با عرض سلام و خسته نباشید.
بنده دکتر عبد القیوم سجادی هستم. دکترای رشته علوم سیاسی دارم. یکی از اعضای پارلمان جمهوری اسلامی افغانستان هستم. شیعه اثنی عشری میباشم. و مرجعی که از او تقلید میکنم حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدضله العالی) است. حال سوالی که برای من پیش آمده به این نحو میباشد:
با توجه به اینکه بنده عضو پارلمان هستم و باید بسیار روحیه اجتماعی داشته باشم و کاملا در اجتماع و در بین مردم باشم و با توجه به این که در دنیای امروز در هر جمعی بلااستثناء عمل قبیح و زشت غیبت کردن و تهمت زدن و دروغ گفتن بسیار رایج شده است حال وظیفه من به عنوان یک مسلمان شیعه و به عنوان یک نماینده پارلمان چیست؟ همونطوری که گفتم من باید در هر اجتماعی بالاجبار حضور پیدا کنم و در آن جمع هم قطعا اعمال غیبت کردن و تهمت زدن و دروغ گفتن انجام میگیرد آیا من باید حضور پیدا بکنم در این جمع یا نه؟ اگر نه برای طرفهای مقابل چه دلیلی با چه زبانی بیاورم؟
ممنون میشم اگه کامل و مفید توضیح بفرمایید.
با تشکر.

با سلام و تشکر از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
امیدواریم تحت توجه عنایات خاص خداوند قرار گرفته و در زندگی موفق باشید.
به طور کلی، غيبت از نظر اسلام حرام است و قرآن به صراحت از آن نهي كرده و می فرماید: « لا يغتب بعضكم بعضاً(1) هيچ يك از شما ديگري را غيبت نكند». امام صادق(ع) ميفرمايد: «غيبت بر هر مسلماني حرام است و حسنات را از ميان ميبرد، همان طوري كه آتش هيزم را ميسوزاند».(2)
در عين حال گاهي براي مصلحت مهمتر و در سطح كلان اين موضوع تجويز ميشود. آن موارد عبارتند از:
1- دادخواهي: اگر انسان براي دادخواهي نزد كسي كه مي تواند حق او را بگيرد از ديگري كه بر او ظلم نموده، تظلّم و دادخواهي كند به گونه اي كه مستلزم ذكر نام او باشد اشكال ندارد. قرآن مجيد به كساني كه مظلوم واقع شده اند اجازه داده است كه فرياد بكشند و حق خود را بگيرند.(3)
بنابراين اگرغيبت ظالم، باعث رفع ظلم شود (شنونده، قاضي يا شخصي باشد كه بتواند مثلاً با نصيحت ظالم رفع ظلم كند) اشكال ندارد.
2- غيبت كردن از كسي كه فسقش آشكار باشد نه پنهاني، مثل اين كه ظرف شراب را آشكارا در خيابان و بازار به دست گرفته، بياشامد،همچنين كسي كه پرده حيا را انداخته، در حضور مردم از گناه كردن حيا نمي كند، مثلاً كسي كه چشم چران است بگوييم چشم چران است. قدر مسلّم جواز غيبت، گناهي است كه آشكارا به جا مي آورد. امام صادق (ع)مي فرمايد: هرگاه فاسق به فسق خود تظاهر نمايد احترامي ندارد وغيبت او جايز است.(4)
3- جرح شاهد يا راوي: هنگامي كه انسان ببيند شخص فاسقي در دادگاه بر امري شهادت مي دهد يا روايتي نقل مي كند، براي حفظ حقوق مسلمانان و احكام شرع بايد هر چه درباره او مي داند، بيان كند.(5)
4- غيبت در مقام مشورت: هرگاه مسلماني با كسي در خصوص معامله اي يا شناخت شخص ديگري مشورت نمود، و طرف مشورت، عيبي از شخص مي داند كه اگر نگويد معامله صورت مي گيرد و مسلمان به ضرر مي افتد يا اين كه امري تحقق مي شود كه مشورت كننده لطمه جبران ناپذيري مي بيند، ذكر عيب مانعي ندارد.(6)
5- غيبت كردن به قصد نهي از منكر، با شرايط آن مانعي ندارد؛ به اين معنا كه هر گاه منكري را از مسلماني ببيند و بداند اگر غيبتش را بكند، آن را ترك مي كند جايز است، ولي اگر احتمال بدهد آن را ترك كرده، ذكر آن جايز نيست.
اگر مفسده هتك آبروي مسلمان، بيشتر از مفسده منكري كه مشغول آن است باشد، غيبت كردنش جايز نيست، هر چند يقين داشته باشد كه به واسطه غيبت كردن، آن گناه را ترك خواهد كرد.
6- ذكر كردن كسي به عيب و نقصي كه به آن مشهور و نشانه اش شده است مانند احول (چشم چپ) و اعرج (شل)، ليكن در صورتي كه قصد عيب جويي نداشته و فقط به منظور معرفي و شناساندن شخص باشد و طرف از ذكر اين القاب ناراحت نباشد. در غير اين صورت بايد از اين القاب استفاده نكند چون موجب رنجش و آزار برادر ديني مي شود.
7- ردّ ادعاي كسي كه به دروغ به خود نسبتي مي دهد: رد كردن كسي كه به دروغ ادعاي نسبتي كند، زيرا مصلحت حفظ انساب و خانواده ها، مقدّم بر مفسده هتك ادعا كننده است.(7)
8- به طور كلي هر موردي كه مصلحت غيبت كردن،از مفسده هتك احترام مؤمن بيشتر باشد، مانند شهادت دادن در مواردي كه لازم است.(8)
در غیر این موارد غیبت کردن و شنیدن جایز نمی باشد و هر فرد مسلمان در هر لباسی که باشد وظیفه دارد از آن پرهیز کند.حال اگر كسي با فردي مواجه مي‏شود كه غيبت مي‏كند، يا وارد مجلسي مي‏شود كه از ديگران غيبت مي‏كنند، اگر قدرت جلوگيري از گناه و غیبت را دارد باید نهی از منکر کند که البته شرایط خاص خود را دارد و اگر قدرت جلوگيري از گناه و غیبت را نداشته باشد موظف است :
1. از شخصي كه غيبتش مي شود دفاع كند، اين كار پاداش عظيمي دارد. مانند اينكه بگويد: اين فرد كه معصوم نيست! اين شخص اگر مراحل زير را طي كند، ان شاءالله به تكليف شرعي خويش عمل كرده است.
2. اگر مي تواند موضوع صحبت را عوض كند.
3. هنگام غيبت جوري عكس العمل نشان دهد كه طرف مقابل احساس كند كه رغبت شنيدن ندارد؛ مثلاً اخم كند نگاهش را به اطراف معطوف دارد و از اين قبيل كارها.
4. در صورت امكان به بهانه‏اي از مجلس بيرون برود.
5. قلباً از اين عمل ناراحت باشد.
برای اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید به کتاب «اخلاق در قرآن» اثر آیت الله مکارم، ج 3، ص 97 به بعد و کتاب «گناهان کبیره» اثر شهید دستغیب مراجعه کنید.
پی نوشت ها :
1. حجرات (49) آیه 12.
2. المحدث النوري، مستدرك الوسائل، مؤسسة آل البيت، قم، 1408 ه.ق، ج 9، ص 117.
3. سوره نسا آيه 148.
4. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعة، ناشر مؤسسة آل البيت، قم، ت1409ق، ج 8ص605.
5. سيد عبدالله شبّر، اخلاق، ترجمة محمد رضا جباران، قم، ناشر هجرت، ت1374ش، ص 240.
6. آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره، قم، ناشر انتشارات اسلامي، ت1389ش، ج 2، ص 281.
7. همان.
8. همان.