تسلط شیطان بر انسان‌ها، به هیچ وجه منافاتی با اختیار ندارد؛ زیرا این تسلط، یک تسلط مطلق و اجبارآور نیست؛ بلکه نوعی اثرگذاری در کنار سایر عوامل تشویق کننده یا بازدارنده است؛ در نتیجه، در کنار وسوسه‌ها و تلاش‌های شیطان، عنصر اختیار به طور کامل برای انسان‌ها وجود دارد. گویا نظیر این اعتراض در قیامت از جانب برخی از اهل جهنم هم مطرح می‌شود و از تأثیرگذاری و تسلط شیطان بر خودشان در ضلالت و گمراهی‌شان شکایت می‌کنند و به ملامت شیطان می‌پردازند؛ در این‌جا شیطان خود پاسخ این گروه را می‌دهد:
«وَ قالَ الشَّیطانُ لَمَّا قُضِی الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِی عَلَیكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی‏ فَلا تَلُومُونی؛ (1) و شیطان، هنگامى كه كار تمام مى‏شود، مى‏گوید: خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف كردم! من بر شما تسلّطى نداشتم؛ جز این‌كه دعوت‌تان كردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابراین، مرا سرزنش نكنید؛ خود را سرزنش كنید.»
برای توضیح بیشتر مطلب بد نیست که جزئیات توانایی‌ها و شیوه‌های شیطان در مسیر ضلالت انسان‌ها توضیح داده شود تا حدود و ثغور قدرت و تسلط شیطان در این باره به طور دقیق روشن گردد؛ زیرا در قرآن کریم اشاره دقیقی به شیوه‌ها و ابزارهای شیطان در مسیر رفتارهای شیطانی‌اش شده و خود شیطان به طور دقیق بسترهای تلاش خود در دشمنی با انسان‌ها را شرح داده که برخی از این موارد فهرست‌وار عرض می‌شود:
1. وسوسه: «الَّذی یوَسْوِسُ فی‏ صُدُورِ النَّاس؛ (2) کسی كه در درون سینه انسان‌ها وسوسه مى‏كند.»
2. تسویل (زیبا جلوه دادن امور زشت): «ِانَّ الَّذینَ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَینَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى‏ لَهُمْ؛ (3) كسانى كه بعد از روشن شدن هدایت براى آن‌ها، پشت به حق كردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فریفته است.»
3. املاء (وعده‌های دور و دراز): آیه پیشین.
4. تزیین و جلوه دادن امور بی‌ارزش: «وَ زَینَ لَهُمُ الشَّیطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبیلِ فَهُمْ لا یهْتَدُون؛ (4) شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آن‌ها را از راه بازداشته. پس آنان هدایت نمى‏شوند.»
5. سرگرم کردن به آرزوها: «وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّینَّهُم؛ (5) [شیطان گفت]... و آن‌ها را گمراه مى‏كنم! و به آرزوها
سرگرم مى‏سازم.»
6. مشغول کردن انسان‌ها به کارهای خرافی: «لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیغَیرُنَّ خَلْقَ اللَّه؛ (6) به آنان دستور مى‏دهم كه (اعمال خرافى انجام دهند، و) گوش چهارپایان را بشكافند، و آفرینشِ پاك خدایى را تغییر دهند!»
7. (امر به فحشا): «یأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ؛ (7) او شما را به بدى و زشتى فرمان مى‏دهد و مى‏خواهد كه درباره خدا چیزهایى بگویید كه بدان آگاه نیستید.»
در هر حال، محدوده این تأثیرگذاری‌ها روشن است که در چه حیطه‌ای است و این نوع تسلط، جلوی اختیار و تصمیم‌گیری درست و عملکرد صحیح فرد را نمی‌گیرد و به علاوه، اگر این شکل تأثیرگذاری شیطان را نیز نوعی تسلط بدانیم، باید گفت این تسلط از جانب خداوند مقدر نشده؛ بلکه این خود بندگان هستند که با خطاکاری و اشتباهات شیطان را بر خود مسلط می‌کنند و این نوع از دست دادن اختیار، از روی اختیار بوده و به تعبیر دیگر، مقدمات این مشکل، به طور اختیاری از جانب خود افراد برایشان ایجاد شده است.
به همین جهت است که خداوند بارها در قرآن تأکید می‌کند که تسلط شیطان، مطلق نیست و تنها بر افراد خاصی است که بستر این امر را خود فراهم نموده‌اند:
«إِنَّهُ لَیسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلىَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَلىَ‏ رَبِّهِمْ یتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَنُهُ عَلىَ الَّذِینَ یتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِكُون؛ (8) چرا كه او، بر كسانى كه ایمان دارند و بر پروردگارشان توكّل مى‏كنند، تسلّطى ندارد. تسلّط او تنها بر كسانى است كه او را به سرپرستى خود برگزیده‏اند، و آن‌ها كه نسبت به او [خدا] شرك مى‏ورزند.»
همچنین خداوند در جای جای قرآن این خطر را به انسان‌ها تذکر داده و تهدید این مسأله را به آنان گوشزد نموده که با سوء اختیار خود، در چنین موقعیت خطرناکی قرار نگیرند و بدانند که شیطان دشمن بزرگی برای آنان است:
«إِنَّ الشَّیطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا؛ (9) البتّه شیطان دشمن شما است. پس او را دشمن بدانید.» اما بسیاری از بنی آدم به جای دشمن داشتن ابلیس، با او دوستی می‌کنند و او را ولی خود می‌کنند که نتیجه این دوستی و ولایت، چیزی جز مسلط شدن شیطان بر انسان نیست. در نتیجه، اولاً شیطان تسلط مطلقی بر انسان‌ها ندارد و ثانیاً این تسلط از ناحیه اعمال خود بندگان است؛ نه از جانب خداوند.
پی‌نوشت‌ها:
1. ابراهیم (14)، آیه 22.
2. ناس (114)، آیه 5.
3. محمد (47)، آیه 25.
4. نمل (27)، آیه 24.
5. نساء (4)، آیه 119.
6. نساء (4)، آیه 119.
7. بقره (2)، آیه 169.
8. نحل (16)، آیات 100- 99.
9. فاطر (35)، آیه 6.