سلام ، در قران اومده كه هر كس توبه حقيقي كنه تمام گناهانش به صواب تبديل ميشه ، من گناه كبيره زيادي مرتكب شدم ، از انواع مختلفش ، ميخوام بدونم اگر من توبه ي حقيقي كنم علاوه براينكه گناهانم بخشيده ميشه صواب هم برام نوشته ميشه ؟ فكر كنيد كسي گناه نكرده باشه وصواب هم نكرده باشه ، آيا اگر من توبه كنم جايگاهم از اون فرد بالاتر ميره ؟ گناهان كبيره از اسمش معلومه كه گناهان بزرگي هستن كه وزن زيادي هم دارن ، يعني در صورت توبه ي من به همون سنگيني صواب خواهم داشت ؟

با سلام و تشکر از ارتباط¬تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

این که تصمیم بر جبران گذشته گرفته اید، بسیار نیکو و قابل تقدیر است. امیدواریم با عزم و اراده قوی به وادی نور و پاکی قدم نهید و با به کار بستن اراده پولادین خود زندگی خوشی را در آینده رقم بزنید.
در روايات وعده عذاب شديدي براي انجام گناهان کبیره وارد شده است. اما این عذاب ها و کيفرها براي کساني است که بر گناه خود اصرار داشته باشند و نخواهند توبه کنند. اما کساني که از کارهاي زشت خود پشيمانند و به درگاه خداي مهربان توبه مي کنند، خداوند گناه آنان را مي بخشد.
با توجه به این نکته توصیه می کنیم از گذشته خود فوراً توبه کنید و علاوه بر تأسف و پشیمانی از آن گناه، از خداوند طلب بخشش نمایید و پس از این، سعی کنید که در مسیر خواست الهی زندگی کنید.
برای جبران گناهان ریز و درشت، راه روی همه بندگان باز است؛ زیرا رحمت و بخشایش الهی بسیار بزرگ و گسترده تر از هر گناهی است.
برادر عزیز؛
لطف خدا به بنده آن قدر زیاد است که امام صادق‌(ع) فرمود: "خداوند به داود نبی وحی کرد: بنده مؤمن من اگر مرتکب گناهی شد، ولی پشیمان گشت و توبه نمود و در وقت یاد آوری آن گناه از من حیا نمود، علاوه بر این گناه او که می‌آمرزم، آن را به حسنه تبدیل می‌کنم و من خدای ارحم الراحمین هستم‌". (1)
اما به معنای این نیست که کسی که از گناهان فراوانش توبه کند، به میزان گناهانش از ثواب بهرمند شود و یا در مقایسه با كسي که گناه و ثوابی نكرده، از جایگاه بالاتری برخوردار باشد. زیرا فرد گناهکار در حقیقت مدتی را در مسیر انحرافی گناه طی کرده و به کجراهه رفته لذا لازم است مدتی کجراهه رفته را برگردد و این یعنی صرف نیروی بیشتر برای جبران گذشته. قطعا جایگاه چنین کسی با کسی که گناه نکرده مساوی نیست. هر چند ممکن است در اثر تلاش بیشتر و جبران گناه، جایگاهش از آن شخص بالاتر رود.
برای توبه نیازی به انجام عمل خاصی نیست. همین اندازه که از کردار قبل پشیمان بوده و قصد بر تکرار آن نداشته باشید. توبه محقق می شود و خداوند نیز آن را می پذیرد و شما را مورد رحمت و مغفرت خود قرار می دهد. از خداوند مهربان بخواهيد تمام آثار رواني اين مساله را پاک کند و شما را در عرصه هاي مختلف زندگي موفق نمايد. بعد از توبه مراقب باشید بار دیگر در دام شیطان نیفتید.
تذکر سه نکته :
1. آن چه گذشت مربوط است به حق الله، اما اگر کسی حق النّاس را ضایع کرده است، ابتدا باید آنان راضی شوند، سپس توبه و استغفار به درگاه خدا پذیرفته شود.پایمال کردن حق دیگران گاهی جنبه مالی دارد. گاهی جنبه آبرویی. حق الناس اگر مربوط به مال باشد، به هر ترتیبی باشد، باید به صاحبش برگشت داده شود، گرچه از طریق پست و انداختن در خانه. اگر مربوط به غیر مال باشد، مانند غیبت و تهمت، در صورت امکان لازم است حلالیت طلبیده شود ،ولی اگر حلالیت خواهی مفسده ای داشته باشد، مثلاً باعث کدورت و ناراحتی بیش تر شود، لازم نیست. حلالیت خواهی شود ،بلکه باید انسان توبه کند و برای صاحب حق دعا و استغفار کند. بهتر است کاری انجام دهد و ثوابش را به او هدیه نماید. یکی از شروط پذیرش توبه، ادای حق الناس است.
درباره توبه می توانید کتاب هاى قلب سلیم و گناهان کبیره شهید دستغیب و کتاب اخلاق عملى از آیةالله مهدوى کنى و معراج السعاده از مرحوم ملا احمد نراقى را مطالعه کنید.
2. هر انسانی شایستگی و لیاقت آن را دارد که به درجات بالای از مقامات معنوی دست یابد و این بسته به اعمال فرد دارد. حتی اگر فرد گناهانی کرده باشد و بعد از آن توبه نماید می تواند به آن مقامات برسد. زیرا توبه حقیقی در کنار انجام کارهای خیر و خداپسندانه، آثار وضعی و تکلیفی گناه را محو می کند و گناهکار را از گناهان پاک می نماید. چرا که حسنات و کارهای خوب، سیئات و کارهای بد را پاک می کند. قرآن می فرماید: إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات‏(2) البته حسنات و نیكوكاري ها، سيّئات و بدكاري ها را نابود مى‏سازد. توبه حقیقی، گناهکار توبه کننده را محبوب خدا می سازد: «اِنّ الله یحبّ التوابین؛(3) خداوند توبه کنندگان را دوست می دارد».
3. منظور از گناه کبیره ، گناهی است که خداوند بر آن وعده عذاب و یا وعده آتش داده باشد، نه آن چه شما فرموده اید برای بیشتر دراین زمینه به کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب مراجعه نمایید.
پی نوشت ها:
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه.ق، ج 6، ص 28.
2. هود(11)آیه 114.
3. بقره (2)آیه 222.