با سلام.
من در مورد نظریه تکامل سوال داشتم.
آیا نظریه تکامل داروین نظریه درست و جامعی است؟
آیا اسلام با نظریه تکامل مخالفت می کند؟
اگر مخالفت می کند دلیل ان چیست؟
آیا اسلام درباره تکامل افرینش نظریه اختصاصی دارد؟
اگر ندارد پس چرا می گوییم که اسلام جامع ترین دین است؟
این مسئله مسئله بسیار مهمی است و مهم بودن ان در همی بس که حدود 150 سال پیش شخصی به نام
داروین نظریه ارائه داده وهنوز تا هنوز است از علمای ما کسی نطریه قاطع و جامع درباره این موضوع نداده اند؟
یا اگر اسلام نظریه ای اختصاصی پیرامون تکامل دارد پس چرا کسی ان را ارائه نمی دهد؟
لطفا پاسخ کامل و مناسب و علمی به این سوال داده شود؟

در پاسخ به این پرسش ها پیش از هر چیز توجه به این نکته ضروری است که اصولا تئوری تکامل یا فرگشت به رغم همه دگرگونی های تئوریکی که از زمان مطرح شدنش تاکنون پیدا کرده و به رغم مدعیان و طرفداران بسیاری که دارد، همواره مخالفان و منکرانی از طیف اندیشمندان و زیست شناسان و فسیل شناسان نیز داشته است. نمی توان به طور قطع به درستی آن اذعان نمود.
در واقع هنوز حلقه های واسطه بین انسان و موجودات قبل از او به طور کامل پیدا نشده، چون در فرض صحت فرضیه تکامل لااقل صدها نمونه واسطه بین انسان و شامپانزه نیاز است تا صحت این فرضیه را منطقی و قابل قبول کند؛ در چند سال گذشته فسیلی پیدا شد که گفته شد نمونه ای از موجود واسطه بین انسان و حیوانات قبلی است. آن قدر طرفداران فرگشت از این کشف خوشحال شدند که تا مدتی نقاشی این فسیل به عنوان لوگوی سایت گوگل قرار داشت.
این امر نشان می دهد که هنوز فرضیه فرگشت در حد یک ترم تئوریک است که نیاز شدیدی به شواهد اثباتی دارد. هر آنچه در وضعیت موجود به عنوان دلایل اثبات این فرضیه ارائه می شود، در واقع شواهد امکان و عدم استحاله این فرضیه است، نه دلایل ثبوت و وقوع حتمی این فرضیه و عدم امکان فرضیه های مشابه.
در هر صورت حتی اگر بنا را بر صحت صد در صد این فرضیه بگذاریم، باز از نگاه آموزه های اسلامی صحت این فرضیه هیچ منافاتی با مبانی کلی فکری و اعتقادی ما نخواهد داشت؛ هر چند کلیسای کاتولیک از گذشته تا حال به شدت با این فرضیه به مقابله برخاست. پذیرش آن را عین مخالفت با انجیل و مبانی خداشناسی دانست، اما ما مسلمانان هیچ گاه چنین دیدگاهی نداشته و نداریم.
این نظریه ممکن است از چند جهت با مبانی فکری ما در چالش جلوه کند،مانند خدشه بر برهان نظم، وجود خداوند و خالق و ... که با تأملی اندک می توان دریافت چنین تعارضی وجود ندارد؛ اما مهم ترین چالش این فرضیه با اعتقادات دینی داستان خلقت انسان از حضرت آدم و حواست که تقریبا در همه ادیان ابراهیمی به عنوان اصلی مسلم پذیرفته شده است.
ادعا این است که این نظریه با اعتقاد مشترک همه ادیان آسمانی مبنی بر خلقت نسل بشر از حضرت آدم و حوا ( يعني خلقت دفعي يك انسان كامل)منافات دارد، زیرا بر اساس این نظریه انسان،نه فرزند آدم، بلکه نوع تکامل یافته موجوداتی دیگر نظیر انسان نئاندرتال و مانند آن است که در نهایت به موجودات تک سلولی می رسد. در نتیجه داستان خلقت آدم و حوا و رانده شده آن ها از بهشت و ... هیچ کدام واقعیت نخواهد داشت.
قبل از ورود در بررسی این تعارض باید به این نکته اشاره کنیم که تکامل یک نظریه علمی در مورد کیفیت شکل گیری موجودات زنده است و طبیعی است که در بسیاری از این قبیل موضوعات دین ضرورتی برای طرح دیدگاه و ارائه نظر نمی بیند و معنا ندارد که توقع داشته باشیم اسلام به عنوان کامل ترین دین و جامع ترین دستورالعمل در مسیر زندگی و سعادت بشر لزوما باید در خصوص جزییات علوم تجربی با همه گستردگی شان اظهار نظر کرده باشد.
به عبارت روشن تر کمال یک دین مربوط به جامعیت و تنوع آموزه ها و دستورات او در حوزه های مربوط به سعادت بشر و کمال روحی اوست نه آن که لازمه این حرف آن باشد که در متن دین هرآنچه به ذهن خطور می کند وجود داشته باشد و جزییات علوم مختلف بشری در متن دین گنجانده شده باشد؛ این امر در عین لغو بودن بستر تلاش ها و کمال اختیاری بشر در حوزه علوم مختلف را نیز از بین می برد.
البته در متون دینی بخصوص در دین اسلام نکات کلی و مبانی مختلف معرفتی مورد اشاره قرار گرفته که خلقت انسان یکی از آن ها بوده و یقینا نباید تعارضی بین این آموز های دینی و علوم قطعی بشری وجود داشته باشد؛ بر این اساس حل تعارض بین نظریه فرگشت و کیفیت خلقت انسان ضروری و لازم است که در این مجال به این مساله می پردازیم:
در مقام بررسی این چالش وقتي به منابع ديني اسلام رجوع مي كنيم ،مي بينيم كه تعارض مطلق و كاملي بين اين دو نظريه وجود ندارد و به نوعي مي توان اين دو را با هم جمع نمود؛ البته در مورد کیفیت خلقت نسل کنونی بشر و در این که این نسل در ابتدا از خاک آفریده شده اختلافی نیست، اما مساله آن است که مراد دقیق از این خاک روشن نیست و ممکن است آیات قرآن در مورد آفرینش انسان از خاک چنین تفسیر شود که خاک پس از طی مراحل تکاملی بعد از میلیون ها سال به صورت خلقت کامل انسان در آمده است، که این امر منطبق بر نظریه فرگشت خواهد بود.
اما باید دید آیا این احتمال با منابع دینی اسلام همخوانی دارد؛ برای درک این امر لازم است نگاهی دقیق تر به قران بیندازیم:
بحث آفرینش انسان در قرآن کریم به صورت های مختلفی بیان شده است. برخی آیات بیانگر کیفیت و منشأ آفرینش حضرت آدم است.
دسته دوم، در مورد آفرینش نوع انسانی بحث می کند.
دسته سوم: آفرینش حضرت آدم و نسل او را به صورت جداگانه مورد بحث قرار داده است.
اما در خصوص کیفیت خلقت حضرت آدم (ع) باید گفت : آیاتی که در مورد حضرت آدم بحث کرده، دو گونه است:
یک قسم به صراحت کیفیت خلقت حضرت آدم را توضیح داده است. مثل:
"إِنَّ مَثَلَ عِيسىَ‏ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ؛ (1) همانا مثال عیسی نزد خدا همانند آدم است که او را از خاک خلق نمود" .
در قسم دیگر، از سیاق آیات می­توان فهمید که منشأ آفرینش آدم چه بوده است. نظیر داستان شیطان (2) که به خدا می­گوید: "آیا به کسی که از خاک آفریدی، سجده کنم؟!". (3)
در سوره الرحمن می فرماید: "خَلَقَ الْانسَانَ مِن صَلْصَلٍ كاَلْفَخَّار؛ (4) او انسان را از گل خشکیده اى که همچون سفال بود آفرید".
این آیه اختصاص به حضرت آدم دارد، زیرا ما انسان ها، اگر از خاک خلق شده باشیم، از "صَلْصَلٍ كاَلْفَخَّار" خلق نشدیم، چون مواد خاکی که تبدیل به غذا و سپس تبدیل به نطفه می شود، صلصال نبوده است، چون اگر چنان خشک باشد، گیاه در آن نمی روید. بنابراین آفرینش از صلصال کالفخار ویژه حضرت آدم است. اگر به دیگران نسبت داده می شود، به اعتبار حضرت آدم است. (5)
در سوره سجده آیات 7 و 8 کیفیت و ماده اولیه آفرینش نخستین انسان را از سایر انسان ها به تفکیک بیان کرده:
" وَ بَدَأَ خَلْقَ الْانسَانِ مِن طِينٍ/ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاءٍ مَّهِين؛ انسان اولیه یا آدم را از "طین" ولی نسل او را از "ماء مهین" یا نطفه آفریده است".
اگر حضرت آدم نیز از نطفه بود، ‌یعنی از انسان تکامل نیافته ای مانند انسان های "نئاندرتال" یا میمون خلق شده بود، ذکر کردن نسل بعد از خود انسان، وجهی نداشت. پس کاملاً روشن است که آیه در مقام تفصیل است. بین خلق انسان اولیه و دیگر انسان ها تفاوت وجود دارد. (6) در هر حال مسلم است. از آیات گوناگون قرآن به دست می آید که حضرت آدم از نوعی خاک آفریده شده است.
تعابیر آیات و روایات در خصوص خلقت ایشان متفاوت و مختلف است. جمع بندی در خصوص آن ها قدری دشوار است؛ اما در میان آیات قرآن، آیه ای که به روشنی دلالت دارد حضرت آدم(ع) بدون واسطه و به طور مستقیم از خاک آفریده شده، آیه ای است که برخی افراد جهت رد نظریه داروین و ترانسفورمیسم به آن تمسک جسته اند، یعنی آیه 59 از سوره آل عمران:
"إِنَّ مَثَلَ عِيسىَ‏ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَاب".
این آیه نشان می دهد که اگر حضرت آدم از چیزهایی آفریده شده که منتهی به خاک می شود، این استدلال نمی تواند کامل باشد، زیرا اگر بپذیریم آدم از نسل میانی و واسطه ای بین خاک و خود، مثلاً از انسان های نئاندرتال به وجود آمده، حضرت آدم از نطفه حیوانی به وجود آمده است، بنابراین چگونه می توان آفرینش بدون پدر عیسی را به آفرینش آدم تشبیه نمود؟! چه بسا اگر ما این استدلال را تمام بدانیم، ناچار باید بپذیریم که حضرت آدم از نسل موجود دیگری به وجود نیامده است.
در مجموع می توان گفت تئوری خلقت دفعی حضرت آدم (فیکسیسم) از خاک بیش تر مورد تایید و توافق آیات و روایات است. اما کیفیت این تبدیل و تغییر ماهیتی برای ما روشن نیست؛ پس هر چند تصریح صریحی در رد نظریه تکامل در خصوص خلقت آدم و حوا (ع) وجود ندارد، اما ظاهر آیات بسیاری با این فرضیه همخوانی ندارد.
اما نکته مهم آن است که این مساله منافاتی با صحت اصل نظریه داروین ندارد و تنها یک مصداق را از این ساختار خارج می سازد؛ در واقع هیچ منعی وجود ندارد که سایر حیوانات در نتیجه ساختار فرگشت به این تنوع و تکامل رسیده اند حتی انسان های پیشین یعنی موجودات انسان نما که قبل از نسل کنونی بشر - که به حضرت آدم و حوا منتهی می گردد - زندگی می کردند و آثار به جای مانده از آن ها و فسیل های آن ها هر از گاهی به دست می آید. نتیجه همین فرایند تکامل و موجودات کامل شده شامپانزه ها باشند.
بر این اساس نسل کنونی بشر ناشی از خلقت اعجازگونه یک زن و مرد و توالد و تناسل آن دو است، اما قبل از این نسل موجودات انسان نمایی به نام انسان "نئاندرتال" یا "کرمانیون" روی زمین می زیستند که از کیفیت خلقت و زندگی آن ها اطلاع چندانی نداریم ؛ اما چه بسا خلقت آن ها نتیجه تطور انواع و تکامل و فرگشت موجودات باشد. در نتیجه با این فرض هم می توان نظریه فرگشت را درست دانست و هم خلقت دفعی آدم و حوا(فیکسیسم) را.
اتفاقا در بعضى از روایات وارده از ائمه (ع) مطالبى آمده که سابقه ادوار بسیارى از بشر را قبل از دوره حاضر اثبات مى‏کند.
امام صادق به راوى فرمود: شاید گمان مى‏کنید که خدا غیر از شما هیچ بشر دیگرى را نیافریده است. نه، چنین نیست؛ بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آن ها هستید. (7)

پی نوشت ها:
1. آل عمران (3) آیه 59.
2.ص (38) آیات 76 و اعراف (7) 12 وحجر(15) 26 و 28 و 33.
3. اسراء (17) آیه ‌61.
4. الرحمن (55) آیه ‌14.
5. محمد تقی مصباح یزدی، معارف قرآن، انتشارات موسسه امام خميني، قم بيتا، ج 3 - 1ص 237
6. همان.
7. شيخ صدوق، توحید، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1398 ه ق.، ج 1، ص 277.