با توجه به آنکه پيامبراكرم (ص) در تمامي ابعاد زندگی برای مسلمانان اسوه و الگو بوده است، آیا در خصوص صرفه جويي و اعتدال در معيشت مطالب و نمونه هاي عملي در زندگاني آن حضرت دیده شده است؟

ساده‌زيستي صفت رفتاری بارز پيامبر بود و آن حضرت به دور از هر گونه ظاهرسازي در نهايت سادگي مي‌زيست، خود مي‌فرمود: "همچون بندگان خوراك مي‌خورم و چون بندگان مي‌نشينم، كه همانا من بنده‌ام."
"ابن ابي الحديد معتزلي" پس از آوردن اين سخن پيامبر مي‌نويسد: «پيامبر(ص) روي زمين غذا مي‌خورد و چون بردگان دو ساق خود را بر زمين مي‌نهاد و روي آن دو زانو مي‌نشست ‌و اين كه بر خر بدون پالان سوار مي‌شد، خود نشانه‌اي از فروتني و شكسته نفسي آن حضرت است و اين كه در آن حال فردي ديگر را هم ترك خود سوار مي‌كرد، نشانه‌اي استوارتر بر اين حالت وي است».(1)
رسول خدا از سيره و رفتار پادشاهان و سلاطين و نوع نشست و برخاست و رفت و آمد و تشريفات آنها و هر گونه اشرافيتي سخت بيزار بود. "مُعلّي بن خُنَيس" از امام صادق(ع) روايت كرده است، كه فرمود: پيامبر(ص) بيزار بود، كه شباهتي به سلاطين پيدا كند.(2)
از "ابو مسعود" و "جرير ب عبدالله" و "ابن مسعود" و "قيس بن ابي حزم" نقل شده است، كه مردي نزد پيامبر آمد، تا با آن حضرت سخن بگويد، ولي چون پيامبر را ديد، دست‌پاچه شد و به لرزش افتاد. حضرت به او گفت: راحت باش! من كه پادشاه نيستم، من فرزند همان زنم كه گوشت خشكيده مي‌خورد.(3)
پيامبر در جمع يارانش چنان مي‌نشست، كه هيچ امتيازي بر ديگران نداشت، به گونه‌اي كه بيگانگان تشخيص نمي‌دادند، كدام يك از ايشان پيامبر است. از ابوذر غفاري نقل شده است، كه گفت: رسول خدا(ص) بدون امتياز در ميان اصحاب خود مي‌نشست، هرگاه بيگانه‌اي وارد مجلس مي‌شد، آن حضرت را نمي‌شناخت، تا اين كه بپرسد.(4)

اوضاع اين گونه بود، تا آن كه اصحاب از رسول خدا(ص) خواهش كردند، تا اجازه دهد، برايش سكويي درست كنند، تا بيگانگان آن حضرت را بشناسند.(5) نشست و برخاست و آمد و شد پيامبر در نهايت سادگي بود.
[گاهي] پاي پياده بدون بالاپوش و دستار و كلاه راه مي‌رفت.(6)
امام صادق(ع) درباره رفتار ساده پيامبر فرموده است: چون رسول خدا(ص) وارد مجلس مي‌شد، در نزديك‌ترين جاي به محل ورود مي‌نشست.(7)
"ديلمي" درباره مشي پيامبر مي‌نويسد: پيامبر(ص) جامعه خود را وصله مي‌كرد، و پاي افزار خويش را پينه مي‌زد، و گوسفندان را خود مي‌دوشيد، و با غلامان هم غذا مي‌شد، و بر زمين مي‌نشست، و بر خر بي پالان سوار مي‌شود و ديگري را بر تركِ خود سوار مي‌كرد، و بدون اين كه احساس خجالت كند، ما يحتاج خانه‌اش را از بازار تهيّه و به سوي خانواده‌اش حمل مي‌كرد، و با توانگر و تنگدست يكسان مصافحه مي‌كرد ‌و دست خود را نمي‌كشيد، تا طرف دست خود را مي‌كشيد، و به هر كس مي‌رسيد، سلام مي‌كرد چه توانگر، چه تنگدست و چه كوچك، چه بزرگ، و اگر به خوردن چيزي دعوت مي‌شد، آن را كوچك نمي‌شرد، هر چند خرمايي پوسيده مي‌بود، و مخارج زندگي‌اش سبك بود. (8)
پيامبر خدا(ص) چنان ساده مي‌زيست، كه هيچ مزيّتي بر خدمتكارانش نداشته باشد، چنان كه "ابن شهرآشوب مي‌نويسد: در خوراك و پوشاك بر غلامان و كنيزانش برتري نمي‌جست.(9)
چون بر سر سفره غذا حاضر مي‌شد، در ساده‌ترين شكل ممكن، چون بندگان مي‌نشست: "إذَا جَلَسَ عَلَي الطَّعامِ جَلَسَ مُحَقَّرَّا"(10)؛ و هرگز غذاي رنگارنگ تناول نكرد: "وَمَا أَكَلَ الأَلْوَانَ".(11) مشي پيامبر هيچ شباهتي به سلاطين نداشت. آیا تمام این موارد نشان از صرفه جویی آن حضرت ندارد.
رسول خدا(ص) چنان بي‌پيرايه بود، كه دعوت هر كسي را مي‌پذيرفت و با مردمش بدون هيچ تشريفاتي رفت و آمد و نشست و برخاست مي‌كرد. "ابن شهرآشوب" آورده است: دعوت همه كس را چه آزاد و غلام، مي‌پذيرفت، هرچند براي خوردن ماهيچه دست و يا كتف گوسفندي بود؛ هديه را مي‌پذيرفت، هرچند جرعه‌اي شير بود، از هديه مي‌خورد، ولي از غذايي كه صدقه بود، نمي‌خورد. به چهره هيچ كس خيره نمي‌شد، خشمش براي خدا بود، و هرگز براي خود خشم نمي‌گرفت... تشييع جنازه مي‌كرد، و در دورترين نقاط شهر از بيماران عيادت مي‌كرد، با تنگدستان مي‌نشست و با تهيدستان هم سفره مي‌شد و با دست خود به آنان غذا مي‌داد، و به كساني كه در اخلاق با فضيلت بودند احترام مي‌گذاشت، و با اشخاص آبرومند الفت مي‌گرفت و به آنان نيكي مي‌كرد، و با خويشاوندان خود صله رحم مي‌كرد، در عين اين كه آنان را بر ديگران برتري نمي‌داد و جز آن چه خدا فرمان داده است دربار‌ه‌شان روا نمي‌داشت.(12)
پيامبر اكرم(ص) در همه وجوه چنين بود، در درون خانه نيز به تمام معنا سادگي و بي پيرايگي را پاس مي‌داشت. "ابن شهرآشوب" در اين باره آورده است: روي زمين مي‌نشست و روي زمين مي‌خوابيد و روي زمين غذا مي‌خورد، و پاي افزار پينه مي‌زد، و جامه وصله مي‌كرد، و در خانه را خود باز مي‌كرد، و شير گوسفندان را مي‌دوشيد، و شتر را مي‌بست و سپس آن را مي‌دوشيد، و چون خدمتگزارش در دستاس كردن خسته مي‌شد او را كمك مي‌كرد، و آب وضوي شبش را خود تهيه مي‌كرد، و در پياده‌روي كسي بر او پيشي نمي‌گرفت، و هنگام نشستن تكيه نمي‌كرد، و در كارها به اهل خانه كمك مي‌كرد، و با دست خود گوشت خرد مي‌كرد.(13)

1. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چ اول، 1337، ج 9، ص 234.
2. ابن سعد، الطبقات الکبري، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط1،1410ق، ج 1، ص 371؛ با مختصر اختلاف.
3. کلینی، كافي، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش، ج 6، ص 272؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشيعه، قم، موسسه آل بیت، 1409ق، ج 16، ص 412؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، تهران، ناشر اسلامیه، 1365ش، ج 16، ص 262.
4. ابن ماجه، سنن، تحقیق عبدالباقی، دارالفکر، بی جا، بی تا. ، ج 2، ص 1101.
5. ابی داود، سنن، تحقیق: سعید محمد اللحام، دارالفکر، چ اول، 1410ق.ج 2، ص 527؛ مجلسی، پیشین، ج 16، ص 262.
6. مجلسی، همان.
7. همان.
8. دیلمی، ارشادالقلوب، بی جا، دار الشریف الرضی، 1412ق، ج1، ص 115.
9. ابن شهر آشوب، مناقب، قم، موسسه الغلامه النشر، 1379ق، ج 1، ص 146 ـ 147.
10. همان، ج1، ص 145.
11. همان، ص 146.
12. همان.
13. همان، ص 147.