛ در حالی که از زمان رحلت مرحوم صدوق تا زمان کشف جسد مبارک آن جناب، 857 سال می‏گذشت. (2)
یا نبش قبر جناب حُّر در زمان شاه اسمعیل صفوی و مشاهده جسد مطهر آن جناب همراه دستمال مبارک حضرت سیدالشهداء که بر سر آن جناب بسته شده بود. امثال این وقایع، بسیار است.
این مسائل، دلالت بر ارتباط عالم برزخ با این عالم دارد. (3)
این قبیل موارد می‌تواند برای نشان دادن مقام معنوی و جایگاه بلند این افراد به دیگر انسان‌ها و ناشی از اعجاز و اعمال قدرت خاص خداوند باشد؛ چنان‌که در قرآن در مورد داستان حضرت عزیر(ع) آمده است که غذای ایشان با گذشت یکصد سال فاسد نگردید. (4)
در خصوص این موضوع، می‌توانید به كتاب «اجساد جاویدان، علی اکبر مهدی پور، مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق قم» مراجعه نمایید. در این كتاب، بیش از صد نفر ذکر شده‌اند که بعد از مدت‌ها که به عللی قبر آن‌ها نبش شده، افراد موثق مشاهده کرده‌اند که بدنشان كاملاً سالم باقی مانده است.
پی‌نوشت‌ها:
1. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، نشر اسلامیه، تهران، بی‌تا، ج 27، ص 299.
2. حسینی همدانی، سید محمد، درخشان پرتوى از اصول كافى، ج ‏5، ص 307 و 306.
3. حسینی طهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، ج3، ص 194-197.
4. بقره (2)، آیه 259.