قرآن مي فرمايد: "قالت الأعراب آمنا قل لم تؤمنوا و لكن قولوا اسلمنا و لمّا يدخل الايمان في قلوبكم؛ عرب هاي باديه نشين گفتند: ايمان آورده ايم، بگو: شما ايمان نياورده ايد، ولي بگوييد اسلام آورده ايم. اما هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است". (1)
طبق اين آيه شريف تفاوت اسلام و ايمان در اين است كه اسلام شكل ظاهري قانوني دارد و هر كس شهادتين "أشهد أن لا إله الاّ الله و أشهد أنّ محمداً رسول الله" را بر زبان جاري كند، ‌در سلك مسلمانان وارد مي شود، و احكام اسلام بر او جاري مي گردد، ولي ايمان يك امر واقعي و باطني است و جايگاه آن قلب آدمي است، نه زبان و ظاهر او. يك مسلمان ممكن است انگيزه هاي مختلفي داشته باشد، حتي انگيزه هاي مادي و منافع شخصي ولي ايمان حتماً از انگيزه هاي معنوي، ‌از علم و آگاهي سرچشمه مي گيرد، ‌و همان است كه ميوه حيات بخش تقوا بر شاخسارش ظاهر مي شود و انسان را در نهان و آشكار از ارتكاب معاصي بازداشته و به انجام واجبات وادار مي‌نمايد. اين همان چيزي است كه در عبارت گويايي از رسول گرامي اسلام(ص) آمده است: "الاسلام علانية، والايمان في القلب؛ اسلام امر آشكاري است، ‌ولي جاي ايمان دل است". (2)
در حديثي از امام صادق(ع) مي خوانيم: "الأسلام يحقن به الدم و تؤدّمي به الأمانة و تسحّل به الفرج، و الثواب علي الايمان؛ با اسلام خون انسان محفوظ مي ماند و اداي امانت او لازم مي آيد و ازدواج با او حلال مي شود، ولي ثواب بر ايمان است". (3)
از همين جا است كه هر آدم مؤمني، مسلمان هم هست، يعني آن كه در دل اعتقاد دارد، به زبان هم مي آورد، ولي ممكن است كسي مسلمان باشد، ولي مؤمن نباشد، يعني به زبان بگويد، ‌ولي هنوز در دل او جاي نگرفته باشد.
تفاوت مفهومي ايمان و اسلام در صورتي است كه اين دو واژه در برابر هم قرار گيرند، اما هرگاه جدا از هم ذكر شوند، ممكن است اسلام بر همان چيزي اطلاق شود كه ايمان بر آن اطلاق مي شود، يعني هر دو واژه در يك معني استعمال گردد. (4)
براي تحكيم پايه هاي ايمان به اموري بايد توجه نمود، از جمله:
1ـ باورقلبي به اين كه خداوند همواره ناظر و حاضر است. اگر آدمي باور داشته باشد كه خداوند بر همه اعمال او نظارت دارد و حتي از افكار قلبي وي آگاه است، مسلّماً تأثير بسيار مفيدي در زندگي اش مي گذارد و او را از كارهاي خلاف كه زندگي انسان را سياه و تاريك مي كند، باز مي دارد. قرآن مي فرمايد: "آيا او ندانست كه خداوند(همة‌اعمالش را) مي بيند". (5)
2ـ باور قيامت و ياد آخرت: باور كند آن چه در دنيا از خير و شر و اعمال خوب و بد انجام مي دهد، در سراي آخرت پاسخش را دريافت خواهد نمود و كيفر كارهاي ناشايست را تحمل خواهد كرد و پاداش رفتارهاي شايسته را خواهد ديد.
انسان به اين باور برسد كه: "هر كس ذرّه اي كار خير انجام دهد، آن را مي بيند، و هر كس ذرّه‌اي كار بد كرد، آن را مي بيند". (6)
3ـ باور كند كه واجبات ديني براي كمال و ترقي و به نعمت هاي بي پايان رسيدن مقرر شده و محرّمات به خاطر نجات از بدبختي ممنوع گرديده است و معاصي نه تنها به حال او مفيد نيست، ‌بلكه مضر است. حضرت امام رضا(ع) فرمود: "گناهان نه تنها در زندگي بشر مورد احتياج نيست، بلكه مايه فساد و باعث فنا و هلاك است و بدين جهت از طرف خدا ممنوع شده است". (7) وقتي انسان حقيقتاً معتقد شد كه نتيجة ‌همه اعمالش به خودش عايد مي گردد، واجبات و كارهاي خير را با اشتياق انجام مي دهد و گناهان را به آساني ترك مي كند.
4ـ باور كند كه خدا مهربان است و انسان را دوست دارد و مي خواهد انسان به بهترين نعمت ها برسد و هر دستور عملي يا اعتقادي به انسان داده، ‌همه اش به خاطر به كمال رساندن انسان مي باشد.
5ـ آنچه را براي خود مي پسندد، براي ديگران هم بپسندد. رسول خدا(ص) فرمود: "بنده ايمان نمي آورد مگر اين كه براي مردم دوست داشته باشد آن چه را براي خود دوست مي دارد". (8)
6ـ ترك گناه و تقوا پيشه كردن باعث رسوخ ايمان در اعماق قلب انسان ميشود. رسول خدا(ص) فرمود: "زناكار به هنگام زنا و دزد به هنگام دزدي و شراب خوار در وقت خوردن شراب مؤمن نيستند". (9)
حضرت صادق(ع) فرمود: "ورع و تقوا ايمان را ثابت ميكند و طمع ايمان را خارج مي‌كند". (10)
7ـ خوش خُلقي. رسول خدا(ص) فرمود: "اخلاقت را نيكو گردان تا ايمانت كامل شود". (11)
علي(ع) فرمود: "كاملترين شما از جهت ايمان خوش اخلاق ترين شما است". (12)
8ـ عمل انسان با گفتارش مطابقت كند. امام صادق(ع) فرمود: "هر كس عملش با قولش موافق باشد و آن چه مي گويد، بدان عمل كند، گواهي بر نجات و رستگاري او ثابت شده، و هر كه كردارش موافقت با گفتارش ندارد، ايمانش عاريه است و استقرار ندارد". (13) نيز فرمود: "براي مؤمن ايمان ثابت نمي شود مگر با عمل و عمل جزء ايمان است". (14)
بنابراين باور كردن و اعتقاد يقيني به عقايد ديني و انجام واجبات و ترك محرّمات و متخلق شدن به اخلاق حسنه و رهايي از رذايل اخلاقي به ويژه از حسد، تكبر و بدخواهي براي مردم موجب تحكيم پايه هاي ايمان هستند.
پي نوشت ها: [MP2D2]
1. حجرات(49)، آيه 14.
2. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران: دارالكتب الاسلاميه، 1374ش، ‌ج 22، ‌ص 210.
3. شيخ كليني، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران: 1365ش، ج2، ص 24.
4. تفسير نمونه، پيشين، ج 22، ص 211.
5. علق(96) آيه 14‌.
6. زلزله(99) آيه 7 و 8.
7. محمد تقي فلسفي، كودك، به نقل از بحارالأنوار، ج 3، ‌ص 118؛ ‌ج 1، ص 14.
8. محمد محمدي ري شهري، ‌ميزان الحكمه، قم: دار الحديث، 1375ش ج 1، ‌ص 193، شماره 1286.
9. همان، ص 194، شماره‌1302.
10. همان، ‌ص 200، ‌شماره 1359.
11. همان، ‌ص 194، شماره 1320.
12. همان، شماره 1321.
13. اصول كافي(ترجمه)، ج 4، ص 148.
14. همان(عربي) ج 2، ‌ص 38.